This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من کیستم؟
«من» همان هستم که خود انتخاب میکنم باشم. جبرهای بیرونی( طبیعت، جامعه، تاریخ، تربیت، دین و مذهب) همه در شکلدادنِ من نقش دارند. اما تفاوت انسانِ فعّال و آگاه و گزینشگر با آدمِ پیرو، منفعل و پذیرندهی هر شرایط، در این است که سرانجام، این فرد است که یا جامعه و تاریخ و...خود را دربست میپذیرد یا علیه آن میشورد و خود تا آنجا که ممکن هست، به شخصیت و شرایطِ بیرونی، شکلی خودخواسته میبخشد.
انسانِ آگاه، آفرینندهی ماهیت و شخصیتِ خویشتن است.
آدمی در عالَمِ خاکی، نمیآید به دست؛
عالَمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی.
(حافظ)
🆔 @Sayehsokhan
«من» همان هستم که خود انتخاب میکنم باشم. جبرهای بیرونی( طبیعت، جامعه، تاریخ، تربیت، دین و مذهب) همه در شکلدادنِ من نقش دارند. اما تفاوت انسانِ فعّال و آگاه و گزینشگر با آدمِ پیرو، منفعل و پذیرندهی هر شرایط، در این است که سرانجام، این فرد است که یا جامعه و تاریخ و...خود را دربست میپذیرد یا علیه آن میشورد و خود تا آنجا که ممکن هست، به شخصیت و شرایطِ بیرونی، شکلی خودخواسته میبخشد.
انسانِ آگاه، آفرینندهی ماهیت و شخصیتِ خویشتن است.
آدمی در عالَمِ خاکی، نمیآید به دست؛
عالَمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی.
(حافظ)
🆔 @Sayehsokhan
👍7❤1
گاهی چه بیگناه ، دلت پیر میشود
اینجا همان دمی است که زود دیر میشود
گاهی به رغم تشنگی عشق ، عاقبت
با حسرتی فقط ، عطشت سیر میشود
گاهی همان دو چشم که رامت نموده بود
بیرحم چون کمان کمانگیر میشود
گاهی همان گلی که به دل پروراندیاش
خارش به سینهات چه نفسگیر میشود
گاهی که آرزوست بغل سازیاش به مهر
تنها سراب اوست که تصویر میشود
گاهی نیایشات که فقط بهر وصل بود
چون نیست قسمتت ، به دلت تیر میشود
گاهی صدای بارش باران که دلرباست
با چتر تک سواره چه دلگیر میشود
گاهی که ضرب و جمع به راهی نمیرسد
من کم شوم ز یار ، چه تفسیر میشود
گاهی مسیر عشق ، ز پیکار عقل و دل
از تیزی و خطر ، چو شمشیر میشود
گاهی که منطقت ندهد پاسخت به دل
باید نشست و دید ، چه تقدیر میشود
قیصر_امین_پور
🆔 @Sayehsokhan
اینجا همان دمی است که زود دیر میشود
گاهی به رغم تشنگی عشق ، عاقبت
با حسرتی فقط ، عطشت سیر میشود
گاهی همان دو چشم که رامت نموده بود
بیرحم چون کمان کمانگیر میشود
گاهی همان گلی که به دل پروراندیاش
خارش به سینهات چه نفسگیر میشود
گاهی که آرزوست بغل سازیاش به مهر
تنها سراب اوست که تصویر میشود
گاهی نیایشات که فقط بهر وصل بود
چون نیست قسمتت ، به دلت تیر میشود
گاهی صدای بارش باران که دلرباست
با چتر تک سواره چه دلگیر میشود
گاهی که ضرب و جمع به راهی نمیرسد
من کم شوم ز یار ، چه تفسیر میشود
گاهی مسیر عشق ، ز پیکار عقل و دل
از تیزی و خطر ، چو شمشیر میشود
گاهی که منطقت ندهد پاسخت به دل
باید نشست و دید ، چه تقدیر میشود
قیصر_امین_پور
🆔 @Sayehsokhan
❤16👏3
خرافه در متون نظم و نثر تا ۵۵۰ هجری
آفاق ملکیان
▪️خرافه در متون نظم و نثر
سخنرانی استادان:
میرجلالالدین کزازی
تقی پورنامداریان
مصطفی ملکیان
محمدرضا شفیعی کدکنی
🔺در جلسهٔ دفاعیّهٔ رسالهٔ دکتری خانم آفاق ملکیان در رشتهٔ زبان و ادبیّات فارسی با موضوعِ «انعکاس خرافات در متون فارسی تا دورهٔ سلجوقی».
(دانشگاه تهران، اسفندماه ۱۳۸۶)
@rahi_be_rahaei
🆔 @Sayehsokhan
سخنرانی استادان:
میرجلالالدین کزازی
تقی پورنامداریان
مصطفی ملکیان
محمدرضا شفیعی کدکنی
🔺در جلسهٔ دفاعیّهٔ رسالهٔ دکتری خانم آفاق ملکیان در رشتهٔ زبان و ادبیّات فارسی با موضوعِ «انعکاس خرافات در متون فارسی تا دورهٔ سلجوقی».
(دانشگاه تهران، اسفندماه ۱۳۸۶)
@rahi_be_rahaei
🆔 @Sayehsokhan
❤6
࿐ྀུ🤍༅࿇༅჻ᭂ✾ٖٖٖٖٓ
وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را
ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را
امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشن است
آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
دوش ای پسر می خوردهای چشمت گواهی میدهد
باری حریفی جو که او مستور دارد راز را
روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی
بنگر که لذت چون بود محبوب خوش آواز را
چشمان ترک و ابروان جان را به ناوک میزنند
یا رب که دادست این کمان آن ترک تیرانداز را
شور غم عشقش چنین حیف است پنهان داشتن
در گوش نی رمزی بگو تا برکشد آواز را
شیراز پرغوغا شدست از فتنه چشم خوشت
ترسم که آشوب خوشت برهم زند شیراز را
من مرغکی پربستهام زان در قفس بنشستهام
گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
سعدی تو مرغ زیرکی خوبت به دام آوردهام
مشکل به دست آرد کسی مانند تو شهباز را
#حضرت_سعدی
وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را
ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را
امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشن است
آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
دوش ای پسر می خوردهای چشمت گواهی میدهد
باری حریفی جو که او مستور دارد راز را
روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی
بنگر که لذت چون بود محبوب خوش آواز را
چشمان ترک و ابروان جان را به ناوک میزنند
یا رب که دادست این کمان آن ترک تیرانداز را
شور غم عشقش چنین حیف است پنهان داشتن
در گوش نی رمزی بگو تا برکشد آواز را
شیراز پرغوغا شدست از فتنه چشم خوشت
ترسم که آشوب خوشت برهم زند شیراز را
من مرغکی پربستهام زان در قفس بنشستهام
گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
سعدی تو مرغ زیرکی خوبت به دام آوردهام
مشکل به دست آرد کسی مانند تو شهباز را
#حضرت_سعدی
❤8
شکست ما از عربها
ایرانیان در دو جنگ از عربها شکست خوردند. جنگ اول جنگ نظامی و قهرآمیزی بود که در قرن اول صورت گرفت. آمدند و زدند و کشتند و غارت کردند و ماندند. و وقتی مستقر شدند جنگ دوم را در قرنهای دوم و سوم به ما تحمیل کردند. این جنگ دوم جنگ فرهنگی بود. عربها راضی نبودند به این که بر ایرانیها که اسیر و برده و عبد و ذلیل و موالی آنها شده بودند سروری کنند.
میخواستند که ما از زبان خودمان دست برداریم. شیوه زندگیکردن خودمان را ترک کنیم. تفکر خود را در مورد عالم و آدم کنار بگذاریم. تاریخمان را تبدیل به تاریخ قوم یهود کنیم. با همه چیز ما کار داشتند. با اخلاق و کردار ما، با راه و رسم معاشرت ما با یکدیگر، با غذا خوردن ما، با جشن و سرور ما، با عزاگرفتن ما، حتی با مستراح رفتن ما هم کار داشتند. گفتند باید همان جوری فکر کنید و زندگی کنید و حرف بزنید که ما در مکه و مدینه و در چادرهایمان در بیابانهای برهوت زندگی میکردیم و میکنیم و با یکدیگر حرف میزنیم.
همانطور معامله کنید که ما میکنیم. به ما گفتند که شما هیچی ندارید. هیچ کس نبودید. نه تاریخی و نه فرهنگی و نه تمدنی. هیچی. شما هیچید. صفر. از امروز میخواهید شروع کنید. و ما به شما یاد میدهیم. هر طور که شده. ولو به زور.
حجت آنها هم این بود که این نوع تفکر و این نوع زندگی آسمانی است. دعواهای متکلمان با هم که عدهای میگفتند قرآن کلام غیر مخلوق است و عدهای دیگر آن را قدیم میخواندند بر سر چه بود؟ وقتی میگفتند قرآن کلام غیر مخلوق است یعنی شما باید دهنتان را ببندید و حرف زیادی نزنید. شما در مورد کلام مخلوق است که میتوانید چون و چرا کنید نه در مورد کلام غیر مخلوق. وقتی میگفتند آنچه ما میگوئیم سنتالنبی است یعنی چه؟ یعنی این که این روش زندگی و آئین زیستن و معاشرت کردن از آسمان آمده است. خدا به فرشتگان آموخته و فرشتگان هم به محمد(ص) تلقین کردهاند. خرد شما گوهر است ولی گوهر زمینی، و حال آنکه آنچه ما داریم گوهر آسمانی است. با این استدلالها بود که جنگ فرهنگی را بردند و بر ما غلبه کردند. حتی حاضر نشدند که ما اهل بیت نبی را به جای سنتهای عربی آنها بگذاریم. کاری کردند که امروز حتی اگر یکی بخواهد از ایرانیت و خرد ورزی ایرانی و راه و روش ایرانی و تاریخ و افتخارات ایرانی دفاع کند انواع اتهامات را از ضدیت با خدا و پیغمبر گرفته تا انگ نژادپرستی به او وارد میسازند.
من مظلومتر از ایرانی در میان تمدنهای جهان سراغ ندارم. دیگران اگر مظلوم واقع میشوند به خاطر این است که مورد ظلم و تعدی بیگانگان قرار میگیرند و ما بدبختانه هم مورد تهاجم بیگانگان قرار گرفتهایم و میگیریم و هم خودیها.
نصرالله پورجوادی
🆔 @Sayehsokhan
ایرانیان در دو جنگ از عربها شکست خوردند. جنگ اول جنگ نظامی و قهرآمیزی بود که در قرن اول صورت گرفت. آمدند و زدند و کشتند و غارت کردند و ماندند. و وقتی مستقر شدند جنگ دوم را در قرنهای دوم و سوم به ما تحمیل کردند. این جنگ دوم جنگ فرهنگی بود. عربها راضی نبودند به این که بر ایرانیها که اسیر و برده و عبد و ذلیل و موالی آنها شده بودند سروری کنند.
میخواستند که ما از زبان خودمان دست برداریم. شیوه زندگیکردن خودمان را ترک کنیم. تفکر خود را در مورد عالم و آدم کنار بگذاریم. تاریخمان را تبدیل به تاریخ قوم یهود کنیم. با همه چیز ما کار داشتند. با اخلاق و کردار ما، با راه و رسم معاشرت ما با یکدیگر، با غذا خوردن ما، با جشن و سرور ما، با عزاگرفتن ما، حتی با مستراح رفتن ما هم کار داشتند. گفتند باید همان جوری فکر کنید و زندگی کنید و حرف بزنید که ما در مکه و مدینه و در چادرهایمان در بیابانهای برهوت زندگی میکردیم و میکنیم و با یکدیگر حرف میزنیم.
همانطور معامله کنید که ما میکنیم. به ما گفتند که شما هیچی ندارید. هیچ کس نبودید. نه تاریخی و نه فرهنگی و نه تمدنی. هیچی. شما هیچید. صفر. از امروز میخواهید شروع کنید. و ما به شما یاد میدهیم. هر طور که شده. ولو به زور.
حجت آنها هم این بود که این نوع تفکر و این نوع زندگی آسمانی است. دعواهای متکلمان با هم که عدهای میگفتند قرآن کلام غیر مخلوق است و عدهای دیگر آن را قدیم میخواندند بر سر چه بود؟ وقتی میگفتند قرآن کلام غیر مخلوق است یعنی شما باید دهنتان را ببندید و حرف زیادی نزنید. شما در مورد کلام مخلوق است که میتوانید چون و چرا کنید نه در مورد کلام غیر مخلوق. وقتی میگفتند آنچه ما میگوئیم سنتالنبی است یعنی چه؟ یعنی این که این روش زندگی و آئین زیستن و معاشرت کردن از آسمان آمده است. خدا به فرشتگان آموخته و فرشتگان هم به محمد(ص) تلقین کردهاند. خرد شما گوهر است ولی گوهر زمینی، و حال آنکه آنچه ما داریم گوهر آسمانی است. با این استدلالها بود که جنگ فرهنگی را بردند و بر ما غلبه کردند. حتی حاضر نشدند که ما اهل بیت نبی را به جای سنتهای عربی آنها بگذاریم. کاری کردند که امروز حتی اگر یکی بخواهد از ایرانیت و خرد ورزی ایرانی و راه و روش ایرانی و تاریخ و افتخارات ایرانی دفاع کند انواع اتهامات را از ضدیت با خدا و پیغمبر گرفته تا انگ نژادپرستی به او وارد میسازند.
من مظلومتر از ایرانی در میان تمدنهای جهان سراغ ندارم. دیگران اگر مظلوم واقع میشوند به خاطر این است که مورد ظلم و تعدی بیگانگان قرار میگیرند و ما بدبختانه هم مورد تهاجم بیگانگان قرار گرفتهایم و میگیریم و هم خودیها.
نصرالله پورجوادی
🆔 @Sayehsokhan
👍21👎8👏5❤1
خبر خوب این است که شما زنده هستید و درخت زنبق هنوز آنجاست و در زمستان سخت محکم ایستاده است.
خبر خوب این است که شما چشمان شگفت انگیزی برای لمس آسمان آبی دارید.
خبر خوب این است که فرزند شما در کنارتان است و بازوهای شما در دسترس است و بغل کردن امکان پذیر است.
قاصدک آنجا کنار پیاده رو آواز ابدیت را می خواند و لبخند شگفت انگیز می زند
گوش کنید... !
شما گوش هایی دارید که می توانند آن را بشنوند
سرت را خم کن
گوش کن...
دنیای اندوه و نگرانی را پست سر بگذارید و رها باشید.
آخرین خبر خوب این است که می توانید این کار را انجام دهید.
تیچ نات هان
@TreatmentOfGrief
🆔 @Sayehsokhan
خبر خوب این است که شما چشمان شگفت انگیزی برای لمس آسمان آبی دارید.
خبر خوب این است که فرزند شما در کنارتان است و بازوهای شما در دسترس است و بغل کردن امکان پذیر است.
قاصدک آنجا کنار پیاده رو آواز ابدیت را می خواند و لبخند شگفت انگیز می زند
گوش کنید... !
شما گوش هایی دارید که می توانند آن را بشنوند
سرت را خم کن
گوش کن...
دنیای اندوه و نگرانی را پست سر بگذارید و رها باشید.
آخرین خبر خوب این است که می توانید این کار را انجام دهید.
تیچ نات هان
@TreatmentOfGrief
🆔 @Sayehsokhan
❤15👍3👏3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ای کاروان
شاعر: رحیم معینی کرمانشاهی
آهنگساز: همایون خُرّم
خواننده: کوروس سرهنگ زاده
فیلم: لیلی و مجنون
با بازی: بهروز وثوقی، آفرین، ویکتوریا
کارگردان: سیامک یاسمی
ای ساربان! ای کاروان!
لیلای من کجا میبری؟
با بردن لیلای من،
جان و دل مرا میبری.
ای ساربان کجا میروی؟
لیلای من چرا میبری؟
در بستن پیمان ما،
تنها گواه ما شد خدا
تا این جهان، بر پا بُوَد،
این عشق ما بماند به جا.
تمامی دینم به دنیای فانی،
شرارِ عشقی که شد زندگانی؛
به یاد یاری، خوشا قطره اشکی!
ز سوز عشقی، خوشا زندگانی!
همیشه خدایا، محبت دلها،
به دلها بماند، بسانِ دل ما؛
چو لیلی و مجنون فسانه شود،
حکایتِ ما جاودانه شود.
پیش از انقلاب، رادیو ایران هر بامداد جمعه آن را پخش میکرد.
🆔 @Sayehsokhan
شاعر: رحیم معینی کرمانشاهی
آهنگساز: همایون خُرّم
خواننده: کوروس سرهنگ زاده
فیلم: لیلی و مجنون
با بازی: بهروز وثوقی، آفرین، ویکتوریا
کارگردان: سیامک یاسمی
ای ساربان! ای کاروان!
لیلای من کجا میبری؟
با بردن لیلای من،
جان و دل مرا میبری.
ای ساربان کجا میروی؟
لیلای من چرا میبری؟
در بستن پیمان ما،
تنها گواه ما شد خدا
تا این جهان، بر پا بُوَد،
این عشق ما بماند به جا.
تمامی دینم به دنیای فانی،
شرارِ عشقی که شد زندگانی؛
به یاد یاری، خوشا قطره اشکی!
ز سوز عشقی، خوشا زندگانی!
همیشه خدایا، محبت دلها،
به دلها بماند، بسانِ دل ما؛
چو لیلی و مجنون فسانه شود،
حکایتِ ما جاودانه شود.
پیش از انقلاب، رادیو ایران هر بامداد جمعه آن را پخش میکرد.
🆔 @Sayehsokhan
👍7❤4
Forwarded from خبر فوری/ عصر فوری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍8❤4
📩 #از_شما
هزار طلاق
زمانی که هنوز زندان قصر هزاران زندانی را در خودجای داده بود، برای ملاقات یک موکل محبوس راهی زندان شدم.
موکل زندانی مالی بود؛ خواسته بود کارخانه تولید کنسرو ماهی دایر کند ولی بخت و اقبال از او روی برگردانده بود و حالا باید شبها در کنار دیگر زندانیان کنسرو وار دراز میکشید و در حبس، خواب ماهیان آزاد را میدید.
امد؛ مردی میانسال که روزگار با او نساخته بود و نقشههایش جملگی نقش بر آب شده بود. نالید از نامردی نزولخواران و ناشکیبایی دارندگان چک و هزار توی بانکها برای دریافت وام و فساد و رشوهخواری دولتی و.... همه را درست میگفت ولی آیا گوش شنوایی بود؟
یک دفعه گفت: "-ما اینجا تقریبا هزار زندانی چکی هستیم. دیدیدم که قتل نکردهایم، ولی هیچکس هم نیست که به داد ما برسد، با هم گفتیم که بیاییم کاری کنیم که مثل توپ صدا کند، شاید این صدا را کسی بشنود و به داد ما برسد". پرسیدم که میخواهند چکار کنند. خندید و گفت:
"ما زندانیهای مالی عیالواریم. فکر کردیم که اگر با هم دادخواست بدهیم برای طلاق زنهایمان و این خبر رسانهای شود، مثل توپ میترکد و آن وقت....". خندهام گرفته بود.
پرسیدم : "آن وقت چه ...". زندانی که خنده من را دید، تحریک شد و با صدای بلندتری خندید که: " آن وقت پا میشوند میآیند اینجا که بابا شماها چه مرگتان شده که با هم به فکر طلاق افتادهاید. بالاخره شاید یک فریاد رسی پیدا شود. ".گفتم: "می ترسم نتیجه کارتان فقط این باشد که یک مشت حکم طلاق بماند روی دستتان". بازهم خندید: "بابا! حداقل فایدهاش این است که زنهای بیچاره از دست ما راحت میشوند ...".
پریدم تو حرفش که: "شایدهم نقشه شما این است که با این بهانه از دست زنها خلاص شوید..." و بعد هر دو خندیدیم.
قصه ما به سر رسید اما دادخواست این هزار طلاق هیچ وقت ثبت نشد ، چرا ؟ شما هر طور که میخواهید فکر کنید ولی من نظرم این است که زندانیها از ترس واکنش زنهایشان تیغها را غلاف کردند و ترجیح دادند بروند کنسرو وار کنار هم کَپه بگذراند و بخوابند.
زبانم لال و رویم به دیوار که زنها مهیب نیستند ولی ترس شوهران از آنها یکی از اصول زندگی قدیم ، جدید و فوق مدرن امروزی بوده و هست .
✍#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
#دفتر_وکالت_من
➖➖➖➖
اگر خواسته باشی با دادستانهای کوتاه آقای دکتر رادان بیشتر آشنا بشی
پیشنهاد میکنم
🎁 لذت مطالعهی کتابهای دفتر وکالت من جلد اول و دوم رو به خودت هدیه بدی
🆔 @Sayehsokhan
هزار طلاق
زمانی که هنوز زندان قصر هزاران زندانی را در خودجای داده بود، برای ملاقات یک موکل محبوس راهی زندان شدم.
موکل زندانی مالی بود؛ خواسته بود کارخانه تولید کنسرو ماهی دایر کند ولی بخت و اقبال از او روی برگردانده بود و حالا باید شبها در کنار دیگر زندانیان کنسرو وار دراز میکشید و در حبس، خواب ماهیان آزاد را میدید.
امد؛ مردی میانسال که روزگار با او نساخته بود و نقشههایش جملگی نقش بر آب شده بود. نالید از نامردی نزولخواران و ناشکیبایی دارندگان چک و هزار توی بانکها برای دریافت وام و فساد و رشوهخواری دولتی و.... همه را درست میگفت ولی آیا گوش شنوایی بود؟
یک دفعه گفت: "-ما اینجا تقریبا هزار زندانی چکی هستیم. دیدیدم که قتل نکردهایم، ولی هیچکس هم نیست که به داد ما برسد، با هم گفتیم که بیاییم کاری کنیم که مثل توپ صدا کند، شاید این صدا را کسی بشنود و به داد ما برسد". پرسیدم که میخواهند چکار کنند. خندید و گفت:
"ما زندانیهای مالی عیالواریم. فکر کردیم که اگر با هم دادخواست بدهیم برای طلاق زنهایمان و این خبر رسانهای شود، مثل توپ میترکد و آن وقت....". خندهام گرفته بود.
پرسیدم : "آن وقت چه ...". زندانی که خنده من را دید، تحریک شد و با صدای بلندتری خندید که: " آن وقت پا میشوند میآیند اینجا که بابا شماها چه مرگتان شده که با هم به فکر طلاق افتادهاید. بالاخره شاید یک فریاد رسی پیدا شود. ".گفتم: "می ترسم نتیجه کارتان فقط این باشد که یک مشت حکم طلاق بماند روی دستتان". بازهم خندید: "بابا! حداقل فایدهاش این است که زنهای بیچاره از دست ما راحت میشوند ...".
پریدم تو حرفش که: "شایدهم نقشه شما این است که با این بهانه از دست زنها خلاص شوید..." و بعد هر دو خندیدیم.
قصه ما به سر رسید اما دادخواست این هزار طلاق هیچ وقت ثبت نشد ، چرا ؟ شما هر طور که میخواهید فکر کنید ولی من نظرم این است که زندانیها از ترس واکنش زنهایشان تیغها را غلاف کردند و ترجیح دادند بروند کنسرو وار کنار هم کَپه بگذراند و بخوابند.
زبانم لال و رویم به دیوار که زنها مهیب نیستند ولی ترس شوهران از آنها یکی از اصول زندگی قدیم ، جدید و فوق مدرن امروزی بوده و هست .
✍#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
#دفتر_وکالت_من
➖➖➖➖
اگر خواسته باشی با دادستانهای کوتاه آقای دکتر رادان بیشتر آشنا بشی
پیشنهاد میکنم
🎁 لذت مطالعهی کتابهای دفتر وکالت من جلد اول و دوم رو به خودت هدیه بدی
🆔 @Sayehsokhan
نشر سایه سخن
دفتر وکالت من 2 - نشر سایه سخن
دومین مجموعه از داستانهایی که از درون "دفتر وکالت من" میخوانید، پُلی است میان ظرافتهای ادبی و وقایع رفته بر جان و ذهن یک وکیل
❤11👎2
در این قحـط سـال دمـشـقی
اگـر حـرمت عــــشـــق را پـاس داری
تـو را مـی تـوان خـواند عـــاشـــق،
وگـــر نه به هـنـگام عـیـش و فـراخـی
بـه آواز هـر چـنـگ و رودی
تـوان از لـب هر مخــنّـث
ره عــــاشـــقـــی را شـنـودن سـرودی..
کـلامـی برافـروز از نـو، خـدا را !
جـوانمـرد یـارا ! جـوانمـرد یـارا
#علامه_شفیعی_کدکنی
🆔 @Sayehsokhan
اگـر حـرمت عــــشـــق را پـاس داری
تـو را مـی تـوان خـواند عـــاشـــق،
وگـــر نه به هـنـگام عـیـش و فـراخـی
بـه آواز هـر چـنـگ و رودی
تـوان از لـب هر مخــنّـث
ره عــــاشـــقـــی را شـنـودن سـرودی..
کـلامـی برافـروز از نـو، خـدا را !
جـوانمـرد یـارا ! جـوانمـرد یـارا
#علامه_شفیعی_کدکنی
🆔 @Sayehsokhan
❤10👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با شنیدن ریتمی چنین گوش نواز و «دل بباز» از سرانگشتان زمخت پیرمردی که معنای زندگیش را به درستی یافته، چه احساسی را تجربه میکنید؟
فارغ از این که موسیقی را روا بدانید و یا ناروا بخوانید، شاید بتوان موسیقی را اولین اختراع پیچیده و نخستین رویکرد روان درمانی در نوع بشر خواند.
🆔 @Sayehsokhan
فارغ از این که موسیقی را روا بدانید و یا ناروا بخوانید، شاید بتوان موسیقی را اولین اختراع پیچیده و نخستین رویکرد روان درمانی در نوع بشر خواند.
🆔 @Sayehsokhan
❤10👏2
کتاب «خلع سلاح همسر انتقادگر»
(The Critical Partner: How to End the Cycle of Criticism and Get the Love You Want)
نوشته میشل اسکین (Michelle Skeen) با ترجمهی روان دکتر زهرا اندوز و دکتر حسن حمیدپور یکی از منابع کاربردی در زمینه بهبود ارتباط زوجین در مقابل انتقاد دائمی است.
#ده_نکته طلایی و کاربردی از کتاب
"خلع سلاح همسر انتقادگر"
۱. درک همسر انتقادگر
اولین گام، شناخت ریشههای انتقادگری در شریک زندگی است — معمولاً ناشی از ناامنی، طرحوارههای ذهنی یا استانداردهای غیرواقعی است.
۲. شناسایی طرحوارههای همسر
تحلیل طرحوارههای روانی و الگوهای رفتاری انتقادگرانه میتواند به شما در فهم رفتارهای تکرارشونده کمک کند.
۳. درک حساسیت شخصی
بدانید چه چیزی باعث میشود شما نسبت به انتقاد آسیبپذیر شوید — این شناخت، اولین گام در ایجاد مقاومت عاطفی است
۴. شناسایی طرحوارههای خودتان
تحلیل طرحوارههای خود، بهویژه آنهایی که باعث میشوند انتقاد را به خود بگیرید، ضروری است
۵. شناخت "تلههای زندگی"
تلههایی مانند انتظارات زیاد، نیاز به تأیید شدن و ترس از ترک شدن میتوانند شما را در چرخه انتقاد گرفتار کنند
۶. استفاده از آزمونها و برگههای ارزیابی
کتاب با ابزارهایی نظیر پرسشها و فرمهایی ارائه میشود که کمک میکنند الگوها و محرکها را شناسایی کنید
۷. راهبردهای مقابلهای جایگزین (بخش 1)
در ادامه، تکنیکهایی مثل توقف واکنش اتوماتیک، تنفس آرام و حالت همدلی جایگزین مقابله مستقیم با انتقاد معرفی شدهاند.
۸. راهبردهای مقابلهای جایگزین (بخش 2)
گامهای عملی برای شکستن چرخه انتقاد، مانند بازسازی انتقاد به درخواست مثبت و تمرین ارتباط همدلانه ارائه شده است
۹. هدفگیری ریشهها برای ترمیم رابطه
تمرکز بر علت نهفته پشت انتقاد به جای درمان سطحی رفتار، به بهبود رابطه و ایجاد عشق پایدار کمک میکند.
۱۰. تبدیل انتقاد به عشقی حمایتی
با درک منابع انتقاد و پیادهسازی ابزارهای مقابلهای، میتوانید رابطهای محبتآمیزتر و حمایتکنندهتر بسازید
➖➖➖➖
نکته های بالا در روابط زناشویی بسیار کاربردی و موثرند.
پیشنهاد میکنم
🎁 لذت مطالعهی این کتاب رو به خودت هدیه بدی
🆔 @Sayehsokhan
(The Critical Partner: How to End the Cycle of Criticism and Get the Love You Want)
نوشته میشل اسکین (Michelle Skeen) با ترجمهی روان دکتر زهرا اندوز و دکتر حسن حمیدپور یکی از منابع کاربردی در زمینه بهبود ارتباط زوجین در مقابل انتقاد دائمی است.
#ده_نکته طلایی و کاربردی از کتاب
"خلع سلاح همسر انتقادگر"
۱. درک همسر انتقادگر
اولین گام، شناخت ریشههای انتقادگری در شریک زندگی است — معمولاً ناشی از ناامنی، طرحوارههای ذهنی یا استانداردهای غیرواقعی است.
۲. شناسایی طرحوارههای همسر
تحلیل طرحوارههای روانی و الگوهای رفتاری انتقادگرانه میتواند به شما در فهم رفتارهای تکرارشونده کمک کند.
۳. درک حساسیت شخصی
بدانید چه چیزی باعث میشود شما نسبت به انتقاد آسیبپذیر شوید — این شناخت، اولین گام در ایجاد مقاومت عاطفی است
۴. شناسایی طرحوارههای خودتان
تحلیل طرحوارههای خود، بهویژه آنهایی که باعث میشوند انتقاد را به خود بگیرید، ضروری است
۵. شناخت "تلههای زندگی"
تلههایی مانند انتظارات زیاد، نیاز به تأیید شدن و ترس از ترک شدن میتوانند شما را در چرخه انتقاد گرفتار کنند
۶. استفاده از آزمونها و برگههای ارزیابی
کتاب با ابزارهایی نظیر پرسشها و فرمهایی ارائه میشود که کمک میکنند الگوها و محرکها را شناسایی کنید
۷. راهبردهای مقابلهای جایگزین (بخش 1)
در ادامه، تکنیکهایی مثل توقف واکنش اتوماتیک، تنفس آرام و حالت همدلی جایگزین مقابله مستقیم با انتقاد معرفی شدهاند.
۸. راهبردهای مقابلهای جایگزین (بخش 2)
گامهای عملی برای شکستن چرخه انتقاد، مانند بازسازی انتقاد به درخواست مثبت و تمرین ارتباط همدلانه ارائه شده است
۹. هدفگیری ریشهها برای ترمیم رابطه
تمرکز بر علت نهفته پشت انتقاد به جای درمان سطحی رفتار، به بهبود رابطه و ایجاد عشق پایدار کمک میکند.
۱۰. تبدیل انتقاد به عشقی حمایتی
با درک منابع انتقاد و پیادهسازی ابزارهای مقابلهای، میتوانید رابطهای محبتآمیزتر و حمایتکنندهتر بسازید
➖➖➖➖
نکته های بالا در روابط زناشویی بسیار کاربردی و موثرند.
پیشنهاد میکنم
🎁 لذت مطالعهی این کتاب رو به خودت هدیه بدی
🆔 @Sayehsokhan
نشر سایه سخن
خلع سلاح همسر انتقادگر - نشر سایه سخن
یکی از مشکلات شایع زوجین، انتقادگری است.