Telegram Group Search
RADIO GATSBY سیاست
🔴 جان لاک 🔵 اندیشمندان مرتبط: توماس هابز - ابن خلدون • فیلسوف آزادی؛ جان لاک کوتاه مهم • ایده انقلابی «حقوق برابر»؛ اساس جوامع آزاد - آزادی و حق طبیعی کوتاه مهم • مدارای مذهبی - جامعه ای بر اساس مدارا کوتاه مهم • جان، مال و آزادی؛ وظیفه دولت چیست؟ کوتاه…
مدرن

یکی از متفکران غربی که ایده معاصر حقوق طبیعی را بررسی کرد، مذهب‌شناس فرانسوی ژان شرلیه بود که رساله او یکی از تلاشهایی به حساب می‌آید که آنچه را که بعداً فرضیه «حقوق طبیعی مدرن» نامیده شد را آورد.

«انجمن لهستانی-لیتوانیایی» در ۱۴۱۸ در شورای کنستانس به رهبری «پاور لودویگ» کشیش دانشگاه یاگیلونیا، بحث حقوق طبیعی را مطرح کرد. لودویگ مشروعیتِ جنگ‌های صلیبی دولت شوالیه‌های تتونیک علیه لیتونی را زیر سؤال می‌برد با این استدلال که شوالیه‌ها تنها در صورتی حق حمله به لیتوانی را دارند که کافران علیه حقوق طبیعی مسیحیان اقدامی کرده باشند. او سپس این مسئله را مطرح کرد که بی‌ایمانان نیز باید محترم شمرده شوند و پاپ یا امپراتوری مقدس روم نباید نسبت به ایشان خشونت روا دارند. لیتوانیایی‌ها همچنین با استناد به این حکمِ شورا گروهی از نمایندگان ساموگیت را برای شهادت به جنایاتِ مرتکب‌شده علیه‌شان آوردند.

قرن‌ها بعد، دکترین رواقیون که «نفْس را نمی‌توان به اسارت تحویل داد» در دکترین اصلاحات پروتستانی در قالب «آزادی وجدان» ظهور جدیدی یافت. مارتین لوتر در می‌گفت:

هر انسانی مسئولِ ایمانِ خودش است و خودش باید ببیند ایمانش درست است یا نه. از آنجایی که کسی به جای من به بهشت یا جهنم نمی‌رود، اعتقاد یا عدمِ اعتقادش در عاقبت من تأثیری ندارد. از آنجایی که کَسِ دیگری مرا به بهشت یا جهنم نمی‌برد، نمی‌تواند مرا مؤمن یا کافر سازد؛ بنابراین آدمی باید قناعت کند و صرفاً به امور خود رسیدگی کند و به مردم اجازه دهد هر چیزی که می‌توانند و می‌خواهند را باور کنند و دیگران را محدود نکند


جان لاک، فیلسوف انگلیسی قرن هفدهم حقوق طبیعی را در کار خود مورد بحث قرار داد و آنها را «زندگی، آزادی و املاک (دارایی)» تعریف کرد؛ و استدلال کرد که چنین حقوق اساسی در قرارداد اجتماعی تسلیم نمی‌شود. حفاظت از حقوق طبیعی زندگی، آزادی و اموال به عنوان توجیهی برای شورش در مستعمرات آمریکایی مطرح شد. همان‌طور که جورج میسون در پیش نویس خود برای اعلامیه حقوق ویرجینیا اظهار داشت، «همه مردم مساوی آفریده شده‌اند» و مقرر کرد «برخی از حقوق طبیعی ذاتی، که هیچ‌کدام از آنها نمی‌تواند، تحت هیچ قراردادی اولادشان را از ان محروم یا بی بهره سازند». دیگر هم‌سدهٔ انگلستانی لاک، جان لیبورن، معروف به «جانِ آزادزاده») که هم با سلطنت چارلز یکم و هم با دیکتاتوری نظامی اولیور کرامول تنش داشت، به نفعِ شماری از حقوق که «حقوق آزادزادگی» می‌نامیدشان استدلال می‌کرد و آن‌ها را حقوقی می‌دانست که برخلاف حقوقِ اعطاشده از جانب حکومت و قواعد انسانی، آدمیان با آن‌ها متولد می‌شوند.

یک انگلیسی دیگر قرن هفدهم میلادی بنام جان لیلبورن که هم با سلطنت چارلز اول و هم جمهوری تحت حاکمیت دیکتاتوری نظامی الیور کرامول درافتاد استدلال کرد که سطح حقوق بنیادی انسان که او آنرا «حقوق آزاد زاده» می‌خواند و آنها را حقوقی تعریف کرد که هر انسانی با آن به دنیا آمده است مخالف حقوقی است که حکومت یا قانون انسان اعطا می‌کند.

تفاوت میان حقوق انفکاک‌ناپذیر و انفکاک‌پذیر را نخستین بار فرانسیس هاچسون گفت. او اعلامیه استقلال را پیش‌بینی کرد و اظهار داشت
در هر کجا که به حقوق انفکاک‌ناپذیر انکار شوند، باید حق مقاومت به رسمیت شناخته شود. حقوق انفکاک‌ناپذیر محدودیت‌های اساسیِ همهٔ دولت‌ها هستند.» او البته محدودیتی بر مفهومش از حقوق انفکاک‌ناپذیر قائل می‌شود و می‌گوید: «هیچ حق یا محدودیت بر حقی نمی‌تواند برخلافِ خیرِ عمومی باشد.» هاچسون ایده‌اش از حقوق انفکاک‌ناپذیر را در کتابش «A System of Moral Philosophy» براساس اصول آزادیِ وجدان در اصلاحات پروتستانی تفصیل داد؛ مثلاً او پیرامون «حق قضاوت خصوصی» می‌نوشت: «بهیچ کس نمی‌تواند واقعاً احساسات، داوری‌ها و محبت‌های درونی خود را بر گردن دیگری اندازد و همچنین نمی‌تواند به هیچ وجه تمایل داشته باشد که خلاف آن‌ها عمل کند؛ بنابراین حق قضاوت خصوصی انفکاک‌ناپذیر است


در روشنگری آلمانی، هگل نیز استدلالی برای ایدهٔ حقوق انفکاک‌ناپذیرش آورد. او نیز مانند هاچسون، نظریهٔ حقوق انفکاک‌ناپذیر را بر اساس عدم انطباقِ واقعی آن جنبه‌های شخصیتی که «افراد» را از «چیزها» متمایز می‌کند، بنا کرد. در نظر او یک «چیز» مانند اموال می‌تواند از فردی به فرد دیگر منتقل شود اما این قاعده برای عناصرِ انسان‌ساز صادق نیست.

طبق نظریهٔ قرارداد اجتماعی، حقوق انفکاک‌ناپذیر به حقوقی گفته می‌شود که
شهروندان نمی‌توانند آن‌ها را تسلیمِ حاکم کنند. چنین حقوقی، طبیعی دانسته می‌شوند. هرچند برخی نظریه‌پردازانِ قرارداد اجتماعی استدلال می‌کنند از آنجایی که در وضع طبیعی هر کس زور بیشتری داشته از مزایای این حقوق بهره‌مند می‌شده، دیگر باشندگان بخشی از حقوق خود را تسلیمِ قدرتمندان می‌کردند تا بتوانند از خدماتِ ایشان بهره‌مند شوند


ادامه👇🏻
RADIO GATSBY سیاست
🔴 جان لاک 🔵 اندیشمندان مرتبط: توماس هابز - ابن خلدون • فیلسوف آزادی؛ جان لاک کوتاه مهم • ایده انقلابی «حقوق برابر»؛ اساس جوامع آزاد - آزادی و حق طبیعی کوتاه مهم • مدارای مذهبی - جامعه ای بر اساس مدارا کوتاه مهم • جان، مال و آزادی؛ وظیفه دولت چیست؟ کوتاه…
توماس هابز

توماس هابز (۱۶۷۹ – ۱۵۸۸) بحثی در مورد حقوق طبیعی را در نوشته فلسفه سیاسی اش دارد. هابز قاطعانه بین آزادی طبیعی و حقوق طبیعی تفاوت گذاشت. هابز می‌گوید
هر فردی نسبت به همه چیز حق دارد حتی نسبت به زندگی دیگری. (لویاتان)

این در واقع به وضعیتی می‌رساند که به ان «جنگ همه علیه همه» می‌گویند که در ان انسان برای زنده ماندن می‌کشد، می‌دزدد و انسانهای دیگر به بردگی می‌گیرد. دراینجا اگر انسانها خواهان زندگی صلح آمیز هستند بایستی از بسیاری از حقوق طبیعی خود صرف نظر کنند تا جامعه مدنی وسیاسی ایجاد کنند. این یکی از اولین ساختارهای فرضیه حکومت بنام قرارداد اجتماعی است.


جان لاک

جان لاک، "زندگی، آزادی، ملک (دارایی)"
جان لاک (۱۷۰۴ – ۱۶۳۲) یک فیلسوف برجسته غربی دیگر بود که حقوق را به عنوان طبیعی و لایتجزا تفسیر کرد. همانند هابز، لاک نیز معتقد به زندگی، آزادی و مال به عنوان حقوق طبیعی بود. او گفت:
زندگی، آزادی و مالکیت حقوق طبیعی انسانند. قرارداد اجتماعی توافقیست بیت اعضای یک کشور تا درون نظام حقوقی مشترکی زندگی کنند. دولت برای حفاظت از این حقوق و قانونگذاری تأسیس می‌شود و اگر به درستی از این حقوق حفاظت نکند می‌تواند سرنگون شود.


در بسط مفهوم حقوق طبیعی، لاک تحت تأثیر گزارشهای جامعه امریکایی‌های سرخ‌پوست قرار گرفت. او آنها را «مردم طبیعی» که در فضای آزادی «نزدیک به آزادی کامل» اما نه مجاز زندگی می‌کنند می‌دانست. او همچنین مفهوم خودش از قرارداد اجتماعی را بیان کرد.
قرارداد اجتماعی یک توافق بین اعضای یک کشور برای زندگی در یک سیستم مشترک قوانین است. انواع مختف حکومت‌ها نتیجه تصمیمات این افراد است که در ظرفیت جمعی خود حرکت می‌کنند. دولت‌ها بنا نهاده شده‌اند تا قوانینی ایجاد کنند که این سه حق طبیعی را حفاظت کند. اگر دولتی به‌خوبی نمی‌تواند این سه حق را حفاظت کند می‌توان آنرا برانداخت.


توماس پین

توماس پین (۱۸۰۹ – ۱۷۳۱) نیز از جمله کسانی است که به حقوق طبیعی پرداخته‌اند. رسالهٔ تأثیرگذار او، «حقوق انسان» که به سال ۱۷۹۱ نوشته شد، بر این نکته تأکید دارد که
حقوق را نمی‌توان با هر منشور اعطا کرد، زیرا چنین چیزی قانوناً این را خواهد رساند که آنها همچنین می‌توانند لغو شوند، و تحت چنین شرایطی این حقوق به مزیت‌هایی تقلیل خواهند یافت.

حقوق، ذاتی همه شهروندان است. اما منشورها با لغو این حقوق، در اکثریت، به تنهایی، در دست چند نفر خواهد بود بنابراین واقع امر باید این باشد که افراد خودشان هر کدام با حق شخصی و مستقل خود، با همکاری یکدیگر برای ایجاد یک دولت وارد شوند.



آنارشیست‌های اندیویدیوالیست آمریکایی

در حالی که در ابتدا آنارشیستهای اندیویدیوالیست آمریکایی به حقوق طبیعی پایبند بودند، بعدها در این دوره برخی به رهبری بنجامین تاکر از جایگاه حقوق طبیعی رها شده و به آنارشیسم اگویست ماکس اشتیرنر پیوستند."

وندی مک الروی بر ان بود که تاکر در پذیرش اگوئیسم اشتیرنر (۱۸۸۶)، حقوق طبیعی که مدتها به عنوان پایه ای از آزادی گرایی شناخته شده بود را رد کرد.

آنارشیستهای آمریکایی که به اگوئیسم پایبند بودند از جمله بنجامین تاکر، جان بورلی رابینسون، استیون تی. بایینگتون، هاچین هاپوود، جیمز ال واکر، ویکتور یاروس و ای اچ فالتون را شامل می‌شد.

جرمی بنتام
ایده حقوق طبیعی را تخیلی و استدلال‌های مدافع آن را لفاظی‌های پوچ می‌نامید. چرا که سخن گفتن از حق بدون آن‌که تکلیف لازم‌الاجرایی برای احترام به آن وجود داشته باشد، ناممکن است و قابلیت اجرا فقط با وجود یک نظام قانونی امکان‌پذیر است. مخالفان حقوق طبیعی اصولاً تحلیل خود را به حقوق موضوعه محدود می‌کنند و حقوق طبیعی را احساسی، غیر استدلالی، غیرقابل تعیین و مابعدالطبیعی و در نتیجه بی‌فایده تلقی می‌کنند.


تامس هیل گرین
حقوق طبیعی را از سه جهت غیرقابل قبول می‌دانست؛ این نظریه تصور می‌کرد که افراد حقوقی را به جامعه می‌آورند که از جامعه منشأ نگرفته است، مدعی بود که این حقوق را می‌توان علیه جامعه به کار برد و این که حقوق فردی را از وظایف افراد در قبال جامعه خود جدا می‌کرد.
RADIO GATSBY سیاست
🔴 جان لاک 🔵 اندیشمندان مرتبط: توماس هابز - ابن خلدون • فیلسوف آزادی؛ جان لاک کوتاه مهم • ایده انقلابی «حقوق برابر»؛ اساس جوامع آزاد - آزادی و حق طبیعی کوتاه مهم • مدارای مذهبی - جامعه ای بر اساس مدارا کوتاه مهم • جان، مال و آزادی؛ وظیفه دولت چیست؟ کوتاه…
https://youtu.be/7PP3MtKGTF4?list=TLPQMjMxMDIwMjXIOeHL1mBXaQ

🎙 در این قسمت از پادکست رشته‌های سکوت، به سراغ فیلسوفی می‌ریم که مفهوم آزادی، هویت، و مشروعیت حکومت رو از نو نوشت — ولی خودش هم خالی از تناقض نبود.

📘 جان لاک، صدای مهمی در دوران روشنگری بود.
او گفت ذهن ما در ابتدا لوح سفیده،
آزادی حق طبیعیه،
و حکومت فقط با رضایت مردم مشروعه.

اما در کنار این ایده‌های انقلابی،
لاک در تجارت برده‌داری سرمایه‌گذاری کرد،
و سکوتش درباره‌ی نابرابری اقتصادی و تبعیض نژادی،
سؤالات مهمی برای امروز ما به‌جا گذاشت.

🎧 در این اپیزود می‌شنویم:

– ذهن سفید یعنی چی؟ و هویت چطور شکل می‌گیره؟
– آیا دین باید از حکومت جدا باشه؟
– تساهل مذهبی از نگاه لاک
– نقد سلطه‌ی الهی، قدرت شاهان، و دفاع از آزادی وجدان
– تناقض‌های جان لاک: آزادی‌خواهی در فلسفه، سکوت در عمل
– و در نهایت… صدایی برای امروز: وقتی هنوز هم قدرت، خودش رو مقدس نشون می‌ده

📌 پادکستی برای کسانی که می‌پرسن:
*آزادی، از کیه؟ برای کیه؟ و چه قیمتی داره؟*

---

🧠 گوش بده. فکر کن. و خودت رو از نو بنویس...

📢 ما رو در شبکه‌های اجتماعی دنبال کن:
📸 اینستاگرام: / threadsofsilence_
📢 تلگرام: https://www.group-telegram.com/threadsofsilence
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پرونده‌سازان علیه حامیان پهلوی در داخل ایران؛ گزارش روزنامه هاآرتص

@JokerNejad
Twitter Instagram YouTube
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
واژه نامه سیاسی - قرارداد اجتماعی
@RADIO_GATSBY
Forwarded from GifGlass (Thinking)
این خزعبلات رو انقدر دارن تکرار می‌کنند که از این حجم از کج‌فهمی حالت تهوع پیدا کردم.

انحراف افکار عمومی، در مورد «فراموشی نیست»، در مورد «جهت دادنه». در مورد اینه که همه رو مثل یک گله بفرستی دنبال نخود سیاه. شما با رفتن سراغ این نخود سیاه، چیزی رو قرار نیست فراموش کنی، قراره فضا رو برای رشد این نخود سیاه آماده کنی تا هرجا رو دیدی؛ ببینی دارن از این نخود سیاه حرف می‌زنند. حتی براشون اهمیت نداره که تو میدونی این نخود سیاهه یا نه، همین که بخشی از این جریان بشی، کافیه. فراموشی هم نه اون فراموشی که کلا یادتون بره چیزی وجود داشته، بلکه هر روز با تولید این چرندیات، ذهن شما شلوغ و پُر از نامسئله می‌شه، که از فراموشی بدتره!

تولید خبرها و چرندیات برای اینه که مسائل مهم زیر این‌ها دفن بشه. در مورد سانسوره. حکومت با «تشدید تولید اطلاعات زباله و بی‌ارزش، باعث می‌شه ۹۸ درصد از فضای رسانه متعلق به این زباله‌ها باشه و اون چیزی که باید دیده بشه و بهش اهمیت داده بشه، طوری دفن بشه که انگار اصلا نبوده».
15
https://youtu.be/jmNvwPqy_So?list=TLPQMjMxMDIwMjXIOeHL1mBXaQ

جان لاک و نظریه لوح سفید | ما چه چیزی از ابتدا با خود نداریم؟ 🧠

در این ویدیو، وارد دنیای یکی از بنیادگذاران فلسفه‌ی مدرن می‌شیم: جان لاک (John Locke) — فیلسوفی که تفکر انسان درباره ذهن، تربیت، آزادی و شناخت رو برای همیشه تغییر داد.
اما تمرکز ما بر یکی از عمیق‌ترین ایده‌های اوست: نظریه لوح سفید (Tabula Rasa) — این‌که انسان با ذهنی خالی، بدون هیچ دانشی ذاتی به دنیا میاد، و همه‌چیز را از تجربه یاد می‌گیره.
🧠 تئوری لوح سفید یعنی چه؟
برخلاف نظریه‌های ذاتی‌گرایانه (مثل دیدگاه افلاطون یا دکارت)، لاک معتقد بود که ذهن کودک مانند لوحی سفید و خالی است که تجربه‌های حسی و بیرونی روی آن می‌نویسند.
از دیدگاه لاک، تمام دانسته‌های ما از تجربه حسی (Sensation) و بازتاب درونی (Reflection) به‌دست می‌آیند.
👶 این دیدگاه، آموزش و تربیت را به مسئله‌ای بنیادی تبدیل کرد. چون اگر همه‌چیز از تجربه می‌آید، پس آموزش، محیط و جامعه نقش اول را در شکل‌گیری شخصیت و دانش انسان دارند.
📚 جان لاک کی بود؟
فیلسوف قرن هفدهم میلادی
پدر لیبرالیسم کلاسیک
نویسنده‌ی «جستاری درباره فهم بشری» (Essay Concerning Human Understanding)
تأثیرگذار بر انقلاب آمریکا، قانون اساسی، و فلسفه سیاسی غرب
از منتقدان سرسخت قدرت مطلقه و مدافع حقوق طبیعی بشر
🔥 چرا نظریه لوح سفید هنوز مهمه؟
در دنیای امروز، که درباره‌ی «ژنتیک»، «هوش ذاتی»، و «تفاوت‌های فردی» بحث می‌شه، نظریه لاک یادآوری می‌کنه که محیط، تجربه، و تربیت هنوز شاه‌کلیدهای شکل‌گیری ذهن انسان هستند.
از روان‌شناسی مدرن گرفته تا تعلیم‌وتربیت و حتی عدالت اجتماعی، همه‌ی این حوزه‌ها از لاک الهام گرفته‌اند.
📌 کلیدواژه‌ها:
جان لاک، لوح سفید، tabula rasa، نظریه ذهن، فلسفه تجربه‌گرایی، تجربه‌گرایی، تجربه و عقل، فیلسوفان غرب، فهم بشری، فلسفه شناخت، جستاری درباره فهم انسانی، ذهن کودک، تربیت، آموزش، روان‌شناسی رشد، تجربه‌گرایی انگلیسی، ذهن خالی، فلسفه تعلیم و تربیت، فلسفه قرن هفدهم، لیبرالیسم، حقوق طبیعی، شناخت، عقل و تجربه، فلسفه ذهن، فیلسوف انگلیسی، پایه‌های مدرنیته، فلسفه غرب
🎥 اگر می‌خوای بدونی ذهن انسان چطور ساخته می‌شه، و چطور فلسفه لاک مسیر علم و سیاست مدرن رو تغییر داد، این ویدیو رو از دست نده.
«چرا به آینده ایران امیدوارم»

آیا واقعاً دلایلی برای امیدواری به آینده ایران وجود دارد؟

در این گفت‌وگو، با نگاهی تحلیلی و ژرف، هم به چالش‌ها و واقعیت‌های سخت سیاسی امروز پرداخته می‌شود و هم به نشانه‌های روشنِ امید — از تحولات ژئوپولیتیکی منطقه تا روندهای درونی جامعه ایران که مسیر آینده را شکل می‌دهند.

این پادکست دعوتی‌ست به نگاهی متعادل: نه انکار مشکلات، نه تسلیم ناامیدی؛ بلکه باور به فرصت‌های تازه‌ای که در دل تحولات بزرگ در حال شکل‌گیری است.

🎧 تا پایان بشنوید تا ببینید چرا امید به آینده ایران فقط یک احساس نیست — بلکه تحلیلی منطقی و مستدل دارد.

https://www.youtube.com/watch?v=cs-xNXJ1tAQ
5
کتاب تربیت سیاسی در اندیشه هابز، نوشته جفری وگان
کتاب "بهیموت لویاتان را آموزش می‌دهد: تربیت سیاسی در اندیشه‌ی هابز" اثر جفری وگان، به بررسی دیدگاه‌های توماس هابز، فیلسوف انگلیسی قرن هفدهم، در مورد تربیت سیاسی می‌پردازد

هابز در مشهورترین اثر خود، لویاتان، استدلال می‌کند که انسان‌ها در حالت طبیعی، در "جنگ هرکس علیه هرکس" زندگی می‌کنند. در این وضعیت، به دلیل میل ذاتی انسان به قدرت و خودخواهی، زندگی ناامن و وحشتناک است

هابز برای رهایی از این وضعیت، ضرورت وجود یک حاکم قدرتمند مطلق را مطرح می‌کند. این حاکم، که "لویاتان" نامیده می‌شود، با استفاده از قدرت قهریه، نظم و امنیت را در جامعه برقرار می‌کند

وگان در کتاب خود، به این موضوع می‌پردازد که چگونه هابز تربیت سیاسی را برای حفظ نظم مورد نظر لویاتان ضروری می‌داند. به نظر هابز، مردم باید از طریق آموزش، اطاعت از حاکم را درونی کنند و از هرگونه شورشی که ثبات جامعه را به خطر می‌اندازد، پرهیز کنند

وگان در این کتاب، ابعاد مختلف تربیت سیاسی در اندیشه هابز را مورد بررسی قرار می‌دهد، از جمله:

نقش آموزش: هابز معتقد بود که آموزش باید بر اطاعت از قوانین و احترام به اقتدار متمرکز باشد.
نقش دین: هابز دین را به عنوان ابزاری برای کنترل مردم توسط حاکم می‌دید
نقش سانسور: هابز از سانسور برای جلوگیری از انتشار ایده‌هایی که می‌توانستند ثبات حکومت را به خطر بیندازند، حمایت می‌کرد.
کتاب "بهیموت لویاتان را آموزش می‌دهد: تربیت سیاسی در اندیشه‌ی هابز" اثری ارزشمند برای درک دیدگاه‌های هابز در مورد تربیت سیاسی و ارتباط آن با نظریه دولت او است
---------------------------------------------------------------------------------------
نقدهایی بر کتاب

برخی از منتقدان استدلال می‌کنند که وگان تفسیر بیش از حد جامعی از دیدگاه‌های هابز ارائه می‌دهد.
منتقدان دیگر معتقدند که وگان به اندازه کافی به تنش‌های موجود در اندیشه هابز نپرداخته است.
با وجود این نقدها، کتاب "بهیموت لویاتان را آموزش می‌دهد: تربیت سیاسی در اندیشه‌ی هابز" منبعی ارزشمند برای هر کسی است که به تاریخ اندیشه سیاسی، فلسفه سیاسی یا اندیشه‌های توماس هابز علاقه‌مند است
--------------------------------------------------------------------------------------
هابز بزرگ‌ترین نظریه‌پرداز دولت در غرب بوده است
مردم باید برای ایمان‌آوردن به حقانیت و مشروعیت وضعیت مدنی و دولت، آموزش و پرورش بیابند و در ترس و بی‌اعتمادی نسبت به یکدیگر و به‌ویژه ترس از بازگشت وضع طبیعی در سایه‌ی امن لویاتان زندگی کنند. لویاتان چتر حمایت عمومی است که بدون آن زندگی خصومت‌آمیز و خشونت‌بار خواهد شد.
این کتاب اندیشه و آثار هابز را همچون مجموعه‌ای از آموزه‌ها و درس‌های تربیت سیاسی معرفی می‌کند که هدف آن‌ها پرهیز از جنگ و هرج‌ومرج و تأمین نظم و آرامش سیاسی است

https://www.youtube.com/watch?v=ZywPD7yJ0Og&list=TLPQMjMxMDIwMjXpYg63l2NIWQ&index=3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شاهزاده رضا پهلوی در مراسم بزرگداشت کوروش کبیر در تورنتو کانادا گفت: «ایران در کلیت خود در اشغال اسلامگرایان است و زمان علیه ماست هر لحظه تاخیر بهایی سنگین دارد و پنجره نجات ایران محدود است».
شاهزاده رضا پهلوی در ادامه افزود: «اگر زمان از دست برود شاید دیگر هرگز گشوده نشود اکنون در یکی از سخت‌ترین و تاریک‌ترین فصل‌های تاریخ ایران دیگر پرسش این نیست که چه باید کرد پرسش این است اگر نه اکنون پس چه زمانی اگر نه ما پس چه کسی و اگر امروز اقدام نکنیم چه بر ایران خواهد رفت».
او در ادامه تأکید کرد «اکنون زمان گسترش گروه‌های کوچک مبارزه و آماده شدن برای نبرد آخر است».
شاهزاده رضا پهلوی افزود: «ملت‌ها زمانی بزرگ می‌شوند که سرنوشت خویش را با دستان خود رقم بزنند نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند».
شاهزاده رضا پهلوی در پایان افزود: «ملت ایران نیز باید تصمیم‌ساز سرنوشت خویش باشند، سرزمین ما شایسته شکوه و آزادی است، و این بر عهده ما است که ایران را از این رژیم تبهکار و اهریمنی پس بگیریم»
6
2025/10/26 11:15:58
Back to Top
HTML Embed Code: