قسمت آخر سریال "وحشی" روانیم کرد؛ تیتراژ پایانی با صدای حیدو هدایتی ویرانکننده بود؛
ده دقیقه است خیره به تلوزیون؛ ده دقیقه منجمد و فریز شده؛ با دست سرد گوشی رو برداشتم که بنویسم.
زندگی علیاشرف پروانه که داستان وحشی ازش وام گرفته، هم همینقدر عجیب و پیچیده... اما این ساختهی هومن سیدی، این یه چیز دیگه است؛ لرزه به تنم انداخت....
توی قسمت آخرش
شکستن "مرد"، -شکستن بیصدای مرد اتفاق افتاده؛ اینکه از همه تیر بخوری،
از کارفرما؛ از دوست؛ از خانواده؛ از وکیل، از قضاوت سطحی جامعه و از سیستم قضایی مملکتت
و بدتر از همه؛ از جایی که اعتماد کردی؛ از جایی که قلبت گیر کرده..
و این بهمن ویرانگر و این سیل بلا
"مرد" رو اولبار میشکنه، خرد میکنه، له میکنه؛
که باید بمیره، که اگر زنده از این ماجرا بیرون بیاد؛
"مردِ شکسته"، به هیولا تبدیل میشه...، خطرناک، کینهجو و وحشی....
من نمیدونم سری دوم این سریال ساخته میشه یا نه ولی مطمئنم اگر ساخته بشه؛ چهرهی واقعی "وحشی" رو اونجا خواهید داد.
که یک لحظه خودمو گذاشتم جاش، هیولای وحشتناکی شدم...
#وحشی
ده دقیقه است خیره به تلوزیون؛ ده دقیقه منجمد و فریز شده؛ با دست سرد گوشی رو برداشتم که بنویسم.
زندگی علیاشرف پروانه که داستان وحشی ازش وام گرفته، هم همینقدر عجیب و پیچیده... اما این ساختهی هومن سیدی، این یه چیز دیگه است؛ لرزه به تنم انداخت....
توی قسمت آخرش
شکستن "مرد"، -شکستن بیصدای مرد اتفاق افتاده؛ اینکه از همه تیر بخوری،
از کارفرما؛ از دوست؛ از خانواده؛ از وکیل، از قضاوت سطحی جامعه و از سیستم قضایی مملکتت
و بدتر از همه؛ از جایی که اعتماد کردی؛ از جایی که قلبت گیر کرده..
و این بهمن ویرانگر و این سیل بلا
"مرد" رو اولبار میشکنه، خرد میکنه، له میکنه؛
که باید بمیره، که اگر زنده از این ماجرا بیرون بیاد؛
"مردِ شکسته"، به هیولا تبدیل میشه...، خطرناک، کینهجو و وحشی....
من نمیدونم سری دوم این سریال ساخته میشه یا نه ولی مطمئنم اگر ساخته بشه؛ چهرهی واقعی "وحشی" رو اونجا خواهید داد.
که یک لحظه خودمو گذاشتم جاش، هیولای وحشتناکی شدم...
#وحشی
👍6👎3❤1🔥1😁1
Forwarded from شاسوسا
کم کم یاد می گیرم که چطور در لحظه باشم . چگونه وجود داشته باشم. چگونه بفهمم که نمیتوانم زندگی را مهار کنم ، که فقط میتوانم آن را در زمینه های روشن و تاریکش تجربه کنم. یاد میگیرم که چطور بخندم و گریه کنم و چگونه از سردرگمی و شادی ناشی از دوست داشتن، زندگی کردن و شکستن استقبال کنم. کم کم یاد میگیرم که چطور جایی که هستم را بپذیرم.
کم کم یاد میگیرم که چطور به کسی که تبدیل میشوم را باور کنم.
بیانکا اسپاراسینو
کم کم یاد میگیرم که چطور به کسی که تبدیل میشوم را باور کنم.
بیانکا اسپاراسینو
❤1
Forwarded from شب زندهدار
فکر میکنم اکثرا چند وقت یه بار تو زندگیشون یه کارایی میکنن که خودشونم نمیدونن چرا.
❤3👍1👏1💯1
Forwarded from نیلسآ
میخوام ساده زندگی کنم؛ نه با پول و نه با ساعت. نمیخوام با تکنولوژیهایِ مصنوعی که بهمون تحمیل شده اداره بشم. دلم یک زندگیِ بیواسطه میخواد؛ بدونِ عجله و نمایش.
❤9
پریروز، همکارم دستگیر شد؛
دیروز، تمام تلاشمون رو کردیم که نتیجه بگیریم—نشد؛ کاری از دستمون برنیومد.
امروز یکی از نزدیکانمون اثاثکشی داشت. کارگرها صبح خونهش رو خالی کردند؛ بردند؛
و من باید میرفتم مراسم درگذشت یکی از بستگانمون...
کاری از دستم برنیومد؛ خونه جابهجا شد.
یه کاری پیش اومده، باید برم اصفهان—نمیتونم.
مادرم توی خونهش تنهاست...کارفرما پول کارگرهای شرکت برادرم رو نمیده...
و من برای هیچکدومشون کاری از دستم برنیومد—جز اینکه تهموندهی حسابم رو دادم برای حقوق سهچهار تا کارگر.
آخر شب، برق تغذیهی کولر خونه قطع شد. همه خواب بودند.
یه فازمتر برداشتم، با یه انبردست... درستش کردم.
میخوام بگم خیلی اتفاقها میافته—توی کشور، توی جامعه، توی دنیا—که کاری از دستم برنمیاد.
کاری از دست خیلیهامون برنمیاد..
نمیدونم...
ولی بازم فکر میکنم
تو این جهانِ آشفته، ما فقط همدیگه رو داریم.
ما، آدمها...
و حرف آخر اینکه:
تو این دنیای پرآشوب، خیلی وقتا واقعاً کاری ازمون برنمیاد؛ نه اینکه نخوایم، نه اینکه اهمیت ندیم—بلکه چون واقعیتها بزرگتر و سنگینتر از دستهای ما هستن..
پایان
#پراکندگی_ذهن
دیروز، تمام تلاشمون رو کردیم که نتیجه بگیریم—نشد؛ کاری از دستمون برنیومد.
امروز یکی از نزدیکانمون اثاثکشی داشت. کارگرها صبح خونهش رو خالی کردند؛ بردند؛
و من باید میرفتم مراسم درگذشت یکی از بستگانمون...
کاری از دستم برنیومد؛ خونه جابهجا شد.
یه کاری پیش اومده، باید برم اصفهان—نمیتونم.
مادرم توی خونهش تنهاست...کارفرما پول کارگرهای شرکت برادرم رو نمیده...
و من برای هیچکدومشون کاری از دستم برنیومد—جز اینکه تهموندهی حسابم رو دادم برای حقوق سهچهار تا کارگر.
آخر شب، برق تغذیهی کولر خونه قطع شد. همه خواب بودند.
یه فازمتر برداشتم، با یه انبردست... درستش کردم.
میخوام بگم خیلی اتفاقها میافته—توی کشور، توی جامعه، توی دنیا—که کاری از دستم برنمیاد.
کاری از دست خیلیهامون برنمیاد..
نمیدونم...
ولی بازم فکر میکنم
تو این جهانِ آشفته، ما فقط همدیگه رو داریم.
ما، آدمها...
و حرف آخر اینکه:
تو این دنیای پرآشوب، خیلی وقتا واقعاً کاری ازمون برنمیاد؛ نه اینکه نخوایم، نه اینکه اهمیت ندیم—بلکه چون واقعیتها بزرگتر و سنگینتر از دستهای ما هستن..
پایان
#پراکندگی_ذهن
❤25🕊8💔1
Forwarded from آسِمان🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بی قید شرط همدیگه رو دوست داشته باشیم.
❤9👎3👍1
نوشتند:
"-مردان سرزمینم خفه شوند..
-برای پرت کردن حواس از مدنیزاده است..
-بخاطر بیحجابی بوده
-بخاطر فقر اقتصادی بوده.
-ایراد از اسنپه
-ایران جای زندگی نیست."
و کاسبی اصلی را بابک زنجانی که برای تاکسیهای وان_نات آگهی داد
اما حقیقت را تنها یکنفر و او هم چنین نوشت:
" در این حادثه؛ یک نفر کشته دادیم؛ نود میلیوننفر زخمی"
#یکی_از_نود_میلیون
"-مردان سرزمینم خفه شوند..
-برای پرت کردن حواس از مدنیزاده است..
-بخاطر بیحجابی بوده
-بخاطر فقر اقتصادی بوده.
-ایراد از اسنپه
-ایران جای زندگی نیست."
و کاسبی اصلی را بابک زنجانی که برای تاکسیهای وان_نات آگهی داد
اما حقیقت را تنها یکنفر و او هم چنین نوشت:
" در این حادثه؛ یک نفر کشته دادیم؛ نود میلیوننفر زخمی"
#یکی_از_نود_میلیون
💔14👍3😢2
دوست داشتن بدون قید و شرط به معنای نفی "خود" نیست؛ هرگز نباید با ارتباطهای سمی و ناسالم اشتباه گرفته شود..
دوست داشتن بدون قید و شرط یعنی آدمی که باهاش یک رابطهی ماندگار داری را بدون چشمداشت؛ بدون انتظار پاسخ ولی در حد توان، حمایت کنی؛
-حمایت عاطفی
-حمایت مالی
-حمایت روانی
و....
دوست داشتن بدون قید و شرط یعنی آدمی که باهاش یک رابطهی ماندگار داری را بدون چشمداشت؛ بدون انتظار پاسخ ولی در حد توان، حمایت کنی؛
-حمایت عاطفی
-حمایت مالی
-حمایت روانی
و....
❤7
Forwarded from فانوس
امروز تو اتاقم تلویزیون رو روشن کردم. کم پیش میاد این اتفاق که تلویزیون رو جز برای دیدن فوتبال روشن کنم تو محل کارم. به خصوص که همیشه در حال گوش دادن موسیقی هستم.
اما یه چیز خیلی جالب نظرم رو جلب کرد و اون سریال خانه سبز بود که شبکه آی فیلم داره نشون میده.
چی شد که مردمان ما از تماشای خانه سبز رسیدن به تماشای عشق ابدی!! چی از دست رفته تو این حدود سی سال؟!
🕯
اما یه چیز خیلی جالب نظرم رو جلب کرد و اون سریال خانه سبز بود که شبکه آی فیلم داره نشون میده.
چی شد که مردمان ما از تماشای خانه سبز رسیدن به تماشای عشق ابدی!! چی از دست رفته تو این حدود سی سال؟!
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤12👍2🔥2💔1
Forwarded from پدی نوشت
از آدم هایی که میتونم باهاشون ساعتها راجع به مسائل مختلف حرف بزنم و نظراتم رو بدون سانسور و بزک دوزک بیان کنم، خیلی خوشم میاد.
❤1
Forwarded from | بانوچه |
🥰2❤1🕊1
Forwarded from خاطره های پراکنده💌
بچها من همیشه از ادم کنترل گر فراری ام
چون سال ها توی همین جو کنترل گری زندگی کردم.حالا قدرت خدا امسال با یه ادم کنترل گر همکار شدم و جوری این ادم کنترل میکنه که باید مامانم که تا الان کاپ قهرمانی داشت پیش این همکار کلاس بیاد
چون سال ها توی همین جو کنترل گری زندگی کردم.حالا قدرت خدا امسال با یه ادم کنترل گر همکار شدم و جوری این ادم کنترل میکنه که باید مامانم که تا الان کاپ قهرمانی داشت پیش این همکار کلاس بیاد
یکی از کارهایی که بشدت دنبال میکنم رها کردن آدمهای اطرافم از چنبرهی انسانهای کنترلگره؛
مخصوصا توی محل کارم هیچجوره نمیتونم با این موضوع کنار بیام.
مخصوصا توی محل کارم هیچجوره نمیتونم با این موضوع کنار بیام.
👏2