group-telegram.com/ZarbahangeKherad/171
Last Update:
◾️اندر اسباب بیکنشی (کمکنشی) استادان دانشگاه
✍️ میلاد نوری
▪️ در ایران اوضاع خوب نیست و ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد. بحرانهای گوناگون دامن ما را گرفته است. تورم ۲-۳رقمی طی چندین سال، مسائل زیستمحیطی ناشی از بدعملی و بیعملی ملت و دولت، ناترازیها در تمام عرصههای خُرد و کلان، دشواری معیشتی بیشتر اقشار جامعه، تبعیضهای بیامان در عرصههای مختلف! مشتی نمونۀ خروار است. بدترین بخش ماجرا هم این که سخت بتوان تصور کرد اوضاع بهتر میشود؛ از بس همهچیز در هم و بر هم است.
▪️ همچنین بهشکل عجیبی یک سر کشاکشهای مهم در سراسر جهان به ایران و ایرانی ربط دارد. از کنشگری حوثیهای یمن تا جنگ روسیه با اوکراین، از جنایتگری وحشیانۀ صهیونیستها تا آشفتگی چندینسالۀ سوریه، همهجا میتوان ربطی و نسبتی با «ایران» یافت. البته خودِ این هم به نظرم یک تراژدی است که کشوری اینطور نخود هر آشی باشد.
▪️ دراینمیان، بسیاری میکوشند کاری از پیش ببرند و تغییری ایجاد کنند. یکی با مبارزهگری، یکی با اصلاحگری، یکی با وفاقگری، یکی با فرمانبری. البته حاصل کار چنگی به دل نمیزند. اوضاع همان است که بود. همه هم بهنوعی شرمنده میشوند؛ یک گفتوگو میکند، یکی جنجال میکند، یکی اعتراض میکند، یکی اعتصاب میکند، یکی زندان میشود، یکی هم زندانی میکند. اما باز هم چیزی عوض نمیشود.
▪️ دراینمیان، استادان دانشگاه اغلب در سکوت و انزوا به سر میبرند. بیشترشان کاری نمیکنند و همیشه به بیکنشی محکوم میشوند. چرا چنین است؟! البته در وضعیت کنونی ایران، آنها هم از هرگونه امتیاز اقتصادی و اجتماعی محروماند و حتی دیگر آن شأن اجتماعی پیشین را ندارند، از بس که دانشگاهها و استاد دانشگاه زیاد شده است. پس ترس ازدستدادنِ منافع را نمیتوان دلیلِ بیکنشی ایشان دانست.
▪️چنین مینماید که ماهیت خود دانشگاه در ایران میتواند نقشی در این ماجرا داشته باشد. دانشگاه ایرانی از همان آغاز یک نهاد منفصل از زیستجهان ایرانی با چارچوب سنّتیاش بوده است. روشن است که فرد در خانهای بیگانه نمیتواند اثرگذاری و کنشگری کامل داشته باشد. بنابراین، دانشگاهیان نیز به پیروی از خود دانشگاه از متن زیستجهان خود جدا میشوند و نمیتوانند کنشگر باشند. آنان در انفصال از زیستجهانشان هویت مییابند.
▪️ از سوی دیگر، استادان دانشگاه به سبب جایگاه فرهنگی و تربیتیشان، همواره تحت نظارت نهادهاییاند که از کنشگری و اثربخشی آنان واهمه دارند. این امر به انزوای بیشتر ختم میشود؛ بهویژه اگر نفوذ نهاد قدرت سبب شود که دانشگاهها درباره مشارکت عمومی اساتید سختگیری به خرج دهند.
▪️ دراینمیان، تمرکز بر فعالیتهای پژوهشی و آموزشی میتواند به استاد کمک کند تا نوعی فضای ذهنی آرام و خالی از تنش را تجربه نماید. در واقع، حس شادکامیِ ناشی از پژوهش و آموزش علمی به مشوقی برای سکوت و سکون تبدیل میشود. به ویژه اگر استاد گمان برد که کار علمی به حال جامعهاش مفیدتر است. آموختن و آموزاندن بهراستی با حس شادی و شادکامی همراه است و البته گاه نیز به خوابآلودگی و انفعال میانجامد.
▪️ البته ناگفته پیداست که اگر سخن اهل علم خریداری داشت یا اگر حاکم و محکوم بدان توجهی داشتند، آنگاه شاید شوق کنشگری نیز فزونی میگرفت. اما تردید درباب تأثیرگذاری سبب میشود تا استادان دانشگاه احساس کنند که اظهارنظر و فعالیتشان نمیتواند تغییر چندانی پدید آورد. بهویژه وقتی میبینند که چهرههای مشهور ورزشی و سینمایی با اقبال عمومی مواجهاند و میتوانند بسی بیش از ایشان اثرگذار باشند. در واقع، خود مردم با تمرکز بر شهرت و بیاعتنایی نسبت به علم و اندیشه، بر چنین سکوت و انزوایی میافزایند.
▪️ تمام اینها سبب میشود که استاد دانشگاه به بیکنشی دچار شود. این را هم باید افزود که تمرکز هر یک از ایشان بر برنامههای آموزشی و پژوهشیاش به گسستگی در میان صنف دانشگاهی میانجامد؛ زیرا هر کدام سر در گریبان خودش دارد و با فکر و اندیشۀ شخصیاش شادمان است. بنابراین، فرد دانشگاهی حتی نمیتواند اطمینان یابد که از جانب همکار خود حمایت خواهد شد.
▪️ حال، خود این هم یک بحران اجتماعی است که نقش روشنگر دانشگاهها هر روز کمرنگتر شود و فاصله میان خِرد دانشگاهی و فرهنگ عمومی مردم فزونی گیرد. بیکنشی دانشگاهیان باعث میشود مردم احساس کنند که دانشگاهها از مشکلات واقعی جامعه دورند. اما خود این دوری، از گسترش مداوم دانشگاهها و بیاعتبارسازی روزافزون آن ناشی شده است. وقتی همگان مدعی دانش و اندیشه باشند، دانش و اندیشه نیز بهایی نخواهد داشت. بدینترتیب، صدای عقل ناخواسته در هیاهوی آموزش عالی و سیاستورزی عمومی خاموش میشود.
@ZarbahangeKherad
BY ضرب.آهنگِ خِرد
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/ZarbahangeKherad/171