Telegram Group Search
🏛هرگز از تماشای این که چگونه به یکدیگر سلام‌ می‌کنند خسته نمی‌شوم. سخت خم می‌شوند، چهره‌هاشان وقار یک مراسم مذهبی را به خود می‌گیرد. فریاد نمی‌زنند، یکدیگر را نمی‌آزارند. هنوز دو ژاپنی را ندیده‌ام که دعوا کنند. دو دوچرخه دیدم که روی پلی در اوساکا به هم خوردند و سوارانشان روی سنگ‌ها درغلتیدند، و من ایستادم و منتظر بودم که دعوا کنند. هر دو برخاستند، خاک را از لباس‌هاشان تکاندند، کلاه از سر برداشتند و بدون گفتن یک کلمه از هم خداحافظی کردند، دوچرخه‌هاشان را سوار شدند و رفتند.
ژاپن سرشار از مردم است؛ اگر فاقد ادب بودند زندگیشان در کنار یکدیگر تحمل‌ناپذیر بود.



🪶چین و ژاپن - نیکوس کازانتزاکیس، محمد دهقانی، ص۷۱.







@dmdehghani
133👌5👏2👍1
Audio
📘درس‌گفتار خوانش انتقادی شاهنامهٔ فردوسی، دوره سوم، جلسه پنجم




🔵دکتر محمد دهقانی








@dmdehghani
17👏3
Audio
MP3 Recorder
🟫یادداشت‌های پکن

بخش سوم



🟤دکتر محمد دهقانی








@dmdehghani
11👏1
Forwarded from Aasoo - آسو
حفظ شرافت در جامعه‌ا‌ی ناشریف

سرزمینی که من در آن بار آمدم (هلند)، کمتر از یک دهه پیش از تولدم در اشغال نازی‌ها بود. بزرگ‌شدن در چنین کشوری، به این معنا بود که با قطعیت بدانیم که در گذشته، چه کسی خوب بوده و چه کسی بد. مثلاً در محل زندگی‌ام، لاهه، ما از سیگارفروشی محله، آب‌نبات نمی‌خریدیم؛ چون زنی که پشت پیشخوان کار می‌کرد زمانی دوست‌پسری در ارتش اشغالگر آلمان داشت. خریدکردن از قصابیِ سر کوچه هم مجاز نبود، چون می‌گفتند که صاحبش، با نازی‌ها همکاری کرده است. البته بیشتر معلم‌های دبستان ما در سمت فرشته‌ها بودند؛ یا دست‌کم خودشان این‌طور می‌گفتند. معروف بود که یکی‌شان زمانی سربازان آلمانی را که در جستجوی مسیری بودند، گمراه کرده بود. به همین دلیل یک مبارز شجاع به حساب می‌آمد. آن یکی، لاستیک‌های یک خودروی ارتش آلمان را پنچر کرده بود.
سوای از درستی یا نادرستی این حرف‌ها، متر و معیار اخلاقی که ما با آن بزرگ شدیم، تشخیص این نکته بود که طرف، مقاومت می‌کرده یا همکاری. مدتی طول کشید تا بفهمیم که کسانی که مشتاقانه همکاری کرده بودند یا آنهایی که فعالانه مقاومت کرده بودند در اقلیت بودند؛ شاید کمتر از ده درصد در هر دو مورد. و عده‌ی کسانی که همکاری کرده بودند بسیار بیشتر از مقاومت‌کنندگان بود. بیشتر مردم سرشان را پایین می‌انداختند و سعی می‌کردند تا آنجا که می‌توانند، زنده بمانند. اگر اتفاق ناخوشایندی برای دیگران می‌افتاد، به‌ویژه برای یهودی‌ها، راحت‌تر بود که چشم‌ خود را ببندند و نبینند. به این ترتیب می‌توانستند وانمود کنند که چیزی نمی‌دانند.

در کشورهای تحت حکومت‌های دیکتاتوری، همیشه شکافی میان کسانی که می‌روند و کسانی که به هر دلیلی می‌مانند، پدید می‌آید. توماس مان که با نازی‌ها دشمنی داشت و با زنی یهودی ازدواج کرده بود، به محض به‌قدرت‌رسیدن هیتلر در سال ۱۹۳۳، از آلمان گریخت؛ ابتدا به سوئیس و سپس به ایالات متحده. مان، پس از آگاهی از گستره‌ی هولناک جنایت‌های نازی‌ها، در رادیو بی‌بی‌سی گفت که هر چیز آلمانی، یعنی هر کس که آلمانی صحبت می‌کند، آلمانی می‌نویسد، یا حتی در آلمان زندگی کرده است، در این رسوایی بی‌شرمانه دخیل است. او تا آنجا پیش رفت که گفت، تمام کتاب‌های منتشرشده در رایش سوم، بوی «خون و خفت» می‌دهند و باید خمیر شوند. نویسندگانی غیرنازی که در آلمان مانده و از دید خودشان کوشیده بودند تا شریف باقی بمانند، از انتقاد توماس مان خوششان نیامد. رمان‌نویسی به نام فرانک تیس از انتقادِ مان رنجید. او در پاسخ، عبارت «مهاجرت درونی» را ابداع کرد و گفت، زیستن در تیره‌ترین دوران وطن و حفاظت از خود در برابر دولت جنایتکار از طریق غوطه‌ورشدن در افکار خصوصی، بیشتر قهرمانانه‌ است تا سخنرانی هموطنانش در آسودگیِ تبعید در کالیفرنیا.

واکنش روان‌شناختی ناگزیر دیگری نیز به دولت‌های ناشرافتمند وجود دارد: مهاجرت درونی. یعنی، این وسوسه که تنها به کار خودتان برسید، کاری به کار دولت نداشته باشید، از هیاهوی سیاست دور بمانید، و از توجه به اخبار بپرهیزید. اما، در حالی که مهاجرت درونی در یک نظام دیکتاتوری، توجیه‌پذیر است، در جایی که هنوز آزادی بیان وجود دارد، نمی‌توان آن را موجه دانست. فرمانبرداریِ پیشاپیش، راهی برای حفظ شرافت نیست. شهروندان باید به هر شیوه‌ که می‌توانند در برابر هر حرکتی برای از بین‌بردن نهادهای محافظ دموکراسی لیبرال اعتراض کنند. به‌ویژه وقتی خود رهبران این نهادها، از جمله رئیس‌جمهور، از آن‌ها برای تحقیر مردم استفاده می‌کنند. اگر شهروندان کماکان می‌توانند اعتراض کنند، بی‌آنکه خطر زندانی‌شدن یا اخراج تهدیدشان کند، و اعتراض نکنند، نسل‌های آینده درباره‌ی آن‌ها داوری بسیار سختی خواهند کرد.

@NashrAasoo 💭
👏1812👍4👌2
🏛این‌ها را تقریباً ۲۰ سال پیش نوشته‌ام، در مقاله‌ای با عنوان "چرا ادبیات معاصر ما جهانی نمی‌شود؟" در کتاب از شهر خدا تا شهر انسان:




به گواهی تاریخ معاصر، پیکره‌ی اصلی جامعه‌ی ایران هنوز ریشه در "شهر خدا" دارد و با "شهر انسان" بیگانه است. به این ترتیب، ما هنوز معاصر نشده‌ایم و، اگر خوش‌بینانه بنگریم، حداکثر در راه معاصر شدن‌ایم. چنین جامعه‌ای کی می‌تواند بانی و مشوّق و پدیدآورنده و خواننده‌ی ادبیات معاصر باشد؟ بر این اساس، بخش عمده‌ای از آنچه در کشور ما به "ادبیات معاصر" موسوم است اصلاً معاصر نیست؛ بخشی از آن "شبه معاصر" است و تنها بخش کوچکی از آن را با تسامح می‌توان ادبیات معاصر قلمداد کرد. پدیدآورندگان این مقدار قلیل از ادبیات معاصر را من "تبعیدیان" جامعه‌ی ایران می‌نامم، کسانی که نه به جای دیگری خارج از ایران، بلکه از ایران به درون خود تبعید شده‌اند و مصداق این شعر معروف‌اند که "من در میان جمع و دلم جای دیگر است". احساس تبعید، احساس بیگانگی از جمع، البته چیزی است که در ایران سنّتی طولانی دارد و یکی از مایه‌های اساسی ادبیات کهن و به‌ویژه ادبیات عرفانی ماست، با این تفاوت که شاعر یا نویسنده‌ی قدیم خود را هنوز مقیم "شهر خدا" می‌دید و زیر سایه‌ی دیوارهای امن آن به سر می‌برد. اما پدیدآورندگان ادبیات معاصر به پشت دیوارهای شهر تبعید شده‌اند و به نظر می‌رسد که دیگر نه جایی در شهر خدا دارند و نه راهی به شهر انسان. بهترین بیان این حال را در بوف کور می‌بینیم که راوی آن پشت دیوارهای شهر در آن سوی خندق زندگی می‌کند و اسیر عزلت خویش است. حس غربتی هم که در شعر فروغ فرّخزاد می‌بینیم حاکی از همین احوال است. در دنیای او نیز "چراغ‌های رابطه خاموش‌اند".






@dmdehghani
33👍11👌9🙏2🙊2
Audio
📘درس‌گفتار خوانش انتقادی شاهنامهٔ فردوسی، دوره سوم، جلسه ششم




🔵دکتر محمد دهقانی








@dmdehghani
13
اصلاً معتقد نیستم که ما ایرانیان داریم در جهان‌های موازی زندگی می‌کنیم. خودم شاهد این برنامه بودم که زنده از تلویزیون پخش می‌شد و هیچ تعجب نکردم. در کشوری که رئیس جمهورهایش سوادشان در حد "پروپکانی" و "مترِ صد" است، چرا باید انتظاری بیش از این از یک مسئول جزء داشت؟ ما که این همه را می‌بینیم و از سر ترس و عجز و طمع به‌آسانی تحمل می‌کنیم آیا فرقی با این حضرات داریم؟ 👇
👍224😁2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جهان‌های موازیِ ایرانی

این مدیر با سخنانش کیفیت خود را آشکار و ما را دستخوش حیرت می‌کند، اما آنچه حیرت بر حیرت می‌افزاید و چگونگی موقعیتی را که در آنیم روشن‌تر می‌کند، نحوهُ برخورد مجری با سخنان او است. ظاهراً خانم مجری نیز در جهان آقای مدیر زندگی می‌کند، چون در گفتهُ وی هیچ نکتهُ غیرعادی نمی‌بیند و با خونسردیِ تمام به سراغ پرسش بعدی می‌رود. با این حساب، مدیر بسیار بااستعداد ما "نابغه‌ای" نادره و تک‌افتاده نیست و بخت با وی یار است که مصاحبه‌گر فهیم نیز از سنخ او است و هر دو از شایستگانِ جهانی موازی‌ در همین ایران خودمان‌اند.

با نظر به وضعیتی که  هم‌اکنون در کشور حاکم است و بر پایهُ شواهدی مانند این مصاحبه، حالا دیگر دستگاه بروکراسیِ صد البته غیرفاسدِ ایران با سرافرازی می‌تواند اعلام کند که کوشش ِ دیرپا و خستگی‌ناپذیرش برای گزینش و جذب سیستماتیک انبوهی از کسان در تراز این مدیر و مجری، و اخراج یا دفع سیستماتیک انبوهی از کسان در تراز امثال کاوه مدنی، در راستای آرمان شایسته‌سالاری، در سطحی ملی بسیار کارآمد بوده و به موفقیت قطعی و نهایی رسیده است.

#هومن_پناهنده
@gashthaa
11💔7👍5
🔹 آزاداندیشی ابوریحان موجب می‌شد که به‌رغم وابستگی‌اش به اسلام درهای احساس و تفکر خود را به روی ادیان و عقاید دیگر نبندد و پیوسته در تکاپوی فهم آن‌ها باشد. به نظر می‌رسد او دین را بیشتر از منظر اخلاقی می‌نگرد و ابایی ندارد از این که ارزش‌های عالی اخلاقی را _ متعلق به هر دینی که باشد_ با آغوش باز بپذیرد‌. از باب مثال، در تعریفی که از شجاعت به دست می‌دهد آشکارا متاثر از نگرش مسیحی است. می‌گوید: 《آنچه عوام شجاعت می‌پندارند_ یعنی تن سپردن به جنگ و بی‌باکی در عرصه‌های مرگ‌آور_فقط گونه‌ای از شجاعت است‌. اما عالی‌ترین نوع شجاعت خوارشمردن مرگ، چه در گفتار و چه در رفتار، است》. ابوریحان در تحسین این عالی‌ترین نوع شجاعت به سخن مسیح در انجیل استناد می‌کند که 《در بیان حق پیش روی پادشاهان به جاه و هیبت آنان اعتنایی مکنید، چه ایشان فقط اختیار تن شما را دارند، اما بر روح شما تسلطی ندارند》




🍀
#ابوریحان_بیرونی
🍀
#تاریخ_و_ادبیات
🍀
#تألیف
🍀
#لذت_متن
🍀
#پیشنهاد_کتاب
🍀
#محمد_دهقانی





💠
@dmdehghani
20👏4
Audio
📘درس‌گفتار خوانش انتقادی شاهنامهٔ فردوسی، دوره سوم، جلسه هفتم


🔵دکتر محمد دهقانی


پایان دوره سوم



این درس‌گفتارها از باب تبرع و به‌ رایگان ایراد می‌شود، اما چون دوستانی علاقه‌مندند به این کار فرهنگی کمک کنند و خود اصرار دارند که به این منظور شماره حسابی اعلام کنم، خواهش می‌کنم کمک‌های خود را به شماره کارت ذیل واریز فرمایند:

6037 9972 5436 4582

بانک ملی ایران، به نام محمد دهقانی
شماره شبا هم از این قرار است:

IR840170000000102796783004







@dmdehghani
9👏4
Audio
جلسه‌ی چهارم درس تاریخ بیهقی (بر اساس کتاب حدیث خداوندی و بندگی) است که دیروز برگزار شد.

چون مطالبی در آن مطرح شد که به وقایع امروز ایران مربوط می‌شود اینجا آوردم تا بلکه گوش شنوایی در میان حاکمان امروز ایران آنها را بشنود، گرچه گفته‌اند:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله‌ی ما
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
.

محمد دهقانی







@dmdehghani
19👌9👏4
Forwarded from تالار آینه
🔻

بخشی از نامهٔ رسمیِ خاوَرشناسِ سَرآمَدِ نامی، پروفسور و. ب. هِنینگ، به یکی از مُؤَسَّساتِ علمی و آموزشیِ انگلستان، در معرّفیِ استاد مجتبیٰ مینُوی:

«به استحضار می‌رساند که آقایِ مینُوی مردی فوق‌العاده دانشمند در هر دو زبانِ فارسی و عربی است؛ در فارسی هیچ‌کس در این کشور نیست که دانشش به اندازهٔ نیمی از دانسته‌هایِ او باشد. و ... در عرصهٔ ادبیّاتِ فارسی و عربی تا آن‌جا که به ایرانِ پیش از اسلام مربوط است ... از شهرتی جهان‌گیر برخوردار است و عالِمی درجه‌يك محسوب می‌شود.».

📚 مجلّه‌ٔ فَردان، ش ۱۱، ص ۱۸ (از مقالهٔ دکتر محمّدِ دِهقانی).


✏️ ایرانِ ما را می‌رَسَد تا به چُنین فرزندانش سَرفَرازی کُنَد.

📒«وَفِی ذٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ»🍀


#نکته

@talar_ayne
24
Forwarded from تاریخِ بیهقی
سلام ‌سلام سلام🌸🪴♥️

ثبت‌نام دورهٔ پنجم کارگاه هفت‌پیکرخوانی آغاز شد
این بار همراه بهرام، چهارشنبه را در گنبد پیروزگون می‌گذرانیم؛
با روایت شیرین دکتر محمد دهقانی، جایی که:

شاه را شد ز عالم افروزی
جامه پیروزگون ز پیروزی

شد به پیروزه گنبد از سرناز
روز کوتاه بود و قصه دراز

📅 تاریخ شروع:
۳ شهریور ۱۴۰۴

💻 آنلاین – گوگل میت | ۸ جلسه|
| دوشنبه‌ها | ۱۸:۳۰ تا ۲۰:۰۰

🌿 دوستان خارج از‌ کشور می‌توانند از طریق Paypal شهریه را پرداخت کنند.


🟩 برای کسب اطلاع از چگونگی ثبت نام از یکی از روش‌های زیر اقدام کنید:

🟠 دایرکت از طریق صفحه‌ی اینستاگرام رودنویس

🔵 تلگرام با شناسهٔ: @Roodnevis_Support

🟢 واتساپ با شمارهٔ: ۰۹۱۲۶۷۸۵۴۳۵

📀 فیلم و صدای دوره‌های قبل موجود و با تخفیف ده درصدی امکان تهیه را دارید.

سپاسگزار همراهی شما دوستان و عزیزانم هستم.🌸🌿
19
یادنامه‌ی زنده‌یاد استاد شاپور جورکش که به همت دوست گرامی آقای امرالله نصراللهی به‌تازگی در لندن منتشر شده است و من هم مطلب کوتاهی در آن نوشته‌ام. جورکش نویسنده و مترجمی دانا و صاحب‌اندیشه بود. می‌خواستم بروم شیراز و او را از نزدیک ببینم و با او گفت‌وگو کنم. افسوس که مثل همیشه مرگ بی‌خبر و بی‌امان از راه رسید و او را ربود.






@dmdehghani
5🔥3
🏛آنچه تقی‌زاده به مینوی آموخت.

نجف دریابندری کتاب عرفان و منطق برتراند راسل را ترجمه کرد. یک نسخه از کتابش را در چهارم بهمن ۱۳۴۹ به مجتبی مینوی پیشکش کرد. مینوی کتاب را به دقت خواند و بر آن حاشیه‌هایی نوشت. دکتر محمد دهقانی این یادداشت‌ها را منتشر کرده است («نجف دریابندری از نگاه مینوی»، ادبیات پارسی معاصر،ش۲۷،پائیز و زمستان۱۳۹۸).
مینوی در روز دهم بهمن ۱۳۴۹ در ابتدای نسخۀ شخصی خود نوشت:

      «غالب مردم بلکه عموم مردم گمان می‌کنند آنچه به عقل خودشان می‌رسد حقیقت محض است و آنچه عقل ایشان آن را در نمی یابد، حقیقت ندارد. من هم مثل همه مردم همین گمان را داشتم. حالا این گمان را چیزی جز جهل نمی‌توانم نامید و این، آن جهلی است که می‌گویم تقی‌زاده مرا از آن رهانید. به من فهمانید که در تعقّل خود و در آنچه به عقلم می‌رسد شک داشته باشم و ملاک همه امور، عقل خود را قرار ندهم. تساهل داشته این را قابل قبول بدانم که شاید آنچه به عقل دیگری رسیده است نیز حقیقت داشته باشد یا بلکه او هم محق باشد که آنچه را به عقل خودش رسیده است، حقیقت گمان کند» (ص۸).
سخن مینوی تمام است و هیچ کم ندارد. جملات مینوی را باید به زر گرفت.

      این است تأثیر تقی‌زاده. تقی‌زاده‌ای که امثال مینوی و یارشاطر و زریاب و زرین کوب و ایرج افشار خود را برکشیده و پروردۀ او می‌دانستند. تقی‌زاده ادعایی نداشت اما عملاَ روح روشنفکری راستین و روشن‌بینی را منتقل می‌کرد؛ یعنی تحقیق، تردید، تساهل و تسامح... اینکه:« در آنچه به عقلم می‌رسد شک داشته باشم و ملاک همه امور، عقل خود را قرار ندهم. تساهل داشته این را قابل قبول بدانم که شاید آنچه به عقل دیگری رسیده است نیز حقیقت داشته باشد یا بلکه او هم محق باشد که آنچه را به عقل خودش رسیده است، حقیقت گمان کند».
این را هم بنویسم که دریابندری در مصاحبه‌ا‌‌ی مینوی را متهم کرده که قدرشناس تقی‌زاده نبوده است (بخارا، ش۱۰۰). اشتباه کرده است استاد نجف.



دکتر میلاد عظیمی






@dmdehghani
15👌2
بزرگداشت سعدی
🏛بزرگداشت سعدی



🪶00:00 مقدمه‌ای از کاوه بهبهانی
🪶03:34 سخنرانی ضیاء موحد
🪶32:57 سخنرانی محمد دهقانی
🪶1:15:11 بحث و گفت‌وگو





@dmdehghani
8
2025/08/23 19:39:27
Back to Top
HTML Embed Code: