group-telegram.com/HistoriographyOfIran/2280
Last Update:
جامعهشناسی ایرانی، آشیانهای برای بنیادگرایی/ بنیادافکنی
(گفتگویی با آقای حسن محدثی)
بخش یکم
بگذارید همین اول صریح بگویم. نسبت به جامعهشناسی ایرانی به لحاظ کارکردی و با ارزیابی خروجی آن (نه از زاویه نظری) بسیار مشکوکم. جامعهشناسی ایرانی را بستری برای بنیادگرایی و بنیادافکنی میبینم.
آقای حسن محدثی در واپسین گفتگو با آقای صحافی، در نقدِ اندیشههای زندهیاد سیدجواد طباطبایی گفتند که آن زندهیاد به نقدها پاسخ نمیداد و به منتقدان بیمحلی میکرد. آقای محدثی با واکنشی که به نقدِ اینجانب به خود دادند، نشاندادند که تلاش دارند متفاوت باشند. که البته این بدیهی و بیشتر نتیجۀ تفاوتِ نسلیِ ایشان با آن زندهیاد است. این را به فال نیک میگیرم.
با اینحال باید دقت کرد که من هنوز اصلا به نقدِ ایشان ننشسته بودم. نیز فرمودهاند که من را نمیشناسند. بنابراین برچسبهای ایشان بر من شاملِ «سنتی» بودن، «مردهپرستبودن»، «مخالفِ نقد شخصیتبودن»، و «داشتنِ گفتاری شبیه ایدئولوگها»، هرچه باشد، دستکم منطقی نیست. این همه برچسب به ازای چند خط نوشتۀ تلگرامی در ضمنِ یک عکس، نشان از غلبۀ احساس بر منطق دارد.
اما از این طرف اگر من اشارتی کوتاه به آقای محدثی – نه به عنوانِ یک شخص، که یک تیپ – داشتم، ادعا میکنم که ساعتها از گفتگوهای مفصل ایشان را در طول سالیان گذشته شنیدهام.
آقای محدثی بسیار تیزهوشانه با بهرهگیری از فنون بلاغت و اقناع یا رتوریک سخن میگویند. در همین نوشتۀ خود در پاسخ به من، به سرعت از موضعِ دفاعی به هجومی (بهترین دفاع حمله است) تغییرِ تاکتیک دادهاند و شروع به حمله به ایدئولوگهای ایرانشهری کردهاند و به صورت ضمنی من را در آن دستهگذاشتهاند. کافیبود نگاهی به همین کانال تلگرام میانداختند تا گفتگوهای من دربارۀ آسیبهایی که همرشتهای ایشان (آقای شروین وکیلی) با همین سلاحِ برندۀ جامعهشناسی به ایران میزند، میانداختند. دستکم موردِ آقای وکیلی ثابت میکند میتوان به آسیبشناسی رشتۀ جامعهشناسی نشست. معتقدم هماناندازه که تیپ کنشگران بنیادگرا مانند وکیلی روبروییم، با تیپ میلیتانهای بنیادافکن همچو محدثی دست و پنجه نرم میکنیم.
به یادداشتِ ایشان میپردازم و ضمنِ آن نقدهایی به گفتهها و روشِ ایشان در دیگر برنامهها خواهم داشت. هرچند حجمِ انتقادها دستکم از موضعِ تاریخ به ایشان واقعا فراوان است و در این مجال اصلا نگنجد. شاید بعدا آن را پی بگیرم.
عنوانِ یادداشتِ ایشان به سه گروهِ محاصرهکنندۀ جامعهشناسان اشاره دارد: حکومت، عوام، ایدئولوگها. بیایید نگاهی به این تقابل بیاندازیم.
1- فرمودند که جامعهشناسان هزینههای زیادی پرداخته و حکومت(های) ایران آنان را خوش نمیدارند. اما نمیفرمایند که دستکم حکومتِ مستقرِ فعلی به کدام زمینه از علوم انسانی علاقهمند است که انتظار از جامعهشناسی داشته باشیم؟ فرمودند که حکومت به دنبالِ جامعهشناسیِ اسلامی بوده، اما مگر اصحاب قوم دنبال علومِ انسانیِ اسلامی نیستند؟
نمیدانم آقای محدثی نامی از زندهیاد احمد تفضلی شنیدهاند یا خیر؟ از سرشناسترین متخصصان مطالعاتِ باستانیِ ایران و یکی از مواردِ قتلهای زنجیرهای که از جلوی دانشگاه تهران ربوده و به قتل رسید.
جناب آقای محدثی، تقلیل ندهید! جامعهشناسی هم یکی از رشتههای دانشگاهی ایران است. دستکم در مورد حضرتِ عالی چنانکه خود هم فرمودید تا چندی پیش به صدا و سیما دعوت میشدید. شجاعانه سخن گفتید و دیگر دعوت نشدید، اما بههرحال پیش از آن دعوت میشدید و همچنان کرسی دانشگاهی دارید. امیدوارم که برقرار بماند. همچنانکه شما نیز به درستی، اخراجِ زندهیاد طباطبایی از دانشگاه را محکوم کردید. هرچه هست، دشمنیِ شاخص و خاص و متمایزی میانِ حکومت و «جامعهشناسان» محرز نیست. خوشحال میشوم اگر موارد دیگری از این دشمنی میبینید بفرمایید بیاموزیم.
(ادامه دارد)
#حسن_محدثی
BY پسینباستان _ بهرام روشنضمیر
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/HistoriographyOfIran/2280