Telegram Group Search
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آرش_حیدری (جامعه‌شناس) در این سخنرانی با عنوان «قصه و قصه‌گو» از پیوند میان #جمع_تنها با #فاشیسم می‌گوید.

دیوید رایزمن در اثر کلاسیک خود «جمع تنها»، جامعه‌ی مدرن را به سوی شکل‌دهی به نوعی شخصیت‌ اجتماعی توصیف می‌کند که بیش از آن‌که بر ارزش‌های درونی یا سنت‌های پایدار تکیه داشته باشد، رفتار و هویت خود را بر اساس تأیید جمع تنظیم می‌کند. این «جمع تنها» حاصلِ انبوه افرادی است که در دل اجتماع حضور دارند، اما پیوندهای عمیق و پایدارشان گسسته شده است. در نتیجه، هویت آن‌ها شکننده و وابسته به نگاه دیگران باقی می‌ماند. چنین بستری، گرچه پر از افراد به ظاهر متصل است، در سطح روانشناختی و اجتماعی می‌تواند زمینه‌ساز ظهور فاشیسم باشد: افرادی تنها و ناپایدار در هویت، که در جست‌وجوی اقتدار و انسجام، جذب نظام‌های توتالیتر می‌شوند. «جمع تنها» یادآور این نکته است که انبوه‌بودن همیشه به معنای پیوند واقعی نیست، و همین انقطاع پنهان می‌تواند بذر اقتدارگرایی را در دل جوامع مدرن بکارد.
🔗 مجله روانشناسی سایوین

⬅️ دیدن نسخهٔ کامل سخنرانی
⬅️ شنیدن نسخهٔ کامل سخنرانی

#روانشناسی_اجتماعی #جامعه #تنهایی #روانشناسی
@Jaryaann
تجربهٔ از دست دادن عزیزان، افزون بر نشاندن غمی چندهفته‌ای یا چندماهه بر دل، پرسش‌های هستی‌شناختی را هم پررنگ‌تر می‌کند. پس از مرگ عزیزان ماهیت بازیگوشانهٔ زندگی بیشتر خودنمایی می‌کند، پس از مرگ عزیزان ناپایداری جهان جلوه می‌کند و شادی و اندوهش هردو بی‌مزه می‌شوند، پس از مرگ عزیزان دشمنی و حسد و کینه و باقی ویژگی‌های بشری کودکانه می‌نماید، پس از مرگ عزیزان بیش از پیش از رسالت فرگشتی فاصله می‌گیری و کنارتر می‌ایستی تا هرکه عجله دارد، بگذرد و برود.
اما قدرت فراموشی به سراغمان می‌آید و از ما کسی می‌سازد که همهٔ این‌ها را فراموش می‌کند! قدرت فراموشی ما را می‌فریبد و به زندگی می‌پیوندد.

✍🏼 #عباس_سلیمی_آنگیل
🔗 برکنار
#مرگ #فراموشی
@Jaryaann
از #قابوس‌نامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر، به اهتمام و تصحیح غلامحسین یوسفی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۵، ص ۲۴۶.

پرنیان پارسی

🔗 فرهنگستان زبان و ادب فارسی
#فتوت #ادب_پارسی
@Jaryaann
⚫️ مرضیه وفامهر همسر ناصر تقوایی دقایقی پیش در اینستاگرام خود نوشت:
ناصر تقوایی
هنرمندی که دشواری آزاده زیستن را برگزید به رهایی رسید.

پروازش را به خاطر بسپاریم.
او عاشق گیاهان بود، به یادش درخت بکاریم.
او عاشق نور بود، شمع خویش را بیافروزیم.
او عاشق جامه‌ی سپید بود، به یادش سپید بپوشیم.
او عاشق ادبیات بود، به یادش بخوانیم.
او عاشق سینما بود، به یادش تماشا کنیم.
یاد او را با نواختن و شنیدن موسیقی، و تماشای هنرها گرامی بداریم نه غیر از این.

راهش پر رهرو


#ناصر_تقوایی (۲۲ تیر ۱۳۲۰، آبادان- ۲۲ مهر ۱۴۰۴، تهران) فیلمساز، عکاس، نویسنده و از پیشگامان موج نوی سینمای ایران، سالیان زیادی بخاطر مخالفتش با سانسور از فیلم‌سازی بازماند. سریال «دایی جان ناپلئون» (برگرفته از رمانی به همین نام از ایرج پزشکزاد) بود و فیلم‌های آرامش در حضور دیگران (۱۳۴۷) (براساس نوشته غلامحسین ساعدی و برندهٔ جایزهٔ شیر نقرهٔ)،صادق کرده (۱۳۵۱)، نفرین (۱۳۵۲)، ناخدا خورشید (۱۳۶۵) (اقتباسی از «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی و برنده جایزه یوزپلنگ برنز جشنواره مهم لوکارنو) ای ایران (۱۳۶۸) و کاغذ بی‌خط (۱۳۸۰) از آثار او بودند.
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️پیام #بهرام_بیضایی در بزرگداشت #ناصر_تقوایی در سال ۱۳۹۵ خورشیدی:
تقوایی بودن تقوایی را به مجلس بزرگداشت او تبریک می‌گویم.

🔗 منبع
@Jaryaann
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 زندگی #ناصر_تقوایی (۲۲ تیر ۱۳۲۰- ۲۲ مهر ۱۴۰۴) فراز و فرودهای بسیاری داشت؛ او که راوی زنده‌ترین قصه‌های ما بود. این گزارش مروری بر تاریخ پرشور زندگی هنری و البته کارهای زیاد ناتمام و خانه‌نشینی متأثرکنندهٔ اوست.
🔗 روزآروز
#سینما
@Jaryaann
ذهن متورم
برای بی‌صداترین فریادها
(بازنشر، به بهانه‌ی گرانی‌ها و بی‌ارزش‌شدن هر روزه و سرسام‌آور پول ملی و خرد شدن مداوم کمر مردمان سرزمین‌م)

▪️من دانشجوی جامعه‌شناسی‌ام، نه اقتصاد یا رفاه و سیاستگذاری اجتماعی. از پیامدهای اقتصادی و رفاهی تورم سر در نمی‌آورم. اما برایم یک جنبه‌ی دیگر از این گرانی همیشگی مهم است: تورم با ذهن‌های ما چه می‌کند؟ آدمیزادی که از صبح تا شب به گرانی فکر می‌کند، چه بلایی سرش می‌آید؟

▪️به نظرم تورم، جدا از فقیر کردن و بیچاره کردن اقتصادی ما، یک کار دیگری هم می‌کند: نوع نگاه ما را به دنیا تغییر می‌دهد. گرانی، به خصوص وقتی که مقدارش قابل پیشبینی نیست، آرام آرام، ما را به جهان «بی‌اعتماد» می‌کند. ذهن تورم‌زده، به فردا بی‌اعتماد است. از فردا می‌ترسد. فردا برایش چیزی ترسناک است. تورم، امنیت ِ روانی را از آدمیزاد می‌گیرد. یعنی وقتی خسته و کوفته به خانه می‌روی، به جای اینکه دیگر چند ساعتی آرامش داشته‌باشی و برای کار فردا آماده شوی، باز هم حس ناامنی داری. از فردا می‌ترسی. آدمیزاد تورم‌زده، ترس‌خورده‌است. از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد. از آمدن فردا هراس دارد.

▪️گرانی مداوم و همیشگی، موقعیت‌ روزمره را به موقعیت همیشه اضطراری تبدیل می‌کند. این عقربه‌ی دور موتور ماشین‌ها را دیده‌اید؟ از یک جایی، دور موتور نباید بالاتر برود. حالا ممکن است استثنائاً برای یک معکوس کشیدن یا برای یک سربالایی، لازم باشد دور موتور بالا برود، اما نباید زیاد در آن وضعیت بماند. اگر در آن دور موتور بالا بماند و دنده عوض نکنی، موتور ِ بهترین ماشین دنیا هم باشد، می‌سوزد. تورم، موتورهای ما را روز و شب، در همان دور بالا نگه داشته‌است. ذهن‌های ما، آزاد نمی‌شوند. مدام نگران فرداییم. مدام در اصطکاک. خلاص نمی‌شویم.

▪️ذهن تورم‌زده، خودخواه می‌شود. آدمیزاد، اهل حساب و کتاب است. در همه جا هم همین است. اما ذهن ِ ترس‌خورده‌ی ناامن، مستعد ِ خودخواه شدن است. چرا؟ چون هر جور حساب می‌کند، فردایش می‌تواند بدتر از امروزش باشد. ماه دیگرش می‌تواند فقیر تر و سال دیگرش، بیچاره‌تر. پس اصلاً فرصت و مجال و امکان فکر کردن به درد دیگران را ندارد. اضطرار دارد. خطر نزدیک است. پس ناخودآگاه شروع می‌کند به دو در کردن. به پیچاندن. به حق‌خوری. میل بقایش اقتضا می‌کند که بدزدد. که جمع کند. حریص باشد. برای آن فردای وحشتناک ِ همیشه‌ی خودش و نهایتاً نزدیکانش، حرص بزند و به هر قیمتی شده، پول جمع کند. حالا میخواهد پول تمیز باشد یا کثیف. حق‌خوری باشد یا اختلاس. تخم مرغ دزدی باشد یا شتردزدی. همین است که ذهن تورم‌زده، تک‌خور می‌شود. طماع می‌شود. گور بابای بقیه!

▪️ذهن متورم، "میان‌برطلب" می‌شود. می‌خواهد راه‌های کوتاه‌تر پیدا کند. راه‌های زودبازده. مسیرهای خلوت. چون زمان طولانی، ترسناک است. چون دیو گرانی لب به لب پاهایش است. پل‌های پشت سرش مدام خراب می‌شود. پس باید بدود. باید زرنگ‌بازی کند. اتوبان و خیابان اصلی جواب نمی‌دهد. همین است که مستعد گول خوردن می‌شود: زرنگ‌ترها، در باغ سبز نشان می‌دهند و می‌اندازنش توی کوچه پس‌کوچه‌های بن بست و هست و نیست سخت به دست آمده‌اش را به جیب می‌زنند. دیندار و بی‌دین و حزب‌اللهی و پیر و جوان و روستایی و شهری هم ندارد. "همه" می‌خواهند سه سوته میلیاردر شوند. شاید یک شب، یک ماه، یک سال، از این فشار وحشتناک دربیایند. یک نفس راحت بکشند. این است که خوراک بازاریابی‌های شبکه‌ای و سرمایه‌گذاری‌های فیک می‌شوند. و قربانی‌تر، بیچاره‌تر، مستأصل‌تر.

✍🏼 #مهدی_سلیمانیه
#از_رنجی_که_می‌بریم
🔗 راهیانه
#احساس_ناامنی #فقر #تورم_علیه_اخلاق
#وضعیت_امروز_جامعه_ما
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️#ناصر_تقوایی در حالی نتوانست سال‌ها فیلم بسازد که از فیلم‌سازان توانمندی بود که #ایران‌دوستی با روح و روان آن‌ها سرشته شد. فیلم #ای_ایران او (که این سکانس پایانی آن است) گواهی از دلبستگی عمیق این فیلمساز مؤلف و هنرمند اندیشمند به این سرزمین است.
یادش گرامی و راهش در ابراز مهر هنرمندانه به ایران، پررهرو باد!
@Jaryaann
🟢 چرا باید اخلاقی زیست؟

میل بشر به نامیرایی و یا به تعبیر اونامونو، درد جاودانگی‌، طی قرن‌های متمادی، فرصت مناسبی در اختیار بنیانگذاران و متولیان اخلاق و ادیان قرار داده تا خودخواهی گونهٔ انسانی را تا حدی مهار کنند و امکان دیگرخواهی و زیست اخلاقی و در نتیجه، رشد و شکوفایی او را فراهم سازند. اگر وعده حیات دیگر، روزگاری می‌توانست مُعِدّ و مُمِدِّ زیست اخلاقی به شمار آید، در جهان امروز که بنیان‌های متافیزیکی فروریخته، به نظر نمی‌رسد چندان بتواند برای عده بسیاری کارساز باشد. از همین رو، باید در جست‌وجوی شیوه‌های دیگری برای تشویق آدمیان به عمل اخلاقی بود. #تامس_نیگل، در پاسخ به این پرسش که چرا باید اخلاقی رفتار کرد یا اخلاقی زیست؟ با طرح چهار نظریه و نقد آنها، طریق تازه‌ای را مطرح می‌کند که می‌تواند به کار انسان‌ امروز بیاید. آشنایی با کتاب نیگل را مدیون دکتر #جواد_حیدری عزیز هستم. یادداشت او را جهت استفاده علاقه‌مندان نقل می‌کنم:
یکی از عمیق‌ترین کتاب‌هایی که به مسئله‌ی بنیادهای اخلاق پرداخته است کتاب کلاسیک «امکان دیگرگزینی» نیگل است. فصل اول این کتاب، بنیان‌های اخلاق (The Foundation of Morals) به این مسئله می‌پردازد. به عقیده‌ی نیگل بنیان اخلاق با این پرسش سروکار دارد که چرا باید اخلاقی رفتار کرد یا اخلاقی زیست؟ چندین نظریه به این پرسش پاسخ داده‌اند:

1️⃣ نظریه‌ٔ فرمان الهی (Divine Command Theory): این پاسخ می‌گوید که ما باید اخلاقی باشیم، چون خداوند به ما چنین فرمانی داده است. در این دیدگاه، انگیزه‌ی عمل اخلاقی، یا عشق به خداست یا ترس از مجازات خدواند. عیب این نظریه این است که اگر کسی بگوید که به خدا باور ندارد یا به این تصور از خدا باور ندارد، دیگر انگیزه‌ای برای اخلاقی زیستن ندارد.

2️⃣ نظریه‌ خودگرایی عقلانی (Rational Egoism): این پاسخ می‌گوید ما باید اخلاقی باشیم، چون در نهایت به نفع خودمان است. یکی از مهم‌ترین مدافعان این نظریه تامس هابز است و او معتقد است که انسان‌ها ذاتاً به دنبال منافع شخصی خود هستند. اما یک فرد عاقل می‌فهمد که رعایت اصول اخلاقی مانند راست‌گویی در بلندمدت، بهترین راه برای تأمین منافع شخصی خودمان در جامعه است. عیب این نظریه این است که اگر بتوانیم بدون اینکه کسی بفهمد، عملی غیراخلاقی انجام دهیم که به نفعمان باشد، آیا دلیلی برای انجام ندادن آن داریم؟

3️⃣ نظریه‌ٔ اخلاق فضیلت (Virtue Ethics): این پاسخ می‌گوید که ما باید اخلاقی باشیم، چون تنها راه برای رسیدن به شکوفایی و کمال انسانی است. مهم‌ترین مدافع این رویکرد ارسطو است که بر منش و شخصیت فرد تمرکز دارد و نه بر اعمال او. در این دیدگاه، هر موجودی یک کارکرد یا غایت دارد و غایت انسان زندگی کردن بر اساس عقل و پرورش فضائلی مانند شجاعت و عدالت و عفت و حکمت است. عیب این نظریه این است که اگر کسی بگوید که نمی‌خواهد به کمال و شکوفایی برسد دیگر انگیزه‌ای برای اخلاقی زیستن ندارد.

4️⃣ نظریه‌های تکاملی و زیست‌شناختی (Evolutionary Theories): این پاسخ می‌گوید که ما باید اخلاقی باشیم، زیرا اخلاق یک سازوکار انطباقی برای بقای گونه‌ی ماست. در این دیدگاه، رفتارهایی مانند همدلی، همکاری و فداکاری برای خویشاوندان و حس اطاعت، در طول میلیون‌ها سال تکامل، در ما شکل گرفته‌اند زیر به بقا و تولید مثل موفق‌تر افراد و گروه‌ها کمک کرده‌اند. عیب این نظریه آن است که فقط توصیف می‌کند اما نمی‌تواند «توصیه» و «تجویز» کند که چرا ما امروز باید از آن پیروی کنیم. (مغالطه‌ی طبیعت‌گرایانه)

نیگل هر چهار نظریه را نقد می‌کند و می‌گوید در این چهار نظریه، آدمی اولاً و بالذات درگیر «خود» است نه دیگری. هسته‌ی اصلی اخلاق دیگرگزینی و اهمیت به دیگری است نه به خود. در این چهار نظریه، آدمی یا به دنبال رستگاری خودش است (نظریه‌ی فرمان الاهی) یا درگیر نفع شخصی خودش است (نظریه‌ نفع شخصی) یا درگیر شکوفایی و کمال خودش است یا درگیر بقای گونه و گروه خودش است. اما کُنهِ اخلاقی زیستن اهمیت دادن به دیگری است. در ادامه نیگل نتیجه می‌گیرد که پرسش چرا باید اخلاقی زندگی کنیم، پرسش نادرستی است؛ چرا؟ چون اخلاق را ابزاری برای غایت دیگر (مثل سعادت و رستگاری و شکوفایی و بقا و نفع شخصی) قرار می‌دهد اما نیگل می‌گوید خود اخلاق غایت است. اگر کسی بگوید چرا باید منطقی فکر کنم، این پرسش نادرست است؛ چرا؟ چون خود منطق فی‌نفسه ارزش دارد. به همین منوال اگر کسی هم بپرسد که چرا باید اخلاقی زیست، خود این پرسش نادرست است، چون خود اخلاق فی‌نفسه ارزش دارد. در این دیدگاه، دیگری اهمیت دارد، نه رستگاری خود یا شکوفایی خود یا نفع شخصی خود. دیگری اهمیت دارد چون خودش فی‌نفسه مهم است و بس.


🔗 از زبانِ ذرّه / ایرج رضایی
#اخلاق
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎶من کی دهم به ذلت و خواری تن، ای وطن
عنقا مگر به دام پی دانه می‌رود؟

🎙استاد سلیم موذن‌زاده
آواز در مخالف سه‌گاه
اجرا در سال ۱۳۶۳ خورشیدی
🔗 خانه‌ی شجریان
#موسیقی
@Jaryaann
2025/10/18 08:37:54
Back to Top
HTML Embed Code: