Telegram Group Search
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️پیام #بهرام_بیضایی در بزرگداشت #ناصر_تقوایی در سال ۱۳۹۵ خورشیدی:
تقوایی بودن تقوایی را به مجلس بزرگداشت او تبریک می‌گویم.

🔗 منبع
@Jaryaann
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 زندگی #ناصر_تقوایی (۲۲ تیر ۱۳۲۰- ۲۲ مهر ۱۴۰۴) فراز و فرودهای بسیاری داشت؛ او که راوی زنده‌ترین قصه‌های ما بود. این گزارش مروری بر تاریخ پرشور زندگی هنری و البته کارهای زیاد ناتمام و خانه‌نشینی متأثرکنندهٔ اوست.
🔗 روزآروز
#سینما
@Jaryaann
ذهن متورم
برای بی‌صداترین فریادها
(بازنشر، به بهانه‌ی گرانی‌ها و بی‌ارزش‌شدن هر روزه و سرسام‌آور پول ملی و خرد شدن مداوم کمر مردمان سرزمین‌م)

▪️من دانشجوی جامعه‌شناسی‌ام، نه اقتصاد یا رفاه و سیاستگذاری اجتماعی. از پیامدهای اقتصادی و رفاهی تورم سر در نمی‌آورم. اما برایم یک جنبه‌ی دیگر از این گرانی همیشگی مهم است: تورم با ذهن‌های ما چه می‌کند؟ آدمیزادی که از صبح تا شب به گرانی فکر می‌کند، چه بلایی سرش می‌آید؟

▪️به نظرم تورم، جدا از فقیر کردن و بیچاره کردن اقتصادی ما، یک کار دیگری هم می‌کند: نوع نگاه ما را به دنیا تغییر می‌دهد. گرانی، به خصوص وقتی که مقدارش قابل پیشبینی نیست، آرام آرام، ما را به جهان «بی‌اعتماد» می‌کند. ذهن تورم‌زده، به فردا بی‌اعتماد است. از فردا می‌ترسد. فردا برایش چیزی ترسناک است. تورم، امنیت ِ روانی را از آدمیزاد می‌گیرد. یعنی وقتی خسته و کوفته به خانه می‌روی، به جای اینکه دیگر چند ساعتی آرامش داشته‌باشی و برای کار فردا آماده شوی، باز هم حس ناامنی داری. از فردا می‌ترسی. آدمیزاد تورم‌زده، ترس‌خورده‌است. از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد. از آمدن فردا هراس دارد.

▪️گرانی مداوم و همیشگی، موقعیت‌ روزمره را به موقعیت همیشه اضطراری تبدیل می‌کند. این عقربه‌ی دور موتور ماشین‌ها را دیده‌اید؟ از یک جایی، دور موتور نباید بالاتر برود. حالا ممکن است استثنائاً برای یک معکوس کشیدن یا برای یک سربالایی، لازم باشد دور موتور بالا برود، اما نباید زیاد در آن وضعیت بماند. اگر در آن دور موتور بالا بماند و دنده عوض نکنی، موتور ِ بهترین ماشین دنیا هم باشد، می‌سوزد. تورم، موتورهای ما را روز و شب، در همان دور بالا نگه داشته‌است. ذهن‌های ما، آزاد نمی‌شوند. مدام نگران فرداییم. مدام در اصطکاک. خلاص نمی‌شویم.

▪️ذهن تورم‌زده، خودخواه می‌شود. آدمیزاد، اهل حساب و کتاب است. در همه جا هم همین است. اما ذهن ِ ترس‌خورده‌ی ناامن، مستعد ِ خودخواه شدن است. چرا؟ چون هر جور حساب می‌کند، فردایش می‌تواند بدتر از امروزش باشد. ماه دیگرش می‌تواند فقیر تر و سال دیگرش، بیچاره‌تر. پس اصلاً فرصت و مجال و امکان فکر کردن به درد دیگران را ندارد. اضطرار دارد. خطر نزدیک است. پس ناخودآگاه شروع می‌کند به دو در کردن. به پیچاندن. به حق‌خوری. میل بقایش اقتضا می‌کند که بدزدد. که جمع کند. حریص باشد. برای آن فردای وحشتناک ِ همیشه‌ی خودش و نهایتاً نزدیکانش، حرص بزند و به هر قیمتی شده، پول جمع کند. حالا میخواهد پول تمیز باشد یا کثیف. حق‌خوری باشد یا اختلاس. تخم مرغ دزدی باشد یا شتردزدی. همین است که ذهن تورم‌زده، تک‌خور می‌شود. طماع می‌شود. گور بابای بقیه!

▪️ذهن متورم، "میان‌برطلب" می‌شود. می‌خواهد راه‌های کوتاه‌تر پیدا کند. راه‌های زودبازده. مسیرهای خلوت. چون زمان طولانی، ترسناک است. چون دیو گرانی لب به لب پاهایش است. پل‌های پشت سرش مدام خراب می‌شود. پس باید بدود. باید زرنگ‌بازی کند. اتوبان و خیابان اصلی جواب نمی‌دهد. همین است که مستعد گول خوردن می‌شود: زرنگ‌ترها، در باغ سبز نشان می‌دهند و می‌اندازنش توی کوچه پس‌کوچه‌های بن بست و هست و نیست سخت به دست آمده‌اش را به جیب می‌زنند. دیندار و بی‌دین و حزب‌اللهی و پیر و جوان و روستایی و شهری هم ندارد. "همه" می‌خواهند سه سوته میلیاردر شوند. شاید یک شب، یک ماه، یک سال، از این فشار وحشتناک دربیایند. یک نفس راحت بکشند. این است که خوراک بازاریابی‌های شبکه‌ای و سرمایه‌گذاری‌های فیک می‌شوند. و قربانی‌تر، بیچاره‌تر، مستأصل‌تر.

✍🏼 #مهدی_سلیمانیه
#از_رنجی_که_می‌بریم
🔗 راهیانه
#احساس_ناامنی #فقر #تورم_علیه_اخلاق
#وضعیت_امروز_جامعه_ما
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️#ناصر_تقوایی در حالی نتوانست سال‌ها فیلم بسازد که از فیلم‌سازان توانمندی بود که #ایران‌دوستی با روح و روان آن‌ها سرشته شد. فیلم #ای_ایران او (که این سکانس پایانی آن است) گواهی از دلبستگی عمیق این فیلمساز مؤلف و هنرمند اندیشمند به این سرزمین است.
یادش گرامی و راهش در ابراز مهر هنرمندانه به ایران، پررهرو باد!
@Jaryaann
🟢 چرا باید اخلاقی زیست؟

میل بشر به نامیرایی و یا به تعبیر اونامونو، درد جاودانگی‌، طی قرن‌های متمادی، فرصت مناسبی در اختیار بنیانگذاران و متولیان اخلاق و ادیان قرار داده تا خودخواهی گونهٔ انسانی را تا حدی مهار کنند و امکان دیگرخواهی و زیست اخلاقی و در نتیجه، رشد و شکوفایی او را فراهم سازند. اگر وعده حیات دیگر، روزگاری می‌توانست مُعِدّ و مُمِدِّ زیست اخلاقی به شمار آید، در جهان امروز که بنیان‌های متافیزیکی فروریخته، به نظر نمی‌رسد چندان بتواند برای عده بسیاری کارساز باشد. از همین رو، باید در جست‌وجوی شیوه‌های دیگری برای تشویق آدمیان به عمل اخلاقی بود. #تامس_نیگل، در پاسخ به این پرسش که چرا باید اخلاقی رفتار کرد یا اخلاقی زیست؟ با طرح چهار نظریه و نقد آنها، طریق تازه‌ای را مطرح می‌کند که می‌تواند به کار انسان‌ امروز بیاید. آشنایی با کتاب نیگل را مدیون دکتر #جواد_حیدری عزیز هستم. یادداشت او را جهت استفاده علاقه‌مندان نقل می‌کنم:
یکی از عمیق‌ترین کتاب‌هایی که به مسئله‌ی بنیادهای اخلاق پرداخته است کتاب کلاسیک «امکان دیگرگزینی» نیگل است. فصل اول این کتاب، بنیان‌های اخلاق (The Foundation of Morals) به این مسئله می‌پردازد. به عقیده‌ی نیگل بنیان اخلاق با این پرسش سروکار دارد که چرا باید اخلاقی رفتار کرد یا اخلاقی زیست؟ چندین نظریه به این پرسش پاسخ داده‌اند:

1️⃣ نظریه‌ٔ فرمان الهی (Divine Command Theory): این پاسخ می‌گوید که ما باید اخلاقی باشیم، چون خداوند به ما چنین فرمانی داده است. در این دیدگاه، انگیزه‌ی عمل اخلاقی، یا عشق به خداست یا ترس از مجازات خدواند. عیب این نظریه این است که اگر کسی بگوید که به خدا باور ندارد یا به این تصور از خدا باور ندارد، دیگر انگیزه‌ای برای اخلاقی زیستن ندارد.

2️⃣ نظریه‌ خودگرایی عقلانی (Rational Egoism): این پاسخ می‌گوید ما باید اخلاقی باشیم، چون در نهایت به نفع خودمان است. یکی از مهم‌ترین مدافعان این نظریه تامس هابز است و او معتقد است که انسان‌ها ذاتاً به دنبال منافع شخصی خود هستند. اما یک فرد عاقل می‌فهمد که رعایت اصول اخلاقی مانند راست‌گویی در بلندمدت، بهترین راه برای تأمین منافع شخصی خودمان در جامعه است. عیب این نظریه این است که اگر بتوانیم بدون اینکه کسی بفهمد، عملی غیراخلاقی انجام دهیم که به نفعمان باشد، آیا دلیلی برای انجام ندادن آن داریم؟

3️⃣ نظریه‌ٔ اخلاق فضیلت (Virtue Ethics): این پاسخ می‌گوید که ما باید اخلاقی باشیم، چون تنها راه برای رسیدن به شکوفایی و کمال انسانی است. مهم‌ترین مدافع این رویکرد ارسطو است که بر منش و شخصیت فرد تمرکز دارد و نه بر اعمال او. در این دیدگاه، هر موجودی یک کارکرد یا غایت دارد و غایت انسان زندگی کردن بر اساس عقل و پرورش فضائلی مانند شجاعت و عدالت و عفت و حکمت است. عیب این نظریه این است که اگر کسی بگوید که نمی‌خواهد به کمال و شکوفایی برسد دیگر انگیزه‌ای برای اخلاقی زیستن ندارد.

4️⃣ نظریه‌های تکاملی و زیست‌شناختی (Evolutionary Theories): این پاسخ می‌گوید که ما باید اخلاقی باشیم، زیرا اخلاق یک سازوکار انطباقی برای بقای گونه‌ی ماست. در این دیدگاه، رفتارهایی مانند همدلی، همکاری و فداکاری برای خویشاوندان و حس اطاعت، در طول میلیون‌ها سال تکامل، در ما شکل گرفته‌اند زیر به بقا و تولید مثل موفق‌تر افراد و گروه‌ها کمک کرده‌اند. عیب این نظریه آن است که فقط توصیف می‌کند اما نمی‌تواند «توصیه» و «تجویز» کند که چرا ما امروز باید از آن پیروی کنیم. (مغالطه‌ی طبیعت‌گرایانه)

نیگل هر چهار نظریه را نقد می‌کند و می‌گوید در این چهار نظریه، آدمی اولاً و بالذات درگیر «خود» است نه دیگری. هسته‌ی اصلی اخلاق دیگرگزینی و اهمیت به دیگری است نه به خود. در این چهار نظریه، آدمی یا به دنبال رستگاری خودش است (نظریه‌ی فرمان الاهی) یا درگیر نفع شخصی خودش است (نظریه‌ نفع شخصی) یا درگیر شکوفایی و کمال خودش است یا درگیر بقای گونه و گروه خودش است. اما کُنهِ اخلاقی زیستن اهمیت دادن به دیگری است. در ادامه نیگل نتیجه می‌گیرد که پرسش چرا باید اخلاقی زندگی کنیم، پرسش نادرستی است؛ چرا؟ چون اخلاق را ابزاری برای غایت دیگر (مثل سعادت و رستگاری و شکوفایی و بقا و نفع شخصی) قرار می‌دهد اما نیگل می‌گوید خود اخلاق غایت است. اگر کسی بگوید چرا باید منطقی فکر کنم، این پرسش نادرست است؛ چرا؟ چون خود منطق فی‌نفسه ارزش دارد. به همین منوال اگر کسی هم بپرسد که چرا باید اخلاقی زیست، خود این پرسش نادرست است، چون خود اخلاق فی‌نفسه ارزش دارد. در این دیدگاه، دیگری اهمیت دارد، نه رستگاری خود یا شکوفایی خود یا نفع شخصی خود. دیگری اهمیت دارد چون خودش فی‌نفسه مهم است و بس.


🔗 از زبانِ ذرّه / ایرج رضایی
#اخلاق
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎶من کی دهم به ذلت و خواری تن، ای وطن
عنقا مگر به دام پی دانه می‌رود؟

🎙استاد سلیم موذن‌زاده
آواز در مخالف سه‌گاه
اجرا در سال ۱۳۶۳ خورشیدی
🔗 خانه‌ی شجریان
#موسیقی
@Jaryaann
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌱 عبدالله یوسفی شهروندی که توانسته با کاشت درختان گز شاهی ۸۵ هکتار از اراضی شوره‌زار شهرستان زرین‌دشت استان فارس را جنگل کند. او می‌خواسته الگویی برای مقابله با تهدیدات محیط‌زیستی و تبدیل تهدید به فرصت باشد.

🔗 shiraztagram
#جنگل‌زایی #پاس_زندگی
#تو_یکی_نهی_هزاری_تو_چراغ_خود_برافروز
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎶 #مرتضی_حنانه به اثر باشکوه خود برای سریال «هزاردستان» گوش می‌دهد. این #موسیقی خود برگرفته از پیش‌درآمد اصفهان ساخته‌ی مرتضی نی‌داوود است که حنانه آن را برای ارکستر تنظیم کرد و گسترش داد. ۲۴ مهرماه سالگرد درگذشت او بود.
🔗 منبع
⬅️ نسخهٔ کامل‌تر
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 نامِ ایران کهن است.

🎙 دکتر #علی‌اشرف_صادقی (۱۳۲۰ - قم) زبان‌شناس سرشناس، استاد بازنشستهٔ دانشگاه تهران، عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی و چهرهٔ ماندگار در حوزهٔ زبان و ادبیات فارسی، در برنامهٔ «درنگ دونفره»

شنیدن نسخه کامل این گفت‌وگو
#ایران #ایده_ایران
@Jaryaann
📽 شما خود مصداق این سخن‌تان بود: «تراژدی را آدم‌های تسلیم‌شدهٔ توسری‌خورده نمی‌سازند، آدم‌هایی می‌سازند که برای زندگی تلاش می‌کنند اما زورشان نمی‌رسد.» همیشه کوشیدید بهترین‌‌ها را بسازید اما آدم‌های نااهل آن‌قدر بر شما سخت گرفتند که در نهایت فقط ۱۳ داستان کوتاه، ۱۳ فیلم گزارشی و مستند، ۳ فیلم کوتاه داستانی، ۶ فیلم بلند، یک سریال ۱۶ ساعته تلویزیونی و ۲ فیلم ناتمام در کارنامهٔ پربارتان ماند. سال‌ها خاموشی و گوشه‌نشینی حق شما نبود. ظلم بود؛ به هنرمند درجه یکی که زندگی خود را این‌گونه وصف می‌کرد: «در کودکی یک سیاح حرفه‌ای بودم. به همراه پدر به دوردست‌ترین بندرهای دریای جنوب سفر کردم … در عالم خیال یک سندباد نوجوان بودم. ... در جوانی داستان کوتاه می‌نوشتم و فریفتهٔ شیوه‌های نو بودم اما باز نمی‌دانم چه شد که از سینما سردرآوردم. ... تنها شانس من در زندگی شاید این بوده که با یک تولد ناخواسته، نیم‌قرن تمام مثل یک آدم زیادی در کنار یک ملت کهنسال زندگی کرده‌ام.» حالا شما رفته‌اید اما میراث باشکوه‌تان در قله‌های تاریخ سینمای ایران خواهد ماند. بدرود و سپاس #ناصر_تقوایی عزیز
📸 عکاس جلد: مریم زندی
🔗 مجلهٔ جعبه
@Jaryaann
▫️آخرین درس

سرانجام ناصر تقوایی، روزی که کسی انتظارش را نداشت، موفق شد دست‌کم مرگِ خود را چون آخرین فیلم‌ِ مستقل‌ش در آزادی کامل ــ بی دست‌درازیِ مجوّزها ــ کارگردانی کند و تماشگران‌َ‌ش در پشتیبانی به‌پا خاستند و ناگهان صدای سالها گم‌شده‌ی همسرش صدای وِی شد!

برخی در اندازه‌ی آثارشان هستند، برخی بزرگ‌تر و برخی کوچک‌تر ـ و برخی بزرگ‌نماتر!
در چند دهه‌ی گذشته هیچ‌کس از اهل فرهنگ صاحبِ مرگ‌ِ خود نبود. همواره گروهی یکسان‌پوش تنِ تمام‌ شده را پس از مصادره، بی‌‌میل خودش یا بستگان‌ش، نخست به رنگِ تبلیغاتِ خود درمی‌آوردند و بعد به نام و در سایه‌ی مراسمِ شرعی هرجا خودشان دل‌شان می‌خواست سربه‌‌نیست می‌کردند!

چه نام‌های بزرگی که از دیدرسِ دوستدارانِ فرهنگ بدونِ واپسین بِدرود ناپدید شدند!
هنرِ کارگردانیِ ناصر تقوایی بود که در یکی از نیرومندترین صحنه‌آرایی‌های سینمایی، موفّق‌ شد تنِ تمامِ خود و مهارِ آیین‌های مرگِ خود را به اختیارِ خود درآورَد و از آن آخرین و شاید از نظرِ تاریخی یکی از مهم‌ترین فیلم‌های مستقلِ خود را بسازد و آن را از یکرنگ شدن با چرخه‌ی تبلیغاتِ آقایان درببرَد!
آخرین درسِ ناصر تقوایی بهترین درسش بود ــ
بدرود ناصر تقوایی؛ ما نیازمندِ درس‌های بیشتریم!

✍🏼 #بهرام_بیضایی
پیام برای درگذشت #ناصر_تقوایی
🔗 منبع
@Jaryaann
2025/10/22 08:13:45
Back to Top
HTML Embed Code: