Telegram Group Search
مجلهٔ فیلم نگار
Photo
معرفی بخش فیلمنامه کامل شماره مردادماه

فیلمنامه کامل این شماره به "من هنوز اینجا هستم" نوشته موریلوهاوزر، هیتور لورگا اختصاص دارد که توسط میثا محمدی به فارسی برگردانده شده است.
داستان این فیلم به کارگردانی والتر ساس درباره تلاش یک مادر برزیلی به نام یونیس پایوا برای حفظ خانواده‌اش در دوران دیکتاتوری نظامی برزیل است. همسر او، روبنس پایوا، یک سیاستمدار مخالف حکومت، ناپدید می‌شود و یونیس مجبور است به تنهایی از پنج فرزندش مراقبت کند و حقیقت را درباره همسرش جویا شود
این فیلم نخستین نمایش جهانی خود را در ۱ سپتامبر ۲۰۲۴ در هشتاد و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز داشت که در آن‌جا با تحسین منتقدان همراه بود و به اتفاق آرا نقش‌آفرینی فرناندا تورس را ستایش کردند و برنده جایزه بهترین فیلم‌نامه جشنواره شد. این فیلم از سوی هیئت ملی بازبینی به عنوان یکی از ۵ فیلم بین‌المللی برتر سال ۲۰۲۴ برگزیده شد. همچنین در هشتاد و دومین مراسم گلدن گلوب نامزد بهترین فیلم خارجی‌زبان و برنده بهترین بازیگر زن – فیلم درام برای تورس شد. این فیلم در نود و هفتمین دوره جوایز اسکار نامزد جوایز بهترین بازیگر زن (تورس) و بهترین فیلم شد و با کسب جایزه اسکار بهترین فیلم بین‌المللی، نخستین فیلم ساخت برزیل بود که برنده جایزه اسکار شد.
یادداشت مترجم، سکانس برگزیده به انتخاب احسان آجورلو و یک نقد از مهران صفرخانی درباره فیلمنامه #من_هنوز_اینجا_هستم دیگر عناوین این بخش از مجله هستند.
مجلهٔ فیلم نگار
Photo
نکاتی در مورد تحقیق و نوشتن فیلمنامه زندگینامه ای

قبل از اینکه مراحل نوشتن یک فیلم زندگینامه ای را تعریف و خرد کنیم، شاید بهتر باشد سؤالی را بپرسیم: یک #فیلم_زندگینامه_ای چیست؟ یک فیلم زندگینامه ای فیلمی در مورد زندگی یک شخص است. لزومی ندارد شخصیت اصلی فیلم زندگینامه ای یک فرد مشهور و معروف باشد، بلکه می تواند یک پستچی باشد که یک کودک را از ساختمان در حال سوختن نجات می دهد، یک حسابدار که تصادفی به طرح یک اختلاس پی می برد، یا یک مربی فوتبال دبیرستان که اهالی یک شهر کوچک را دور هم جمع می کند. پس اصلا مهم نیست که او چه کسی باشد. تنها چیزی که اهمیت دارد، این است که شخصیت اصلی شما در حین داستان کاری خارق العاده و شگفت انگیز انجام دهد.
تعداد زیادی از فیلمهای زندگینامه ای در مورد افرادی است که دستکم تا حدودی معروف و محبوب هستند. این بدین معنا نیست که فیلم زندگینامه ای که شما می نویسید، حتما باید در مورد وینستون چرچیل، یا یک شخصیت افسانه ای باشد، بلکه به این معناست که فیلم شما می تواند در مورد فردی باشد که توانسته با انجام کاری خارق العاده در رشته و زمینه تخصصی خودش، به معروفیت برسد.
مثلا فیلمنامه ارین براکوویچ نوشته سوزانا گرانت را در نظر بگیرید. فرد مورد نظر به دلیل نقشی که در فعالیتهای حقوقی و قضایی در مورد میادین گازی و برقی در اقیانوس آرام داشت، مشهور شده بود. فیلمنامه ارین براکوویچ ثابت کرد که می توانید یک فیلمنامه زندگینامه ای در مورد فرد ناشناخته ای که با موضوعی خارق العاده درگیر است، بنویسید. ارین براکوویچ تقریبا پنج برابر بودجه ای را که هزینه کرد، توانست در گیشه به دست آورد، در چهار رشته نامزد جایزه اسکار شد و جایزه بهترین بازیگر زن را برای جولیا رابرتز به ارمغان آورد.

🔹 نویسنده: کریس هکمن / مترجم: فرنوش زندیه

🔹 متن کامل را در صفحه 68 شماره 270 #مجله_فیلم_نگار در www.filmnegar.ir بخوانید.
مجلهٔ فیلم نگار
Photo
نقد و بررسی "موسی کلیم الله" با رویکرد قرآنی

سمیه خاتونی: نشست تخصصی نقد و بررسی فیلم "موسی کلیم الله" با رویکرد قرآنی، در مؤسسه آموزش عالی هنر و اندیشه اسلامی برگزار شد. در ابتدای این نشست، ابوذر پورمحمدی منشأ کاستی های این آثار را صرفا در ضعف روایت پردازی ندانست، بلکه ریشه آن را در خلاءهای عمیق مبانی شناختی و قرآنی دانست. وی با استعاره ای تلویحی، وضعیت فعلی را به "پدافند فرهنگی هک شده" تشبیه و تأکید کرد که در مواجهه با موج گسترده ای از تهاجمات نرم فرهنگی، حتی متوجه ضربه های وارده نشده ایم. وی یکی از خلاءهای جدی را ناآشنایی با "علم قصه در قرآن" معرفی کرد؛ دانشی که هنوز مغفول مانده و در نظام آموزشی رسمی نیز جایگاهی ندارد. سپس تأکید کرد که برای ورود صحیح به روایتهایی مانند داستان حضرت موسی، لازم است ابتدا "دفتر قصه" تدوین شود، همانگونه که برای سوره یوسف این فرایند انجام شده است.
نصرت الله تابش در ادامه نشست، به ویژگی پراکندگی و اپیزودیک بودن روایت داستان حضرت موسی در قرآن اشاره کرد و توضیح داد که این روایت برخلاف ساختارهای پیوسته و کلاسیک، در حدود ۳۰ سوره به صورت قطعه قطعه نقل شده است. به گفته او، هر بخش از این روایت با هدف تربیتی مشخص و برای مخاطبی معین طراحی شده است. برای مثال، داستان خضر و موسی که تعارض عقل و عشق را بازتاب می دهد، برای مخاطبانی که با عرفان آشنا هستند، قابل فهم تر است و در سنتهای یهودی و مسیحی نیز بازتاب دارد.
رضا مصطفوی، مشاور مذهبی فیلم مذکور نیز یادآور شد که هدف از تولید #سریال_موسی نه ارائه یک تفسیر نهایی، بلکه تلاش برای نزدیک شدن به روایتی دقیق تر، جذابتر و وفادار به منابع معتبر است. او تفسیر را فرایندی زنده و در حال تحول دانست. به گفته او، هیچ قرائتی از قرآن پایان یافته نیست. با شنیدن دیدگاه های مختلف، می توان گامی به حقیقت نزدیکتر برداشت.

🔹 متن کامل را در صفحه های 36تا40 شماره 270 #مجله_فیلم_نگار در www.filmnegar.ir بخوانید.
مجلهٔ فیلم نگار
Photo
بررسی رویکرد پروفایل در روایت فیلمهای زندگینامه ای

امیرحسین بهروز: پیش از آن که فیلمنامه یک #فیلم_زندگینامه_ای پروفایل به رشته تحریر دربیاید و جلوی دوربین برود، نکته ای هست که حتما باید مدنظر قرار گیرد. لازم است که این مدل از فیلمها درباره زندگی اشخاصی باشند که به شدت معروف اند و شهرتی جهانی و فراگیر دارند. از آنجایی که این آثار قرار است بنا به نظر مؤلف و ظرفیت های بالقوه سوژه، تنها برش یا حداکثر برش های کوتاهی از زندگی یک شخصیت باشند، بار بخشهای ناگفته در فیلم را بر دوش افق انتظارات مخاطب می گذارند.
افق انتظارات همان پیش فرضهای ذهنی ای هستند که مخاطب با توجه به شناختی که از سوژه دارد، به مثابه تجربه ای از پیش کسب شده با خویش همراه می کند تا به او، پرسپکتیو مناسبی جهت قضاوت در مورد اثر تازه منتشرشده از آن سوژه را دهند. با درنظرگرفتن چنین نکته ای، مؤلف با خیال راحت و بی توجه به این نگرانی که نکند اثرش پرتره ای ناقص از یک شخصیت مشهور باشد، برش مورد علاقه اش از کیک زندگی یک انسان را برمی گزیند و آگراندیسمان می کند...

🔹 متن کامل را در صفحه 76 شماره 270 #مجله_فیلم_نگار در www.filmnegar.ir بخوانید.
مجلهٔ فیلم نگار
Photo
شمارۀ 271 ماهنامۀ فیلم‌نگار منتشر شد


دویست و هفتاد و یکمین شماره ماهنامه فیلمنامه نویسی فیلم‌نگار ویژه شهریور 1404 در 120 صفحه منتشر شد.
در ابتدای بخش سینمای ایران سیناپس فیلمهای "زن و بچه" ، "زعفرانیه 14 تیر" و سریال "تاسیان" را می خوانیم و سپس نقد و تحلیل هایی که نویسندگان مجله درباره این آثار نوشته اند. گفت وگویی نیز با جابر قاسمعلی فیلمنامه نویس "زعفرانیه 14تیر" انجام شده است.
پرونده موضوعی این شماره به فیلمنامه نویسی بر اساس داستان واقعی اختصاص دارد که شامل مطالب خواندنی و متنوعی است از جمله: گفت وگوی جمعی پیرامون فیلمنامه نویسی بر اساس داستان واقعی/ چهار مزیت تبدیل حقیقت به فیلمنامه ای بر اساس داستان واقعی/ راهنمای نوشتن فیلمنامه جذاب بر اساس یک داستان واقعی/ چالش های نوشتن فیلمنامه ای بر اساس یک داستان واقعی که لزوما اشراف کافی بر ابعادش ندارید/ برای نگارش فیلمنامه بر اساس داستان واقعی، به خود حقیقت بپردازیم یا پیامدهایش؟/ واقعیت جایگزین در فیلمنامه نویسی داستانی بر اساس داستان واقعی و ...
بخش سینمای جهان با سیناپس شوالیه های آلتو، یک خانواده معمولی، طرح فنیقی و سریال گودال آغاز می شود و با نقد و گفت و گو هایی با خالقان این آثار ادامه می یابد.
فیلمنامه کامل این شماره به " ماجرا" نوشته میکل آنجلو آنتونیونی، الیو بارتولینی و تونیو گوئرا اختصاص دارد که توسط پویا نبی به فارسی برگردانده شده است. یادداشت مترجم، سکانس برگزیده، یک گفت وگو و نقدی بر این فیلمنامه، مطالب پایانی شماره شهریور هستند.
«فیلم‌نگار» به صاحب امتیازی بنیاد سینمایی فارابی منتشر می شود. نصرت‌الله تابش مدیر مسئول و سردبیر و میثم محمدی دبیر تحریریه فیلم‌نگار هستند.
علاقه‌مندان می‌توانند برای تهیه این شماره و استفاده از مطالب شماره‌های قبلی مجله به سایت www.filmnegar.ir مراجعه کنند.
مجلهٔ فیلم نگار
Photo
بررسی ضعف ایده پردازی در فیلمنامه "زن و بچه"


محمدجواد فراهانی: زن و بچه مشکلات عدیده ای در مسیر پیرنگ و تطور شخصیتها دارد و ساختار دراماتیک آن نیز به شدت دچار اشکال است. اما ضعف اصلی #زن_و_بچه زمانی بهتر مشخص می شود که سیر پیرنگ را گام به گام در مسیری معکوس مورد بررسی قرار دهیم تا طی آن مشکل اصلی را بیابیم؛ ضعف مشهود ایده و نابسامانی آن. قبل از پرداختن به ایده لازم است به چند رویداد و اشکالات غیرمنطقی آن اشاره کرد تا در پایان بهتر مسئله ضعف ایده روشن شود.
مشکل اساسی فیلمنامه زن و بچه خود را در بدو امر در فقدان دال مرکزی و گره اولیه نشان می دهد. فیلم دو مسیر مختلف را نشانه گیری می کند. یکی ماجرای ازدواج حمید و مهناز و دیگری پیرنگی بر مبنای ارتباط حسی میان مهناز و پسرش علیار. فیلمنامه بین این دو مسیر سردرگم است و هیچ یک را در مسیر درست و منطقی پیش نمی برد. در این خصوص اگر قرار بود نقطه محرک داستان اتفاقی باشد که برای علیار افتاده آن وقت باید یک سری کنش مطابق با پیرنگ فروپاشی برای مهناز مهیا می شد که بر اساس آن مادر رفته رفته دچار آسیب روانی شود تا بدین طریق انگیزه هایش نیز وجه دراماتیک پیدا کند.
در حالت فعلی مشخص نیست چرا مادر به خاطر مرگ فرزندش از عالم و آدم طلبکار است. مضاف بر اینکه مرگ علیار می توانست خیلی زودتر نیز اتفاق بیفتد چرا که در فرصت چهل دقیقه ای پیش از این اتفاق هیچ رابطه خاصی بین این مادر و پسر ساخته نمی شود و میزان وابستگی مادر امری درون متنی و دراماتیک نیست. حتی با قبول این نکته و مفروض پنداشتن رابطه مادر فرزندی، معضل اساسی دیگری که وجود دارد این است که علیار تبدیل به یک شخصیت همدلی برانگیز نمی شود چرا که امور شرارت آمیز بر او سیطره دارد...
🔹 متن کامل را در صفحه 7 شماره 271 #مجله_فیلم_نگار در www.filmnegar.ir بخوانید.
مجلهٔ فیلم نگار
Photo
گفت وگو با جابر قاسمعلی فیلمنامه نویس "زعفرانیه 14 تیر"

عباس نصراللهی: تا چه حد این فیلمنامه را وابسته به ملودرامهای خانوادگی می دانستید؟ مقصودم ملودرام های اوریژینال است که تنها روی یک ژانر تمرکز دارند.

جابر قاسمعلی: خب از همان ابتدا که داستان "از این خبر خوشحال نیستی" ریچارد باوش را برای اقتباس انتخاب کردم، پیدا بود که این فیلمی ملودرام است. بگذارید به چیزی اعتراف کنم. یک بار با مرحوم خشایار الوند گپ می زدم. خشایار درباره تخصص تهیه کنندگی در سینمای ایران حرف میزد. او گفت تهیه کننده شناخت دقیقی از تخصص افراد سینما باید داشته باشد؛ او باید بداند که من کمدی نویس هستم. او اگر متن کمدی می خواهد باید سراغ من بیاید؛ همچنان که اگر داستان ملودرام می خواهد باید از تو کمک بگیرد. شنیدن این حرف خشایار برای من جالب بود. دیدم راست می گوید. خودم هم تا پیش از این به آن فکر نکرده بودم. من در این سالها عموما چه در سینما و چه در تلویزیون ملودرام نوشته ام. به عبارت دیگر من خودم را متخصص ملودرام می دانم. برگردم به سؤال تو؛ سینمای امروز البته به یک ژانر قانع نیست و معمولا چندین زیرژانر در هر فیلمی قابل ردیابی است. در مورد فیلم #زعفرانیه_14_تیر البته سعی کردم خیلی از این شاخ به آن شاخ نپرم. ضمن آنکه فضای داستانی که طراحی کرده بودم همچین اجازه ای نمی داد.

🔹 متن کامل را در صفحه 14 شماره 271 #مجله_فیلم_نگار در www.filmnegar.ir بخوانید.
مجلهٔ فیلم نگار
Photo
بررسی علیت و شکاف در پیوند کنش و انگیزه شخصیت در فیلمنامه “تاسیان”

سمیه خاتونی: الگوی اصلی پیرنگ در فیلمنامه #تاسیان ، عشق طبقاتی و عاشقان بداقبال است که نمونه های کلاسیکی مثل تایتانیک و اقتباسهای سینمایی از رومئو و ژولیت را در بر می گیرد. فیلمنامه داستان عشق (آرتور هیلر) یکی از شاخص ترین نمونه هاست؛ داستانی درباره دو دانشجو به نامهای الی و اولیور از طبقات اجتماعی متفاوت که مخالفت خانواده و تفاوت طبقاتی شان مانعی بر رابطه شان می شود و عشقی غم انگیز و تراژیک رقم می زند. این اثر به خاطر تلفیق تم عشق، درام و تضادهای طبقاتی، نمونه بارز این الگوی کلاسیک است.
در این الگو، معمولا یکی از عشاق از طبقه پایین یا متوسط است و دیگری از طبقه بالا و مرفه. این الگو، اگرچه کلیشه ای است، اما یکی از شناخته شده ترین شاکله ها در فیلمنامه نویسی محسوب می شود. نویسنده با بازآفرینی آن در موقعیتها و شرایط تازه، می کوشد با رویکرد آشنایی زدایی، روایت این عشق را از زاویه ای متفاوت ارائه دهد. به این ترتیب، "عشق طبقاتی" می تواند با مسائل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی درآمیزد و ساختاری پویاتر پیدا کند.
با این حال، نویسنده الزامی به محدود ماندن در چارچوب این ساختار کلاسیک ندارد، اما باید توجه داشت که دو رکن اصلی آن همواره پابرجا هستند: نخست، حضور دو دلداده؛ و دوم، وجود شکاف طبقاتی - از هر جنس که باشد - که اغلب به عنوان نیروی محرک سایر رویدادهای پیرامون رابطه عمل می کند.
فیلمنامه تاسیان روایت خود را بر محور عشق میان دو دلداده، امیر و شیرین، بنا می کند. شیرین، دختر هنرمند یک کارخانه دار از طبقه مرفه، و امیر، کارگری ساده و اهل ذوق یک چاپخانه، که به هم دل می بازند. عشقی نافرجام که مخالفت جدی جمشید پدر شیرین، هم زمان با امواج سیاسی پرالتهاب روزهای منتهی به انقلاب، سرنوشت آن را رقم می زند و این رابطه در گرداب هرج ومرج و خشونت آن دوران قربانی می شود.

🔹 متن کامل را در صفحه 20 شماره 271 #مجله_فیلم_نگار در www.filmnegar.ir بخوانید.
مجلهٔ فیلم نگار
Photo
سه روش اصلی برای تعریف یک داستان واقعی در سینما


هنگامی که یک فیلمنامه نویس یا ایده پرداز به خبر جالبی در روزنامه بر می خورد، یا حادثه تکان دهنده ای را از طریق رسانه ای همچون تلویزیون مشاهده می کند، یا اینکه حتی خاطره ای را از رفیقی می شنود و درنهایت بر اساس اینها، تصمیم می گیرد که شروع به نگارش یک فیلمنامه کند، در حالت کلی و البته متناسب با سوژه مورد مطالعه و البته حدودی که برای خودش در جهت پرداختن به موضوع انتخاب می کند، می تواند از سه روش پیروی کند:
*نخستین روش، رویکرد کلاسیک است. مدلی که بخشهای اصلی و مهم ماجرا را انتخاب می کند، قسمتهای زائدی را که فاقد بعد دراماتیک هستند، حذف می کند، ابعاد ساختگی را جایگزین این فقدان می کند و در آخر در یک قالب مشخص دراماتیک عمدتا فیلمنامه نویسی، مثلا درام سه پرده ای، قرار می دهد.
*روش بعدی، مدل پست مدرن است که در آن کلیدواژه واقعیت عملا از معنا تهی می شود. برخی از فیلمنامه نویسان تعمدا با مفهوم حقیقت بازی می کنند. نوح هاولی، خالق سریال تلویزیونی فارگو، هر قسمت را با این ادعا آغاز می کند که "این داستان واقعی است". با این حال، داستان های هر یک از سه فصل کاملا ساختگی هستند.
* اما سومین روش، سویه ای مدرن دارد و این سویه با سبک و نظریه ناتورالیسم تعریف می شود. این روش به عینی ترین شکل ممکن، یک اتفاق و حواشی پیرامون آن را بدون حذف و اضافه به نمایش می گذارد. این روش نه همچون شیوه کلاسیک به دلخواه آن جاهایی را که جذاب نیستند، حذف می کند و نه جذابیتی را خارج از محدوده حقیقت، چاشنی کار می کند و نه همچون تفکر پست مدرن، واقعیت را به ابزاری برای بازی و مضحکه بدل می گرداند.

🔹 نویسنده: امیرحسین بهروز
🔹 متن کامل را در صفحه 50 شماره 271 #مجله_فیلم_نگار در www.filmnegar.ir بخوانید.
مجلهٔ فیلم نگار
Photo
درام اتاقی در فیلمنامه "زعفرانیه ۱۴ تیر"

پویا هاشم پور: فیلمنامه زعفرانیه ۱۴ تیر، اثری در ژانر درام است که داستان یک روز بحرانی در زندگی خانواده ای مرفه را روایت می کند. وقایع فیلم همگی در یک خانه و طی یک روز اتفاق می افتد؛ ویژگی ای که آن را در زمره آثاری با ساختار #درام_اتاقی قرار می دهد. این قالب، که ریشه ای عمیق در تئاتر دارد، بر محدودیت مکانی و زمانی تکیه می کند و به جای گسترش جغرافیایی یا زمانی، عمق روابط انسانی و تنشهای روانی را محور روایت قرار می دهد.هدف این مطلب بررسی فیلمنامه #زعفرانیه_14_تیر از منظر درام اتاقی است؛ اینکه چگونه این فیلمنامه از محدودیت مکان و زمان برای ساخت تعلیق، پیشبرد داستان و آشکار کردن لایه های پنهان روابط بین شخصیتها بهره می گیرد.
اصطلاح درام اتاقی در ادبیات نمایشی و سینما به آثاری اطلاق می شود که داستان شان یک یا چند اتاق، و با حضور تعداد محدودی شخصیت روایت در فضایی بسته، معموال می شود. این نوع آثار اغلب به اصل وحدت مکان و زمان ارسطویی نزدیک اند؛ اصلی که بر وقوع رویدادها در یک مکان مشخص و طی مدت زمانی محدود (معمولا کمتر از یک شبانه روز) تأکید دارد. ریشه های این قالب در تئاتر کلاسیک و مدرن دیده می شود؛ از تراژدی های یونان باستان تا آثار هنریک ایبسن و آنتوان چخوف.
در سینما، فیلم هایی مانند کشتار نمونه های شاخصی از روایت های درام اتاقی اند. ویژگی بارز این قالب، تمرکز بر دیالوگها، کشمکش های بین فردی و روانی و بهره گیری از فضای محدود به عنوان عاملی برای تشدید تنش است.در فیلمنامه زعفرانیه ۱۴ تیر تمام رویدادهای اصلی در خانه خانواده انوشه رخ می دهد. زمان روایت نیز محدود به یک روز است: از شب بازگشت ماهرخ از سفر تا پایان روز بعد که بحران خانوادگی به نقطه اوج خود می رسد.
انتخاب این ساختار در نگاه اول می تواند ناشی از ملاحظات تولیدی به نظر برسد، اما توجه به منبع اقتباس نشان می دهد این انتخاب آگاهانه بوده است. فضای خانه انوشه صرفا یک محل سکونت نیست، بلکه عنصری فعال در ایجاد تنش و پیشبرد داستان است. اتاقها، سالن، میز شام، و حتی در ورودی، به عنوان نقاطی عمل می کنند که روابط بین شخصیتها را شکل می دهند یا افشاگری ها را رقم می زنند....

🔹 متن کامل را در صفحه 12 شماره 271 #مجله_فیلم_نگار در www.filmnegar.ir بخوانید.
2025/09/05 15:04:11
Back to Top
HTML Embed Code: