✅ اقدام شهرداری، گام بلندی در جهت سیاست های یکسان ساز
سیدحسین سراج زاده
دانشیار جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی
🔻خبر هجوم نیروهای شهرداری تهران برای استقرار در خانه اندیشمندان علوم انسانی، خبر بسیار ناگواری برای علم، فرهنگ و اندیشه در این جامعه بحران زده است. هر چند که در راستای سیاست های یکسان سازی تمامت خواهانه که در سال های اخیر در سپهر دانش، فرهنگ و هنر تشدید شده است، این خبر دور از انتظار نبود. با این حال، برخی گمان می کنند که هنوز در نظام حکمرانی و مدیریت شهر و کشور این قدر تدبیر وجود دارد که عرصه را بر اهل دانش، اندیشه، فرهنگ و هنر این همه تنگ نکنند.
🔻خانه اندیشمندان علوم انسانی یک نهاد علمی فرهنگی مدنی رسمی است که با همکاری شهرداری های تهران از حدود 12 سال قبل در ساختمان های بوستان ورشو در قلب تهران مستقر شده است. مدیریت خانه که از دانشگاهیان کشور هستند، با خردمندی و تدبیر کوشیده اند در چارچوب ملاحظات و محدودیت های موجود، خانه را به محلی برای رویدادهای علمی و فرهنگی و اندیشه ورزانه تبدیل کنند و در این مسیر توفیق داشته اند. بسیاری از انجمن های علمی رشته های علوم انسانی، کنفرانس ها و رویدادهای علمی خود را در این مکان برگزار می کرده اند. حفظ و تقویت چنین مراکزی که بسیاری از شهروندان به خصوص اهل دانش و اندیشه مخاطبان آن ها هستند، برای مدیریت شهری اعتبار و آبرو می آورد، و نشانه آن است که هنوز تنفس گاه هایی هر چند محدود برای اهل علم و اندیشه و کنش های گفتگویی وجود دارد. بستن این تنفس گاه های اندک به دور از حکمرانی خردمندانه شهر و کشور است.
🔻یکدست سازی فرهنگ و اندیشه با اقتضاءات زندگی امروزه ناسازگار است. اعتراضات و ناآرامی¬های پاییز سال گذشته (1401) که هنوز هم آتش زیر خاکستر است، عمدتا ناشی از سیاست های یکسان سازکننده و به رسمیت نشناختن تنوع و تکثر فرهنگی اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه امروز ایران بوده است. حاکمان اگر یک درس واقع بینانه و خردمندانه از آن رویدادها باید بگیرند، آن درس به رسمیت شناختن تنوع ها و تکثرهای موجود در جامعه ایران و دست شستن از سیاست های یکسان ساز و محدودکننده حقوق شهروندان و اهل علم و اندیشه است.
🔻اگر مدیران شهر تهران امروز به این واقعیت ها بی توجه اند و با تبختر و قدرت، انذارها و هشدارهای دلسوزانه اهل علوم انسانی و اجتماعی را نمی شنوند، آیا دیگرانی در نظام حکمرانی شهر و کشور هستند که این انذارها و هشدارها را بشنوند؟ و دریابند با این رویه ها، اهل علم و اندیشه را تحقیر می کنند، تخم یاس و ناامیدی می پاشند، فاصله خود را با ظرفیت ها و ذخایر دانشی و فرهنگی کشور بیشتر می کنند، سرمایه اجتماعی فرسوده شده اشان را فرسود تر می کنند، و خلاصه موریانه هایی که به جان پایه های اقتدارشان افتاده فعال تر خواهند شد؟
🔻امید است که این انذارها و هشدارهای خیرخواهانه شنیده شود و رویکردها و رویه ها اصلاح شوند که خير نظام حکمرانی و جامعه ایران در آن است.
@SHSerajzadeh
سیدحسین سراج زاده
دانشیار جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی
🔻خبر هجوم نیروهای شهرداری تهران برای استقرار در خانه اندیشمندان علوم انسانی، خبر بسیار ناگواری برای علم، فرهنگ و اندیشه در این جامعه بحران زده است. هر چند که در راستای سیاست های یکسان سازی تمامت خواهانه که در سال های اخیر در سپهر دانش، فرهنگ و هنر تشدید شده است، این خبر دور از انتظار نبود. با این حال، برخی گمان می کنند که هنوز در نظام حکمرانی و مدیریت شهر و کشور این قدر تدبیر وجود دارد که عرصه را بر اهل دانش، اندیشه، فرهنگ و هنر این همه تنگ نکنند.
🔻خانه اندیشمندان علوم انسانی یک نهاد علمی فرهنگی مدنی رسمی است که با همکاری شهرداری های تهران از حدود 12 سال قبل در ساختمان های بوستان ورشو در قلب تهران مستقر شده است. مدیریت خانه که از دانشگاهیان کشور هستند، با خردمندی و تدبیر کوشیده اند در چارچوب ملاحظات و محدودیت های موجود، خانه را به محلی برای رویدادهای علمی و فرهنگی و اندیشه ورزانه تبدیل کنند و در این مسیر توفیق داشته اند. بسیاری از انجمن های علمی رشته های علوم انسانی، کنفرانس ها و رویدادهای علمی خود را در این مکان برگزار می کرده اند. حفظ و تقویت چنین مراکزی که بسیاری از شهروندان به خصوص اهل دانش و اندیشه مخاطبان آن ها هستند، برای مدیریت شهری اعتبار و آبرو می آورد، و نشانه آن است که هنوز تنفس گاه هایی هر چند محدود برای اهل علم و اندیشه و کنش های گفتگویی وجود دارد. بستن این تنفس گاه های اندک به دور از حکمرانی خردمندانه شهر و کشور است.
🔻یکدست سازی فرهنگ و اندیشه با اقتضاءات زندگی امروزه ناسازگار است. اعتراضات و ناآرامی¬های پاییز سال گذشته (1401) که هنوز هم آتش زیر خاکستر است، عمدتا ناشی از سیاست های یکسان سازکننده و به رسمیت نشناختن تنوع و تکثر فرهنگی اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه امروز ایران بوده است. حاکمان اگر یک درس واقع بینانه و خردمندانه از آن رویدادها باید بگیرند، آن درس به رسمیت شناختن تنوع ها و تکثرهای موجود در جامعه ایران و دست شستن از سیاست های یکسان ساز و محدودکننده حقوق شهروندان و اهل علم و اندیشه است.
🔻اگر مدیران شهر تهران امروز به این واقعیت ها بی توجه اند و با تبختر و قدرت، انذارها و هشدارهای دلسوزانه اهل علوم انسانی و اجتماعی را نمی شنوند، آیا دیگرانی در نظام حکمرانی شهر و کشور هستند که این انذارها و هشدارها را بشنوند؟ و دریابند با این رویه ها، اهل علم و اندیشه را تحقیر می کنند، تخم یاس و ناامیدی می پاشند، فاصله خود را با ظرفیت ها و ذخایر دانشی و فرهنگی کشور بیشتر می کنند، سرمایه اجتماعی فرسوده شده اشان را فرسود تر می کنند، و خلاصه موریانه هایی که به جان پایه های اقتدارشان افتاده فعال تر خواهند شد؟
🔻امید است که این انذارها و هشدارهای خیرخواهانه شنیده شود و رویکردها و رویه ها اصلاح شوند که خير نظام حکمرانی و جامعه ایران در آن است.
@SHSerajzadeh
Forwarded from محمد زاهدی اصل
"به نام آفریننده فکر و قلم "
"در روز جهانی قلم ، حرمت خانه صاحبان قلم شکسته شد" مورخین ، این اتفاق نامبارک را نیز در کنار سایر اتفاقاتی که در ساحت علم و برای صاحبان اندیشه افتاده است بنویسند ، بدبینی و کم لطفی به علوم انسانی و اجتماعی و اندیشمندان این عرصه از نخستین ماههای بعد از انقلاب و فطرت سه ساله دانشگاههای کشور و شکلگیری کمیتههای پاکسازی استادان و طرح فراگیر بازسازی علوم انسانی با محوریت دفتر حوزه و دانشگاه آغاز شد و با شدت و ضعفی استمرار پیدا کرد و اینک در دولت سیزدهم به اوج خود رسیده است به گونهای که یک مدیر شهری (مدیری که صلاحیت او به جهت بیتجربه بودن در این حوزه و غیرمرتبط بودن تخصص ایشان مورد تایید قرار نگرفت ولی به این سمت منصوب شد) به خود اجازه میدهد ، علی رغم عدم تایید شورای شهر (که او باید مجری مصوبات و تصمیمات این شورا باشد) دستور به تصرف قهرآمیز خانه اندیشمندان را میدهد آنهم در آستانه غدیرخم ، روزی منتسب به علی(ع) که پیامبراکرم اورا باب علم معرفی میکند . انتخاب روز قلم(که توسط شورای انقلاب فرهنگی نیز به رسمیت شناخته شده است) برای فتح قهرآمیز خانه اندیشمندان یک بیبصیرتی آشکار است که از یک مدیر ولایی سر میزند ! مدعیان پیروی از مکتب ولایت چرا از اندیشه ورزان و فرهیختگان واقعی و آزاده بیمناک هستند ؟ آیا این اتفاق نامبارک زمینه را برای مهاجرت گستردهتر نخبگان فراهم نمیکند ؟ آیا یأس و سرخوردگی را در میان دانشآموختگان برتر که غرب در پی شناسایی و شکار آنها است افزایش نمیدهد ؟
تغییر آییننامه ارتقا و گنجانیدن ماده فرهنگی وتو کننده در آن ، تغییر آییننامه انضباطی دانشجویان و محرومیتها و محکومیتهای ناشی از آن ، بلاتکلیفی در تبدیل وضعیت استخدامی اساتید دگراندیش ، عدم تمدید قرارداد مدرسین پیمانی ، احضار و تهدید مستقیم و غیرمستقیم استادان رسمی ، برخورد فیزیکی و خشن با دانشجویان در صحن دانشگاهها ، اعمال نظر جناحی در هیئتهای جذب استادان جوان ، یکدست کردن جناحی مدیران دانشگاهی با تغییر گسترده روسای دانشگاهها ، بیتوجهی به نظرات و پیشنهادات دلسوزانه اندیشمندان جهت اصلاح امور و خروج از بحرانهای فعلی و....
از جمله شیوههای به کار گرفته شده از سوی مدیران ذیربط است که قطعاً عاقبت خوبی نخواهد داشت و فاصله دولت با ملت و به ویژه نخبگان و اندیشمندان را بیشتر خواهد کرد . دولت سیزدهم به پایان دومین سال مسئولیت خود نزدیک میشود و این در شرایطی است که اکثریت قریب به اتفاق وعدههای انتخاباتی رئیس دولت همراه با اصول ۱۲ گانهای که ایشان در آغاز مسولیت ، پایبندی خود را به آن اعلام کردند ، تحقق پیدا نکرده است و به نظر اینجانب و بسیاری از استادان و اندیشمندان پیشکسوت وطن پرست و دل سوخته ، علت اصلی چنین وضعیتی با شیوه حکمرانی درارتباط است ، حکمرانی که به اشکال مختلف ، خودرا از بهره مندی تجارب نظری و عملی نخبگان اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی ، محروم ساخته است که نمونه آنرا میتوان در مسئله تورم و معیشت مردم به وضوح مشاهده کرد ، موضوعی که به دفعات از سوی دلسوزان کشور اعلام شد ولی توجهی به آن معطوف نگردید . راه نجات کشور از طوفانهای سهمگین خودساخته ، پرهیز از تندرویها و کوتاه کردن دست رانت خواران و ابر مفسدان اقتصادی و آشتی با علم و عالم واقعی و فراخوان تمامی اندیشه ورزان دغدغهمند به همراهی و همدلی است ، کشوری با نعمتهای بینظیر الهی و منابع انسانی فرهیختهای که حتی دشمنان ملت و کشور نیز به توانمندی آنها اذعان دارند .
واقعه غدیر یک درس بزرگ برای حاکمان است و آن اینکه حکومت بدون پشتوانه مردمی و علمی محکوم به شکست است همانگونه که امیر مؤمنان همواره بر آن تاکید داشت و عامل بر آن بود .قسم به حرمت این ایام ، این قبیل اقدامات قهرآمیز و فشارهای فزاینده به نهادهای علمی و اندیشه ورزان عاشق وطن ، نه تنها نتیجه ندارد بلکه فضای کشور را بیشتر ملتهب میکند و امید به اصلاح امور را به ویژه در میان نسل جوان و دانش آموختگان فرهیخته از بین میبرد و خسارتهای جبران ناپذیری را به سرمایههای انسانی و اجتماعی کشور وارد میسازد. محمد زاهدی اصل استاد بازنشسته مددکاری اجتماعی شانزدهم تیرماه ۱۴۰۲
"در روز جهانی قلم ، حرمت خانه صاحبان قلم شکسته شد" مورخین ، این اتفاق نامبارک را نیز در کنار سایر اتفاقاتی که در ساحت علم و برای صاحبان اندیشه افتاده است بنویسند ، بدبینی و کم لطفی به علوم انسانی و اجتماعی و اندیشمندان این عرصه از نخستین ماههای بعد از انقلاب و فطرت سه ساله دانشگاههای کشور و شکلگیری کمیتههای پاکسازی استادان و طرح فراگیر بازسازی علوم انسانی با محوریت دفتر حوزه و دانشگاه آغاز شد و با شدت و ضعفی استمرار پیدا کرد و اینک در دولت سیزدهم به اوج خود رسیده است به گونهای که یک مدیر شهری (مدیری که صلاحیت او به جهت بیتجربه بودن در این حوزه و غیرمرتبط بودن تخصص ایشان مورد تایید قرار نگرفت ولی به این سمت منصوب شد) به خود اجازه میدهد ، علی رغم عدم تایید شورای شهر (که او باید مجری مصوبات و تصمیمات این شورا باشد) دستور به تصرف قهرآمیز خانه اندیشمندان را میدهد آنهم در آستانه غدیرخم ، روزی منتسب به علی(ع) که پیامبراکرم اورا باب علم معرفی میکند . انتخاب روز قلم(که توسط شورای انقلاب فرهنگی نیز به رسمیت شناخته شده است) برای فتح قهرآمیز خانه اندیشمندان یک بیبصیرتی آشکار است که از یک مدیر ولایی سر میزند ! مدعیان پیروی از مکتب ولایت چرا از اندیشه ورزان و فرهیختگان واقعی و آزاده بیمناک هستند ؟ آیا این اتفاق نامبارک زمینه را برای مهاجرت گستردهتر نخبگان فراهم نمیکند ؟ آیا یأس و سرخوردگی را در میان دانشآموختگان برتر که غرب در پی شناسایی و شکار آنها است افزایش نمیدهد ؟
تغییر آییننامه ارتقا و گنجانیدن ماده فرهنگی وتو کننده در آن ، تغییر آییننامه انضباطی دانشجویان و محرومیتها و محکومیتهای ناشی از آن ، بلاتکلیفی در تبدیل وضعیت استخدامی اساتید دگراندیش ، عدم تمدید قرارداد مدرسین پیمانی ، احضار و تهدید مستقیم و غیرمستقیم استادان رسمی ، برخورد فیزیکی و خشن با دانشجویان در صحن دانشگاهها ، اعمال نظر جناحی در هیئتهای جذب استادان جوان ، یکدست کردن جناحی مدیران دانشگاهی با تغییر گسترده روسای دانشگاهها ، بیتوجهی به نظرات و پیشنهادات دلسوزانه اندیشمندان جهت اصلاح امور و خروج از بحرانهای فعلی و....
از جمله شیوههای به کار گرفته شده از سوی مدیران ذیربط است که قطعاً عاقبت خوبی نخواهد داشت و فاصله دولت با ملت و به ویژه نخبگان و اندیشمندان را بیشتر خواهد کرد . دولت سیزدهم به پایان دومین سال مسئولیت خود نزدیک میشود و این در شرایطی است که اکثریت قریب به اتفاق وعدههای انتخاباتی رئیس دولت همراه با اصول ۱۲ گانهای که ایشان در آغاز مسولیت ، پایبندی خود را به آن اعلام کردند ، تحقق پیدا نکرده است و به نظر اینجانب و بسیاری از استادان و اندیشمندان پیشکسوت وطن پرست و دل سوخته ، علت اصلی چنین وضعیتی با شیوه حکمرانی درارتباط است ، حکمرانی که به اشکال مختلف ، خودرا از بهره مندی تجارب نظری و عملی نخبگان اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی ، محروم ساخته است که نمونه آنرا میتوان در مسئله تورم و معیشت مردم به وضوح مشاهده کرد ، موضوعی که به دفعات از سوی دلسوزان کشور اعلام شد ولی توجهی به آن معطوف نگردید . راه نجات کشور از طوفانهای سهمگین خودساخته ، پرهیز از تندرویها و کوتاه کردن دست رانت خواران و ابر مفسدان اقتصادی و آشتی با علم و عالم واقعی و فراخوان تمامی اندیشه ورزان دغدغهمند به همراهی و همدلی است ، کشوری با نعمتهای بینظیر الهی و منابع انسانی فرهیختهای که حتی دشمنان ملت و کشور نیز به توانمندی آنها اذعان دارند .
واقعه غدیر یک درس بزرگ برای حاکمان است و آن اینکه حکومت بدون پشتوانه مردمی و علمی محکوم به شکست است همانگونه که امیر مؤمنان همواره بر آن تاکید داشت و عامل بر آن بود .قسم به حرمت این ایام ، این قبیل اقدامات قهرآمیز و فشارهای فزاینده به نهادهای علمی و اندیشه ورزان عاشق وطن ، نه تنها نتیجه ندارد بلکه فضای کشور را بیشتر ملتهب میکند و امید به اصلاح امور را به ویژه در میان نسل جوان و دانش آموختگان فرهیخته از بین میبرد و خسارتهای جبران ناپذیری را به سرمایههای انسانی و اجتماعی کشور وارد میسازد. محمد زاهدی اصل استاد بازنشسته مددکاری اجتماعی شانزدهم تیرماه ۱۴۰۲
https://moroor.org/%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D9%88-%D9%86%D8%A7%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%90-%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82/
@thing
@thing
moroor.org
ابهام در ازدواج و ناگزیریِ طلاق
مدتی است که آمار طلاق تبدیل به موضوعی رسانهای شده است و دلایل تأکید بر آن را میتوان در چند دلیل اصلی جستجو کرد: یکی از این دلایل به بسترهای فرهنگی- اجتماعی جامعهی ایران مربوط است. از آنجا که گفتمان فرهنگی در ایران، ازدواج را امری مقدس به شمار آورده و برای…
نکته: جامعه شناسی تجربه pinned «دیزنی لند ایرانی محمد زینالی اُناری، پژوهشگر فرهنگ عامه سرزمین جادوها یا دیزنی لند، شهرک ها یا پارک هایی بازساخته شده شبیه قصرهای جادویی ای است که در کارتون های کودکانه مانند سرزمین عجایب و ... دیده می شد. این پارک ها در کشورهای غربی مثل آمریکا و ... شکل…»
Audio
سخنرانی سیدجواد میری در بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی و شاه اسماعیل صفوی
عنوان سخنرانی:
تاملی در باب "نسبت" ما و شیخ صفیالدین اردبیلی
چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲
@seyedjavadmiri
عنوان سخنرانی:
تاملی در باب "نسبت" ما و شیخ صفیالدین اردبیلی
چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲
@seyedjavadmiri
Forwarded from 👩🌾 زنان روستایی و عشایری
درد بی درمان سدسازی
روزی نیست که مصاحبه، میزگرد، اظهارنظر کارشناسی و نوشتار کارشناسان و مسئولان سابق و حاضر و حتی متهمان وضعیت موجود آب کشور از آبهای زیرزمینی گرفته تا آبهای سطحی و تالابها در رسانه های معتبر کشور چاپ نشود.
اما دریغ از این که یک مدیر به این هشدارها توجه کند. اگر چنین بود این همه فریادهای دلسوزان کشور و کنشگران به جایی می رسید.
یک دهه است که کارشناسان هشدار میدهند؛ اما روزبه روز وضعیت منابع آب بدتر و تصمیمات مدیران در همه حوزه ها ترسناک تر شده است. سدسازی و خشکاندن رودها و تالابها با تعداد چاههای غیرمجاز و مجاز مسابقه خشکاندن ایران گذاشته اند.
بعنوان مثال احداث سد خرسان 3 برای منابع برفی و یخچالهای زاگرس سم است؛ اما شرکت آب نیرو که دهها کارشناس دارد درخواست احداث آن را می کند. سوال این است که با وجود نقش مهم جنگلهای زاگرس در تعادل بخشی به آب و هوا و تامین منابع آب کشور؛ ایا آنها نمیدانند این سد چه عواقبی برای زاگرس و منابع آب کشور دارد؟
بسیار بعید است که ندانند اما چرا با این که میدانند (و یا اگر هم نمیدانند صدها کارشناس درباره همه پیامدهای زیستی، اجتماعی و اقتصادی آن هشدار میدهند) این همه برای احداث این سد که جهنمی در دل زاگرس ایجاد میکند دست و پا می زنند؟
منافع چه کسانی مهمتر از محافظت از آب و خاک و جنگل و زمینهای باارزش کشاورزی کشور است که اینچنین تیشه بر ریشه پایداری سرزمین می زنند؟ چه کسانی از منافع این سد سود می برند که از قانون و اصل 50 قانون اساسی فراترند؟
این مساله است که فهم این همه سدسازی و پشت بند آن پروژه های انتقال آب را بر سرشاخه های کارون و زاگرس دشوار می کند.
🆔@ruralwomenissues
#نه_به_سد_خرسان۳
روزی نیست که مصاحبه، میزگرد، اظهارنظر کارشناسی و نوشتار کارشناسان و مسئولان سابق و حاضر و حتی متهمان وضعیت موجود آب کشور از آبهای زیرزمینی گرفته تا آبهای سطحی و تالابها در رسانه های معتبر کشور چاپ نشود.
اما دریغ از این که یک مدیر به این هشدارها توجه کند. اگر چنین بود این همه فریادهای دلسوزان کشور و کنشگران به جایی می رسید.
یک دهه است که کارشناسان هشدار میدهند؛ اما روزبه روز وضعیت منابع آب بدتر و تصمیمات مدیران در همه حوزه ها ترسناک تر شده است. سدسازی و خشکاندن رودها و تالابها با تعداد چاههای غیرمجاز و مجاز مسابقه خشکاندن ایران گذاشته اند.
بعنوان مثال احداث سد خرسان 3 برای منابع برفی و یخچالهای زاگرس سم است؛ اما شرکت آب نیرو که دهها کارشناس دارد درخواست احداث آن را می کند. سوال این است که با وجود نقش مهم جنگلهای زاگرس در تعادل بخشی به آب و هوا و تامین منابع آب کشور؛ ایا آنها نمیدانند این سد چه عواقبی برای زاگرس و منابع آب کشور دارد؟
بسیار بعید است که ندانند اما چرا با این که میدانند (و یا اگر هم نمیدانند صدها کارشناس درباره همه پیامدهای زیستی، اجتماعی و اقتصادی آن هشدار میدهند) این همه برای احداث این سد که جهنمی در دل زاگرس ایجاد میکند دست و پا می زنند؟
منافع چه کسانی مهمتر از محافظت از آب و خاک و جنگل و زمینهای باارزش کشاورزی کشور است که اینچنین تیشه بر ریشه پایداری سرزمین می زنند؟ چه کسانی از منافع این سد سود می برند که از قانون و اصل 50 قانون اساسی فراترند؟
این مساله است که فهم این همه سدسازی و پشت بند آن پروژه های انتقال آب را بر سرشاخه های کارون و زاگرس دشوار می کند.
🆔@ruralwomenissues
#نه_به_سد_خرسان۳
👍2
Forwarded from مجله میدان فرهنگ
22.pdf
75.3 MB
ویژه نامه استاد علی رضاقلی (والا)
مجله رسانه فرهنگ
انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
مدیرمسئول: دکتر هادی خانیکی
@ResaneFarhang
مجله رسانه فرهنگ
انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
مدیرمسئول: دکتر هادی خانیکی
@ResaneFarhang
❤1
Forwarded from مجله میدان فرهنگ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from جامعه شناسی حوزه عمومی
«اساس ریاضیات بر آزادی بنا نهاده شده»
سخنرانی دکتر امیر جعفری، در گردهمایی فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف را بشنوید که توضیح میدهد چطور با تدریس تاریخ ریاضیات باید آزاداندیشی را گسترش دهیم.
"متأسفانه حکومتها دوست دارند به مردمی حکومت کنند که اندیشههایشان گروگان گرفته شده، مردمی که گوسفندگونه باشند؛ یعنی هر چی به آنها گفته شود، بگویند: باشد. این فقط برای کشورهای جهان سوم نیست، من خودم پانزده سال در آمریکا زندگی کردم...."
@CircleMathematics
سخنرانی دکتر امیر جعفری، در گردهمایی فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف را بشنوید که توضیح میدهد چطور با تدریس تاریخ ریاضیات باید آزاداندیشی را گسترش دهیم.
"متأسفانه حکومتها دوست دارند به مردمی حکومت کنند که اندیشههایشان گروگان گرفته شده، مردمی که گوسفندگونه باشند؛ یعنی هر چی به آنها گفته شود، بگویند: باشد. این فقط برای کشورهای جهان سوم نیست، من خودم پانزده سال در آمریکا زندگی کردم...."
@CircleMathematics
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
سخنرانی جناب آقای دکتر امیر جعفری
سخنرانی جناب آقای دکتر امیر جعفری در پنجمین کنفرانس سالیانه انجمن فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف 11 و 12 دی ماه 98
👍1👏1
Forwarded from انسانشناسی و فرهنگ
✅شماره ۲۵ فصلنامه رسانه-فرهنگ با موضوع انسانشناسی و فرهنگ منتشر شد
✍بیست و پنجمین شماره مجله رسانه فرهنگ، از سوی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، به مدیر مسئولی هادی خانیکی و سردبیری یوسف پاکدامن منتشر شد. سردبیران مهمان این شماره زهره دودانگه و محمد زینالی اُناری هستند.
این شماره «رسانه فرهنگ»، به صورت ویژه، به انسانشناسی و فرهنگ پرداخته است.
انسانشناسی و فرهنگ که در میانه دهه هشتاد شمسی با یک وبگاه کار خود را آغاز کرد، فعالیتهای خود را در قالب نشستهای علمی، پروژههای پژوهشی، چاپ کتاب و ویژهنامه، برنامههای ویدئویی و… گسترش داده و به شبکه وسیعی از کنشگران علمی و فرهنگی شکل داده است. لذا در این ویژهنامه این پرسش اساسی موضوع بخش مهمی از مقالات بوده که آیا انسانشناسی و فرهنگ توانسته به یک نهاد اجتماعی تبدیل شود یا نه؟
علاقهمندان میتوانند نسخه رایگان این شماره مجله رسانه فرهنگ را از این وبگاه دریافت نمایند:
Https://Irancsca.Ir/2024/03/15951/
✍بیست و پنجمین شماره مجله رسانه فرهنگ، از سوی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، به مدیر مسئولی هادی خانیکی و سردبیری یوسف پاکدامن منتشر شد. سردبیران مهمان این شماره زهره دودانگه و محمد زینالی اُناری هستند.
این شماره «رسانه فرهنگ»، به صورت ویژه، به انسانشناسی و فرهنگ پرداخته است.
انسانشناسی و فرهنگ که در میانه دهه هشتاد شمسی با یک وبگاه کار خود را آغاز کرد، فعالیتهای خود را در قالب نشستهای علمی، پروژههای پژوهشی، چاپ کتاب و ویژهنامه، برنامههای ویدئویی و… گسترش داده و به شبکه وسیعی از کنشگران علمی و فرهنگی شکل داده است. لذا در این ویژهنامه این پرسش اساسی موضوع بخش مهمی از مقالات بوده که آیا انسانشناسی و فرهنگ توانسته به یک نهاد اجتماعی تبدیل شود یا نه؟
علاقهمندان میتوانند نسخه رایگان این شماره مجله رسانه فرهنگ را از این وبگاه دریافت نمایند:
Https://Irancsca.Ir/2024/03/15951/
Tasnif Ranghaye Tabiat / Avaz Afshari
Jalal Taj Esfahani, Morteza Mahjoubi, Arsalan Dargahi, Hossein Yahaghi…
رنگ های طبیعت (افشاری)
آهنگساز : عبدالحسین خان برازنده
شاعر : شیدا اصفهانی و سعدی شیرازی
خواننده : تاج اصفهانی
اجرا : ارکستر محجوبی ۱۳۱۲
پیانو : مرتضی خان محجوبی
تار : ارسلان خان درگاهی
ویلن : حسین خان یاحقی
تنبک : رضا روانبخش
غزل آواز از سعدی
وقت بهارست خیز، تا به تماشا رویم
تکیه بر ایام نیست، تا دگر آید بهار
@navayeirani
آهنگساز : عبدالحسین خان برازنده
شاعر : شیدا اصفهانی و سعدی شیرازی
خواننده : تاج اصفهانی
اجرا : ارکستر محجوبی ۱۳۱۲
پیانو : مرتضی خان محجوبی
تار : ارسلان خان درگاهی
ویلن : حسین خان یاحقی
تنبک : رضا روانبخش
غزل آواز از سعدی
وقت بهارست خیز، تا به تماشا رویم
تکیه بر ایام نیست، تا دگر آید بهار
@navayeirani
Forwarded from مجله میدان فرهنگ
56.pdf
40.1 MB
🔸 مجله رسانه فرهنگ
🔹شماره ۵۶
🔹مدیر مسئول: هادی خانیکی
🔹️سردبیر: یوسف پاکدامن
🔹سردبیر میهمان: زهره دودانگه و محمد زینالی اناری
🔹ویژهنامه انسان شناسی و فرهنگ
✴️ کانال مجله رسانه فرهنگ در تلگرام
@ResaneFarhang
✴ صفحه مجله رسانه فرهنگ در اینستاگرام
http://www.instagram.com/resanefarhang.mag
🔹شماره ۵۶
🔹مدیر مسئول: هادی خانیکی
🔹️سردبیر: یوسف پاکدامن
🔹سردبیر میهمان: زهره دودانگه و محمد زینالی اناری
🔹ویژهنامه انسان شناسی و فرهنگ
✴️ کانال مجله رسانه فرهنگ در تلگرام
@ResaneFarhang
✴ صفحه مجله رسانه فرهنگ در اینستاگرام
http://www.instagram.com/resanefarhang.mag
👏1
ArtMusic |l|l Telegram : @ir2taraneh
ArtMusic |l|l Telegram : @ir2taraneh
چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم
شیطان، همواه در نجوا است. زندگی، میل به زیبایی های آن و دوری از سختی هایش، نیازها را فزون می دهد و آدمی همواره گرسنه ی منابع مالی است. هر قدر هم از زر و زیور زندگی دوری بجوئیم، نیازهای سلامتی خود و اطرافیان برای اشخاصی که دون پایه و دستمزدبگیر هستند، باز سختی های خود را دارد. نگه داشتن پاکی مالی و حفظ کرامت نفس روز به روز دشوار تر می شود و در این میان، پیشنهادهای بی شرمانه هم هر روز و همواره ما را به داشتن زنگی راحت تر و آسوده تر فرا می خواند. همواره ایمان مان برای از دست دادن شرافیت و وجدان، به خصوص در رعایت ساحت علم و اخلاق علمی، در حال سست شدن است و در این روزگار شنیدن این شعر حافظ با صدای بهرام سارنگ التیامی است بر زخم وجدان.
@thing
شیطان، همواه در نجوا است. زندگی، میل به زیبایی های آن و دوری از سختی هایش، نیازها را فزون می دهد و آدمی همواره گرسنه ی منابع مالی است. هر قدر هم از زر و زیور زندگی دوری بجوئیم، نیازهای سلامتی خود و اطرافیان برای اشخاصی که دون پایه و دستمزدبگیر هستند، باز سختی های خود را دارد. نگه داشتن پاکی مالی و حفظ کرامت نفس روز به روز دشوار تر می شود و در این میان، پیشنهادهای بی شرمانه هم هر روز و همواره ما را به داشتن زنگی راحت تر و آسوده تر فرا می خواند. همواره ایمان مان برای از دست دادن شرافیت و وجدان، به خصوص در رعایت ساحت علم و اخلاق علمی، در حال سست شدن است و در این روزگار شنیدن این شعر حافظ با صدای بهرام سارنگ التیامی است بر زخم وجدان.
@thing
👍3❤1
هنرمند یا باعرضه
محمد زینالی اُناری
این روزها، دو سریال #در_انتهای_شب و #افعی_تهران در شبکههای خانگی در حال تماشا است. نگاهی اسطورهشناسانه به این فیلم نکاتی را که برآمده از معضلات جامعه ایرانی است، به ما رهنمون میکند. نوسازی اجتماعی و اقتصادی جامعه ایرانی مبتنی بر نیروی کار به ویژه نیروی کار مردانه است که در آن مسئولیت کار و زندگی بیشتر بر عهده مرد است. #مرد، قهرمانی است که باید خیر و سعادت را از دل هزاران حادثهی عمرش برچیند و برای خانوادهاش به ارمغان آورد. همانطور که قهرمانان باعرضهی جامعه سنتی با اتکا بر قدرت و #غیرت، مسائل ایل و قوم را ذیل ید خود در میآورند.اما جامعهی جدید، جامعهی ماهران و فنورزها است و چنین به نظر میآید که افراد با داشتن خلاقیت هنری میتوانند کار و زندگی کنند.
در این دو سریال سوژهی مرد ایرانی، هنوز همان قهرمان با عرضه است. چرا که هنوز هم همانند دوران فئودالیسم، مرد ایرانی، نه با مهارت، بلکه بواسطهی عرضه است که از زیر بار هزاران مشکل سرسامآور انباشته در زندگی امروزی بیرون میآید. به بیان مارکوزه، انسان ماهر منقاد مشکلات سرسامآور جامعه امروزی است که نظام اجتماعی او را اسیر فرایندهای سرکوب و سلطه کرده و برای مدیریت بهتر جامعه امکان مسئولیت اجتماعیاش را ندارد. اما در این دو فیلم روایت از این قرار است که فرد خلاق چنان بیارزش و از اعتبار ساقط شده که به موجودی زائد و بیارزش تبدیل شده است. در جامعهی ایرانی، به سبب دیرپا ماندن گفتما نفئودالیسم، امور صوری و تشریفاتی چنان رونق گرفتهاند که اگر فردی به هنر یا مهارتش به دید نقادانه و کیفی نگاه کند، به موجودی زائد، دردسرساز و بیعرضه تبدیل میشود.
بیعرضه، صفت هر فردی است که توانایی همنوایی با فرایند سطحیسازی و فرصتطلبی در جامعه معاصر را نداشته و به جنسیت فرد مربوط نیست، بلکه بار آن را نقش آشنای مرد در این فیلم میکشد.
@thing
محمد زینالی اُناری
این روزها، دو سریال #در_انتهای_شب و #افعی_تهران در شبکههای خانگی در حال تماشا است. نگاهی اسطورهشناسانه به این فیلم نکاتی را که برآمده از معضلات جامعه ایرانی است، به ما رهنمون میکند. نوسازی اجتماعی و اقتصادی جامعه ایرانی مبتنی بر نیروی کار به ویژه نیروی کار مردانه است که در آن مسئولیت کار و زندگی بیشتر بر عهده مرد است. #مرد، قهرمانی است که باید خیر و سعادت را از دل هزاران حادثهی عمرش برچیند و برای خانوادهاش به ارمغان آورد. همانطور که قهرمانان باعرضهی جامعه سنتی با اتکا بر قدرت و #غیرت، مسائل ایل و قوم را ذیل ید خود در میآورند.اما جامعهی جدید، جامعهی ماهران و فنورزها است و چنین به نظر میآید که افراد با داشتن خلاقیت هنری میتوانند کار و زندگی کنند.
در این دو سریال سوژهی مرد ایرانی، هنوز همان قهرمان با عرضه است. چرا که هنوز هم همانند دوران فئودالیسم، مرد ایرانی، نه با مهارت، بلکه بواسطهی عرضه است که از زیر بار هزاران مشکل سرسامآور انباشته در زندگی امروزی بیرون میآید. به بیان مارکوزه، انسان ماهر منقاد مشکلات سرسامآور جامعه امروزی است که نظام اجتماعی او را اسیر فرایندهای سرکوب و سلطه کرده و برای مدیریت بهتر جامعه امکان مسئولیت اجتماعیاش را ندارد. اما در این دو فیلم روایت از این قرار است که فرد خلاق چنان بیارزش و از اعتبار ساقط شده که به موجودی زائد و بیارزش تبدیل شده است. در جامعهی ایرانی، به سبب دیرپا ماندن گفتما نفئودالیسم، امور صوری و تشریفاتی چنان رونق گرفتهاند که اگر فردی به هنر یا مهارتش به دید نقادانه و کیفی نگاه کند، به موجودی زائد، دردسرساز و بیعرضه تبدیل میشود.
بیعرضه، صفت هر فردی است که توانایی همنوایی با فرایند سطحیسازی و فرصتطلبی در جامعه معاصر را نداشته و به جنسیت فرد مربوط نیست، بلکه بار آن را نقش آشنای مرد در این فیلم میکشد.
@thing
👍2
رضا پهلوی که طرفدارانش به نظر دکتر آزاد ارمکی به ۱۵ درصد هم نمیرسند با رسانه هایش انتخابات ایران را سیرک خواند و ۶۰ درصد را علیه اصلاح طلبان اجماع کرد.
البته ۳۰ درصد این افراد همیشه رای می دادند و ۳۰ درصد باقی سالها تحت تاثیر او یا بی تفاوتی خودشان بودند، در این انتخابات با تحریک داغدیدگان جنبش مهسا و اعتراضات کارگری، زنان، معلمان و دانشجویان آنها را در برابر اصلاح طلبان گذاشت.
البته بخشی از معترضان سالها از بی تفاوتی کارگزارانی های اصلاح طلب به درد و رنج آنها بویژه پس از رسیدن به قدرت ناراحت بودند و همین زمینه ساز شکاف بین دو جریان همیشگی کارگزاران و چپ شد.
یکی از برنده های اساسی اعتراض به رای، پهلویسم بود که بنظر خودش برای فردا روزی که حاکمیت با رویاهای پیامبرانه آقای جلیلی وارد نزاعهای بین المللی می شود برنامه دارد.
@thing
البته ۳۰ درصد این افراد همیشه رای می دادند و ۳۰ درصد باقی سالها تحت تاثیر او یا بی تفاوتی خودشان بودند، در این انتخابات با تحریک داغدیدگان جنبش مهسا و اعتراضات کارگری، زنان، معلمان و دانشجویان آنها را در برابر اصلاح طلبان گذاشت.
البته بخشی از معترضان سالها از بی تفاوتی کارگزارانی های اصلاح طلب به درد و رنج آنها بویژه پس از رسیدن به قدرت ناراحت بودند و همین زمینه ساز شکاف بین دو جریان همیشگی کارگزاران و چپ شد.
یکی از برنده های اساسی اعتراض به رای، پهلویسم بود که بنظر خودش برای فردا روزی که حاکمیت با رویاهای پیامبرانه آقای جلیلی وارد نزاعهای بین المللی می شود برنامه دارد.
@thing
👎3❤1👍1
نکته: جامعه شناسی تجربه pinned «انتخابات ایران: رویارویی میان دو گفتار مردم و ملت آنچه اینک می توان به این مقاله افزود، این است که در این کارزار ما با تقابل حماسه و ایدئولوژی مواجه هستیم. حماسه به معنای بازنمایی های سنت و غیرت در نترسیدن مردم ایران از جنگ و هواداری سازمان یافته ( جمع گرایی…»