group-telegram.com/Dialogeschool/600
Last Update:
قانون به مثابه رابطه
تأملی در بابِ مشروطیت*
📝سیدمسعود حسینی
جنبش مشروطه کمابیش از اوایل سدهی سیزدهم آغاز شد و در ربع آخر آن قرن به موفقیتی اولیه دست یافت. از آن زمان تاکنون دو حکومت را پشت سر گذاشتهایم. هر عقل سلیمی بیدرنگ اذعان میکند که کدامیک از آن دو، مشروطیت را بهنحوی تداوم بخشید و کدامیک تضعیفاش کرد. مقصد هنوز در پیش روست.
مشروطیت یا حاکمیت قانون دستاورد فرهنگ و فلسفهی غرب است. اما دستاوردی نیست که مختص به غربیان باشد. اگر طرفدار حکومت قانونایم، موکول به پسند ما نیست که مفهوم رابطه و رابطهی مبتنی بر قانون میان انسانها را چگونه تلقی کنیم. قانونِ حاکم بر رابطهی انسانها مکانیکی نیست، مفهومیست.
درونیساختن قانون بهمثابهی نوعی "رابطه" میان انسانها کار کوچکی نیست و به هیچ وجه نباید آن را ساده گرفت. ضروریست که در نحوهی "رابطه" میان انسانها تعمق کنیم، رابطهای که نه از نوع "بیتفاوتی" (رابطهی بدون رابطه) است و نه از نوع "سلطه" (رابطهی یکطرفه). رابطهی دوجانبه است.
قانون نوعی فُرم (صورت) است، که البته محتوا هم به آن اضافه میشود. پیش از مشروطیت، اساساً این فُرم وجود نداشت! قانونی ملی وجود نداشت تا اساساً محتوایی هم بپذیرد. از محتوا رضایت ندارید؟ حرفی نیست. ولی تا وقتی فُرم نبود، قانون نبود، محتوای قانونی نبود. تازه بعد از پیدایش فُرم است که میتوانید در مورد موجه بودن یا نبودن محتوایاش بحث کنید.
فرم قانون عرفی در هستیاش با فرم قانون الهی تفاوت عظیم دارد. آنچه فرم قانون عرفی را میسازد و نگاه میدارد، آزادیِ فرد است. فرد در فرم قانون عرفی فقط و فقط یک چیز را اراده میکند: آزادی خودش را. جمع افراد آزاد نیز همینطور. چنین جمعی در قانون فقط آزادی فرد و جمع را اراده میکند.
فرم قانون عرفی را میشود اینگونه صورتبندی کرد: تنها آن قاعدهای نوعی قانون است که اولاً و ذاتاً آزادی فرد و اجتماع را اراده و تصدیق و تقویت کند. نخستین و ذاتیترین محتوای فرم قانونیِ عرفی، خود همین فرم است. فرم قانون عرفی در هر محتوایی خود این فرم را اراده میکند.
فرم قانون چیست؟ ارادهای آزاد که ارادهی آزاد را اراده میکند. سه دقیقه را میتوان در اینجا لحاظ کرد. ۱. ارادهی آزاد هیچ محتوایی را اراده نمیکند جز خودِ ارادهی آزاد را. در این حال، ارادهی آزاد جنبهی انتزاعی دارد. ۲. ارادهی آزاد، چیزی را اراده میکند؛ در این حال، ارادهی آزاد از کلیت انتزاعیاش به جزئیت انضمامی تنزل میکند. این نفیِ آن ارادهی آزادِ کلی و استحالهی آن در چیزی جزئی است. نفی آزادیِ تام است. لذا، دقیقهی سومی لازم است. ۳. ارادهی آزاد از امر جزئی ارادهشده به خودش بازمیگردد و خودش را اراده میکند. تحقق ارادهی آزاد.
آزادی اراده باید در ارادهکردنِ هر محتوایی، مجدداً به خودش بازگردد و خودش را تصدیق کند. محتوایی که ارادهی آزاد را از خودش جدا کند و مجال تصدیق مجدد ارادهی آزاد بهدست ارادهی آزاد را ندهد، خلاف آزادی اراده و لذا غیرقانونیست.
جنبش مشروطه تلاشی بود برای "بازتاب به خویش در دیگری" و "در خویش به دیگری بازتابیدن". این تعریف دیگری از فرم آزادی فرد و جمع است. نزد خویش بودن بهشرط نزد دیگری بودن، و در دیگری نزد خویش بودن. آزادی نوعی رابطه است، رابطهای که طرفهای رابطه را ایجاد میکند.
مشروطیت در واقع اصالت دادن به همین "رابطه" است. وقتی اصالت با رابطه باشد، طرفهای رابطه فرع بر آن میشوند. آزادی، طبق این تلقی، محصول افراد و جمعها نیست! هویتیست مفهومی که به افراد و جمعها تقوم میبخشد. مشروطیت یعنی اصالت با آزادیست، نه با هیچ فرد یا موجود بخصوصی.
ما هنوز فرم قانون عرفی یا مشروطه را خوب نشناختهایم. درک چنین دستاورد عظیمی برای ما — که ذهنی یکسره شیءنگر و اقنومبخش داریم — کار شاقیست. ذهن عموم ما هنوز بر اصالت جواهر فرد (اتمها) یا بر رابطهی مکانیکی-علّیِ میان جوهرها مبتنیست. همین است که آزادی را نمیفهمیم.
*تیتر مطلب از نویسنده نیست.
منبع متن: کانال نویسنده
@Dialogeschool
@bashgahandishe
BY مدرسهٔ مطالعات دیالوگ | باشگاهاندیشه
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/Dialogeschool/600