مراسم زادروز جاویدنام امیرجواد اسعدزاده بر سر مزارش برگزار شد (اسلایدهای اول تا سوم)، خواهرش هم هزاران کیلومتر دورتر در کانادا زادروز برادرش را گرامی داشت. (اسلاید چهارم) چند روز پیش هم یک هموطن بر سر مزار او حاضر شد و ویدیو را برای خواهر او ارسال کرد.
الی اسعدزاده، ضمن انتشار تصاویر پدر و مادرش بر سر مزار برادرش نوشت:
«و شما؛ پدر و مادر عزیزم
که فارغ از اینکه چه کسی بر ایران حکمرانی کرد، چه پیش از انقلاب ۵۷ و چه پس از آن، به خاک ایران و مردم ایران خدمت کردین و به ما یاد دادین که برای آزادگی و آزادی باید جنگید؛
و گفتی:
دریغ است ایـران که ویـران شــود
کنام پلنگان و شیران شــود
تولد ۳۹ سالگی پسر نازنینتون، برادر عزیزم، امیر مبارک 🕊️»
ـ #اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسرارتش بوده است و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگیده است.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودهاند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.
#امیرجواد_اسعدزاده #مشهد #دادخواهی
#زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مراسم زادروز جاویدنام امیرجواد اسعدزاده بر سر مزارش برگزار شد (اسلایدهای اول تا سوم)، خواهرش هم هزاران کیلومتر دورتر در کانادا زادروز برادرش را گرامی داشت. (اسلاید چهارم) چند روز پیش هم یک هموطن بر سر مزار او حاضر شد و ویدیو را برای خواهر او ارسال کرد.
الی اسعدزاده، ضمن انتشار تصاویر پدر و مادرش بر سر مزار برادرش نوشت:
«و شما؛ پدر و مادر عزیزم
که فارغ از اینکه چه کسی بر ایران حکمرانی کرد، چه پیش از انقلاب ۵۷ و چه پس از آن، به خاک ایران و مردم ایران خدمت کردین و به ما یاد دادین که برای آزادگی و آزادی باید جنگید؛
و گفتی:
دریغ است ایـران که ویـران شــود
کنام پلنگان و شیران شــود
تولد ۳۹ سالگی پسر نازنینتون، برادر عزیزم، امیر مبارک 🕊️»
ـ #اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسرارتش بوده است و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگیده است.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودهاند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.
#امیرجواد_اسعدزاده #مشهد #دادخواهی
#زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔31🕊5👍2
group-telegram.com/Tavaana_TavaanaTech/92711
Create:
Last Update:
Last Update:
مراسم زادروز جاویدنام امیرجواد اسعدزاده بر سر مزارش برگزار شد (اسلایدهای اول تا سوم)، خواهرش هم هزاران کیلومتر دورتر در کانادا زادروز برادرش را گرامی داشت. (اسلاید چهارم) چند روز پیش هم یک هموطن بر سر مزار او حاضر شد و ویدیو را برای خواهر او ارسال کرد.
الی اسعدزاده، ضمن انتشار تصاویر پدر و مادرش بر سر مزار برادرش نوشت:
«و شما؛ پدر و مادر عزیزم
که فارغ از اینکه چه کسی بر ایران حکمرانی کرد، چه پیش از انقلاب ۵۷ و چه پس از آن، به خاک ایران و مردم ایران خدمت کردین و به ما یاد دادین که برای آزادگی و آزادی باید جنگید؛
و گفتی:
دریغ است ایـران که ویـران شــود
کنام پلنگان و شیران شــود
تولد ۳۹ سالگی پسر نازنینتون، برادر عزیزم، امیر مبارک 🕊️»
ـ #اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسرارتش بوده است و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگیده است.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودهاند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.
#امیرجواد_اسعدزاده #مشهد #دادخواهی
#زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مراسم زادروز جاویدنام امیرجواد اسعدزاده بر سر مزارش برگزار شد (اسلایدهای اول تا سوم)، خواهرش هم هزاران کیلومتر دورتر در کانادا زادروز برادرش را گرامی داشت. (اسلاید چهارم) چند روز پیش هم یک هموطن بر سر مزار او حاضر شد و ویدیو را برای خواهر او ارسال کرد.
الی اسعدزاده، ضمن انتشار تصاویر پدر و مادرش بر سر مزار برادرش نوشت:
«و شما؛ پدر و مادر عزیزم
که فارغ از اینکه چه کسی بر ایران حکمرانی کرد، چه پیش از انقلاب ۵۷ و چه پس از آن، به خاک ایران و مردم ایران خدمت کردین و به ما یاد دادین که برای آزادگی و آزادی باید جنگید؛
و گفتی:
دریغ است ایـران که ویـران شــود
کنام پلنگان و شیران شــود
تولد ۳۹ سالگی پسر نازنینتون، برادر عزیزم، امیر مبارک 🕊️»
ـ #اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسرارتش بوده است و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگیده است.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودهاند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.
#امیرجواد_اسعدزاده #مشهد #دادخواهی
#زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
BY آموزشکده توانا




Share with your friend now:
group-telegram.com/Tavaana_TavaanaTech/92711