Telegram Group & Telegram Channel
ابتهاج و دعوت به خشونت انقلابی
به قلم سایه اقتصادی‌نیا

مرتبۀ ایمان ابتهاج به ضرورت انقلاب و خدمت هنرمندانۀ او به دوام آن نه در اشعارش مکتوم است و نه در مصاحبه‌هایش پوشیده. آنچه زیر لایه‌های شاعرانۀ کلام و فیگور پُررحمت و عاطفۀ خودِ شاعر پنهان می‌مانَد اعتقاد او به انقلاب از طریق مشی مسلحانه است. دراماتیزه کردن خشونت و شورانگیز نمودن کشتارها و ترورهای انقلابی و ترویج شهادت‌طلبی از راه شعر صفحاتی از دفتر و دیوان ابتهاج را از اشعاری پُر کرده است که ظاهری عاشقانه یا عارفانه و وزنی مطبوع دارند اما جوهر آن‌ها طلب خون است و تهییج خشونت. هرچند این اعتقاد او در زمان انقلاب شدیدتر و پُررنگ‌تر به بیان و کلام شاعرانه درآمد و در چاووش‌ اوج گرفت، در سال‌های پیش از کودتای ۱۳۳۲ هم سابقه داشت و تنها محصول تحرکات اوان انقلاب نبود. دعوت عیان او به خون‌ریزی و کین‌کشی در اشعارش گویای همدلی او با مبارزۀ مسلحانه حتی بسیار پیش‌تر از منسجم شدن این تئوری در سازمان چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین است.

به‌خلاف کلیشۀ ناراستی که در دو دهۀ آخر حیات سایه (به‌ویژه پس از انتشار کتاب پیر پرنیان‌اندیش) بر چهرۀ او تنیده شد و او را در سیمایی پیامبرگونه با محاسن سفید و عوالمی آرام و ملکوتی ترسیم می‌کرد، راوی اشعار او از خیلی پیش‌تر در آرزوی «بزم کین» و «سبز شدن بذر کین» و سر دادن «سرودی دادخواه کینه‌های گمشده از یاد» بود:

تیغ باید به کف آوردن و دشمن کشتن
دل به خون ریختن و قتل رضا باید کرد...
(آبان ۱۳۲۵)

یا:

به دست گیر یکی تیغِ تیز و گردنِ خصم
بزن که آه و فغان را اثر نمی‌بینم...
به تیغِ تیز برون آر دل ز سینۀ خصم
که تیرِ آهِ تو را کارگر نمی‌بینم
(آبان ۱۳۲۵)

مثنوی «خون بلبل» که ابتهاج آن را در اسفند ۱۳۵۸ سروده نه‌تنها همدلی سایه با مشی مسلحانه را نشان می‌دهد، بلکه التزام عملی او به این مشی را نیز آشکار می‌سازد. در این شعر، ابتدا شاعر محمدرضا شاه را با اوصافی چون «بیدادگر»، «سرنگون»، «نامرد»، «خیره‌سر»، «ستمکاره» وصف می‌کند، سپس سخن را به ثنای خسرو روزبه، افسر کمونیست و از مؤسسان سازمان نظامی حزب توده، می‌کشانَد. ابتهاج، پس از ستایش روزبه و ساختن تندیسی اسطوره‌ای از قاتل محمد مسعود، بی‌پرده فاش می‌کند روزبه را، که سلاح همراه داشته، در خانۀ خود پنهان کرده است:

بهارا گلِ تازه را یاد ده
ز سروِ کهن، خسروِ روزبه
شبی با رفیقی درآمد به راز
درِ خانه کردم به رویش فراز...
سرا بود ایمن، سبک‌دل نشست
سلاح و کلاهش به نزدیک دست...

حزب تودۀ ایران در اطلاعیه‌ای که در ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ با عنوان «بدرود رفیق هوشنگ ابتهاج» منتشر کرد، آورده: «رفیق ابتهاج پس از کودتا و سلطۀ فضای ترور و وحشت کودتایی مدتی کوپل حزبی رفیق روزبه بود و خانۀ‌ خودش و آلما برای مدتی یکی از مخفیگاه‌های روزبه بود.»

جلوه‌های التزام فکری ابتهاج به خشونت انقلابی حتی چه‌بسا بیش از شعرش در تصنیف‌هایی آشکار باشد که در دورۀ سرپرستی او در چاووش ساخته می‌شد. تمنای خون و تقدیس خشونت در اغلب قطعات چاووش پیداست: چه در قطعاتی که شعر آن‌ها سرودۀ سایه است (از جمله «بشارت» و «سپیده» و «حصار»)، چه در قطعاتی که شعر آن‌ها از میان اشعار قدما انتخاب شده است («تیغ باید خون فشانَد» از لاهوتی) و چه در قطعاتی که شاعران همان روزگار سروده‌اند (از جمله «شب‌نورد» سرودۀ اصلان اصلانیان با مصراع معروفِ «تفنگم را بده تا ره بجویم» که با صدای محمدرضا شجریان به اوج اعتبار رسید). سایه دبیر چاووش بود و خود تصریح می‌کند آنچه در چاووش به عنوان محصول نهایی منتشر می‌شده موافقت تام و تمام او را داشته است: «چیزی مخالف میل من نبود.» (پیر پرنیان‌اندیش، ص ۲۸۴) و همانجا تصریح می‌کند: «در اون زمان هم چاووش از انقلاب حمایت می‌کرد. حاصل کار ما و چاووش و سرودهایی که ساختیم نشون می‌ده دیگه که چاووش در مسیر حمایت از انقلاب بوده».

به همین دلیل، واضح است که انتخاب‌ یا حذف اشعار و ابیات در چاووش بسیار سیاسی بوده؛ از آن جمله حذف دو بیت از غزل فرخی یزدی با مطلع «آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی» است که در آن کلمۀ «شیخ» و «صنف ارتجاعی» به کار رفته بوده. دو بیت محذوف از این قرار است:

با عواملِ تکفیر صنفِ ارتجاعی باز
حمله می‌کند دائم بر بنای آزادی
شیخ از آن کند اصرار بر خرابیِ احرار
چون بقای خود بیند در فنای آزادی

واضح است اتحاد اکثریت چپ‌ها با مسلمانان و دل‌داری از روحانیون سبب قلع‌وقمع این دو بیت از بدنۀ شعر فرخی شده است.

@nimruz_ir
👍4



group-telegram.com/radio_gatsby/12973
Create:
Last Update:

ابتهاج و دعوت به خشونت انقلابی
به قلم سایه اقتصادی‌نیا

مرتبۀ ایمان ابتهاج به ضرورت انقلاب و خدمت هنرمندانۀ او به دوام آن نه در اشعارش مکتوم است و نه در مصاحبه‌هایش پوشیده. آنچه زیر لایه‌های شاعرانۀ کلام و فیگور پُررحمت و عاطفۀ خودِ شاعر پنهان می‌مانَد اعتقاد او به انقلاب از طریق مشی مسلحانه است. دراماتیزه کردن خشونت و شورانگیز نمودن کشتارها و ترورهای انقلابی و ترویج شهادت‌طلبی از راه شعر صفحاتی از دفتر و دیوان ابتهاج را از اشعاری پُر کرده است که ظاهری عاشقانه یا عارفانه و وزنی مطبوع دارند اما جوهر آن‌ها طلب خون است و تهییج خشونت. هرچند این اعتقاد او در زمان انقلاب شدیدتر و پُررنگ‌تر به بیان و کلام شاعرانه درآمد و در چاووش‌ اوج گرفت، در سال‌های پیش از کودتای ۱۳۳۲ هم سابقه داشت و تنها محصول تحرکات اوان انقلاب نبود. دعوت عیان او به خون‌ریزی و کین‌کشی در اشعارش گویای همدلی او با مبارزۀ مسلحانه حتی بسیار پیش‌تر از منسجم شدن این تئوری در سازمان چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین است.

به‌خلاف کلیشۀ ناراستی که در دو دهۀ آخر حیات سایه (به‌ویژه پس از انتشار کتاب پیر پرنیان‌اندیش) بر چهرۀ او تنیده شد و او را در سیمایی پیامبرگونه با محاسن سفید و عوالمی آرام و ملکوتی ترسیم می‌کرد، راوی اشعار او از خیلی پیش‌تر در آرزوی «بزم کین» و «سبز شدن بذر کین» و سر دادن «سرودی دادخواه کینه‌های گمشده از یاد» بود:

تیغ باید به کف آوردن و دشمن کشتن
دل به خون ریختن و قتل رضا باید کرد...
(آبان ۱۳۲۵)

یا:

به دست گیر یکی تیغِ تیز و گردنِ خصم
بزن که آه و فغان را اثر نمی‌بینم...
به تیغِ تیز برون آر دل ز سینۀ خصم
که تیرِ آهِ تو را کارگر نمی‌بینم
(آبان ۱۳۲۵)

مثنوی «خون بلبل» که ابتهاج آن را در اسفند ۱۳۵۸ سروده نه‌تنها همدلی سایه با مشی مسلحانه را نشان می‌دهد، بلکه التزام عملی او به این مشی را نیز آشکار می‌سازد. در این شعر، ابتدا شاعر محمدرضا شاه را با اوصافی چون «بیدادگر»، «سرنگون»، «نامرد»، «خیره‌سر»، «ستمکاره» وصف می‌کند، سپس سخن را به ثنای خسرو روزبه، افسر کمونیست و از مؤسسان سازمان نظامی حزب توده، می‌کشانَد. ابتهاج، پس از ستایش روزبه و ساختن تندیسی اسطوره‌ای از قاتل محمد مسعود، بی‌پرده فاش می‌کند روزبه را، که سلاح همراه داشته، در خانۀ خود پنهان کرده است:

بهارا گلِ تازه را یاد ده
ز سروِ کهن، خسروِ روزبه
شبی با رفیقی درآمد به راز
درِ خانه کردم به رویش فراز...
سرا بود ایمن، سبک‌دل نشست
سلاح و کلاهش به نزدیک دست...

حزب تودۀ ایران در اطلاعیه‌ای که در ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ با عنوان «بدرود رفیق هوشنگ ابتهاج» منتشر کرد، آورده: «رفیق ابتهاج پس از کودتا و سلطۀ فضای ترور و وحشت کودتایی مدتی کوپل حزبی رفیق روزبه بود و خانۀ‌ خودش و آلما برای مدتی یکی از مخفیگاه‌های روزبه بود.»

جلوه‌های التزام فکری ابتهاج به خشونت انقلابی حتی چه‌بسا بیش از شعرش در تصنیف‌هایی آشکار باشد که در دورۀ سرپرستی او در چاووش ساخته می‌شد. تمنای خون و تقدیس خشونت در اغلب قطعات چاووش پیداست: چه در قطعاتی که شعر آن‌ها سرودۀ سایه است (از جمله «بشارت» و «سپیده» و «حصار»)، چه در قطعاتی که شعر آن‌ها از میان اشعار قدما انتخاب شده است («تیغ باید خون فشانَد» از لاهوتی) و چه در قطعاتی که شاعران همان روزگار سروده‌اند (از جمله «شب‌نورد» سرودۀ اصلان اصلانیان با مصراع معروفِ «تفنگم را بده تا ره بجویم» که با صدای محمدرضا شجریان به اوج اعتبار رسید). سایه دبیر چاووش بود و خود تصریح می‌کند آنچه در چاووش به عنوان محصول نهایی منتشر می‌شده موافقت تام و تمام او را داشته است: «چیزی مخالف میل من نبود.» (پیر پرنیان‌اندیش، ص ۲۸۴) و همانجا تصریح می‌کند: «در اون زمان هم چاووش از انقلاب حمایت می‌کرد. حاصل کار ما و چاووش و سرودهایی که ساختیم نشون می‌ده دیگه که چاووش در مسیر حمایت از انقلاب بوده».

به همین دلیل، واضح است که انتخاب‌ یا حذف اشعار و ابیات در چاووش بسیار سیاسی بوده؛ از آن جمله حذف دو بیت از غزل فرخی یزدی با مطلع «آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی» است که در آن کلمۀ «شیخ» و «صنف ارتجاعی» به کار رفته بوده. دو بیت محذوف از این قرار است:

با عواملِ تکفیر صنفِ ارتجاعی باز
حمله می‌کند دائم بر بنای آزادی
شیخ از آن کند اصرار بر خرابیِ احرار
چون بقای خود بیند در فنای آزادی

واضح است اتحاد اکثریت چپ‌ها با مسلمانان و دل‌داری از روحانیون سبب قلع‌وقمع این دو بیت از بدنۀ شعر فرخی شده است.

@nimruz_ir

BY RADIO GATSBY سیاست


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/radio_gatsby/12973

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Artem Kliuchnikov and his family fled Ukraine just days before the Russian invasion. "The inflation fire was already hot and now with war-driven inflation added to the mix, it will grow even hotter, setting off a scramble by the world’s central banks to pull back their stimulus earlier than expected," Chris Rupkey, chief economist at FWDBONDS, wrote in an email. "A spike in inflation rates has preceded economic recessions historically and this time prices have soared to levels that once again pose a threat to growth." You may recall that, back when Facebook started changing WhatsApp’s terms of service, a number of news outlets reported on, and even recommended, switching to Telegram. Pavel Durov even said that users should delete WhatsApp “unless you are cool with all of your photos and messages becoming public one day.” But Telegram can’t be described as a more-secure version of WhatsApp. The Security Service of Ukraine said in a tweet that it was able to effectively target Russian convoys near Kyiv because of messages sent to an official Telegram bot account called "STOP Russian War." Telegram was founded in 2013 by two Russian brothers, Nikolai and Pavel Durov.
from sg


Telegram RADIO GATSBY سیاست
FROM American