group-telegram.com/amoozeshvaandishe/9443
Last Update:
عدم اجرای دستور ضمنی وزیر آموزش و پرورش
خانم معلمی از فارغ التحصیلان تربیت معلم از اداره کل آموزش و پرورش خراسان جهت استخدام به آموزش و پرورش خواف معرفی شده بود پس از تکمیل پرونده و تعیین محل خدمت و شروع به کار حاضر به ادامه خدمت در خواف نبود و مرتباً در تلاش و تکاپوی انتقال به شهر خودش بیرجند بود و دائماً متوسل به واسطه و پارتی بازی میشد من هم به سه جهت با انتقال او موافقت نمیکردم
۱- نیاز شدید به معلّم
۲- هنوز در خواف خدمت نکرده بود.
۳- وجود متقاضیان دیگر که از ایشان امتیاز بیشتری داشتند و برای انتقال مقدم تر و مستحق تر از وی بودند و به هیچ وجه نمیتوانستم با این خواسته او موافقت کنم و اگر موافقت میکردم یک حق کشی محرز بود و من زیر بار چنین امری نمی رفتم.
هنگامی که پدرش از موافقت من مایوس شده بود به خدمت وزیر آموزش و پرورش که گویا سابقه آشنایی و همسایگی و احتمالاً خویشاوندی با ایشان داشته اند رفته بود. وزیر هم که شاید مأخوذ به حیا شده بود کارتی به عنوان دوست و همکار به من نوشته بود که با مساعدت کامل مشکل انتقالش را
حل کنم.
از قضا من در مرخصی و در مشهد بودم که ساعت ۱۱ شب به در خانهمان آمد، پس از سلام و احوالپرسی به اصطلاح فرمان را از بغلش درآورد وبه من داد کارت را خواندم مربوط به آقای وزیر آموزش و پرورش بود. :گفتم شما از کجا با آقای وزیر آشنایی دارید؟
گفت: در کودکی همبازی بودیم و منازل پدرانمان در خوسف بیرجند روبروی هم قرار داشت به ایشان گفتم شما که تا این اندازه با هم نزدیکی دارید به جناب وزیر بفرمایید که خودش ابلاغ انتقال بنویسد و بنده را مسئول قرار ندهد. من با این یادداشت هیچ اقدامی نمیتوانم انجام دهم. وی با تعجب پرسید چرا از این دستور واضح تر از کجا بیاورم.:گفتم الان دویست نفر متقاضی انتقال داریم و همه از دختر خانم شما مقدم ترند. اگر این خانم را منتقل کنم فردایش این دویست نفر به جلو اداره می آیند میگویند زنگنه باید اعدام «گردد آنگاه جناب وزیر جواب گو هست؟ مسلماً نخواهد بود. گفت آقای وزیر گفتند اگر خواستند روز یکشنبه با من تماس بگیرد.
گفتم چرا من تماس بگیرم ایشان تماس بگیرد و به صراحت بفرمایند ایشان را به بیرجند منتقل کنید هرچه گفت من قانع نشدم روز بعد آمد و گفت: جناب وزیر گفتند آقای زنگنه با من تماس بگیرند باز هم گفتم بنده به آقای وزیر کاری ندارم بالأخره او هرچه کرد من قانع نشدم. روز بعد خدمت آقای مدیر کل و معاونش که هر دو همشهری وزیر بودند به مشورت پرداختم آنان ضمن تعجب جداگانه به من گفتند اگر من بودم انجام نمیدادم حال خودتان میدانید بالآخره انجام ندادم.
از کتاب خاطرات یک معلم
به قلم زندهیاد استاد ابراهیم زنگنه، معلم، محقق و پژوهشگر
BY آموزش و اندیشه
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/amoozeshvaandishe/9443