Telegram Group Search
Mehdi Sadri (Twitter)

رحیم صفوی ( مشاور و وفادار سید علی خامنه‌ای)دیروز گفت: نمیخواهم در بستر با استخر کشته شوم ( طعنه به باند هاشمی)

امروز فیلم عروسی دختر شمعخانی ( از فرماندهان نظامی وفادار به هاشمی و نزدیک به اسرائیل) میاد بیرون
ضمنا نفتکشی که امروز ترکید مال شمعخانی بود
دعوا بین باند هاشمی و خامنه‌ای است، مرگ خامنه‌ای کلید اجرای استحاله است.
‏حذف مشروطه از دفترچه بیچارگی، توهینی آشکار به خون ستارخان و همه مشروطه‌خواهانی‌ست که برای برپایی عدالت‌خانه و حاکمیت قانون، جان خود را نثار کردند. این اقدام بچه‌های آیت‌الله پشت کردن به آرمان‌هایی‌ست که ستارخان و یارانش برای آن سال‌ها مبارزه کردند؛ آرمان‌هایی که بنیان ایران مدرن را شکل داد.

نادیده گرفتن مشروطه، نادیده گرفتن فداکاری هزاران ایرانی‌ست که رویای آزادی و مردم‌سالاری را در دل پروراندند.
ستارخان زنده است، نه فقط در تاریخ، بلکه در هر مبارزه‌ای که برای عدالت و آزادی جریان دارد. گرامی باد زادروز او و پایدار باد راه مشروطه‌خواهان!
👎2👌1
‏از نکات مهم پشت این سازمان برگزار کننده نشست سازمانهای تجزیه طلب و تروریست;
اگر به سایت اصلی  iranhr(.)net بروید, از ۲۰۱۸ پایین صفحه لوگو و لینک به سایت توشه (مهدی یحیی نژاد صاحب بالاترین) وجود داره که از مجموعه مهمترین کاسبان فاند با ارتباط های گسترده با سه فاسد هست.
‏این رو به مثابه پیشنهاد فروش ایران در ازای براندازی ج‌ا از طرف قاسم دله و دوستانش به دولت آمریکا در نظر میگیرم و به این اوباش دفتر هشدار میدم که مردم ایران گند رو با کثافت تعویض نمیکنن.

#بچه‌های_آیت‌الله
👍2
‏«مشروطیّت»، باطل‌السّحرِ جادوی ۵۷ است. هر طریقی که خود را با قطب‌نمای آن تنظیم کند، مسیری ایجابی به‌سوی بازپس‌گیری ایران است. هر فرقه‌ای نیز که علیه آن موضع بگیرد در تداوم ۵۷ خواهد بود. قانون اساسی یک‌بار در شَأنِ تأسیس دولت-ملّت نازل می‌شود و از آن پس چون کلّاً و جزئاً تعطیل‌بردار نیست، آن را تنها می‌توان اصلاح کرد. در نظام پادشاهی ما، اصلاح قانون اساسی به نسبت از ممالک دیگر آسان‌تر است، چون جایگاه فراجناحی و فرامَسلکی و بی‌تیمیِ شاه این امکان را فراهم می‌کند تا امکانِ فراخواندنِ قوّه موسّس ملّت برای همراه کردن تغییرات حقوقی در مسیر تحوّلات سیاسی آسان‌تر گردد. شاه مجلس موسّسان را فرامی‌خواند، و مجلس موسّسان به‌عنوان نمایندگان قوّه موسّس، تغییرات لازم را اِعمال می‌کنند.
1
.
نگه داشتن ایرانیان در سطح هموند قومی، مانع برکشیده‌ شدنشان به سطح شهروندی است. شهروند است که سامان سیاسی را می‌سازد و نه به تنهایی هموند قومی بودن. البته که ایرانیان هویت قومی هم دارند، اما ایران به مجموعه‌ای از قومیت‌ها قابل تنزل نیست. ایرانیان ملت هستند و ملت متشکل است از شهروندانی با حقوق برابر. تکیه صرف بر هویت قومی یعنی تلاشی است برای ایجاد مانع برای برکشیده شدن ایرانیان به سطح والای شهروندی. ایران جاویدان خواهد ماند و از دشمنان سامان سیاسی ایرانی رد خواهد شد. باید به حزب مشروطه هم گوشزد کرد که فالوده‌خوری با تجزیه‌طلبان و رواج دهندگان جنگلِ پیشاسیاسی در ایران خیانت به ایران است. با پدر و مادر خود هم درباره ایران نباید کوچکترین لرزشی نشان داد.
پاینده ایران ♥️
نشست قبیله گرایان و تجزیه طلبان در زیر پرچم مزخرف حقوق بشر و دموکراسی از من به یادگار داشته باشید هر کجا این دو واژه و حقوق بشر و دمکراسی را شنیدید بدانید. دارد به ملت خیانت می شود
‏وجه مشترک همه دیکتاتورها: مردم مقصر هستن.

#بچه‌های_آیت‌الله
Forwarded from پسر عاقل نوح
سوشا مکانی:

خانم نرگس محمدی،خانم شیرین عبادی،شما دو تا،دوتا نوبل دارید اما یکی از تخم های مردم ایران هم نیستید!
👌


#پسرعاقل_نوح
Forwarded from پسر عاقل نوح
‏نقدی بر ادعای وقیحانه و گستاخانه ی محمد نوری‌زاد: توهین به شعور سیاسی و بازی با خون!!!

محمد نوری‌زاد، در پیامی گستاخانه و پر از تناقض، از شهبانو فرح پهلوی و شاهزاده رضا پهلوی دعوت کرده که به ایران بازگردند، با وعده‌ای پوچ که خامنه‌ای «فقط» آن‌ها را زندانی می‌کند و اگر کشته شوند، «قهرمان» لقب می‌گیرند. این اظهارات نه‌تنها از سر بی‌مسئولیتی است، بلکه لایه‌های عمیقی از وقاحت، خودمحوری و سوءنیت یک دیوانه را در خود نهفته دارد. نوری‌زاد، که خود زمانی در خدمت نظام بود و اکنون ژست اپوزیسیون گرفته، با این پیام نشان می‌دهد که نه درکی از واقعیت سیاسی دارد و نه ارزشی برای جان انسان‌ها قائل است همچو همان دهه ی ۵۰ و ۶۰!!
اولین نکته، بی‌منطقی آشکار این پیام است که بدون هیچ پشتوانه‌ای ادعا می‌کند که خامنه‌ای جرئت حذف فیزیکی پهلوی‌ها را ندارد. این ادعا در برابر تاریخچه سرکوب خونین حاکمیت و دستورات به حذف خودی و غیر خودی یک تشنه به خون، اعدام‌های دهه ۶۰ تا قتل‌های زنجیره‌ای و سرکوب معترضان در ۸۸ و ۱۴۰۱، تنها یک توهم کودکانه است. چگونه می‌توان به سیستمی که حتی شهروندان عادی را بی‌رحمانه سرکوب می‌کند، چنین اعتمادی داشت؟ نوری‌زاد با این وعده، یا ساده‌لوح است یا عامدانه فریب می‌دهد.

دوم، این پیام توهینی آشکار به خانواده پهلوی و حامیان آن‌هاست. نوری‌زاد با گستاخی پیشنهاد می‌دهد که آن‌ها جان خود را به خطر بیندازند تا شاید «قهرمان» شوند، گویی ارزش انسانی آن‌ها به مرگشان گره خورده است. این نگاه، که خون دیگران را ارزان می‌بیند، از ذهنیتی بیمارگونه سرچشمه می‌گیرد که سیاست را با بازی‌های خونین اشتباه گرفته. او حتی می‌گوید خون پهلوی‌ها «رنگین‌تر» از دیگران نیست، که این جمله نه‌تنها بی‌رحمانه است، بلکه تلاشی برای تحقیر و تخفیف کسانی است که نماد مبارزه‌ای مسالمت‌آمیز علیه استبداد شده‌اند.

سوم، نوری‌زاد خود از بانیان وضع موجود است. او که سال‌ها در خدمت نظام بود و از تریبون‌های آن بهره برد، حالا با ژست اپوزیسیون‌خواهی، دیگران را به قربانگاه دعوت می‌کند و به صرف زندانی بودن که نتیجه ی همان چاکر مآبی های دوران جوانی و میانسالی ست فقط در جایگاه یک مدعی طلبکار است ، نه نشانه تحول، بلکه دسیسه‌ای برای تفرقه‌افکنی است. اصلاح‌طلبانی چون او، که سال‌ها با توجیه و همراهی با رژیم به تداوم آن کمک کردند، حالا با چنین پیشنهادهای دیوانه‌واری سعی در پاک کردن گذشته خود دارند،نه اقای نوری زاد،گذشته ی شما پاک شدنی نیست حتی اگر در زندان رفقای سابقتان بپوسید!
و این رفتار، مصداق بارز دورویی و تزویر است.

در نهایت، این پیام نوری‌زاد نه‌تنها بی‌ارزش، بلکه خطرناک است. او با تحریک احساسات و دعوت به اقدامات غیرمنطقی، به جای راه‌حل، تفرقه و آشوب می‌آفریند. چنین افرادی نه‌تنها قابل اعتماد نیستند، بلکه با اظهارات مخرب خود، به جای کمک به آزادی ایران، به استبداد خدمت می‌کنند تا جمله ی «هرکس که آب و نام این حکومت را خورده،هرگز قابل اعتماد نیست» معنای کامل به خود گیرد!
در پایان پیشنهاد ما به ایشان:
نوری‌زاد بهتر است به جای نسخه‌پیچی‌های مرگبار، در برابر نقش خود در گذشته پاسخگو باشد و دست از بازی با جان و امید مردم بردارد و تا روز پاسخگویی زبان به دهان گیرد و سکوت کند که چنین سیه کارنامه هایی در هرکجای دنیا بودند،غلط میکردند با وجود فلاکت ۵۷ و مسبب وضع موجود،حتی کلامی از سیاست زنند،چه رسد به پیشنهاد و راه حل!

به نمایندگی از کلیه ی همکاران و برخی دوستان پادشاهی خواه حامی ‎#پهلویسم.
#پسرعاقل_نوح
‏«تاثیر مقاومت ستارخان بر قیام‌های سراسری مشروطه؛ تبریز، جرقه فتح تهران»

زادروز ‎#ستارخان سردار ملی ایران، فرصتی‌ست برای بازخوانی نقش بی‌بدیل او در یکی از پرشکوه‌ترین فصل‌های تاریخ معاصر ایران؛ جنبش مشروطه!

«تبریز؛ قلب تپنده مشروطه»
در سال ۱۲۸۷ شمسی، هنگامی که محمدعلی‌شاه با انحلال مجلس و سرکوب مشروطه‌خواهان، استبداد را احیا کرد، تبریز به کانون مقاومت بدل شد. ستارخان، فرزند دلیر آذربایجان، با سازماندهی مجاهدان در محله امیرخیز و با همکاری با باقرخان، سالار ملی، تبریز را به دژی نفوذ ناپذیر در برابر قوای استبدادی تبدیل کرد. مقاومت یازده‌ماهه تبریز، با وجود کمبود آذوقه و تجهیزات، نه‌تنها فرو نپاشید، که به نمادی از ایستادگی ملی بدل شد.
این پایداری بدون تردید، ریشه در وطن‌دوستی مردمان آذربایجان داشت، و پیامی روشن به سراسر ایران فرستاد؛ مشروطه زنده است و مبارزه ادامه دارد!

ستارخان با تاکتیک‌های هوشمندانه و استفاده از نیروی مردمی، نشان داد که اراده ملت می‌تواند بر سلاح‌های دشمن چیره شود. او با تشکیل دسته‌های مجاهد و بهره‌گیری از دانش محلی، قوای دولتی را زمین‌گیر کرد و روحیه‌ای تازه به دیگر شهرهای ایران بخشید. تبریز که به دلیل موقعیت جغرافیایی و تجاری‌اش همواره پیشگام تحولات بود، این‌بار نیز با رهبری ستارخان به قلب تپنده جنبش مشروطه تبدیل شد.

مقاومت تبریز، که از بهار ۱۲۸۷ تا تابستان ۱۲۸۸ ادامه یافت، نقشی کلیدی در بیداری دیگر مناطق ایران ایفا کرد. در حالی که قوای استبدادی در تبریز گرفتار بودند، فرصت برای سازماندهی قیام‌ها در اصفهان و گیلان فراهم شد. مجاهدان بختیاری به رهبری سردار اسعد و نیروهای گیلان به فرماندهی سپهدار اعظم، با الهام از پایداری تبریز، حرکت خود را به سوی تهران آغاز کردند. اخبار مقاومت قهرمانانه ستارخان و یارانش، که از طریق تلگراف و روزنامه‌های مخفی به دیگر نقاط ایران می‌رسید، به مثابه جرقه‌ای بود که آتش مبارزه را در دل آزادی‌خواهان شعله‌ور ساخت.

این تاثیر تنها نظامی نبود؛ پایداری تبریز به لحاظ سیاسی و روانی نیز معادلات را تغییر داد. در شرایطی که استبداد در تهران قدرت‌نمایی می‌کرد، ایستادگی تبریز نشان داد که مشروطه یک آرمان ملی‌ست، نه خواسته‌ای محدود به یک شهر یا گروه. این پیام به‌ویژه در میان بختیاری‌ها و گیلانی‌ها بازتاب یافت که با هماهنگی و اتحاد، در تابستان ۱۲۸۸ تهران را فتح کردند و محمدعلی‌شاه را به تبعید فرستادند. به تعبیری، تبریز با خون و اراده مردمانش، راه را برای پیروزی نهایی مشروطه هموار کرد.

«ستارخان نماد وحدت و میراث پایداری تبریز»
ستارخان، که از طبقه‌ای ساده برخاسته بود، با شجاعت و فداکاری‌اش نشان داد که وطن‌پرستی مرز طبقاتی، قومی و جغرافیایی نمی‌شناسد. او نه‌ تنها برای آذربایجان، که برای کل ایران مبارزه کرد. سخنانش، که در آن مشروطه را «ناموس ملت» می‌خواند، گواهی بر این باور بود که آزادی و عدالت، آرمان‌هایی مشترک برای همه ایرانیان هستند. این نگاه ملی‌گرایانه، تبریز را به پلی میان اقوام و مناطق مختلف ایران تبدیل کرد و زمینه‌ساز اتحادی شد که در فتح تهران به اوج خود رسید.

مقاومت ستارخان و تبریز، فراتر از یک پیروزی نظامی، درس بزرگی به تاریخ ایران آموخت؛ وحدت و اراده ملی می‌تواند هر مانعی را در هم بشکند!
این پایداری در نهایت به فتح تهران انجامید و روحیه‌ای از خودباوری و مبارزه را در نسل‌های بعدی کاشت. امروز، در زادروز ستارخان، بازخوانی این فصل از تاریخ، یادآور وظیفه ماست در پاسداشت آرمان‌های مشروطه؛ آزادی، عدالت و حاکمیت ملت.

#سازمان_مشروطه_ایران

@mashrootehorg
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 سید محمد حسینی، لیدر جاکش ری استارت، این روزها نقش جدیدی پیدا کرده، استاد رسمی عادی‌سازی خشم سپاه و بسیج. او تلاش می کنه تا با بیان جملات و انجام حرکات خشم بسیج و سپاه نسبت به مردم رو کم اهمیت نشان بده و این خشم را قابل مدیریت. انگار می‌خواهد مردم را قانع کند که همه چیز تحت کنترل است، در حالی که فشار و تهدید واقعی هر روز در زندگی مردم ملموس است.
هم‌زمان، حسینی مادرجنده تلاش می‌کند ستون‌های قدرت رژیم را براق و شکست‌ناپذیر نشان دهد؛ دست‌بوسی از آخوندها و سپاه، تصویری از آمادگی و قدرت دائمی. اما مردم می‌بینند این فقط یک نمایش تبلیغاتی است؛ و واقعیت روزمره، پر از همان محدودیت‌ها و فشارهایی است که پشت هیچ لبخندی نمی‌توان آنرا پنهان کرد.
🔻اویاک؛ بازوی نرم‌افزاری فرقه رجوی در واشنگتن

«سازمان جوامع ایرانیان آمریکا» (OIAC) در ظاهر یک نهاد مدنی برای حمایت از ایرانیان مقیم ایالات متحده معرفی می‌شود، اما در واقعیت، بازوی لابی‌گری و پوششی فرقه رجوی (مجاهدین خلق) در آمریکاست. این تشکل در سال ۲۰۱۲، درست پس از خروج مجاهدین از فهرست گروه‌های تروریستی آمریکا، تأسیس شد تا چهره فرقه‌ای و نظامی سازمان را در افکار عمومی غرب به عنوان یک «اپوزیسیون دموکراتیک» بازسازی کند.

ماموریت اصلی اویاک، سفیدسازی گذشته‌ی تروریستی مجاهدین خلق، لابی‌گری سیاسی و ایجاد شبکه‌ای از فعالان به‌اصطلاح حقوق‌بشری است که روایت رجوی را با زبانی مدرن و قابل‌قبول در واشنگتن و رسانه‌های غربی بازگو کنند.

این نهاد با صرف هزینه‌های هنگفت از دلارهای مجاهدین خلق، چهره‌هایی چون مایک پمپئو، جان بولتون، رودی جولیانی و جو لیبرمن را به خدمت می‌گیرد تا در شوی تبلیغاتی موسوم به «ایران آزاد» از رجوی و شورای مقاومت تمجید کنند. اما قدرت واقعی اویاک در شبکه‌سازی رسانه‌ای و مهندسی افکار عمومی نهفته است.

افرادی مانند علیرضا جعفرزاده و علی صفوی از چهره‌های محوری اویاک هستند که در هماهنگی با رسانه‌ها و فعالان موسوم به مدنی — گاه در همکاری‌های تاکتیکی با افرادی چون مسیح علینژاد و اسماعیلیون — سعی دارند با شعار «حقوق بشر» همان گفتمان رجوی را در بسته‌ای جذاب و غرب‌پسند بازتولید کنند.

بیانیه‌ها، گزارش‌ها و اسناد تنظیم‌شده از سوی اویاک و شبکه وابسته‌اش در اروپا و آمریکا، اغلب برای مشروعیت‌بخشی به مریم رجوی و ساختن تصویری سیاسی از او در نهادهای بین‌المللی، از جمله سازمان ملل، تهیه می‌شوند.

منابع مالی اویاک از سه مسیر اصلی تأمین می‌شود:
۱️-دلارهای مجاهدین خلق،
۲️- حمایت برخی شرکت‌های امنیتی و مشاوره‌ای غربی،
۳️-کمک‌های اعضای فرقه در آلبانی.

ظاهر NGO‌گونه‌ی اویاک باعث شده این تشکل از نظارت‌های مالی و حقوقی در آمریکا و اروپا دور بماند. هدف بلندمدت آن، ساختن اکوسیستمی از نهادهای ظاهراً مستقل حقوق‌بشری است که در عمل، در خدمت بازسازی برند سیاسی رجوی عمل می‌کنند — از واشنگتن تا ژنو، با اتکاء به رسانه‌های فارسی‌زبان و چهره‌های پوششی.

در واقع، اویاک بازوی جنگ نرم فرقه رجوی است؛ شبکه‌ای پیچیده که با استفاده از ابزارهایی چون لابی‌گری، بیانیه‌سازی و تبلیغات هدفمند، تلاش دارد یک فرقه شکست‌خورده را در پوشش گفتار حقوق بشری به صحنه سیاسی بازگرداند.

افشای ماهیت این شبکه نه صرفاً یک ضرورت رسانه‌ای، بلکه مسئولیتی ملی است؛ چراکه پشت نقاب دموکراسی‌خواهی و دفاع از حقوق بشر، همان تفکر بسته، فرقه‌ای و قدرت‌طلب رجوی پنهان شده است.
✍️پگاه شیرازی
#اتاق_فکر_ایران
Forwarded from Twitter (𝕏) Media Downloader دانلود از ایکس و توییتر
🔗 شارح (@khokhlakof):
اگر دوست‌داشتین بدونین چرا خانم پانته‌آ مدیری
سلطان ثبت شرکت
من رو بلاک کرد و کامنت رو هم پنهان نمود!

پ.ن:بزرگوار پادشاهی‌خواه
بر عکس تفکر شما
آشنایی با این شیادان لازم است
جهت جلوگیری از نفوذ کلاهبرداران!
که با یک پادشاهی گفتن گذشته خود راسفیدشویی نکنند!

🔗 شارح (@khokhlakof):
نظرتون در مورد ظریف چیه؟
به حاکمیت ملی و ملت ایران و تمامیت ارضی کمک میکرد
یا «صادرات فرش»
چون خیلی خسته نباشید میگفتین سوال میکنم



📲 @twittervid_bot
1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تینا قاضی‌مراد، سردبیر خبر منوتو، در واکنش به نشستی با عنوان «حقوق بشر پس از جمهوری اسلامی» که از سوی «سازمان حقوق بشر ایران» در اسلو برگزار شد، در منوتوهاب گفت: «آن‌هایی که با زیرکی برای ایران نسخهٔ فدرالیسم به سبک آمریکا و آلمان و کانادا می‌پیچند، در عمل مدینهٔ فاضله‌شان اتیوپی است؛ کشوری از کهن‌ترین تمدن‌ها که مارکسیست‌ها با “کثیرالمله” خواندن آن، فدرالیسم قومی–زبانی را پیاده کردند و نتیجه‌اش، تکه‌تکه شدن کشور و جنگ داخلیِ خونین و بی‌پایان بود.»
@iranazadvaabad
‏۲۰-۲۵ سال پیش فکر میکردم چرا پادشاه فقید که مناسبات قدرت در جهان را خوب میشناخت در سال ۱۹۷۹ مجبور به جلای وطنی شد که هم عاشقانه دوستش داشت و هم برای توسعه آن زحمات زیادی کشید و هم‌اینکه بهتر از هر کسی میدانست این نسل تباه ۵۷ی چه حیوانات پلشتی هستند.

عمدتأ جوابم به مسائلی چون بیماری سرطان ایشان، عزم قاطع دموکراتهای آمریکا و قدرتهای اروپایی، نفوذ مخرب زیاد کمونیستهای تحت فرمان مسکو، سکوت اکثریت خاموش، عدم درک درست جامعه ایران از توسعه و موانع آن میرسید.

در حالی که دلایل فوق را همچنان بخشی از پاسخ به این معادله ذهنی ام‌ میدانم، ولی امروز فکر میکنم در کنار سکوت و‌انفعال جامعه، بزرگترین عامل پیروزی فتنه ۵۷، در توحش و قدرت ویرانگری گفتمان ضدملی پنجاه و هفت است.

به طور مثال یک روانپزشک که ادعای نویسندگی و ادیب بودن هم داشته و گل سر سبد این جریان محسوب میشده، دغدغه فکری و ذهنی اش تعداد جشن و مهمانی های مملکت بوده، آنهم جامعه ای که بواسطه جو‌ فوق العاده غمناک و حزن انگیز مذهبی شیعه، سوگواری های شدیدا خشنی چون زنجیر زنی و قمه زنی در آن قرنها نهادینه شده بوده، یا خرید یک‌وانت نیسان اسلحه و تحویل آن به جوانی نادان برای ادمکشی بوده. فراتر از آن حتی بعد از مشاهده جنایتهای هولناک جمهوری اسلامی به فرانسه مهاجرت کرده و تمام هم و غمش در کنار استمنا و خودارضایی به یاد همبستری با همسر رفیقش در مطب تهرانش، عدم کشتار خانواده سلطنتی به سبک قتل عام خانواده تزار روسیه میبوده.

جنون ۵۷ پیروز شد و همچنان ادامه دارد چون فرزندان حرامزاده آن ویرانگران همچنان با همان توحش، عقده ها و کمبودهای ژنتیک به ارث برده از پدران ویرانگر بیولوژیکشان مشغول تخریب گفتمان ملی میباشند.
2025/10/21 08:25:54
Back to Top
HTML Embed Code: