group-telegram.com/smtohidloo/400
Last Update:
خلاصهای از سخنرانی دکتر هادی آقاجانزاده در «نشست مردم، جامعه مدنی و جنگ»
۲۷مرداد
🖊گزارشی از سمیه توحیدلو (دبیر نشست)
🔹هادی آقاجانزاده در سخنرانیای با عنوان «سودای همبستگی اجتماعی در عصر حالگرایی» به توضیحاتی درباره عصر حالگرایی و نقد مروجان همبستگی در شرایط فعلی پرداخت.
🔹 حالگرایی و پیامدهای آن: توسط فرانسوا آرتوک، مورخ فرانسوی، به تفصیل تشریح شده است. در عصر حالگرایی، لحظه حال چنان گسترش مییابد که گذشته و آینده را در سیطره خود میگیرد. گذشته صرفاً به موزهای از خاطرات یا کالایی مصرفی در لحظه حال تبدیل میشود، و آینده دیگر نه افقی امیدبخش، بلکه تهدیدی ناشناخته است. این وضعیت به واکنشهای فوری و بهسرعت فراموششونده منجر میشود و خاطرات جمعی چنان زیر غبار میمانند که پیوند معنادار خود با اکنون را از دست میدهند. در این عصر، ایده پیشرفت و توسعه به عنوان یک کلانروایت عملاً مرده است، زیرا آینده اصولاً قابل تصور نیست. جمهوری اسلامی، از همان ابتدا درکی غیرپیشرفتمحور از زمان داشته و نوعی زمان چرخشی تقدسمبنا را ستایش میکرد، اما در ۲۵ سال نخست حیات خود به اندازه سالهای بعد، به نابودی نهادهای توسعهای نپرداخت. با این حال، تجربه ایران زیر سایه جمهوری اسلامی، حرکتی شتابنده به سوی وضعیت و رژیم تاریخی حالگرایانه را نشان میدهد.
🔹 «سودای همبستگی اجتماعی» و نقد آن: در این بستر، «سودای همبستگی اجتماعی» (یا آرزوی واهی همبستگی اجتماعی) مطرح میشود. دکتر آقاجانزاده این سودا را در پی وقایع اخیر و انتشار نامههای جمعی مورد نقد قرار میدهد. او اشاره میکند که یکی از مؤلفههای کلیدی عصر حالگرایی، تکثیر روزمره نامههای جمعی و تخریب حافظه جمعی در قبال نمونههای پیشین چنین کردارهایی است. او منتقد نیروهایی است که به نام همبستگی، منطقاً کیفیات ظاهری مفسران عصر حالگرایی را دارند، اما در سطح گفتمانی در شکلی نوستالژیک از گذشتهای گیر افتادهاند که بیشتر در رژیم تاریخیت مدرن معنادار است تا عصر حالگرایی. آنها از همبستگی اجتماعی به نحوی سخن میگویند که گویی مردم و ادراکشان از فضا و زمان، همانند گذشتهای دور است؛ در حالی که در حالگرایی، مردم حتی قادر به تصور فردای خود نیستند. این رویکردها اغلب بر فرضیه احیای عقلانیت سیاسی قدیم سوار هستند که دکتر آقاجانزاده آن را زیر سؤال میبرد و همچنین وجود چنین همبستگی اجتماعی در گذشته را نیز محل تردید میداند.
🔹 انتقاد از وسواس به اشتراک و دلسوزی: به باور ایشان، «روزنهگشایان ابدی و سوداگران همبستگی اجتماعی» به هر دلیلی قادر به برقراری رابطه معنادار با لحظه حال نیستند، شاید به دلیل تمایل دولتمحورشان به صدور حکم به جای درک و ارتباط. او با ارجاع به ژان لوک نانسی، از «وسواس به اشتراک یا وسواس به همآمیختگی جمعی» که ناظر بر آرزوی وحدت کامل است، انتقاد میکند. نانسی نشان میدهد که چنین میلی به درآمیختگی و اتحاد، که اغلب سبقه دولتی، ایدئولوژیک و مذهبی دارد، خطرناک است، زیرا فناپذیری و مرگ را انکار میکند. وی میان روایت مدافعان همبستگی اجتماعی از کشتهشدگان اخیر و تلقی مرگ در جنبش «زن، زندگی، آزادی» از منظر روایتی که میشوند، تفاوت قائل میشود. همچنین، او «دلسوزی» یا «نجابت» را جایگزینی برای همبستگی واقعی میداند. با استناد به آرنت، «دلسوزی» اغلب یک احساس است نه یک اصل و قاعده، و به جای کمک واقعی، بر رنج دیگران تمرکز میکند و آنها را «شوربختان» میبیند، نه افرادی برابر با کرامت انسانی.
🔹 جستجوی همبستگی واقعی در زمانهای میانی: این مفهوم به جای «تعلیقباوری» که آینده را نامعلوم میبیند و عمدتاً بر سطح کلان سیاسی و اقتصادی تمرکز دارد، بدون توجه به ادراکات روزمره مردم عادی ممکن نیست. دکتر آقاجانزاده پیشنهاد میکند به اشکالی از همبودگی (commonality) نیاز داریم که نه تنها با رژیم زمانی حالگرایی همنوا باشد، بلکه قادر به دربرگرفتن الزامات و ظرفیتهای دوران جنگ نیز باشد. با ارجاع به آرنت و آرتوک، او بر مجموعه «زمانهای میانی» (in-between times) تأکید میکند که در آن مقاومتهایی بروز مییابند و به ساخت «جهانهای مشترک» (common worlds) میانجامند. جنبشهای اجتماعی جدید، مانند «زن، زندگی، آزادی»، نمودهایی از این رخدادها در زمانهای میانی هستند که میتوانند جهان و حس مشترک بسازند و ادراکات شخصی متنوع را در یک جهان مشترک قرار دهند. این حس و جهان مشترک، شاید تنها صورتی از فهم همبستگی اجتماعی باشد که بیشمار داستانهای شخصی و ادراکات حسی را در یک روایت از برابری گرد هم جمع کند. این رویکرد، دستکم پای در زمین واقعیت دارد
#نشستهای_انجمن
#روزنوشتههای_سمیه_توحیدلو
@smtohidloo
BY روزنوشتههای سمیه توحیدلو
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/smtohidloo/400