Telegram Group Search
دعای ناصرالدین شاه برای ایران

در زمان هجوم و لشگر کشی انگلیس به خلیج فارس (جنگ ایران و انگلیس در سال 1272 قمری)
خاطرات روزانه ناصرالدین شاه
پنج شنبه 17 ربیع الثانی 1272 
6دی 1234

به کوشش استاد مجید عبد امین

... خداوند عالم انشاءالله تعالی همیشه مملکت "ایران" را قوی و پُرزور دارد و دشمنان "ایران" و شیعه را مخذول و منکوب و مطرود کند. همیشه مملکت "ایران" و اهل "ایران" خرم و پاینده و برقرار و شادان باشند و از عزّت و عصبیت ایشان نکاهد و همیشه پُرزور و قوّت باشند؛ انشاءالله. و جواب خصم را به عزت اسلام بدهند و سایۀ مرحمت و التفات و توجه مرتضی علی علیه‌السّلام و الصّلوات را از سر من و امیرنظام و "ایران" کم نگرداند؛ انشاءالله تعالی.
پی نوشت :
منظور از امیر نظام شاهزاده امیر قاسم خان پسر ارشد و ولیعهد وقت ناصرالدين شاه است که چندی بعد بر اثر بیماری فوت می کند .

https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
👎46👍2719👏2💯2
ضرورت پاسخگویی مبلغان صندوق رای و انتخاب پزشکیان


کسانی که مردم را به رای دادن به پزشکیان با هدف رفع تحریم ها  تشویق می کردند ، در برابر انفعال و بی عملی وی چه پاسخی دارند ؟در مقابل سیاست خارجی مطلقا ناکارآمدی که هیچ چیزی برای عرضه جهت مقابله با فعال شدن مکانیزم ماشه نداشته است چه توضیحی دارند ؟در این مقطع زمانی باید برجام پایان می پذیرفت و ایران از همه محدودیت ها رهایی می یافت اکنون نه تنها چنین اتفاقی رخ نداده است بلکه ایران مجددا در آستانه قرار گرفتن زیر فصل هفتم منشور ملل متحد و احیای کلیه تحریم های تعلیق شده است ، دستگاه سیاست خارجی ایران در برابر از دست رفتن فرصت مهم لغو دائمی تحریم ها و تهدید بزرگ بازگشت آنان ،چه کرده است؟

https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
👍66👎23👌3
آقای نتانیاهو حرف حسابت چیه ؟


نتانیاهو در سخنرانیش در مجمع عمومی ملل متحد می گوید با استقلال فلسطین و با تشکیل کشور فلسطینی مخالف است از طرفی هم می گوید درصدد نسل کشی از فلسطینی ها نیست ، خوب پس ایده او چیست ؟ با ۵ و ۶ میلیون فلسطینی که هنوز در سرزمین های فلسطینی زندگی می کنند می خواهد چه کار کند ؟ آیا حاضرست حقوق شهروندی آنان را به رسميت بشناسد ؟ در این صورت آنان  یک سوم جمعیت اسرائیل، خواهند بود و باتوجه به روند زاد و ولد آنان نسبت به اسرائیلی ها،  بعد از مدتی جمعیت غالب خواهند شد، پس نتانیاهو دنبال چیست ؟ اخراج میلیون ها نفر از سرزمین شان و آواره کردن آنان و اشغال ابدی خاک این مردم و ضمیمه کردنش به اسرائیل؟  اگر چنین  باشد که همگی شواهد بر این دلالت می کند ،  آیا این ها چیزی جز مصادیق جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی هستند ؟
https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
👎47👍354👏3
به نظرم قطعنامه پیشنهادی روسیه و چین از دیدگاه حقوقی به زیان ماست چون اگر چنین قطعنامه ای رای نیاورد که احتمالا هم رای نمی‌آورد به اجرایی شدن مکانیزم ماشه مشروعیت بیشتری می دهد ، موضع صحیح و اصولی ایران این بود که اصولا اروپایی ها قادر به اجرایی کردن مکانیزم ماشه نیستند ، یادمان باشد که قطعنامه ای علیه ایران تصویب نشده تا تحریمی را مقرر کند و ادعای اجرایی شدن مکانیزم ماشه صرفا یک تفسیر اروپایی ها از قطعنامه ۲۲۳۱ بود ، اما با عدم تصویب احتمالی قطعنامه پیشنهادی روسیه و چین ، این تفسیر نیرومند تر می گردد .‌
https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
👍28👎7
چرا قطعنامه پیشنهادی روسیه و چین به زیان ایران بود؟

۱. ایران مدعی بود که چون اروپایی ها در عمل پایبند برجام نبودند پس صلاحیت فعال سازی ماشه را نداشتند .
۲. ایران مدعی بود ، روسیه و چین هم اروپایی ها را واجد صلاحیت و حق برای فعال سازی مکانیزم ماشه نمی دانند.
۳. ایران و شخص آقای دکتر عراقچی استدلال می کردند چون اروپایی ها حق فعال سازی ماشه را ندارند پس نمی توانند آن را هم تعلیق کنند .
۴. ایران به درستی بیان می کرد که اروپایی ها از سازوکارهای درونی برجام برای اجرایی کردن مکانیزم ماشه استفاده نکردند .
باتوجه به کلیه این موارد :
اصولا اجرایی شدن ماشه با رای نیاوردن قطعنامه پیشنهادی هفته پیش کره جنوبی ، فاقد وجاهت حقوقی است . براساس قطعنامه ۲۲۳۱ ، قطعنامه های تحریمی قبلی ایران همگی در پایان ده سال لغو می شوند بنابراین رای گیری درباره لغو مجدد آنان چه معنایی دارد؟ مکانیزم ماشه هم صرفا باید با رعایت چارچوب برجام و طی ساز وگارهای درونی یرجام و به وسیله اعضای متعهد به برجام اجرایی شود .‌ بنابراین رای نیاوردن قطعنامه پیشنهادی هفته گذشته کره جنوبی مشروعیتی به اجرایی شدن ماشه نمی دهد .

اما اکنون با قطعنامه پیشنهادی روسیه و چین و درخواست آنان برای تعلیق تحریم ها ، اصل حقانیت اروپایی ها برای اعمال ماشه به رسمیت شناخته شده است . اگر ایران و اروپا با هم به توافق می رسیدند چون شش ماه تنفس برای ایران ایجاد می شد مثبت بود اگرچه به اروپایی ها حقانیت می داد، اما قطعنامه پیشنهادی که رای نیاورد ، مزیت عملی نداشت و صرفا به حقانیت و صلاحیت اروپایی ها برای اعمال ماشه مشروعیت داد. جا داشت ایران از روسیه و چین درخواست می کرد چنین قطعنامه ای را پبشنهاد ندهند .
https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
👍27👎124👏4
برجام مرد از بس که جان ندارد .

https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
17👍14👏12👎11
دلنوشته برای ایران

در چند سال اخیر در زندگی ما موضوعی مهمتر از وطن وجود ندارد . این روزها دغدغه ایران بیش از پیش شده است . هیچ فکر و ذکری جز ایران نداریم.  بالاخره چه بر سر این سرزمین کهنسال و تاریخی این خانه آبا و اجدادی ما می‌آید؟  چه سرنوشتی در انتظار مردم ماست ؟ بچه هایی که تازه متولد شدند آن ها که تازه مدرسه می روند یا آنانی که با امید و شوق وارد دانشگاه شدند چه خواهند شد ؟ آن ها که به تازگی فارغ التحصیل شده و با هزار و یک امید می خواهند وارد بازار کاری گردند آیا شغلی پیدا خواهند کرد؟  اگر شغلی پیدا کنند آیا با این تورم لجام گسیخته درآمدشان کفاف حداقل زندگی را خواهد داد ؟ دهه شصتی های بیچاره  که شاید با مرارت و سختی بسیار اندک اندوخته ای بهم زده اند تا زندگی حداقلی داشته باشند با تقلیل روزمره دارایی هایشان و برباد رفتن آرزوهایشان چه خواهند کرد ؟ نسل بزرگترها و دهه های ۳۰ و ۴۰ و ۵۰و قبلی هایی که باشند در سال‌های کهنسالی با چه مشکلاتی مواجه خواهند بود ؟ این  ملت بزرگ چه سرنوشتی دارد ؟ 
بر سر آذربایجان چه خواهد آمد؟   پان ترک ها و گرگ های منتظر فرصت چه نقشه ای دارند ؟ کردستان و تجزیه طلبان وابسته به اسرائیل چی ؟ الاهوازی ها در خوزستان یا جیش العدل در بلوچستان و سلفی ها و وهابی ها و...... چی ؟ جزایر سه گانه و ادعاهای واهی امارات به کجا می رسد ؟
دریاچه ارومیه راهی برای نجات از مرگ قطعی دارد یا فرونشست در اصفهان تا چه جایی پیش می رود ؟

دوباره به ایران تجاوز خواهد شد ؟ تحریم ها چه بر سر اقتصاد ضعیف ایران می‌آورند؟ 

گذشته تاریخی ایران پر است از روزهای سخت که ایرانیان از بزرگترین بحران ها سرافراز بیرون آمدند ، در این اوضاع یاس انگیز ، احساسات تلخ گذشتگان را درک می کنم . ناامیدی  پهلوانان اسطوره ای ایران زمانی که در محاصره تورانی ها قرار گرفته بودند و گودرز خواب سیاوش را می بیند و فردایش رستم دستان به یاری لشگریان ایران می آید ، غم نظامی گنجوی از حکایت قتل دارا و یا بغض فردوسی از شکست قادسیه ، اندوه  قتل ابومسلم و بابک و مازیار و درگذشت یعقوب یا افسردگی شاه اسماعیل پس از شکست چالدران تا تکاپوی کودکی مانند شاه طهماسب دربرابر هجوم صدها هزار ینی چری به رهبری سلطان سلیمان ، تنهایی شاه عباس در زمانی که ازبک تا بسطام و عثمانی تا زنجان آمده بود و داخل ایران هم پر از آشوب بود یا  بیچارگی شاه سلطان حسین اسیر در دست محمود افغان ، حس نومیدی  عباس میرزا از خبر سقوط تبریز و داغ همیشگی ترکمان چای ، عقب نشینی سلطان مراد میرزا حسام السلطنه از هرات و یا اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ و حس مقاومت آن  چند سرباز در آن سوی پل خرمشهر در پائیز ۱۳۵۹
اما چه کسی تصور می کرد پس از سقوط هخامنشیان، خورشید ایران باردیگر  از خراسان و در قالب اشکانیان طلوع کند و جلوی رومی ها بایستد ؟ یا ساسانیان آنچنان عظمتی به ایران فرتوت شده اشکانی بدهد؟  در پانصد ساله اخیر ، ایران بارها در آستانه سقوط قطعی قرار گرفته  ولی اراده قاطع و مدیریت هوشمندانه و آمیزه ای از انعطاف  و عقب نشینی  به جا  و مقاومت به موقع ،  ایران را نجات داده است ، از جنگ های چریکی شاه طهماسب در برابر  سلطان سلیمان تا اخراج استالین با همت قوام السلطنه شاهدها بر این مدعا بسیار است.
پس با همه تلخی ها و نومیدی ها نباید امید را از دست داد باید به نام و ننگ از ایران دفاع و محافظت کرد ،  چون جز ایران هیچی نداریم ما جا برای باخت بیشتر نداریم.
https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
71👎45👍11👏2
پاسخی به نقدهای  جناب دکتر غنی نژاد درباره   دکتر مصدق

بخش اول

جناب دکتر غنی نژاد  حدود یک ماه پیش در واکنش به نوشتار اینجانب  به عنوان "در ستایش کسی که با او مخالفم "   ، یادداشتی با عنوان سخنی با " جناب محمد علی بهمنی قاجار و هواداران محمد مصدق " منتشر کردند که در همان زمان از ابراز لطف و توجه ایشان سپاسگزاری کردم اما وعده دادم که  در سر فرصت  به نقدهای مطروحه ایشان علیه دکتر مصدق پاسخ بدهم،  در این راستا درباره عمده انتقادات ایشان به دکتر مصدق که اتفاقا در همین یادداشت اخیرشان نیز بازتاب یافته است ، موارد ذیل قابل اشاره است :

۱. ادعای عدم اعتقاد به حاکمیت قانون

گویند به بوعلی سینا تهمت زده بودند که کافر هستی و او درپاسخ گفت :

در دهر چو من یکی و آن هم کافر

پس در همه دهر یک مسلمان نبود

اگر  بخواهیم نمونه  یک رجل ایرانی معتقد به حاکمیت قانون را ذکر کنیم چه کسی شایسته تر از مصدق است ؟ مصدق را با اسلاف و اخلاف وی مقایسه کنیم تا بدانیم چه کسی معتقد به حاکمیت قانون بود ؟ حاکمیت قانون در نظام مشروطه یعنی پایبندی به قوانین اساسی و جلوگیری از دخالت شاه و اشخاص غیر مسول در امور مملکت و تعهد به قانون،  مصدق کدام قانون را زیر پا گذاشت تا مدعی شویم او به قانون اعتقاد نداشته است ؟ آیا مصدق برخلاف قانون ، در بودجه مملکت دست اندازی کرد ؟ آیا برخلاف قانون کسی را اعدام کرد و کشت و یا مغایر قانون ، کسی را دستگیر و زندانی و شکنجه کرد ؟ آیا با نقض قانون،  احزاب را منحل و مطبوعات را توقیف و تجمعات مسالمت آمیز را برهم زد ؟ آیا سانسور کرد یا به حریم خصوصی مردم تجاوز کرد و مراسلات مردم را تفتیش کرد ؟ تقریبا همگی این اقدامات در کل عصر پهلوی و دوران پیش از مصدق و پس از او رایج بود ، فروغی که عده ای امروز در برابر مصدق او را بزرگ می کنند ، به فرموده رضاشاه و حتی با تشویق وی ، رئیس وقت مجلس یعنی حسین دادگر  را دستگیر و تبعید کرد . در زمان فروغی ها و هویدا ها و زاهدی ها کدام عمل غیر قانونی رایج نبود؟  در همه این ادوار اعدام ها و ترورهای غیر قانونی و شکنجه و مصادره اموال و غارت بودجه عمومی داریم از ترورهای امثال تیمور تاش و سردار اسعد در زندان رضاشاهی تا ترور جزنی و حتی احمد آرامش در عصر هویدا ، با کمال ادب و تضرع و انصاف ، از محضر  استاد دکتر غنی نژاد می پرسم ؟ مصادیق عدم تعهد به قانون مصدق کدام موارد هستند ؟ و آیا اگر باشند با قتل نفس ها و شکنجه ها و بازداشت ها و سو استفاده های مالی قبل و بعد مصدق قابل قیاس هستند ؟

۲.  عدم پاسخگویی به مجلس و  عدم رعایت تفکیک قوا و انحلال مجلس

دکتر غنی نژاد در بخشی دیگر از یادداشت خود ، مصدق را به عدم پاسخگویی به مجلس و عدم رعایت تفکیک قوا متهم کرده و او را به خاطر انحلال مجلس مورد سرزنش قرار می دهد ، برخلاف ادعاهای دکتر غنی نژاد ، مناسبات مصدق و مجلس همواره تیره نبود و مصدق نه تنها دشمن مجلس نبود بلکه در واقع فرزند مجلس بود ، مصدق در بیشتر ایام حیلت سیاسی خود، ‌نماینده مجلس یود و آن چه به وی در نزد ملت ، جایگاه و محبوبیت بخشید ، موقعیت او به عنوان یک پارلمانترین برجسته بود ، نخست وزیری مصدق و زمامداری وی نیز به اراده مجلس بود در کل ادوار تقنینیه ایران هم کمتر پارلمانی مانند مجالس دوره شانزدهم و هفدهم شورای ملی که معاصر زعامت مصدق است ، اقتدار سیاسی داشت،  اما این مصدق نبود ‌که تفکیک قوا را نقض کرد بلکه همین مجلس هفدهم بود که با تصویب قوانین ضد حقوقی و غیر انسانی مفسد فی الارض دانستن قوام السلطنه و مصادره اموال وی و عفو قاتل رزم آرا در امور مختص به صلاحیت قوه قضائیه،  دخالت گرد و به استقلال قوه قضائیه تجاوز کرد . مخالفت های مصدق با مجلس هفدهم از باب صیانت از حقوق مردم و اصل تفکیک قوا بود ، چنانچه مصدق برخلاف مصوبه مجلس هفدهم هیچ گاه اموال قوام السلطنه را مصادره نکرد و بعدها نیز تصريح کرد که اقدام مجلس در عفو خلیل طهماسبی،  مغایر با اصل تفکیک قوا و فاقد وجاهت قانونی است. زمانی که افشار طوس ترور می شود و مجلس به متهمان قتل وی ، پناه می دهد تنش بین مصدق و مجلس به اوج می رسد ، آیا مجلس شورای ملی جایگاه قانونگذاری است یا محلی برای پشتیبانی از تروریست ها و آدمکشان ؟ در نهایت نیز باز مصدق هیچ گاه محوریت مجلس را که ویژگی نظام پارلمانی مشروطه ایران بود را نفی نکرد،  او اگر اختیارات موقت قانونگذاری اخذ کرد از طریق  همین مجلس بود و در نهایت نیز آبستراکسیون هم حقی دموکراتیک است و اگر مجلس هفدهم در عمل تعطیل شد ناشی از آبستراکسیون طرفداران مصدق بود ، سرانجام به انحلال مجلس می رسیم،  برخلاف غلط شایع ، رفراندوم هیچ گاه به معنای لزوما انحلال مجلس نبود بلکه رفراندوم اخذ نظر مردم درباره انحلال مجلس بود و در نهایت باز مصدق به قانون اساسی تکیه کرد و انحلال مجلس را از شاه درخواست کرد.
https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
👌10👍9😁2
پاسخی به نقدهای جناب دکتر غنی نژاد درباره دکتر مصدق

بخش دوم

پرسش اینجاست که در زمان ایجاد بن بست میان دولت و مجلس چه باید کرد ؟ در چنین شرایطی در تمام نظام های پارلمانی دو راه متعارف وجود دارد یا مجلس از دولت استیضاح کرده و دولت را برکنار می کند و یا دولت ، با اخذ فرمان از شاه ( نظام های مشروطه مانند بریتانیا و اسپانیا و سوئد ) یا رئیس جمهور ( در نظام های پارلمانی جمهوری مانند ایتالیا و آلمان و اسرائیل ) مجلس را منحل و انتخابات زودهنگام برپا می کند ، اقدام مصدق جز این نبود و چنین اقدامی بسیار متعارف است و در همین سال‌های اخیر چند بار در بریتانیا شاهد آن بوده ایم .

در مجموع نقدهای دکتر غنی نژاد به دکتر مصدق به تمام معنا انتزاعی هستند و شرایط خاص ایران را در نظر نمی گیرند ، ایران عصر مصدق میراث دار صد و پنجاه سال استعمار و سنت چند هزار ساله استبدادی و درگیر یک استبداد وابسته بود ، دو راه کلی وجود داشت و دارد یا باید مانند فروغی و هویدا با استبداد و استعمار ساخت و پاخت می کرد یا باید مانند مصدق و پیشتر قوام می خواست ، نخست وزیر مشروطه و مستقل باشد ، شاه را به قانون اساسی مقید سازد و از استقلال ایران صیانت نماید . مصدق راه دومی را انتخاب کرد ، اما مصدق شکست خورد و همان مسیر اول مجددا حاکم شد ، نتیجه آن وضعیت هم انقلاب ۵۷ و متعاقبا شرایط فعلی ایران است .  استعمار و به طور خاص استعمار بریتانیا هیج حد یقفی در ایران نداشت در طول ۱۵۰ سال به هر نوعی به ایران صدمه زده بود و دمار از روزگار ایران در آورده بود از تجزیه هرات تا نابودی کامل سیستان و تلاش برای تجزیه کامل خلیج فارس و در نهایت اشغال بحرین و جزایر سه گانه تا حمایت از عثمانی و افغانستان و کلات و شیوخ خلیج فارس تا تلاش برای آشوب داخلی و کودتا و مداخله در امور داخلی ایران و....... ایجاد قحطی و گرسنگی و کشتار در ایران فقط شمه ای از آثار شوم استعمار در ایران بود ، بقای حیات شرکت نفت ایران و انگلیس تداوم حضور استعمار بریتانیا در ایران بود ، مصدق و نه تنها مصدق ، ایران هیچ راهی جز ملی شدن نفت نداشت ، ادامه حیات شرکت نفت صرفا چپاول اقتصادی ایران نبود بلکه تدوام سلطه سیاسی انگلیس بر ایران بود . در این باره شاهد نه مصدق بلکه خود محمدرضاشاه است که سالها بعد به خبرنگار بریتانیایی گفت زمانی که برای ما دولت تعیین می کردید گذشته است ، چنین تغییر و تحولی جز به برکت ملی شدن نفت محقق نگردید ، استبداد نیز برای دولت و مجلس چیزی جز نقش کارگزار برای اعمال اراده مستبد قائل نبود ، سالها بعد از مصدق ، در دوران نخست وزیری امینی ،  او می گوید که اختیار وزارتخانه های خارجه و کشور و دفاع و ساواک را به شاه داده و فقط از او خواسته که در امور سایر وزارتخانه ها دخالت نکند اما شاه به این هم ، اکتفا نکرد و در عرض یک سال این قدر دسیسه کرد تا امینی را نیز ساقط کند . اگر جناب دکتر غنی نژاد و همفکران ایشان ، حکومت استبداد تک نفره را مناسب ایران می دانند ، مصدق چنین نبود و نمی خواست تن به چنین استبدادی بدهد اگر نه نقد آنان از مصدق به واقع ، مقابله مصدق با مجلس و پارلمان است باید پرسید چرا چنین نقدی را به رضاشاه و محمدرضا شاه روا نمی دارند که اولی ، مجلس را رسما طویله خواند و حتی رئیس مجلس گوش به فرمانش را تبعید و زندانی کرد و دومی سیستم تک حزبی ایجاد گرد و مجلس حزبی درست کرد ؟  اگر دکتر غنی نژاد و همفکران ایشان دغدغه دموکراسی دارند آیا مظاهر  دموکراسی جز :
آزادی بیان ، آزادی مطبوعات و احزاب و تجمعات و نیز گسترش جامعه مدنی است ؟

آیا مصدق در دوران خود حد اعلای آزادی بیان و قلم و مطبوعات و احزاب و تجمعات را تامین نکرد ؟  و آیا گام های ماندگار در راه توسعه جامعه مدنی برنداشت ؟

اساتید و سروران لیبرال ما ، هم چون دکتر غنی نژاد نباید پیش از هرکسی آرمان توسعه جامعه مدنی را داشته باشند ؟ در راه نیل به چنین آرمانی ، دستاوردهای تاریخی مصدق هم چون :
استقلال کانون های وکلای دادگستری و استقلال دانشگاه تهران که از قضا از طریق همبن لوایح قانونی مصدق تامین شدند، بزرگترین و بی نظیرترین خدمت در راه اعتلا و استقلال جامعه مدنی ایران بودند ، نادیده گرفتن چنین اقداماتی و سنگر گرفتن در پشت حاکمانی که نظام اقتصاد زمین داری خصوصی ایران را برای همیشه تضعیف کرده و به ورطه نابودی کشاندند و تمجید از بنیانگذاران و مبتکران انقلاب سوسیالیستی سفید چه نسبتی با لیبرالیسم دارد ؟ از این ها که بگذریم غیر منصفانه ترین نقدی که گاه از سوی جناب  دکتر غنی نژاد عزیز و همفکران ایشان نسبت به مصدق می ببینیم همانا ایجاد نسبت میان مصدق و وضعیت موجود است . نسبت مصدق و جمهوری اسلامی در همان سه ساله نخست پس از انقلاب مشخص شد .
https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
👌15👍8😁3
پاسخی به نقدهای جناب دکتر غنی نژاد به دکتر مصدق

بخش سوم

سیاست خارجی مصدق نه بر بیگانه ستیزی استوار بود و نه بر انقلابی گری بلکه سیاست خارجی وی اتفاقا برپایه پذیرش نظم جهانی و در چارچوب حقوق بین الملل و نظم جهانی بود .مصدق برخلاف جمهوری اسلامی نه شعار مرگ بر کشوری داد و نه از اشغال سفارت کشوری حمایت کرد و نه طرفداران وی از دیوار سفارتی بالا رفتند برعکس مصدق حتی نسبت به بریتانیا هم همواره با احترام و دوستی رفتار کرد ، هشدار مصدق به حسین مکی نشانه ای از سیاست خارجی غیر تنش زا وی است ، در جایی که می گوید:
تلگراف رمز  دکتر مصدق به حسین مکی

جناب آقای مکی
مکرر به اطلاع رسانده است که از نطق‌ها و اظهارات محرک و زننده که موجب رنجش و گله های سیاسی می‌شود خودداری فرمایند. اینک به موجب نامه گله آمیزی که از طرف سفارت انگلیس واصل گرديده متذکر شده‌اند که جنابعالی در بیانات خود دولت انگلستان را دشمن خطاب فرموده‌اید. مجددا از جنابعالی خواهشمندم حتی‌المقدور از نطق‌های متضمن حملات زننده و خلاف تشریفات سیاسی بین‌المللی خودداری نمایند که جزئیات سبب نشود که کلیات از دست برود‌.
نخست‌وزیر دکتر محمد مصدق

مصدق نه تنها مرگ بر انگلیس و مرگ بر آمریکا نگفت که حتی بعد از قطع روابط ایران و بریتانیا از انگلیس ها تجلیل کرد تا نفرتی میان ایرانی ها و انگلیسی ها ایجاد نشود ، مصدق و دولت وی و نهضت ملی واکنش تاریخی ایرانیان به ۱۵۰ سال سیاست های  استعماری بریتانیا بودند ، نفرت خواص و نخبگان و عوام و توده های ایران نسبت به انگلیس در آستانه ملی شدن نفت در تاریخ نگاری و ادبیات ایران از شعر شاعرانی مانند : عشقی و عارف و فرخی و بهار تا آثار مورخانی چون : محمود محمود و خان ملک ساسانی مشخص است . مصدق محصول چنین وضعیتی بود و سیاست خارجی وی معلول بود و نه علت ، اما بازهم مصدق به قوه خویش تلاش کرد تا از این نفرت و خشم به حق ایرانبان نسبت به غربی ها و در راس آنان انگلیس ها بکاهد و سیاست خارجی وی هیچ سویه ضد نظم جهانی نداشت بلکه در برنامه دولت مصدق ، سیاست خارجی او برپایه احترام به منشور ملل متحد قرار داشت ، تفاوت سیاست خارجی مصدق و جمهوری اسلامی در آرای دیوان بین المللی دادگستری نسبت به پرونده های ایران در دو موضوع ملی شدن نفت و گروگانگیری عیان می گردد که در اولی ایران پیروز مطلق شد و در دومی شکست کامل خورد . در ملی شدن نفت ، جهان به ایران حق داد و در گروگانگیری هیچ کشوری با ایران همراهی نکرد ، ملی شدن نفت مقدمه ای بر ایجاد یک هنجار نوین در حقوق بین الملل به نام اصل ملی شدن گردید و به اصل استعمار زدایی نیرو بخشید ولی گروگانگیری ، اجماع جهانی علیه ایران ایجاد کرد .

کلام آخر این که :

کارنامه دکتر مصدق  از ایراد و خطا مصون نیست و قطعا حق مسلم اساتید برجسته تاریخ و سیاست و اقتصاد و علوم انسانی ایران مانند دکتر غنی نژاد است که کارنامه مصدق را نقد کنند،  آن چه که ما از چنین نقدی انتظار داریم ، رعایت همه جانبه نگری و پرهیز از زمان پریشی تاریخی و  در یک کلام پایبندی به معیارهای علمی است .‌ نفی و انکار  دستاوردهای مصدق و نادیده گرفتن شرایط تاریخی حاکم بر ایران در عصر مصدق و برکشیدن نقاط ضعف و عدم توجه به رویکرد حکومت های ایران در دوران پیش و پس از مصدق و منتسب کردن خطاهای بعدی ها و ناگواری های امروز به مصدق که شصت سال از درگذشت وی گذشته است ، هیچ کدام با معیارهای علمی و پژوهشی هماهنگی ندارد .
https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
👍274😁3
نقش وزارت خارجه ما شده تکذیب هر خبری که دریچه ای به سمت گشایش در دیپلماسی است . هر وقت رسانه ها خبری منتشر می کنند که تلاش دیپلماتیکی صورت گرفته و تماسی وجود داشته و با این خبر، کمی امیدواری به وجود می آید و حتی بازار هم سیگنال های مثبت می دهد ، فورا مقامات محترم وزارت خارجه ما را از اشتباه در می‌آورند که نه خیر ، خبری نیست ، بیهوده به دل خودتان صابون نزده و امید واهی نبندید. 😔😔

https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
👍33😁3
معلوم نیست با این اخبار سپاسگزاری ترامپ از نقش ایران در تحقق صلح در خاورمیانه و پیام پوتین به نقل از اسرائیل که اسرائیلی ها دنبال جنگ با ایران نیستند ، تکلیف بچه مولوی طفلک و دفترچه اش چی میشه ؟😊
https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
😁32👌63👍1
در شرایط انزوا و محاصره ایران هرگاه یک روزنه کوچکی مانند حضور در اجلاس شرم الشیخ برای نقش آفرینی بین المللی ایجاد می‌گردد ، فورا چنین روزنه ای به وسیله خودمان کور می شود ؟ با دریغ از منافع ملی ایران و درد از این همه فشار اقتصادی و اجتماعی و نگران از تهدیدات روزافزون علیه تمامیت ارضی و مصالح عالیه کشور ، هر روز شاهد چنین فرصت سوزی هایی هستیم و امان از این که کاری هم از دست مان برنمی‌آید. 😔
https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
18👍13😁13
تنهایی ایران و غربت میهن پرستان

تقریبا مطمئن هستم که توجیهات برای عدم مشارکت در نشست شرم الشیخ صرفا برای توجیه افکار عمومی مردم و رای دهندگان به پزشکیان است ، به نظر می رسد حتی اگر جنگ ۱۲ روزه هم نشده بود باز هم ایران در نشستی مانند شرم الشیخ شرکت نمی کرد تا وجهه انقلابی حکومت حفظ گردد ، این در حالی است که حتی گروههایی مانند خود حماس و حزب الله هم در بند چنین پرستیژهایی نیستند، بهایی که برای این رويکرد پرداخته شده و می شود بسیار گزاف است، اما اراده و شجاعتی برای تغییر آن وجود ندارد و این وسط ، امثال من که در جریان تجاوز ۱۲ روزه اسرائیل به ایران ، تمام قد و با همه توان در برابر تجاوز بودیم، روز به روز در جدال فکری و قلمی با دشمنان ایران و مزدوران خارجی ، خلع سلاح تر می شویم .
https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
25👍13😢7
درگذشت ناصر تقوایی، هنرمند برجسته و ملی و اندیشمند ،‌کارگردان توانای سینمای ایران و سازنده آثار ماندگاری هم چون: سریال به یادماندنی دایی جان ناپِلئون و فیلم ای ایران را به خانواده و بازماندگان ارجمندش و ملت ایران و جامعه هنری ، تسلیت عرض می نمایم ، روحش شاد و یادش گرامی باد.
https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
31😢4
وزیر محترم امورخارجه جهت حضور در اجلاس عدم تعهد راهی اوگاندا شدند، ( مشارکت در چنین سازمان ها و اجلاس هایی بنا به تجربه تاریخی هیچ ارزش افزوده ای برای ایران ندارد و اعضای عدم تعهد در بزنگاههای تاریخی همواره علیه ايران موضع گرفتند ، سابقه تاریخی موافقت با برگزاری اجلاس عدم تعهد در بغداد در اوج جنگ که منجر عملیات هوایی شهید دوران در بغداد شد.) کاش حالا که وزیر محترم امور خارجه ، جلسه شرم الشیخ را به جهت حضور آنان که علیه ايران اقدامات خصمانه انجام دادند، تحریم کردند ، جلسه سازمان عدم تعهد را نیز با همان منطق و به دلیل حضور سومالی و سیرالئون و پاناما و گویان که در شورای امنیت با رویکرد خصمانه آمریکا و اروپا همراه شدند، تحریم می کردند . به هرحال این کشورها هم از عوامل بازگرداندن تحریم های ظالمانه علیه ایران هستند. اقدام آن ها خصمانه تر هم بوده ،‌چون ما هیچ وقت شعار مرگ بر سومالی و.... مرگ بر سیرالئون و..... نداده بودیم ، اما این ها در سر بزنگاه علیه ایران موضع گرفتند( البته گویان رای ممتنع داده بود که آن هم در عمل همراهی با طرف مقابل بود.)
https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
👏138🤣2👍1
آن کس که نه سانسور و زور دو حکومت سدش کرد که نسازد، نه سیم و زرِ گیشه مجبورش کرد تا آنچه که می‌سازد را بد بسازد، تقوایی فرم و محتوای زیستش به قاعده سینمایش با کیفیت بود، جایی ایستاد که باید، به تعبیر بامداد شاعر "در ارتفاع شکوهناک فروتنی"... ما از شما بسیار آموختیم استاد و بسیار می‌آموزیم ‌... روانت شاد یادت تا همیشه با ما.
@mohammadmosaddegh
42🤣4👍2👌1
پاکستان و طالبان و بن بست افغانستان



افغانستان در زمان تشکیل پاکستان تنها کشوری بود که از شناسایی پاکستان خودداری کرد ، افغانستان اصولا با موجودیت پاکستان مشکل دارد، ناسیونالیست های پشتون با یادآوری جهانگشایی های احمدشاه ابدالی و حتی جانشینانش به خاطر می آورند که افغان ها برای دهها سال بر قسمت اعظم پاکستان امروز فرمانروایی کرده اند ، از سویی دیگر افغانستان به عنوان کشوری محصور در خشکی به اتصال ایالت پشتون نشین سرحد شمال غربی و بلوچستان پاکستان به افغانستان برای اتصال به دریا ، طمع کرده بود ،به همه این ها باید  ارتباط عاطفی پشتون های حاکم بر افغانستان با پشتون های جنوب خط مرزی  دیورند ( مرز افغانستان با پاکستان ) را هم اضافه کرد . همگی این موارد توجیهات خوبی برای عدم شناسایی موجودیت پاکستان به وسیله افغانستان بودند ، هند به عنوان دشمن اصلی پاکستان و شوروی به عنوان دشمن آمریکا متحد سنتی پاکستان بر طبل ناسیونالیسم پشتون کوبیدند و بدین ترتیب پشتونستان به عنوان یک مساله امنیتی مهم برای پاکستان مطرح شد ،  پاکستان به درستی دریافت که وجود یک افغانستان مستقل و پشتونیست یک خطر عمده برای موجودیت پاکستان است ، راه حل پاکستان برای مهار این مشکل امنیتی ، ترویج بنیادگرایی اسلامی در مناطق پشتون نشین و تضعیف ناسیونالیست های پشتون طرفدار افغانستان و هند بود ، بنابراین احزابی مانند خدای خدمتکاران و عوامی ملی در ایالت سرحد تضعیف و به جای آن احزابی مانند جماعت اسلامی و جمعیت علمای اسلام ( پدر خوانده فکری و معنوی طالبان )تقویت شدند ، در این ميان کودتای کمونیستی ۱۹۷۸ در کابل و ورود ارتش سرخ شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ ، دریچه جدیدی بر روی پاکستان گشود ، پاکستان با تجهیز جهادی های اسلام گرا ، تلاش کرد تا هم ارتش و نیروهای نظامی و انتظامی افغانستان  را نابود کند هم اسلام گرایی را در مناطق پشتون نشین جایگزین ناسیونالیسم پشتون سازد . پاکستان موفق شد ارتش افغانستان را نابود کند و دولت کمونیستی هم سرنگون شد و افغانستان در اختیار جهادی ها افتاد اما جهادی های غیر پشتون دست بالا را داشتند ، در چنین وضعیتی پاکستان،  نسخه جدیدی را رو کرد ، اسلام گرایان پشتون باید حاکم مطلق افغانستان گردند تا پاکستان از طریق اینان که ساخته و پرداخته خود پاکستان بودند به آسیای مرکزی متصل گردد. به این ترتیب هم دولتی دست نشانده در افغانستان ایجاد می گردد هم ناسیونالیست های پشتون منزوی می شوند هم اسلام گرایی و جهادی گرایی در میان پشتون ها تقویت می شود و به این ترتیب باز هم ناسیونالیسم پشتون تضعیف می شود ، افزون بر همه این ها ، پاکستان به حلقه وصل آسیای مرکزی به دریای آزاد و محلی برای ترانزیت انرژی تبدیل می شود ، براساس همه این مفروضات ، طالبان زائیده شد و افغانستان را بلعید و تبدیل به مزدور پاکستان و خطر و تهدیدی یرای هند و روسیه و چین و ایران شد اما دولت طالبان مستعجل بود و با حمله آمریکا به افغانستان و   سقوط طالبان ، همه رشته های پاکستان پنبه شد ، اما این برای پاکستان پایان کار نبود ، پاکستان با تجهیز مجدد طالبان،  نگذاشت آب خوش از گلوی افغانستان پایین برود، این اقدام پاکستان با نگرانی هایی در داخل این کشور نیز همراه شد ، بسیاری در داخل پاکستان با بدبینی و نگرانی به حمایت پاکستان از طالبان نگاه کردند از منظر آنان ، حمایت پاکستان از طالبان می توانست جامعه پاکستان را طالبانیزه نماید و این تهدیدی بزرگ برای حاکمیت عملا سکولار و غرب گرا پاکستان بود ،  سرانجام دولت آمریکا ساخته افغانستان نابود شد و بار دیگر طالبان بر سریر قدرت نشست اما در این ميان هشدارهایی که به پاکستان برای حمایت از طالبان داده می شد،  به حقیقت پیوست ، اوضاع حتی از آنچه بدبین ترین افراد نیز تصور می کردند بدتر شد ، طالبان نه تنها این بار  آلت دست پاکستان نشد،  نه تنها دست از حمایت افراطیون داخل پاکستان نکشید و به حمایت از طالبان پاکستان و جهادی های داخل پاکستان ادامه داد،  بلکه این بار متحد هند نیز شد ، پاکستان در برابر این وضعیت پیچیده چه راهی دارد، پروژه جایگزینی اسلام گرایی با ناسیونالیسم پشتون به گونه مفتضحانه ای شکست خورده است.اسلام گرایی پشتون نه تنها عاملی در اختیار پاکستان نیست بلکه تهدیدی اساسی برای موجودیت پاکستان شده است ‌،این وضعیت حتی می تواند حربه اسلام گرایی و جهادی گرایی پاکستان در برابر هند را نیز از بین ببرد ، واقعیت این است که ناسیونالیسم پاکستانی در میان پشتون ها جایگاهی نیرومند  نداشته و نخواهد داشت ،بازگشت به ناسیونالیسم پشتون هم که‌ باز بلای جان پاکستان خواهد شد ،پس راهکار پاکستان چیست ؟
به نظر می رسد تنها راهکار برای پاکستان ، کمک به سقوط طالبان و ایجاد یک دولت فراگیر غیر پشتون باشد،دولتی که به دنبال عظمت طلبی پشتون و افغان نباشد.
ادامه در بخش دو

https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
👍126👏3🤣2
پاکستان و طالبان و بن بست افغانستان

بخش دوم

اینجاست که امکان تعریف منافع مشترک میان ایران و پاکستان در افغانستان وجود دارد ، اگرچه به نظر می رسد دستگاه سیاست خارجی ایران نه واجد درک دقیقی از این تحولات است و نه عمق راهبردی در افغانستان برای خود تعریف کرده و نه علافه ای برای اقدامی علیه طالبان دارد. بنابراین اگرچه زمینه بالقوه محکمی برای اتحاد ایران و پاکستان نسبت به افغانستان وجود دارد اما بعید می دانم در دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی ایران ، کسی به چنین ایده ای بیاندیشد به ویژه از این‌ جهت که هرچه باشد طالبان اسلام گرا است و پاکستان هم متحد غرب .

اما در نهایت پاکستان هم دست روی دست نخواهد گذاشت‌ و تجربه نشان داده که دست توانایی در تاثیرگذاری در امور افغانستان دارد .

https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
👍204🤣3👏1
سفید شویی تجزیه طلبان و نفرت پراکنان قومی زیر عنوان حقوق بشر


کنفرانس اسلو با سرقت عنوان حقوق بشربه محلی برای سفید شویی ازتجزیه طلبان و نفرت پراکنان قومی که مستقیما یا با واسطه دستشان به خون ملت ایران آلوده است،تبدیل شد،ننگ بر آنانی که مدعی جمهوری خواهی هستند ولی در کنار تجزیه طلبان وقوم گرایانی می نشینند که منکر موجودیت ملت ایران هستند ، تویی که مدعی هستی یک جمهوری خواه ایرانی هستی باید این قدر شعور داشته باشی که جمهوری یعنی اعتقاد به حاکمیت جمهور ملت ایران و چنین باوری ذاتا با کومله و دموکرات و الاهواز و.....هر کوفت و زهر مار دیگر که منکر ملت ایران است ، در تناقض است . کسی که ملت ایران را قبول ندارد چگونه می تواند به حاکمیت جمهور ملت ایران باور داشته باشد ؟!

https://www.group-telegram.com/bahmanighajar.com
44👍29🤣6
2025/10/23 09:08:43
Back to Top
HTML Embed Code: