Telegram Group Search
آن بغض که در حنجره از بند رها نیست
چون اشک زچشم آید و در بند نوا نیست

از زخمهٔ چنگی که جهان بر دل ما زد
خاموش نشستیم و بجز اشک صدا نیست

جز آنکه شریک است در این نعرهٔ پنهان
گوئی به دلِ غم زده آگاه خدا نیست

تا چند به میخانه و با ساغر و ساقی
مستیم ولی دل ز غمِ کهنه رها نیست

افسانهٔ لطف و کَرَم از بانیِ دنیا
گفتند و ندیدیم و بجز رسم بقا نیست

شق القمر و مار و عصا و دمِ عیسی
گویم که سقیم است و بجز رمز فنا نیست

تا رنج نبینی به جهان مُزد نیابی
بی رنج جهان را به کسی دست عطا نیست

شُکر از خِرد و قوّت بازوی سلامت
هرچند که کار از رهِ اقبال جدا نیست

زانرو که جهان عدل نداند که نوشتند
دشنام به کیهانِ پر از ظلم روا نیست

آهنگِ جهان گاه خوش و گاه غمین است
گر رقص ندانی به تو جز رنج و بلا نیست


#صادق_مبارکی
👍11😢2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👑👑✌️
10🤩3🙏2👎1🙈1
📛 شعر ممنوعه ⛔️
👑👑✌️
🔥

هم میهنان , ایرانیان , یاران

یک پرچم و یک شاه , یک فرمان
یک کارزار , این گوی و این میدان
ای هموطن ؛ فریاد کن از جان
جانم فدای کشورم ، ایران

فريادمان از درد ايران است
جيغ جگر در زير دندان است
سهم من از آن خاك اجدادى
تحقير و تبعيد است و زندان است

وقتى وطن درگير غارت شد
هر اعتراضى قيمت جان شد
سهم شما از كشورى زرخيز
حسرت براى لقمه اى نان شد

در راهِ حفظِ مسندِ قدرت
سرکوب بی رحمانه با شدت
شیخ طبهکار و گروگانگیر
حمام خون می ساخت این مدت

مام وطن در دست اهریمن
ایجاد رعب و وحشت از دشمن
ترفندهای زشت و تکراری
آتش زدن ، موشک زدن ، کشتن

این ناکسان که حکم میرانند
با قاتلان هم دست و پیمانند
مثل چائوشسکو ، آدلف هیتلر
پايان خود را خوب میدانند

از همصدایی کبوترها
از اتحاد ما هراسانند
مسئول ویرانی ایران و
کشتار ماه مهر و آبانند

از غصه ى مرگ چكاوكها
مغزم به جسمم زهر مى پاشد
بايد بخوابم بعد از اين سيگار
اى كاش خواب آخرم باشد

حال دلم امشب چه آشوب است
روبالشم از اشک مرطوب است
شايد فقط در خواب بايد ديد
اوضاع و احوال جهان خوب است

آتش گرفته جنگل و نیزار
جنگ و جنایت، چوبه های دار
بوی تعفن می‌دهد تاریخ
تکرار و هی تکرار و هی تکرار

گول خرافاتی که انسان خورد
دیوار کج را تا ثریا برد
ما خالق این سیکل معیوبیم
ما ملت عصیانگر ابزورد

ما وارثان حمله ی اعراب
ایرانیان سخت افسرده
غمگین هزار و چهارصد سال است
عقل و خرد در ذهنمان مرده

بی شک دو قرن از این سکوت تلخ
بر روح زرین کوب می کوبید
وقتی که ایرانی موالی شد
در بستر غارتگران خوابید

شام و عراق و غزه و ايران
خاورمیانه مهد ادیان است
در دولت اسلامی داعش
آدم کشی مصداق ایمان است

داعش نرفته طالبان برگشت
اسلام ناب و واقعی گل داد
گاو شقاوت باز زایید و
گوساله ای دیگر به کابل داد

تكثير ويروس حماقت در
جمهورى اسلامى اي ديگر
گويا در اين كابوس تكرارى
خير العمل يعنى ظهور شر

از مذهب و آئين گريزانم
اديان ابراهيمى و زرتشت
هر روز ميخوانم كه با نفرت
شخصى به نام دين كسى را كشت

سرخ و سیاه و ملی و لندن
یک کودتا در هاله‌ی تردید
پاسخ به تاریخی پر از بحران
شاهی که این آینده را می‌دید

در داستانی جورج أورول گفت؛
شورش عليه شاه ايران را
يك مزرعه در دست حيوانات
يك قلعه در تسخير خوكان را

خلق برابر با هم و آزاد
گاهی فقط خوکان برابرتر
شرم سقوط یک بهشت و شاه
تعبیر شد کابوس شاه آخر

پنجاه و هفتی‌های ویرانگر
سنگی درون چاه افکندند
بیرون نیامد گرچه این مردم
جانانه جنگیدند و جان کندند

چشم انتظار حمله‌‌ی بی‌بی
حتی دگر سنگر نمی‌گیریم
در این پارادوکس غم و امـّید
گنگ و بلاتکلیف و درگیریم

راه گلو مسدود از این بغض است
از حجم خشمی که فرو خوردیم
له شد غرور مردمى مغرور
در زیر بار ظلمشان مردیم

اما بدان ! ما نسل سیمرغیم
سى مرغ عطارى كه همخوانند
ما وارثان آن پَرِ سوم
ایرانیان شهنامه میخوانند

هم سرگذشت بابك و كاوه
هم قصه ى ققنوس مى دانند
اين مردم در ملك خود رعيت
در آتش سرپيچى از خانند

امسال سال خون و طغيان است
این خشم ماه سرخ آبان است
جاوید شاه و میهنم ایران
اين خاک جولانگاه شیران است

#بـاقـى
#مرتضى_باقرى
👍12👎1👏1🥴1
بازی کلاغ ها بر پشت عقاب ها
حکومت سایه ها مرگ وجدان ها
کشتن انسانها توسط نادان ها
شباهت انسان به حیوان ها
احترام به سگ برای وفا
تلاش انسان برای بقا
  دین و مذهب در قالب گناه
بهشت و جهنم را رسیدن به خدا
   شیخ از این همه دروغ میکند صفا
محدودیت حجاب در راستای فحشا
کشتن آزادی اندیشه ذهن در حال کودتا
مرده گانی که زندگی را بر ما کرده اند تباه
جهل و خرافات هفت رحمت با طاعون و وبا
حباب توهم در انقلاب ها 
خدایان دروغین پشت نقاب ها
حکایت تلخ کلاغ و روباه
شیطان به شکل ریش و عمامه وعبا
دین و مذهب در حالت معما
باوری که آخرش میرسی به گناه
انسان برده خوش فکر با هوش سیاه

#علی_آتشبت
👍91🔥1👏1
بغض تلخ از گلویم عبور نمیکند
ظلم اینجا طلوع و غروب میکند

انسانیت اینجا سقوط میکند
خدای که خود احساس غرور میکند

این منجلاب درد فروکش نمیکند
عدالت در سکوت خودکشی میکند

اینجا سیاست و پول حکم میکند
زندگی مارا به مرگ محکوم میکند

فقر ایمان و اراده انسان را سست میکند
خدا با چشمان باز احساس قدرت میکند

جهالت اندیشه انسان را کور میکند
شیخ انسانها را زنده به گور میکند

#علی_آتشبت
👍4👏3🔥2😁1
آن دور دست
آفتاب بر ناقوس غروب خویش
استوار می کوبد
و چنان مژگان خسته اش را
به آغوش شب می کشد
که انگار دیگر نمی تابد
نه طلوعی
نه شروعی

آن دودها
گویی شهر می سوزد
و ابلیس ارتجاع
از میان شعله ها نعره می کشد
و صدای هیاهویی هولناک
فضای شهر را آکنده است
صدای مردان و زنانی که
بی تاب و پریشان
از دیو مقدس شان هراسانند

دیو خویان و زشت رویان
در فنای خرد
و غنای جهل
هستی ما را به تاراج می برند
و رخت لطیف زندگی را می گیرند
و به تن زمخت مرگ می پوشانند

ای خاک قهرمان خیز و خائن ستیز
ای وطن زخم بر تن
ای تنهاترین تن های جهان
و ای سردار چابکسوار تاریخ
بیرق آزادی را بردار
بر تباهی این سیاه مسلکان چیره شو
و از این تونل وحشت به سوی
آزادی و صلح عبور کن

#مهان
👍43👏3
‍ چنین روزگاران کجا دیده ای
مگر تازیان را تو زاییده ای

که در دامن میهن  آریا
خوری نان و آب نیاکان ما

سپس گریه زاری کنی روز و شب
کنی پاره خود را برای عرب

چنین ناسپاسی به ایرانمان
سگی را ندیدم کند اینچنان

اگر از تو روزی سگی نان خورَد
ترا تا دم مرگ یاد آورد

نیاکان برای تو جان باختند
گلستان ز ایران ما ساختند

بسی خون آنان  درین خانه ریخت
که دشمن سرانجام از ما گریخت

همینان که تو میپرستی کنون
کشیدند اجداد ما را به خون

اسارت گرفتند از مردمان
بسا سر بریدند  در آنزمان

برو پرس و جو کن ندانی اگر
که در ننگ و پستی نمانی دگر

تو بر خویش و بر ما ستم کرده ای
که میهن فدای شکم کرده ای

نبینی بنام حسین ات  مگر
کهن کشوری را که شد بی پدر

نبینی به تو مذهب انداختند
ولی خود به تاراج پرداختند

برای تو زانسوی دین آورند
وزین سوی فرزند ما بردرند

مگر کور هستی به چشمان باز
نبینی مگر این فریب دراز

ترا آنچه را کز خرد در سر است
بهایش ز یک خرمگس کمتر است

ازین پس بیا ناسپاسی مکن
به میهن نمک ناشناسی مکن

گنه کرده را کس نشوید گناه
مده دل به دیدار سنگ سیاه

گنه را کجا سنگ میسایدت
چه زین سنگ جز ننگ می آیدت

خدا را تو در سنگ بینی اگر
نداری‌پشیزی ز بودش خبر

گمان دارمت مغز خر خورده ای
که اجداد از یاد خود  برده ای

دریغا ز میهن که کوی تو شد
که نامش همه آبروی تو شد

هر آنکس که دینش ز میهن سر است
ورا سر نباشد به تن بهتر است

نگویی مگر جان فدای  حسین
نریزی مگر خون برای  حسبن

چرا تا کنون خویش  رنجانده ای
به میهن چرا تا کنون  مانده ای

اگر  راست گویی برو  کربلا
فراموش کن خاک ایران ما

تفو بر تو مفتی خور بد نهاد
که این سرزمین چون ترا جای داد

کنون پاره کن خویش را روز و شب
بده خون خود بر  حسین عرب

بدان هرچه دشمن پرستی کنی
هرآنچه که خواری و پستی کنی

سرانجام پیروزی از آنِ ماست
ز پا افتد اسلام و ایران بجاست

بدان ای روان مرده ی زشت زاد
نباشد چو ایران جهان هم  مباد

👤 #مسعود_آذر
👍10👏3👌1
کلاغ‌ها... بر پشتِ عقاب‌ها
taravati62
بازی کلاغ ها بر پشت عقاب ها
حکومت سایه ها مرگ وجدان ها
کشتن انسانها توسط نادان ها
شباهت انسان به حیوان ها
احترام به سگ برای وفا
تلاش انسان برای بقا
  دین و مذهب در قالب گناه
.
👍81
من آن عشقی که لرزانَد زمین را دوست میدارم
تن عصیانگر این سرزمین را دوست میدارم

اگر در راه آزادی مرا هستی بسوزانند
همان آتش مرا باید همین را دوست میدارم

برو بر عشق ملّت سر فرود آور نه بر مُهری
که من بیش از وجودم آن جبین را دوست میدارم

وضو با اشک برگیر و نماز از درد دلها خوان
اذان ازعشق میهن گو که این را دوست میدارم

گر آغازِ وطن را زجرو پایانش جنون گفتند
من اول آخِرِ این نازنین را دوست میدارم

بپاشم جان بر آن پشتی که سرخ از داغ ِ شلّاق است
چنین شاهان ِ بی تاج و نگین را دوست میدارم

ز دل پنهان نگردد آنکه زیرِ خاک شد پنهان
که من گلهای در زیر زمین را دوست میدارم

یکی بر یار می نازد یکی گلزار می سازد
من اما خاک این زجر آفرین را دوست میدارم

ز دل برخاست فریادت مرا بر دل نشست آذر
بنازم مِهر تو کاین همنشین را دوست میدارم


#مسعود_آذر
👍111
به نام یزدان پاک

پیروِ ابلیس را بنگر که عصیان میکند
دارد این فرمان ز دینش زنده بریان میکند

صلح باشد واژه ای بیگانه با شیطان پرست
قتل، غارت ،ظلمها با حکم قرآن میکند

دعوی آن است دینش دین عشق استی ولی
دخترِ نه ساله را با عقد عریان میکند

صد حدیث آرد که این مذهب ز بهر شادی است
در عمل اما ز نوحه خلق گریان میکند

فقر را چون فخر بر منبر تجلّی میدهد
مال مردم میخورد بر خویش عمران میکند

موعظه میخواند از پوچیِ دنیای عیان
با دروغ و حیله خلقی سیر از جان میکند

روز حکمی میکند بهرِ جهاد از مذهبش
چون نبیند سود شب با حیله کتمان میکند

تا به قدرت تکیه دارد میدَرَد نقّاد را
خانه و آبادیِ هر خصم ویران میکند

چونکه آید تنگ عرصه لابه کردن شیوه اش
همچو موشی لال گردد خویش پنهان میکند

وای ازان روزی که قدرت گیرد این موجود نحس
همچو ایران یک جهان را خشک و ویران میکند

از عبا عمامه و پشمینه بیزارم از آن
جهل را میپرورد امّید حرمان میکند

بس عجب دارم که این موجود در عصر نوین
همچو گاوی پیروی از کار چوپان میکند

وای اگر باشد زمام اندر کفِ کفتار پیر
روز روشن را چو شب بر شیر مردان میکند

همتی باید که موش حاملِ طاعون را
جان بگیریم ور نه این طاعون طغیان میکند


#صادق_مبارکی
👍12👏41🤔1
معجزه عیسی عصای موسی
سیاست حکومت ها قانون مافیا
پرستش خدایان غروب بت ها
پیامبران عدالت بریدن سرها
سیاستمداران در لباس فرشته ها
سیستم فاسد جهان در تصرف گی ها
سقوط انسانیت حقیقت افشا
قانون های کمونیستی تفکرات شیطان
خشم و خشونت محتوای ذات انسان
ترکیب رنگ ها جنگ وجدال ذهن ها
جهل و خرافات تفکرات قرون وسطا
ذهنها مسموم از آیه و حدیث ودعا
خدا قاتل بشر بت اعظم سنگ سیاه
از پایه و اساس ذهن ها باید بشود درمان
روشن فکران در حبس و زندان
فاصله طبقاتی از زمین تا آسمان
ملت بی نان کارد رسید به استخوان
دین و مذهب شده قاتل جان
خفه کردن آزادی مرگ در میدان
گرسنگی برابر با کدام دین و ایمان
شیخ به نابودی انسانیت میدهد فرمان
وقت رهایی از استبداد و زنجیرها
عبور از تاریکی کنار زدن پرده ها
خشک شدن دریا مرگ ماهی ها
فصل شکار گرگ ها دعوای شغال ها
راه برون رفت از تاریکی در اتحاد ما
جنگ جنگ تا پیروزی عبور از خط قرمز ها
جمهوری اسلامی بهترین کلاس درس ما
یک اشتباه تاریخی مارو برد به قتلگاه
بیگانه با تاریخ جعلی ناآشنا
سالها در جهت نادرست کردیم شنا
غرق شدیم در اعتقادات و باورها
منشور حقوق بشر تاریخ و هویت ما
باید درود فرستاد به روح پاک نادر شاه
کوروش کبیر شاه جهان گشاه
کشوری که بود مهد دلیران غرش شیران
شده مرکز بیگانه و اجنبی وآدم فروشان
قطع درختان آواره گی پرنده گان
این خانه از ریشه وبنیان شده ویران
از ایرانی نه تاریخ مانده نه نام ونشان
پرستش مرده گان تاریخ فراموش گان
هوای آلوده گرفتن نفس انسان
در مقابل دشمن باخت دادیم چه آسان
رسیدیم به خشکسالی دعای طلب باران
سوختیم در اسارت و بردگی فریادها بیکران
خشمی که از درون تبدیل میشودبه آتشفشان

سیاست امنیت ترور شخصیت
حروف الفبا چوب عدالت
جهل و خرافات مرکز خریت
فقر و فساد جرم وجنایت
حکومت وقدرت ارباب ورعیت
زندگی وحسرت سقوط انسانیت
تقویم عربی گرفتن هویت......
پول و شهرت واحد قدرت
  عشق و محبت بدون اهمیت
دین و مذهب به کشتن میدهد سرعت
عبور از تاریکی باعث شکوفایی فردیت

#علی_آتشبت
👍122👎1🤔1🗿1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سقوط پاییزی

👤 شعر و دکلمه مرتضی باقری

.
👍6
📛 شعر ممنوعه ⛔️
Photo
سالروز زادروز شاه ایران

به گهنامه تا چهار آبان رسید
به گیتی یکی کودک  آمد پدید

چو مادر ‌نخستین جگرگوشه  زاد
هم او را محمد رضا نام داد

در آنگه که فرزند شش سال داشت
رضا پهلوی   تاج بر سر گذاشت

محمد رضا کودک  آنزمان  
شدی چون ولیعهد ایرانیان

بدین سان ورا کودکی ها گذشت
جوانی کماکم پدیدار   گشت

به عشق و به اندیشه ای راستین
شود تا شهنشاه  ایرانزمین

به دانش گرائی چو عهدی  گران
شدی راهی خاک بیگانگان

در آنجا پی  دانش اندوختن
به پایان رسانید آموختن

به میهن چو برگشت از این سفر
به ارتش قد افراشت همچون پدر 

کمی پس ز دشمن در آنسوی آب
نمایان شدی شورشی با شتاب

که چون با رضا شاه  از باز دیر
نبردند سودی ز بالا و زیر

رضا شاه ما را از ایرانمان
به تبعید بردند شورشگران

محمد رضا چون نخستین پسر
شدی شاه شاهان بجای پدر

سپس زو تمدن پدیدار شد
جهان زین دگرگون خبردار شد

نوین ارتشی زو رسیدی ز راه
که افتاد ‌از سر جهان را کلاه

محمد رضا شاه در  آنزمان
چو افسانه بودی سر هر زبان

از او یک چنان قدرتی  سر گرفت
که ایران ما شکل دیگر گرفت

تمدن بر ایران   رسیدی ز راه
شکوهی برآمد ازین پادشاه

چنان خود کفایی  پدیدار گشت
که دشمن ازین ترس بیدار گشت

  سرانجام  اسلام   اشغالگر
  ورا داد چون  سرنوشت پدر

روانه به تبعید  شد شاه ما
شد اسلام هم چاله هم چاه ما

👤#مسعود_آذر
13👍5👏1🙈1
چو زاده شد از مادرش آن زمان
تو گویی که آمد خدای جهان

نهادینه شد نام کورش بر آن
چه نامی،چه شاهی بود در جهان

ز قتل و ز غارت و وحشی گری
ز دزدی و فحشا و مرده خوری

به دستور آن شهریار قَدَر
که نامش زبانزد میان بشر

نوشتند شد بر جهان یک خبر
که شد آن نخستین حقوق بشر

حقوق بشر را به دنیا سرود
زمانی که دانش ببودش رکود

دو سوم بود سهم ایران از آن
ز کشور ز خاک و زمین جهان

تو تاج کیانی نهادی به سر
تو کورش تو ای پادشاه قَدَر

شهنشاه ایران تو هستی و بس
ندادند این فخر ایران به کس

تو ای کشورت یک سرش شرق و غرب
تو ای امپراتور ایران لقب

تو خورشید تابان ایران زمین
ببودی و هستی و خواهی،همین

تو از هر جهت فخر ایرانی‌ای
تو از هر جهت فر ایرانی‌ای

تو مانند الماس دریای نور
درخشی،کنی چشم بیگانه کور

در ادوار تاریخ بودی عرب
تو ترک و تو کرد و فغانی نسب

گهی آذری و گهی ژرمنی
گهی بابلی و گهی ارمنی

ولی دزد تاریخ و فرهنگ ما
ز یادش ببردست این نکته را

که هرکس شود غافل از اصل خویش
بیابد دوباره همان وصل خویش

من ایرانیم افتخارم تویی
من ایرانیم دادگارم تویی

مرا عزت آنست این را بدان
شناسند من را به کورش نشان

نه در ملک ایران و ایرانیان
نه در آسمان و همین یک جهان

تمام جهان و به هر کهکشان
به منظومهٔ شمس شیری نشان

تمام خلایق ز نام و جماد
ز ابر و ز خورشید و کلّ تضاد

همه گفته اند این سخن در جهان
تو کورش تو ای فخر ایرانیان
12👍4👏1
آمــدم لــقـمــه بــگـیــرم کـه گـلــوگـیــر شــدم
مـن از ایـن زنـدگیِ نـکـبـتِ خـود سـیــر شـدم

چـشم وا کردم و لَـختـی چو جـوانی بـکنـم ..
دیـده بـر هم زده ، دیـدم که دگـر پـیـر شـدم !

سخـنِ " دیـر بِـهَ از زود رسیـدن " غـلط اسـت
رفـت دورانِ خـوشی زود و کـمی دیـر شـدم !

مَـثَـلِ سـگ بـزنـد ؛ گـربــه بـرقـصـد ، بـلــدی ؟
مـنِ بـازیـچــه در ایـن بـازی دگـر شـیــر شـدم

بـخـورم بـاده دمـی ، غـم چو فـرامـوش شـود
نشـدم مـسـت ؛ ز حـرارت هـمـه تـبخیـر شـدم

چـو پـلنـگ خالِ تَـنَـش نـازَد و مـن زخـمِ تَـنَـم
بـس اسـیــرِ لـگـد و پـنـجـۀ تـقـدیــر شــدم ..!

بــرسـیـدم ســرِ قـلّــه ، خَــسَـکـی داد هـلــم !!
سُـر و غَـلْـت خـورده و بـا کلّـه سـرازیـر شـدم

تـو اگر بِـنـز سـواری و خـوشی کار تـو هـسـت
مـن ســوار بـر لـبـۀ تـیغـۀ شــمـشـیــر شـدم !!

خـودکُـشـی راهِ رهایـیِ قشنگـی است بـسی :
مـدّتـی هـست بـر ایـن عـارضـه درگـیـر شـدم

نفسم حبس و شـقیقـه هـدف و آه ..! خودم :
سـبـبِ مـاشـه چـکانـیـدنَ هـفـت تـیــر شــدم

#تیغ‌زخم
#یزدان_ماماهانی
#آغازسرایش۳_۸_۱۴۰۴
#پایان‌سرایش۷_۸_۱۴۰۴
#جستار_چکامه_ناکامی
#فعلاتن_فعلاتن_فعلاتن_فعلن
_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_
👍64😢1💔1
🥀

ما چه کردیم که اینگونه گرفتار شدیم؟
خام چشمان پر از وسوسه‌ی مار شدیم

ما که آسوده دلِ عرصه‌ی شیران بودیم
دست و پا بسته شکار شب کفتار شدیم

تاج جمشید به ضحاک چه آسان دادیم
طعمه‌ی جنگ و پریشانی و آزار شدیم

روحمان بند طلسم شب و جادوی سیاه
منفعل، مویه کنان، منتظر دار شدیم

ما چرا گمشده در پیچ و خم تکراریم ؟!
چون که تاریخ نخواندیم چنین خار شدیم

🥀

مام رنجور وطن مضطرب و بیمار است
آخر سلسله‌ی بی‌خرد قاجار است

حکم فرمان رضاشاه بزرگ است؛ چنین
پدر مُلک اهورایی و ایران نوین

او که خاکستر قاجار بدل کرد به زر
کشوری ساخت نمونه به بلندای نظر

ارتش و راه و پل و مدرسه و درمانگاه
بیمه و بانک و شناسنامه و هم دانشگاه

خط آهن، عزت زن، امنیت، شغل، زمین
خدماتی همه در راه وطن ، قطع یقین

🥀

ناگهان آفت جانی به چمن افتاد و
آتش جنگ جهانی به وطن افتاد و

کشور اشغال شد و از دو جهت متفقین
غصب کردند و چنان غارت و ظلمی ننگین

که نوشتند به تاریخ معاصر پر درد
قحطی و مرگ عزیزان و خروج آن مرد


و پدر رفت که ویران نشود مام وطن
و پسر ماند که احیا کند این ملک کهن

🥀

ابتدا دفع غیورانه‌ی اشرار خبیث
خاکمان پاک شد از قوای روس و انگلیس

پس از آن در پی آسایشمان همت کرد
آریامهر شب و روز به ما خدمت کرد

طرح اصلاح اراضی و شکوهی تازه
تیتر اخبار جهان بود ، چه پر آوازه

طرح آموزش و تشکیل سپاه دانش
طرح بهداشت، مهار پشه و ساس و شپش

ثروت و شخصیت و نظم و رفاه مردم
صنعت و تکنولوژی ، پیشرو ی قرن اتم

🔥

اوج نیروی هوایی اکروجت جنگنده‌ها
ارتش پنجم دنیا ، بی‌رقیب آسیا

میزبانی المپیک، استادیوم ، سازه‌ها
جشن‌ فرهنگی و ملی، افتتاح موزه‌ها

سد دز سدکرج احداث نیروگاه برق
آذرآب، هپکو، تراکتور، بانکها در پول غرق

کشت‌وصنعت در گلستان، هفت‌تپه در مغان
صنعت نساجی تهران، قم و مازندران

پتروشیمی، صنعت نفت و ریاست بر اوپیک
طرح احداث رآکتور، نقشه‌ی تولید کیک

ذوب‌آهن آلومینیوم صنعت‌فولاد و مس
پول ایران صدر جدول در اسوسیتدپرس

صنعت مونتاژ خودرو و سپس تولیدشان
ماشین پیکان، کادیلاک و بیوک حتی ژیان

رونق تولید و احداث بنادر ، صادرات
تا که ایران عاقبت شد کشور صلح و ثبات

شاهمان بذر محبت در دل این خاک کاشت
روز و شب در راه ایرانش انرژی می‌گذاشت

به خیانت از سوی ایرانیان باور نداشت
نیروی سرکوب و حتی گازاشک‌آور نداشت

🔥

قدرت من ناشی از قدرت بی حد شماست
تا ابد کشور پر قدرت ما پابرجاست

مهد تاریخ و تمدن به جهان ایران است
کشور شعر و هنر فخر زمان ایران است

کشور کوروش و منشور حقوق بشرش
خاک فردوسی و شهنامه و زال و پسرش

شوکت فر کیانی به وطن باز آورد
بر علیه همه‌ تاراج‌گران طغیان کرد

قدرت تاج کیان را به رخ غرب کشید
در رگ خشک وطن خون تر و تازه دمید

هدفش صلح و ثبات، امنیت دنیا بود
گرچه در دامگه حادثه‌ها تنها بود


ارتجاع لجن سرخ و سیاهِ پر از آز
دشمن سلسله‌ی پهلوی ایران‌ساز

دست در دست فلسطینی و اخوانی‌ها
توده‌ای خلق فدایی و مجاهد ، ملا

هم‌صدا در جهت توطئه‌ی حیله‌گران
جلوی چشم شهنشاه صبور و نگران

حاصل زحمت این کشت به یغما بردند
وقت تقسیم غنائم که به دعوا خوردند

آتش و جنگ و پریشانی و حیرانی بود
سالها در وطنم قصه‌ی ویرانی بود

شاه ، بیمار و گرفتار و اسیر سرطان
اکثر مردم ایران همه در خواب گران

ثروت کشور ما نفت و منابعش نبود
گنج ما شاه وطن بود ، صنایعش نبود

👑

گرچه اهریمن دون حاکم بر این وطن است
وارث سلسله‌ی پهلوی امـّید من است

چو فریدون پسر شاه جهان جمشید است
در شب تار وطن بارقه‌ی خورشید است

این زمان موعد ساقط شدن ضحاک است
در دماوند به زنجیری آن ناپاک است

#کاوه مائیم ، بیا تا همگان برخیزیم
وقت آن است که چون شیر ژیان برخیزیم

چون مقرر شده پیروز در این پاییزیم
سر به فرمان #فریدون_زمان برخیزیم

موعد جشن اهورایی مهر است عزیز
تابش نور سپنتای سپهر است عزیز

#مرتضى_باقرى
#بـاقـى
👍52
‍ سالروز بزرگداشت پدر ایران شاد باد ...

‍‍ به گهنامه تا هفت آبان رسید
یکی کودک آمد به گیتی پدید

در آنگاه کو پا به هستی گشود
به میلاد ششصد خزان مانده بود

پدر پارس بود و شهی از شهان
هم او را تو کمبوجیه باز خوان

چو این شیر میهن چو شهزاده زاد
پدر نام فرزند کوروش نهاد

تو گویی فلک هدیه کرد این پسر
که بنیان گذارد حقوق بشر

جهاندار کوروش ورا نام شد
جهان در رکابش سرانجام شد

به مهر کیان میهن آباد کرد
چه بسیار غمگین دلان شاد کرد

چو فرنام او گشت قانونگذار
بسی خواندنش یاور تاجدار

یهودان نوشتند نامش به زر
ز یزدان پسندیدنش بیشتر

دگرگون جهان شد به دستور او
همی جاودانست منشور او

یکی سلسله از هخامنشیان
بنا کرد و افراشت فر کیان

از آنروز کو تاج بر سر نهاد
ندارد فلک شاه چون او به یاد

زمین زیر پایش بهشتی برین
نژاد هخامنشیان برترین

ز هندوستان مرز ایران گذشت
زبانزد به گیتی چو افسانه گشت

بیاراست تا مهد دنیا به مهر
درخشنده گردید با وی سپهر

ستاینده شد زیر پایش زمین
ز ایرانزمین تا به دریای چین

چنان شاه شاهان شدی دادگر
که دشمن بر او داد نام پدر

از او زندگانی چو آزاده شد
نکویی به راه بشر زاده شد

ز آبان چنین یادگاری از اوست
به دلها ورا باز گشت آرزوست

یکی روز در جنگ با دشمنان
ز کوروش رهیدی به یکباره جان

چو جان جهاندار از تن گسست
جهانی پدر خوانده دادی ز دست

کنون نام او را میفکن ز سر
نباشد جز او خاک ما را پدر

به جان زاد روزش همی شاد باد
که ایران ما شاد و آزاد باد

مسعود آذر
👍65
به نام یزدان پاک

زان روز که ایران به زمین نقش ز خود بست
یزدان به تنش روح که شاه است نشاندست

بی شاه وطن بر تن خود روح ندارد
چون کشتی سرگشته که آن نوح ندارد

در روز چو خورشید و به شب چو ن مه تابان
فرخنده ز نامِ شهِ شاهان شده آبان

افراشته سرها به جهانیم ز کوروش
افروخته آتش به دل از خونِ سیاووش

این جامه فاخر که کنون غرّه به آنی
از نام شهان است گر این نکته ندانی

آن قوم که دختر بَچِهٌ زنده کفن کرد
بر میهن ما رختِ سیه فام به تن کرد

مهرابه برفت و برِ محراب نشستند
زان پس به برِ روضه خطّاب نشستند

کشتند نیاکان و ربودند زنان را
بردند ز ما شادی دادند فغان را

دردا که غم ملت من از غم خصم است
بیگانه پرستی به جهان مایه شرم است

از اهل جهان کیست که کوروش نشناسد
حیران نشود هیبت آن شه نستاید

الماس نهادیم و پیِ ریگ دویدیم
جز درد و پریشانی و غم هیچ ندیدیم

من خاک رهِ مقبره شاهِ کبیرم
از عشقِ شکوه شهِ شاهان اسیرم

مغرورم از آن کوست به عالم شه شاهان
مسرورم از آن کوست به نام شه ایران

ای شیخ مکن منبر خود تخت کیانی
زان رو که تو را هست سزاوار شبانی

این مُلک شهان است تو ای پیروِ تازی
بنگر که چه کس گشته بما سَروَر و قاضی

شیخی که در اوهام نبوّت شده مجنون
این حاریهٌ مستِ ز کبر و شرر و خون

سفاک سیه روی که ضحاک زمان است
غافل شده از آنکه وطن مُلک شهان است

پیوند میان شه و این قوم ز جان است
هرچند که از  خدعهٌ سفاک نهان است

گر سر برود در ره شاهنشه خوبان
از دل نرود عشق به شاه و غم ایران

یزدان مددی کن که رود دیو از این خاک
وان نحس وجودش شود از خاک جهان پاک

#صادق_مبارکی
👍114
2025/12/07 14:56:56
Back to Top
HTML Embed Code: