پنجره بازه! باد پاییزی می‌وزه🫧
صدای برگ‌های درخت‌ها میاد🍃🍂
با این زاویه دید بریم برای تنظیم قرارداد 👩🏻‍💻
نیم‌روز بخیر

یه موکل دارم که کلاهبردره! زمان اعطا وکالت ماجرا رو طوری برام تعریف کرد که کاملأ قابل دفاع بود و حتی بهش گفتم احتمال برائت شما هست. وارد جلسه‌ی رسيدگی که شدم؛ حقایق برام آشکار شد و رو به دوربین سیامک انصاری‌طور لبخند زدم! خلاصه اینکه با هماهنگی خودش توافق کردم که توی دوتا پرونده بهش رضایت بدن مشروط به اینکه ایشون ظرف مدت ۱ هفته پول‌ها رو مسترد کنه!
حالا یک ماه از اون یک هفته می‌گذره و هنوز پولی پرداخت نشده! هفته‌ی گذشته باهاش تماس گرفتم یه جوری عادی و بی‌تفاوت صحبت کرد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده! میگم: خانم فلانی! قاضی می‌خواد رای بده چرا واریز نکردید؟ قول داد تا پنجشنبه واریز کنه چون پول هنوز براش شبا نشده اما امروز دوباره پیام داده که میخوام برم واریز کنم و خبرتون می‌کنم و تا الان هیچ خبری نیست!
حالا ویژگی بارزش چیه؟! زبان عزیزان، زبااااااان چرب و نرم! بترسید از زبان آدم‌ها...😛

نکته مهم برای کارآموزان و وکلای جوان:
تا زمانی که موکل رضایت خودش رو مبنی بر انجام توافق نسبت به استرداد اون مبلغ پیامک نکرد؛ صورتجلسه رو امضا نکردم! چه بسا فردا مدعی بشه که مصلحتش رعایت نشده و اون راضی به این کار نبوده!

نکته دیگر:
وقتی متوجه شدم که آشکارا قضیه چیه؛ اصرار بیخود نکردم. در جهت نیل به سازش تلاش کردم و تمام موارد دفاع با جمله‌ی "بنا به اظهار موکل" بیان شد! به شاکی بدون لجاجت و اصرار گفتم: من هر آنچه ایشون گفته رو منتقل می‌کنم. همین حرف باعث شد که خشمش کاملا فروکش کنه!
البته گفتن جمله‌ی بنا به اظهار موکل، در تمام لوایح، ضروریه!

امروز صبح رفتم برای ثبت طلاق! به دفتردار ر میگم: همیشه برام سوال بوده که شما صیغه طلاق رو هم می‌خونید یا مردم از نظر شرعی زن و شوهر باقی می‌مونند؟!
خندید و گفت: اسامی رو یاداشت می‌کنم و هر چند روز یه بار میرم مسجد و در حضور دوتا روحانی به عنوان عدلین صیغه رو می‌خونم. از تصور اینکه لیست دست گرفته؛ دو نفر رو نگه داشته و یکی یکی صیغه عربی طلاق می‌خونه؛ خنده‌ام گرفت :)

حاصل مشاهدات امروزم میگه: شما با روشن‌فکر‌ترین مرد هم ازدواج کنید؛ باز توی یه مواردی تمایل داره که نظر، نظر خودش باشه و شما تابع باشید!

*استثنا هست؛ اشتباه هم ممکنه باشه!

ما دوام آوردیم
امیدوارم باز هم دوام بیاوریم
ولی دلمان می خواست معنای زندگیمان چیزی بیشتر از دوام آوردن باشد... ☘

در این باره...
چرا مردان رو گفتم؟ چون زن ایرانی در یک جامعه‌مرد سالار بزرگ شده. وقتی با یک روشن‌فکر گفت‌وگو می‌کنه و وارد رابطه میشه؛ انتظار خیلی برخوردها رو که قبلا دیده؛ نداره!
پذیرشش سخته مردی رو ببینی که عقاید به روز داره و دنبال برابریه اما در مواردی، غیر از اون عقاید رفتار می‌کنه و رفتار خودش رو ناشی از عشق و علاقه تعبیر می‌کنه!
اینجا بحث در مورد مردان بود و میشه به رفتار زنان از زاویه دیگری نگاه کرد و کلا در مقایسه زنان و مردان نیستیم!
دوباره چرا مردان؟ چون قدرت بیشتری در موارد مختلف اجتماعی دارند.

یه خواننده به اسم مجید رضوی شیرازه که من حتی اسمش رو نشیده بودم. دیگه چندتا از آهنگ‌های وایرال شده‌اش رو برام به عنوان نشونه آوردند! دوستم میگه: اگر دوست داری بیا تا پس فردا هم برنامه داره! بهش میگم: هر زمان معین و گوگوش کنسرت گذاشتند یه بلیط برام کنار بذار☺️

بچه‌ها!
شما پیجی می‌شناسید که محصولات تخمیری برای فروش داشته باشه؟ اگر شیراز باشه که عالیه✋

امروز یه زن و شوهر دیدم که علی‌رغم گذشت ۷_۸ سال از زندگی مشترک‌شون، با خوشی و عشق کنار هم زندگی می‌کردند. وسط صحبت‌هاشون گفتند: ما زیاد با هم حرف می‌زنیم. در روز حداقل ۳ ساعت با هم گپ می‌زنیم و همدم هم هستیم.
چقدر رمز دوام زندگی مشترک‌شون ساده و در عین حال طلایی بود. بهترین دوست هم بودند...

خانم‌ دکتر عزیز میلادت فرخنده❤️

Follow your dreams ✨️ 💖

چند روز پیش با موکلم می‌رفتیم دادگاه برای جلسه‌ی رسيدگی! برام از ماجرای خیانت همسرش گفت. از اینکه با کی دوست شده و چه کرده! غمگین‌تر اینکه خیلی بدموقع مطلع شده؛ درست وقتی که خیلی چیزها رو از دست داده...
مثلِ غم قصه‌ی عشق کز هر زبان که می‌شنوی نامکرر است؛ شنیدن داستانِ زندگی آدم‌هایی که بهشون خیانت شده هر چقدر هم تکرار بشه؛ زخم تازه است🍁

No news is good news 🦋🌞

دوباره آخر هفته است. درود بیکران بر خواب، سریال، پادکست، کتاب و لازانیا 😌
درود شما بر چیست؟!

یکی از تفریحاتم اینه که بشینم کامنت‌ آدم‌ها رو توی پست‌هایی که به هم مشاوره‌ی حقوقی میدن؛ بخونم. بعضی‌هاشون کاملأ اشتباه و البته با اطمینان کامل طرف مقابل‌شون رو راهنمایی می‌کنند. طوری که اگر بری بگی: شما اشتباه فرمایش می‌کنید؛ جمله‌ی بعدی‌شون " تو که نمی‌دونی؛ حرف نزن" خواهد بود :))

من وقتی دانشجو بودم توی بعضی از کلاس‌های ورودی‌های بالاتر شرکت می‌کردم( بله بیکار بودم☺️) یه بار یه آقایی که شیرازی هم بود در مورد حقوق زنان کنفرانس داد. من الان محتوا رو به صورت دقیق خاطرم نیست اما به این‌که فلسفه‌ی نابرابریِ حقوق زنان و مردان در اثر گذشت زمان، زایل شده معتقد بود و می‌گفت: به عنوان مثال شما روستا‌های شمال کشور نگاه کنید. زنان اونجا نان‌آور خانواده هستند و با سختی توی شالیزار کار می‌کنند. پس نمی‌تونیم بگیم زنانِ نان‌آور نداریم. نصف بودن ارث زنان با توجه به اینکه قبلا می‌گفتند فقط مرد نان‌آور خانواده است؛ الان دیگه اشتباهه!
دقیق خاطرمه که وقتی این رو می‌گفت به یکی از دانشجو‌های دخترِ شمالی نگاه می‌کرد انگار می‌خواست تصدیقش کنه! کلاس تمام شد و گروه بزرگی از دختران از جمله همون دختر شمالی بلند بلند می‌خندیدند و مسخره‌اش می‌کردند که این چه حرف‌هایی بود که زد! من اما با حیرت نگاه‌شون می‌کردم که یه مرد دغدغه‌ی شما رو داشت شما چرا مسخره‌(!) می‌کنید؟
خیلی دوست دارم اسمش یادم بیاد برم سرچ کنم ببينيم الان چه می‌کنه.

بیا زیرِ چترِ من
باران بیش تر ببارد
دیرتر برسیم.

#رضا_کاظمی
http://www.group-telegram.com/rezakazemi70