«عکسهای ناب از آخرین روزهای اسفند ۸۴ شریف»
📸 آخرین روزهای اسفند ۸۴، روزهای ملتهب و پرتنشی در شریف بوده که حواشیاش حتی از صداوسیما هم سر در آورده؛ تصمیم به تدفین شهدای گمنام در حیاط مسجد دانشگاه و بحثها و درگیریهای بین موافقین و مخالفین این تصمیم در خاطرات آن روزهای شریف به روشنی و پررنگی ثبت شده است.
🔹 حالا در پروژهای که چند نفر از فعالین دانشجویی دانشگاه برای جمعآوری آرشیوی از نشریات دانشگاه شروع کرده بودند، عکسهایی ناب و جالب توجه از آن رخداد هم به دست آمده که برخی از آنها در این پست قابل مشاهده است و باقیشان هم در این پوشه گوگلدرایو.
🔹 توضیحات بیشتر را در پست بعد بخوانید.
🔵 @SharifToday
🔹 حالا در پروژهای که چند نفر از فعالین دانشجویی دانشگاه برای جمعآوری آرشیوی از نشریات دانشگاه شروع کرده بودند، عکسهایی ناب و جالب توجه از آن رخداد هم به دست آمده که برخی از آنها در این پست قابل مشاهده است و باقیشان هم در این پوشه گوگلدرایو.
🔹 توضیحات بیشتر را در پست بعد بخوانید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍53👎18❤6😱3😁1💔1
Sharif Today
«عکسهای ناب از آخرین روزهای اسفند ۸۴ شریف» 📸 آخرین روزهای اسفند ۸۴، روزهای ملتهب و پرتنشی در شریف بوده که حواشیاش حتی از صداوسیما هم سر در آورده؛ تصمیم به تدفین شهدای گمنام در حیاط مسجد دانشگاه و بحثها و درگیریهای بین موافقین و مخالفین این تصمیم در خاطرات…
«عکسهای ناب از آخرین روزهای اسفند ۸۴ شریف»
📰 اگر خاطرتان باشد، اوایل امسال گفتیم چند نفر از فعالین دانشجویی، سنگ بزرگی را نشانه رفتهاند و آن جمعآوری آرشیو نشریات دانشگاه است؛ نشریاتی که هم خودشان بخشی از تاریخ دانشگاه هستند و هم راوی بخشی از تاریخ دانشگاه و حالوهوا و فکر و دغدغه و میل دانشجوهای یک دوره از شریف.
🗞 این پروژه در این ده ماه کمکم کاملتر شده و الآن حتی برخی از نشریات دهه هشتاد دانشگاه هم به آن اضافه شده که شاید مهمترین آن، خبرنامه انجمن اسلامی باشد. خودتان میتوانید در کانالی که برای این کار ساخته شده، بچرخید و بین آرشیو نشریات مختلف، گم شوید.
🔹 البته اخیرا جمعآوری این آرشیو فراتر از نشریات دانشگاه رفته و اسناد دیگری هم دارد به آن اضافه میشود که بهانه این پست هم، یکی از جالبترین این اسناد است؛ عکسهایی از اواخر اسفند ۸۴ در دانشگاه و حواشی تدفین شهدای گمنام در حیاط مسجد دانشگاه که خبر حواشی آن حتی سر از صداوسیما هم درآورد.
🔹 در حالی که آخرین روزهای سال ۸۴ داشت مژده آمدن عید را میداد و خیلی از دانشجوها مسافر شهرهایشان بودند و کلاسها هم نظم و ترتیب همیشگی را نداشت، ۲۲ اسفند، شریف شاهد یک درگیری و تنش تمامعیار بود. شورای فرهنگی دانشگاه به پیشنهاد بسیج دانشجویی و کانونهای فرهنگی همسو با آن مصوب کرده بود که به مناسبت چهلین سال تأسیس دانشگاه، شریف میزبان تعدادی از شهدای گمنام باشد.
🔹 موافقین تدفین از این کار به عنوان احترام به شهدا یاد میکردند و آن را فرصتی برای ادای دین به شهدا و تقویت روحیه انقلابی در دانشگاه میدانستند، اما مخالفین تدفین شهدا میگفتند این کار امکان حضور افرادی خارج از دانشگاه را در محیط دانشگاه به عناوین مختلف فراهم میکند و این افراد ممکن است با حضورشان، روحیه نقادی در دانشگاه را برنتابند و مانعی برای فعالیتهای دانشجویی باشند.
🔹 در نهایت تجمع مخالفین تدفین شهدا در روزهای قبل از مراسم مقابل دفتر رئیس و مذاکراتشان با معاون دانشجویی وقت دانشگاه (وثوقی وحدت) برای تأخیر در اجرای این برنامه و منوط شدن آن به رأی موافق دانشجوها، راه به جایی نمیبرد و ۲۲ اسفند، تابوتهای شهدا به شریف میآید تا در ضلع شمالی حیاط مسجد به خاک سپرده شود. دانشجوهای مخالف با دعوت انجمن اسلامی در حیاط مسجد حاضر میشوند تا اعتراضشان را نشان دهند. از طرف دیگر موافقان تدفین هم در حیاط مسجد حضور دارند و در مقابل مخالفان صفآرایی کردهاند. اما سعید حدادیان که مداح مراسم است، با سخنهای تهییجکنندهاش عاملی میشود برای شروع درگیری بین موافقان و مخالفان.
🔹 البته این درگیری، تنها حاشیه این مراسم نیست و دانشجوهای معترض با حضور در مقابل دفتر ریاست دانشگاه نسبت به خلف وعده و ورود افراد خارج دانشگاه به مراسم اعتراض میکنند و این اعتراض، درگیری با ریاست وقت دانشگاه (سعید سهرابپور) و ضرب و شتم او را هم به همراه دارد.
📸 عکسهای بسیار جالب توجهی از این حواشی را میتوانید در این پوشه گوگلدرایو مشاهده کنید؛ عکسهایی که چهرههای جوانان موافق و مخالف این قضیه در آن دهه را نشان میدهد.
📆 همچنین به احتمال زیاد ما به بهانه این عکسها، یک بازخوانی از اتفاقات آن دوره را منتشر خواهیم کرد، اما فعلا نقدا میتوانید سه ویژهنامه (+ و + و +) و نیز شماره ۴۱ از خبرنامه انجمن اسلامی و شمارههای ۳۰۴ و ۳۰۵ روزنامه شریف را تورقی کنید تا کمی در جریان اتفاقات آن دوره قرار بگیرید.
📨 همچنین اگر خودتان یا دوستان و آشنایانتان هم عکسی، سندی، نشریهای، چیزی از شریف دم دستتان/شان هست که مایلاند به این آرشیو اضافه شود، میتوانید و میتوانند به آیدیهای داخل بیوی کانال تلگرام آرشیو نشریات دانشگاه یا ایمیل [email protected] پیام دهید.
🔵 @SharifToday
📰 اگر خاطرتان باشد، اوایل امسال گفتیم چند نفر از فعالین دانشجویی، سنگ بزرگی را نشانه رفتهاند و آن جمعآوری آرشیو نشریات دانشگاه است؛ نشریاتی که هم خودشان بخشی از تاریخ دانشگاه هستند و هم راوی بخشی از تاریخ دانشگاه و حالوهوا و فکر و دغدغه و میل دانشجوهای یک دوره از شریف.
🗞 این پروژه در این ده ماه کمکم کاملتر شده و الآن حتی برخی از نشریات دهه هشتاد دانشگاه هم به آن اضافه شده که شاید مهمترین آن، خبرنامه انجمن اسلامی باشد. خودتان میتوانید در کانالی که برای این کار ساخته شده، بچرخید و بین آرشیو نشریات مختلف، گم شوید.
🔹 البته اخیرا جمعآوری این آرشیو فراتر از نشریات دانشگاه رفته و اسناد دیگری هم دارد به آن اضافه میشود که بهانه این پست هم، یکی از جالبترین این اسناد است؛ عکسهایی از اواخر اسفند ۸۴ در دانشگاه و حواشی تدفین شهدای گمنام در حیاط مسجد دانشگاه که خبر حواشی آن حتی سر از صداوسیما هم درآورد.
🔹 در حالی که آخرین روزهای سال ۸۴ داشت مژده آمدن عید را میداد و خیلی از دانشجوها مسافر شهرهایشان بودند و کلاسها هم نظم و ترتیب همیشگی را نداشت، ۲۲ اسفند، شریف شاهد یک درگیری و تنش تمامعیار بود. شورای فرهنگی دانشگاه به پیشنهاد بسیج دانشجویی و کانونهای فرهنگی همسو با آن مصوب کرده بود که به مناسبت چهلین سال تأسیس دانشگاه، شریف میزبان تعدادی از شهدای گمنام باشد.
🔹 موافقین تدفین از این کار به عنوان احترام به شهدا یاد میکردند و آن را فرصتی برای ادای دین به شهدا و تقویت روحیه انقلابی در دانشگاه میدانستند، اما مخالفین تدفین شهدا میگفتند این کار امکان حضور افرادی خارج از دانشگاه را در محیط دانشگاه به عناوین مختلف فراهم میکند و این افراد ممکن است با حضورشان، روحیه نقادی در دانشگاه را برنتابند و مانعی برای فعالیتهای دانشجویی باشند.
🔹 در نهایت تجمع مخالفین تدفین شهدا در روزهای قبل از مراسم مقابل دفتر رئیس و مذاکراتشان با معاون دانشجویی وقت دانشگاه (وثوقی وحدت) برای تأخیر در اجرای این برنامه و منوط شدن آن به رأی موافق دانشجوها، راه به جایی نمیبرد و ۲۲ اسفند، تابوتهای شهدا به شریف میآید تا در ضلع شمالی حیاط مسجد به خاک سپرده شود. دانشجوهای مخالف با دعوت انجمن اسلامی در حیاط مسجد حاضر میشوند تا اعتراضشان را نشان دهند. از طرف دیگر موافقان تدفین هم در حیاط مسجد حضور دارند و در مقابل مخالفان صفآرایی کردهاند. اما سعید حدادیان که مداح مراسم است، با سخنهای تهییجکنندهاش عاملی میشود برای شروع درگیری بین موافقان و مخالفان.
🔹 البته این درگیری، تنها حاشیه این مراسم نیست و دانشجوهای معترض با حضور در مقابل دفتر ریاست دانشگاه نسبت به خلف وعده و ورود افراد خارج دانشگاه به مراسم اعتراض میکنند و این اعتراض، درگیری با ریاست وقت دانشگاه (سعید سهرابپور) و ضرب و شتم او را هم به همراه دارد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍57👎21❤8😁2🤔2🤬2💔2🔥1
Forwarded from پیشنهادهای فوری مهم
«قند پارسی از زبان شیرین سعید رحیمی»
#پیشنهاد #پادکست #شعر #ادبیات
👤 محمد:
✅ دانشجوهای شریف، احتمالا بیشترشان سعید رحیمی را به کلاسهای شیرین و لطیف ادبیاتش میشناسند؛ همان درسی که در ترمهای اول، ابتدا از روی اجبار برنامه درسی و چارت مصوب دانشگاه و دانشکده برمیدارند، اما هرقدر ترم جلوتر میرود و نظم و نثر تاریخ کهن و معاصر ادبیات فارسی را بیشتر به جان مینشانند، فیلشان یاد هندوستانش سر به فلک میگذارد و گاهی حتی فکر اوراق و دفاتر مهندسی و ریاضی شستن و پناه بردن به کنج دنج شعر و ادب به سرش میزند.
🔸 سعید رحیمی که در شریف، هم سر کلاسها و هم در محفلها و حلقهها و جمعهای شعردوست دانشجوها زیاد در تاریخ ادبیات فارسی رفتوآمد میکند و نظمها و نثرهای برجسته و مهم را با چاشنی حواشی و زمانه و ایده و فلسفه همجوارشان به حال میآورد و مخاطبش را از ذوق سیراب میکند، تصمیم گرفته در پادکست تازهتأسیسی به نام «سرواد» یک دوره تقریبا کامل تاریخ ادبیات فارسی را ارائه دهد و از صفر تا صد این تاریخ را یکبار برای مخاطب علاقهمند مرور کند.
🔸 رحیمی قصد دارد در «سرواد» سراغ شاعران و نویسندگان و متون مهم تاریخ ادبیات فارسی برود و تصویری کلی از تاریخ ادبیات فارسی و جایگاه این شاعران و نویسندگان و متون در ساختار کلی آن را بیان کند و از زندگی و اندیشه و آرا و دوران شاعران و نویسندگان هم بگوید. برای شروع هم رودکی را به عنوان استاد شاعران و پدر شعر فارسی و اولین شاعر بزرگ بعد از اسلام انتخاب کرده و از آغاز شعر فارسی در قرن سوم حرف به میان آورده است.
🎧 سرواد را در Castbox و اسپاتیفای میتوانید بشنوید، اما اگر خود سعید رحیمی دوستداشتنی را هم میخواهید ببینید، میتوانید به یوتیوبش سر بزنید.
@Pishnahadable
#پیشنهاد #پادکست #شعر #ادبیات
👤 محمد:
✅ دانشجوهای شریف، احتمالا بیشترشان سعید رحیمی را به کلاسهای شیرین و لطیف ادبیاتش میشناسند؛ همان درسی که در ترمهای اول، ابتدا از روی اجبار برنامه درسی و چارت مصوب دانشگاه و دانشکده برمیدارند، اما هرقدر ترم جلوتر میرود و نظم و نثر تاریخ کهن و معاصر ادبیات فارسی را بیشتر به جان مینشانند، فیلشان یاد هندوستانش سر به فلک میگذارد و گاهی حتی فکر اوراق و دفاتر مهندسی و ریاضی شستن و پناه بردن به کنج دنج شعر و ادب به سرش میزند.
🔸 سعید رحیمی که در شریف، هم سر کلاسها و هم در محفلها و حلقهها و جمعهای شعردوست دانشجوها زیاد در تاریخ ادبیات فارسی رفتوآمد میکند و نظمها و نثرهای برجسته و مهم را با چاشنی حواشی و زمانه و ایده و فلسفه همجوارشان به حال میآورد و مخاطبش را از ذوق سیراب میکند، تصمیم گرفته در پادکست تازهتأسیسی به نام «سرواد» یک دوره تقریبا کامل تاریخ ادبیات فارسی را ارائه دهد و از صفر تا صد این تاریخ را یکبار برای مخاطب علاقهمند مرور کند.
🔸 رحیمی قصد دارد در «سرواد» سراغ شاعران و نویسندگان و متون مهم تاریخ ادبیات فارسی برود و تصویری کلی از تاریخ ادبیات فارسی و جایگاه این شاعران و نویسندگان و متون در ساختار کلی آن را بیان کند و از زندگی و اندیشه و آرا و دوران شاعران و نویسندگان هم بگوید. برای شروع هم رودکی را به عنوان استاد شاعران و پدر شعر فارسی و اولین شاعر بزرگ بعد از اسلام انتخاب کرده و از آغاز شعر فارسی در قرن سوم حرف به میان آورده است.
🎧 سرواد را در Castbox و اسپاتیفای میتوانید بشنوید، اما اگر خود سعید رحیمی دوستداشتنی را هم میخواهید ببینید، میتوانید به یوتیوبش سر بزنید.
@Pishnahadable
❤86👍8👎6👏5
Forwarded from موسسه حامی علوم انسانی
🔴مساله افول علم در ایران، موسسه حامی و دعوتی به مشارکت
با وجود اختلاف نظرها، یک واقعیت مسلم تاریخی وجود دارد که مسلمانان با محوریت ایران یک دورهای (قرن های 8 تا 13م) طلایهدار علم در دنیا بودهاند. یک واقعیت مسلم تاریخی دیگر که همین الان هم ما آن را احساس میکنیم این است که کشورهای مسلمان از جمله ایران، دچار عقب ماندگی و افول در علم شدهاند.
آثار زیادی نوشته شده که این منحنی نزولی را توضیح دهد. برخی از آنها بیشتر بر دلایل خارجی (مانند استعمار) تکیه میکنند؛ برخی بیشتر بر دلایل داخلی تاکید دارند (مثلا استبداد پادشاهان و ارتجاع علمای دینی، ازجمله کتاب "ما چگونه ما شدیم؟" نوشته صادق زیباکلام)، برخی هم به پیچیدگی و چند عاملی بودن این موضوع اشاره میکنند (مثل کتاب "ما چگونه ما نشدیم؟" نوشته امیرمحمد گمینی که قبلا در اینجا گفتگویی هم با ایشان داشتهایم.)
بعد از انقلاب علمی و بزرگ شدن ساختار علم، جامعهشناسانِ علم بر وابستگی علم به ساختارهای اجتماعی و اقتصادی تأکید کردند. این بحث منجر به افزودن علت مهم دیگری به نظریات افول علم شد: کاهش حمایتهای مالی و موقوفات (endowments) از علم و نهادهای علمی در کشورهای اسلامی.
به عنوان مثال، اریک چنی (Eric Chaney)، استاد تاریخ اقتصادی آکسفورد، در مقالهای با عنوان "دین و صعود و افول علم اسلامی"، مینویسد:
🔹هنوز هم این چالش وجود دارد. در حالی که بخش قابل توجهی از منابعی که برای تاسیس و اداره دانشگاههای بزرگ جهان مانند هاروارد (37 درصد کل بودجه دانشگاه)، استنفورد (21 درصد کل بودجه) و آکسفورد (4 میلیارد پوند) از منابع خیریه و وقفهای علمی تأمین میشود، در ایران سهم بسیار کمی از بودجههای علمی از این منابع تأمین میگردد.
🔸🔸این یادداشت یک دعوت همگانی از اصحاب علم و فرهنگ و همچنین شرکتها و افراد عادی، برای پرداختن بیشتر به مساله وقف علمی به معنای عام آن است. اما هدف خاصتر آن، دعوتی است به مشارکت در حمایتهایی که موسسه حامی علوم انسانی از محققان و مستعدان کشور در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی آغاز کرده است.
توسعه علوم انسانی در ایران علاوه بر عوامل پیشگفته، به دلایل متعدد دیگری همچون کمبود منابع دولتی، اهمیت اجتناب از سوگیریهای علمی، عقبماندگی نسبت به علوم فنی و مهندسی، و اهمیت حیاتی علوم اجتماعی در توسعه ایران امروز، نیازمند مشارکتهای مردمی و بخش خصوصی است.
🏢🔻موسسه حامی علوم انسانی یک سازمان مردمنهاد ثبت شده در ایران است که از سال ۱۳۸۵ فعالیت خود را آغاز کرده است. (اسناد ثبتی، گزارشها و سایر اطلاعات از اینجا قابل دسترس است)
این موسسه تاکنون ۹۰ دانشجو و پژوهشگر مستعد علوم انسانی را از طریق بورسیههای تحصیلی خارج از کشور، فرصتهای مطالعاتی و حضور در کنفرانسهای بینالمللی با شرط بازگشت و خدمت به کشور، حمایت کرده است. بخشی از این دانشجویان در بهترین دانشگاههای جهان مشغول تحصیل و پژوهش هستند و برخی دیگر به چهرههای علمی و مدیریتی موثر در کشور تبدیل شدهاند که به عنوان اعضای هیئت علمی یا مدیران شرکتهای موفق داخلی فعالیت میکنند.
🔹استمرار و گسترش برنامههای حمایتی موسسه حامی کاملاً به عزم افرادی بستگی دارد که اهمیت علوم انسانی و سرمایهگذاری در این حوزه را درک میکنند.
(حامی امکانات متنوعی برای حمایت از افراد و پروژهها فراهم کرده و از همه دعوت میکند تا در این مسیر همراه شوند. درگاه پرداخت موسسه در دسترس است و امکان واریز مستقیم کمکهای مالی به حساب برگزیدگان نیز وجود دارد. همچنین، شرایط پرداخت ارزی نیز مهیا است. (در این صورت لطفاً با ایمیل حامی در ارتباط باشید: [email protected]))
🔹در پایان، به بخشی از یادداشتی با عنوان"هفت دلیل اهمیت اهداء " (Seven Reasons Why Giving Matters) از صفحه جمعآوری کمکهای مالی استنفورد اشاره میکنم:
@haameeorg
با وجود اختلاف نظرها، یک واقعیت مسلم تاریخی وجود دارد که مسلمانان با محوریت ایران یک دورهای (قرن های 8 تا 13م) طلایهدار علم در دنیا بودهاند. یک واقعیت مسلم تاریخی دیگر که همین الان هم ما آن را احساس میکنیم این است که کشورهای مسلمان از جمله ایران، دچار عقب ماندگی و افول در علم شدهاند.
آثار زیادی نوشته شده که این منحنی نزولی را توضیح دهد. برخی از آنها بیشتر بر دلایل خارجی (مانند استعمار) تکیه میکنند؛ برخی بیشتر بر دلایل داخلی تاکید دارند (مثلا استبداد پادشاهان و ارتجاع علمای دینی، ازجمله کتاب "ما چگونه ما شدیم؟" نوشته صادق زیباکلام)، برخی هم به پیچیدگی و چند عاملی بودن این موضوع اشاره میکنند (مثل کتاب "ما چگونه ما نشدیم؟" نوشته امیرمحمد گمینی که قبلا در اینجا گفتگویی هم با ایشان داشتهایم.)
بعد از انقلاب علمی و بزرگ شدن ساختار علم، جامعهشناسانِ علم بر وابستگی علم به ساختارهای اجتماعی و اقتصادی تأکید کردند. این بحث منجر به افزودن علت مهم دیگری به نظریات افول علم شد: کاهش حمایتهای مالی و موقوفات (endowments) از علم و نهادهای علمی در کشورهای اسلامی.
به عنوان مثال، اریک چنی (Eric Chaney)، استاد تاریخ اقتصادی آکسفورد، در مقالهای با عنوان "دین و صعود و افول علم اسلامی"، مینویسد:
دو دوره اصلی برای حمایت مالی از علم وجود داشته است. دوره اول از قرن 8 تا 12(دوره صعود) و دوره دوم از 12 تا 19م (دوره افول). در دوره اول، حکمرانان و ثروتمندان از تولیدات علمی حمایت مالی کرده و مؤسساتی مانند کتابخانهها را برای پرداختن به موضوعات علمی تأسیس کردند. آنها دانشمندان را، هم به منظور افزایش پرستیژ خود؛ و هم به خاطر مزایای عملیِ علوم پزشکی، نجوم، ستارهشناسی و ریاضیات حمایت میکردند. در دوره دوم، کمک مالی محدود به مؤسسات مذهبی شد. محققانی که میخواستند از این حمایتها بهرهمند شوند، باید در علوم دینی تخصص میداشتند. لذا در این دوره، مؤسساتی که به طور خاص به علم میپرداختند، از بین رفتند.
🔹هنوز هم این چالش وجود دارد. در حالی که بخش قابل توجهی از منابعی که برای تاسیس و اداره دانشگاههای بزرگ جهان مانند هاروارد (37 درصد کل بودجه دانشگاه)، استنفورد (21 درصد کل بودجه) و آکسفورد (4 میلیارد پوند) از منابع خیریه و وقفهای علمی تأمین میشود، در ایران سهم بسیار کمی از بودجههای علمی از این منابع تأمین میگردد.
🔸🔸این یادداشت یک دعوت همگانی از اصحاب علم و فرهنگ و همچنین شرکتها و افراد عادی، برای پرداختن بیشتر به مساله وقف علمی به معنای عام آن است. اما هدف خاصتر آن، دعوتی است به مشارکت در حمایتهایی که موسسه حامی علوم انسانی از محققان و مستعدان کشور در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی آغاز کرده است.
توسعه علوم انسانی در ایران علاوه بر عوامل پیشگفته، به دلایل متعدد دیگری همچون کمبود منابع دولتی، اهمیت اجتناب از سوگیریهای علمی، عقبماندگی نسبت به علوم فنی و مهندسی، و اهمیت حیاتی علوم اجتماعی در توسعه ایران امروز، نیازمند مشارکتهای مردمی و بخش خصوصی است.
🏢🔻موسسه حامی علوم انسانی یک سازمان مردمنهاد ثبت شده در ایران است که از سال ۱۳۸۵ فعالیت خود را آغاز کرده است. (اسناد ثبتی، گزارشها و سایر اطلاعات از اینجا قابل دسترس است)
این موسسه تاکنون ۹۰ دانشجو و پژوهشگر مستعد علوم انسانی را از طریق بورسیههای تحصیلی خارج از کشور، فرصتهای مطالعاتی و حضور در کنفرانسهای بینالمللی با شرط بازگشت و خدمت به کشور، حمایت کرده است. بخشی از این دانشجویان در بهترین دانشگاههای جهان مشغول تحصیل و پژوهش هستند و برخی دیگر به چهرههای علمی و مدیریتی موثر در کشور تبدیل شدهاند که به عنوان اعضای هیئت علمی یا مدیران شرکتهای موفق داخلی فعالیت میکنند.
🔹استمرار و گسترش برنامههای حمایتی موسسه حامی کاملاً به عزم افرادی بستگی دارد که اهمیت علوم انسانی و سرمایهگذاری در این حوزه را درک میکنند.
(حامی امکانات متنوعی برای حمایت از افراد و پروژهها فراهم کرده و از همه دعوت میکند تا در این مسیر همراه شوند. درگاه پرداخت موسسه در دسترس است و امکان واریز مستقیم کمکهای مالی به حساب برگزیدگان نیز وجود دارد. همچنین، شرایط پرداخت ارزی نیز مهیا است. (در این صورت لطفاً با ایمیل حامی در ارتباط باشید: [email protected]))
🔹در پایان، به بخشی از یادداشتی با عنوان"هفت دلیل اهمیت اهداء " (Seven Reasons Why Giving Matters) از صفحه جمعآوری کمکهای مالی استنفورد اشاره میکنم:
هر هدیه تأثیر دارد: بیشتر کمکها به دانشگاه استنفورد کمتر از ۱۰۰۰ دلار هستند. اما زمانی که با هم جمع میشوند، میلیونها دلار برای کمکهای مالی، برنامههای آموزشی، پژوهشها و سایر برنامهها تأمین میکنند.
@haameeorg
👍40👎14❤1
«به وقت بهار، به تماشای بداغ»
#شریفگرافی #ارسالی
📝 #امین_رضایی
📸 اگر پس از بازگشایی دانشگاه در بهار، قدم به پردیس دانشگاه گذاشته و از کنار دانشکده مهندسی شیمی و نفت گذر کرده باشید، نوازش جواهری سبز و سپید را روی چشمهایتان احساس کردهاید؛ درختچهای پرشکوه با خوشههای گل سفید و پرفروغ که گویی برف بهاری شاخههایش را آراسته است. این درخت زیبا «بداغ» یا Viburnum opulus نام دارد و گویهای گلهای ریز و درخشانش مانند گردنبندی از مروارید میدرخشد.
🔹 راز بداغ اما در فرصت گذران حظ بردن از آن است. گلهای سفید آن تنها چند هفته در اوایل بهار میپایند و سپس به سرعت ایام جوانی رخت برمیبندند. گل دادن و گل رفتنش گویا استعارهایست از ناپایداری زندگی؛ شکوفههای کوتاهعمر اما فراموشنشدنی زندگی که اگر به موقع به تماشایشان ننشینیم و برای دیدنشان درنگ نکنیم، فرصت از کف میرود.
🔹 اگر گذرتان این روزها به دانشگاه میخورد، فرصت تماشای بداغ را دریابید، زیر سایهسارش اندکی درنگ کنید و اجازه دهید عطر گلهایش روحتان را تازه کند که زیباییهای زندگی، هرقدر هم کوتاه و گریزپا باشند، همانها هستند که زندگی را در خاطرات و یادهایش جاودانه میکنند.
پینوشت: این عکسها و متن را یکی برایمان فرستاد و حیفمان با شما به اشتراکش نگذاریم. شما هم هر زمان سوژهای، یادداشتی، تحلیلی، آمار و ارقامی، نکته نغزی چیزی به چشمتان خورد یا به سرتان زد، خواستید برایمان بفرستید که گهگداری چیزی اینجا منتشر شود. خودمان هم شاید سعیهایمان را روی هم گذاشتیم و چیزکهای بیشتری اینجا به یادگار گذاشتیم.
🔵 @SharifToday
#شریفگرافی #ارسالی
📝 #امین_رضایی
🔹 راز بداغ اما در فرصت گذران حظ بردن از آن است. گلهای سفید آن تنها چند هفته در اوایل بهار میپایند و سپس به سرعت ایام جوانی رخت برمیبندند. گل دادن و گل رفتنش گویا استعارهایست از ناپایداری زندگی؛ شکوفههای کوتاهعمر اما فراموشنشدنی زندگی که اگر به موقع به تماشایشان ننشینیم و برای دیدنشان درنگ نکنیم، فرصت از کف میرود.
🔹 اگر گذرتان این روزها به دانشگاه میخورد، فرصت تماشای بداغ را دریابید، زیر سایهسارش اندکی درنگ کنید و اجازه دهید عطر گلهایش روحتان را تازه کند که زیباییهای زندگی، هرقدر هم کوتاه و گریزپا باشند، همانها هستند که زندگی را در خاطرات و یادهایش جاودانه میکنند.
پینوشت: این عکسها و متن را یکی برایمان فرستاد و حیفمان با شما به اشتراکش نگذاریم. شما هم هر زمان سوژهای، یادداشتی، تحلیلی، آمار و ارقامی، نکته نغزی چیزی به چشمتان خورد یا به سرتان زد، خواستید برایمان بفرستید که گهگداری چیزی اینجا منتشر شود. خودمان هم شاید سعیهایمان را روی هم گذاشتیم و چیزکهای بیشتری اینجا به یادگار گذاشتیم.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤94👍12👎5🤩4🔥2🤬1🕊1
«آموزش برنامهنویسی بدون لپتاپ در وقت اضافه»
📝 یادداشت زیر را #علیرضا_کدیور که از پاییز ۹۸ به عنوان استاد مدعو دانشکده مهندسی کامپیوتر، درس مبانی برنامهسازی کامپیوتری با زبان پایتون را ارائه میدهد، نوشته و در آن به برخی مشکلات آموزش این درس اشاره کرده؛ از تعلل سازمان سنجش در اعلام نتایج و در نتیجه شروع با تأخیر و فشرده شدن ترم اول ورودیها تا دسترسی نداشتن ورودیهای جدید به لپتاپ و کامپیوتر شخصی و تجهیز و در دسترس نبودن سایتهای کامپیوتر دانشکدهها و البته بیگانگی نسل جدیدتر ورودیهای دانشگاه با کامپیوتر بهخاطر مأنوس بودنشان با تلفنهای همراه هوشمند.
📸 سایت کامپیوتر دانشکده علوم ریاضی (برگرفته از وبسایت دانشکده علوم ریاضی)
🔵 @SharifToday
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍21👎2
Sharif Today
«آموزش برنامهنویسی بدون لپتاپ در وقت اضافه» 📝 یادداشت زیر را #علیرضا_کدیور که از پاییز ۹۸ به عنوان استاد مدعو دانشکده مهندسی کامپیوتر، درس مبانی برنامهسازی کامپیوتری با زبان پایتون را ارائه میدهد، نوشته و در آن به برخی مشکلات آموزش این درس اشاره کرده؛…
«آموزش برنامهنویسی بدون لپتاپ در وقت اضافه»
📝 #علیرضا_کدیور
✴️ آموزش برنامهنویسی معمولا بهخاطر تنوع تجربیات قبلی افراد پیچیدگیهای زیادی دارد. اگر آموزش برای دانشجوهای ترم اول باشد، این پیچیدگی بیشتر هم میشود. تغییر محیط از مدرسه به دانشگاه، تغییر محل سکونت (برای دانشجوهای شهرهای دیگر) و مواجهه با پدیدهها و روندهای جدید همگی عواملی هستند که دانشجو را در ابتدای ورود به دانشگاه آسیبپذیر میکنند و فرایند آموزش و یادگیری را با تحت تأثیر قرار میدهند.
🔹 در کنار اینها، در یکی دو سال اخیر، تعلل سازمان سنجش در اعلام نتایج کنکور و در نتیجه شروع همراه با یک ماه تأخیر ترم پاییز برای دانشجوهای ورودی جدید، فرصت یادگیری را در ترم اول برای آنها محدود کرده و چالشهای آموزش برنامهنویسی را بیشتر. دانشجویی که تازه پایش به محیط متفاوت دانشگاه باز شده، در کنار همه فشارهای دیگر، باید جور تعلل سازمان سنجش را هم به دوش بکشد و واحدهایی را که دانشگاه در برنامهاش چیده، در ترمی بسیار فشرده و پراسترس به سرانجام برساند. اما مبانی برنامهسازی کامپیوتری پیشنیاز بسیاری از درسهای دیگر است و تقاضای زیادی در بازار کار هم برای آن وجود دارد، به طوری که در بسیاری از موقعیتهای شغلی داشتن مهارت در آن یا از الزامات است و یا از امتیازهای بسیار مهم. در نتیجه نمیتوان با کم کردن سرفصلها سر و ته درس را هم آورد. در نتیجه تأخیر در اعلام نتایج کنکور و فشردگی برنامه ترم پاییز ورودیهای جدید، باعث میشود این دانشجوها تحت فشار مضاعف قرار بگیرند.
🔹 همچنین دسترسی به یک کامپیوتر مناسب لازمه گذراندن این درس است، چرا که بدون آن و تمرین عملی برنامهنویسی، گذراندن این درس آورده خاصی برای دانشجوها نخواهد داشت. اما دسترسی به کامپیوتر هم در چند سال اخیر با چالشهایی مواجه بوده؛ برخی از دانشجوها لپتاپ یا کامپیوتر شخصی ندارند، برخی دارند، اما از آنجا که تمامی نیازهای دیجیتالشان را از ابتدا با گوشی هوشمند رفع کردهاند، میانهای با آن ندارند و به نحو مطلوب از آن نمیتوانند بهره بگیرند، برخیشان به تازگی صاحب لپتاپ شدهاند، اما هنوز به دستشان نرسیده و برخی نیز مدام درباره RAM و CPU و ... میپرسند تا یک خوبش را تهیه کنند.
🔹 اولین باری که متوجه شدم عدهای از دانشجوها لپتاپ ندارند. آدرس سایت دانشکده را آنچنانکه از دوره دانشجویی خودم یادم بود، به آنها دادم و با اعتماد به نفس و غرور بهشان گفتم آنجا کامپیوترهایی برای دانشجوهای کارشناسی هست، میتوانید تمرینهایتان را آنجا حل کنید. اما جلسه بعد دیدم دانشجوها برنامههایی پیدا کردهاند که کد پایتون را روی گوشی هوشمندشان اجرا میکند و میخواهند از لپتاپ و کامپیوتر شخصی اعلام استقلال کنند. پرسیدم اتاق کامپیوتر دانشکده را پیدا نکردید؟ گفتند خیلی گشتیم، اما چنین چیزی پیدا نکردیم. گفتم حتما خوب نگشتید. بعد از کلاس سری به دانشکده زدم و دیدم حق با دانشجوهاست. سایت دانشکده سابق تغییر کاربری داده و دیگر اثری از اتاق کامپیوتر برای دانشجوهای کارشناسی نیست.
🔹 پرسوجو کردم، گفتند اغلب دانشجوها با لپتاپ شخصی کار میکنند و به همین خاطر سایت بلااستفاده شده بود. از طرف دیگر، نوسازی کامپیوترهای سایت نیز پرهزینه بوده و منابع کافی برای آن وجود نداشته است. از چند دانشکده دیگر هم پرسوجو کردم. برخیشان نداشتند، یا حداقل برای استفاده عموم دانشجوها در هر زمانی که نیاز داشته باشند، در دسترس نبود و استفادهاش محدود میشد به برخی کلاسها و کارگاهها و رویدادهای دانشکده. تعداد زیادی از دانشکدهها هم که دارند، احتمالا خیلی مورد مراجعه دانشجوهای کارشناسی و به ویژه دانشجوهای ورودی جدید قرار نمیگیرند؛ هم از یک طرف دانشجوهای جدید امور روزمرهشان را به شکلی راحتتر و بهینهتر با تلفنهای هوشمندشان رتق و فتق میکنند و هم از طرف دیگر یا نمیدانند چنین امکانی در دانشکدهشان تعبیه شده و یا حوصلهشان سروکله زدن با تجهیزات نسبتا قدیمی سایتهای دانشکدهای را تاب نمیآورد.
🔹 این مشاهده اگرچه محدود به یک درس از یک دانشکده بوده، اما به نظر میرسد:
▫️اولا نشانهای از بیگانه شدن دانشجوهای جوانتر دانشگاه با کامپیوترهای شخصیست که در ادامه تحصیل میتواند آنها را با چالش مواجه کند، چرا که تلفنهای هوشمند بعید است همه نیازهای دانشگاهی و کاری آنها را حلوفصل نماید،
▫️و ثانیا افزایش قیمت کامپیوترهای شخصی و موارد نسبتا زیاد ناامنی و سرقت در اطراف دانشگاه (و حتی دلخراشتر از آن که در مواردی مثل ماجرای قتل امیرحسین خالقی میتواند جان دانشجوها را تهدید کند)، تجهیز سایتهای کامپیوتر دانشکدهها را برای دانشجوهای کارشناسی و تسهیل استفاده از آن را بهویژه برای دانشجوهای ترمهای اول دانشگاه به یک ضرورت تبدیل کرده است.
🔵 @SharifToday
📝 #علیرضا_کدیور
✴️ آموزش برنامهنویسی معمولا بهخاطر تنوع تجربیات قبلی افراد پیچیدگیهای زیادی دارد. اگر آموزش برای دانشجوهای ترم اول باشد، این پیچیدگی بیشتر هم میشود. تغییر محیط از مدرسه به دانشگاه، تغییر محل سکونت (برای دانشجوهای شهرهای دیگر) و مواجهه با پدیدهها و روندهای جدید همگی عواملی هستند که دانشجو را در ابتدای ورود به دانشگاه آسیبپذیر میکنند و فرایند آموزش و یادگیری را با تحت تأثیر قرار میدهند.
🔹 در کنار اینها، در یکی دو سال اخیر، تعلل سازمان سنجش در اعلام نتایج کنکور و در نتیجه شروع همراه با یک ماه تأخیر ترم پاییز برای دانشجوهای ورودی جدید، فرصت یادگیری را در ترم اول برای آنها محدود کرده و چالشهای آموزش برنامهنویسی را بیشتر. دانشجویی که تازه پایش به محیط متفاوت دانشگاه باز شده، در کنار همه فشارهای دیگر، باید جور تعلل سازمان سنجش را هم به دوش بکشد و واحدهایی را که دانشگاه در برنامهاش چیده، در ترمی بسیار فشرده و پراسترس به سرانجام برساند. اما مبانی برنامهسازی کامپیوتری پیشنیاز بسیاری از درسهای دیگر است و تقاضای زیادی در بازار کار هم برای آن وجود دارد، به طوری که در بسیاری از موقعیتهای شغلی داشتن مهارت در آن یا از الزامات است و یا از امتیازهای بسیار مهم. در نتیجه نمیتوان با کم کردن سرفصلها سر و ته درس را هم آورد. در نتیجه تأخیر در اعلام نتایج کنکور و فشردگی برنامه ترم پاییز ورودیهای جدید، باعث میشود این دانشجوها تحت فشار مضاعف قرار بگیرند.
🔹 همچنین دسترسی به یک کامپیوتر مناسب لازمه گذراندن این درس است، چرا که بدون آن و تمرین عملی برنامهنویسی، گذراندن این درس آورده خاصی برای دانشجوها نخواهد داشت. اما دسترسی به کامپیوتر هم در چند سال اخیر با چالشهایی مواجه بوده؛ برخی از دانشجوها لپتاپ یا کامپیوتر شخصی ندارند، برخی دارند، اما از آنجا که تمامی نیازهای دیجیتالشان را از ابتدا با گوشی هوشمند رفع کردهاند، میانهای با آن ندارند و به نحو مطلوب از آن نمیتوانند بهره بگیرند، برخیشان به تازگی صاحب لپتاپ شدهاند، اما هنوز به دستشان نرسیده و برخی نیز مدام درباره RAM و CPU و ... میپرسند تا یک خوبش را تهیه کنند.
🔹 اولین باری که متوجه شدم عدهای از دانشجوها لپتاپ ندارند. آدرس سایت دانشکده را آنچنانکه از دوره دانشجویی خودم یادم بود، به آنها دادم و با اعتماد به نفس و غرور بهشان گفتم آنجا کامپیوترهایی برای دانشجوهای کارشناسی هست، میتوانید تمرینهایتان را آنجا حل کنید. اما جلسه بعد دیدم دانشجوها برنامههایی پیدا کردهاند که کد پایتون را روی گوشی هوشمندشان اجرا میکند و میخواهند از لپتاپ و کامپیوتر شخصی اعلام استقلال کنند. پرسیدم اتاق کامپیوتر دانشکده را پیدا نکردید؟ گفتند خیلی گشتیم، اما چنین چیزی پیدا نکردیم. گفتم حتما خوب نگشتید. بعد از کلاس سری به دانشکده زدم و دیدم حق با دانشجوهاست. سایت دانشکده سابق تغییر کاربری داده و دیگر اثری از اتاق کامپیوتر برای دانشجوهای کارشناسی نیست.
🔹 پرسوجو کردم، گفتند اغلب دانشجوها با لپتاپ شخصی کار میکنند و به همین خاطر سایت بلااستفاده شده بود. از طرف دیگر، نوسازی کامپیوترهای سایت نیز پرهزینه بوده و منابع کافی برای آن وجود نداشته است. از چند دانشکده دیگر هم پرسوجو کردم. برخیشان نداشتند، یا حداقل برای استفاده عموم دانشجوها در هر زمانی که نیاز داشته باشند، در دسترس نبود و استفادهاش محدود میشد به برخی کلاسها و کارگاهها و رویدادهای دانشکده. تعداد زیادی از دانشکدهها هم که دارند، احتمالا خیلی مورد مراجعه دانشجوهای کارشناسی و به ویژه دانشجوهای ورودی جدید قرار نمیگیرند؛ هم از یک طرف دانشجوهای جدید امور روزمرهشان را به شکلی راحتتر و بهینهتر با تلفنهای هوشمندشان رتق و فتق میکنند و هم از طرف دیگر یا نمیدانند چنین امکانی در دانشکدهشان تعبیه شده و یا حوصلهشان سروکله زدن با تجهیزات نسبتا قدیمی سایتهای دانشکدهای را تاب نمیآورد.
🔹 این مشاهده اگرچه محدود به یک درس از یک دانشکده بوده، اما به نظر میرسد:
▫️اولا نشانهای از بیگانه شدن دانشجوهای جوانتر دانشگاه با کامپیوترهای شخصیست که در ادامه تحصیل میتواند آنها را با چالش مواجه کند، چرا که تلفنهای هوشمند بعید است همه نیازهای دانشگاهی و کاری آنها را حلوفصل نماید،
▫️و ثانیا افزایش قیمت کامپیوترهای شخصی و موارد نسبتا زیاد ناامنی و سرقت در اطراف دانشگاه (و حتی دلخراشتر از آن که در مواردی مثل ماجرای قتل امیرحسین خالقی میتواند جان دانشجوها را تهدید کند)، تجهیز سایتهای کامپیوتر دانشکدهها را برای دانشجوهای کارشناسی و تسهیل استفاده از آن را بهویژه برای دانشجوهای ترمهای اول دانشگاه به یک ضرورت تبدیل کرده است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
Sharif Today
«آموزش برنامهنویسی بدون لپتاپ در وقت اضافه»
📝 یادداشت زیر را #علیرضا_کدیور که از پاییز ۹۸ به عنوان استاد مدعو دانشکده مهندسی کامپیوتر، درس مبانی برنامهسازی کامپیوتری با زبان پایتون را ارائه میدهد، نوشته و در آن به برخی مشکلات آموزش این درس اشاره کرده؛…
📝 یادداشت زیر را #علیرضا_کدیور که از پاییز ۹۸ به عنوان استاد مدعو دانشکده مهندسی کامپیوتر، درس مبانی برنامهسازی کامپیوتری با زبان پایتون را ارائه میدهد، نوشته و در آن به برخی مشکلات آموزش این درس اشاره کرده؛…
💔50👍17👎2❤1
«ماشین حساب یا ماشین فهم؟»
▫️چند مشاهده از بازتنظیم آموزش و ارزیابی، در عصر LLMها
✴️ دو سال پیش که هوش مصنوعی درس میدادیم، خیلی راحت از روی کد دانشجوها میشد تشخیص داد کدام دانشجو از روی دست کدام دیگری تقلب کرده و کد اصیل و اورجینال (آن زمان احتمالا کد اصیل خوشتعریفتر بود) تحویل نداده. بعدش هم در همان تمرین اول درس آنچنان متقلبین را نقرهداغ میکردیم که همه دوزاریشان بیفتد و حساب کار دستشان بیاید و کمتر خیال تقلب به سرشان بزند. امسال اما آن شیوه کشف تقلب جواب نمیدهد، چرا؟ چون شیوه تقلب از اساس عوض شده، چون GPTها و Geminiها و Claudeها در دسترساند و روز به روز هم بهتر و دقیقتر و کماشتباهتر و قابل اعتمادتر میشوند. دانشجوها در لابی دانشکده جوری با تمرینها برخورد میکنند که انگار واقعا Vibe Coding پذیرفته و جهانشمول شده و کار مهندسهای نرمافزار صرفا تغذیه LLMها با Promptهای خوب و دقیق است تا هوش مصنوعی با سرعت و کیفیتی بهتر، نرمافزارهای مورد نیاز ما را توسعه بدهد. در کوئرا هم اوضاع نسبت به سالهای قبل غریب و متفاوتتر است. خبری از پرسشهای بیپایان دانشجوها زیر پست کوئرای تمرین نیست. انگار دانشجوها هیچ ابهام و سوالی درباره تمرین ندارند، یا دقیقترش استاد و دستیار آموزشی را محرم این ابهام و پرسششان نمیدانند. درخواستها برای تمدید مهلت تمرینها هم کمتر شده و همه خوش و خرم پاسخها را سر موقع ارسال میکنند.
🔹 اما آیا واقعا استفاده گسترده دانشجوها از ابزارهای هوش مصنوعی را باید تقلب به حساب آورد؟ آن هم ابزارهایی که تا حد خوبی رایگاناند و در دسترس همه و تبعیض خاصی فعلا در استفاده از آنها به چشم نمیخورد. هدف واقعی استاد و دستیار آموزشی مهندسی کامپیوتر که سنجش مهارت کد نوشتن دانشجوها نیست، همانطور که استاد فیزیک نمیخواهد بفهمد کدام دانشجو یک محاسبه ده بیست صفحهای در نظریه میدانهای کوانتومی را سریعتر و دقیقتر از بقیه به ته میرساند، یا استاد مهندسی برایش خیلی مهم نیست که دانشجویش میتواند یک مسئله پرمحاسبه و چغر المان محدود یا یک معادله دیفرانسیل پارهای را بهطور کامل خودش روی کاغذ حل کند و به نتیجه دقیق نهایی برسد یا نه، آن هم وقتی کل ابزار و نرمافزار برای این کار توسعه داده شده است (اگر استاد یا دستیار آموزشیای، خواسته یا ناخواسته این هدف را پس ذهنش دارد هم که همچون احمد نجفی یک نیمهشبی بروید و گل بگیرید در آن کلاس و دانشکده را). هدف غایی کلاس و درس قرار بوده ارتقای فهم و درک دانشجوها از مسائل و مطالب باشد و ارزیابی هم ابزاری برای سنجش این درک و فهم.
🔹 اما از تقلب با کمک LLMها که بگذریم، سوال بزرگتر این است که اگر ماشین توانسته پرده را کنار بزند و مفهوم پشت مسئله را هم درک کند، چرا ما هم حتما باید بلد باشیم مستقل از ماشین سراغ مسئله برویم و از پسش برآییم؟ اینکه الآن خیلیهایمان بلد نیستم یا دقیقترش فراموش کردهایم چطور میشود جذر یک عدد سهرقمی را با دقت کافی محاسبه کرد، چیزی از ارزشهایمان کم میکند؟ یا این محاسبه آنقدر پیشپاافتاده هست که دامن دست و فکرمان را بهش آلوده نکنیم و بدهیم ماشینها برایمان بهتر و سریعتر و ارزانتر انجام دهند؟
🔹 شاید برخی بگویند به هر حال فهم ذات مسئله و آنچه پشت تایپ سریع LLMها میگذرد، مهم است و هرکس از آن سر در نیاورد، قافیه را باخته (همانطور که یک مهندس باید منطق و کارکرد پشت نرمافزارهای تحلیل مهندسی را خوب بفهمد تا آشغال تحویل نگیرد). در همین موضوع، اخیرا در یک وبلاگ رندوم پستی را دیدم که میگفت نسل جدید برنامهنویسها، یعنی همانها که برنامهنویسی را در عصر LLMها شروع کردهاند، بهخاطر دسترسی ۲۴/۷ به این ابزارهای هوش مصنوعی، کدها را سریعتر تحویل میدهند، اما فهمشان از مسئله ناقص است و استفادهشان از LLMها فراتر از یک دستیار همهفنحریف است. مشاهده من از برخی تمرینهایی که دانشجوها تحویل میدهند هم تقریبا همین را میگوید. همه دانشجوها در نهایت به پاسخ رسیدهاند و کدها همگی تمیز و بهینه و خواناست، اما تسلطی که سالهای قبل در فهم دانشجوها به چشم میخورد، تا حدی غایب است. گاهی حتی با راهحلهای غیرمنطقی به جواب میرسند و دقیق هم نمیدانند حکمت این راهحل چه بوده و از کجا سروکلهاش پیدا شده. با نسلی از برنامهنویسها مواجهایم که در عین سرعت بیشتر، دقیق نمیدانند چرا و چطور کدشان کار میکند، اما خوب کار میکند، و شاید تنها هدف همین است.
📝 متن کامل این یادداشت را که براساس تعدادی از پستهای کانال تلگرامی Out of Distribution نوشته شده، در تلگراف و ویرگول میتوانید بخوانید. این کانال را مهدی سمیعی، دانشجوی دکترای دانشکده مهندسی کامپیوتر شریف آن را میگرداند.
🔵 @SharifToday
▫️چند مشاهده از بازتنظیم آموزش و ارزیابی، در عصر LLMها
✴️ دو سال پیش که هوش مصنوعی درس میدادیم، خیلی راحت از روی کد دانشجوها میشد تشخیص داد کدام دانشجو از روی دست کدام دیگری تقلب کرده و کد اصیل و اورجینال (آن زمان احتمالا کد اصیل خوشتعریفتر بود) تحویل نداده. بعدش هم در همان تمرین اول درس آنچنان متقلبین را نقرهداغ میکردیم که همه دوزاریشان بیفتد و حساب کار دستشان بیاید و کمتر خیال تقلب به سرشان بزند. امسال اما آن شیوه کشف تقلب جواب نمیدهد، چرا؟ چون شیوه تقلب از اساس عوض شده، چون GPTها و Geminiها و Claudeها در دسترساند و روز به روز هم بهتر و دقیقتر و کماشتباهتر و قابل اعتمادتر میشوند. دانشجوها در لابی دانشکده جوری با تمرینها برخورد میکنند که انگار واقعا Vibe Coding پذیرفته و جهانشمول شده و کار مهندسهای نرمافزار صرفا تغذیه LLMها با Promptهای خوب و دقیق است تا هوش مصنوعی با سرعت و کیفیتی بهتر، نرمافزارهای مورد نیاز ما را توسعه بدهد. در کوئرا هم اوضاع نسبت به سالهای قبل غریب و متفاوتتر است. خبری از پرسشهای بیپایان دانشجوها زیر پست کوئرای تمرین نیست. انگار دانشجوها هیچ ابهام و سوالی درباره تمرین ندارند، یا دقیقترش استاد و دستیار آموزشی را محرم این ابهام و پرسششان نمیدانند. درخواستها برای تمدید مهلت تمرینها هم کمتر شده و همه خوش و خرم پاسخها را سر موقع ارسال میکنند.
🔹 اما آیا واقعا استفاده گسترده دانشجوها از ابزارهای هوش مصنوعی را باید تقلب به حساب آورد؟ آن هم ابزارهایی که تا حد خوبی رایگاناند و در دسترس همه و تبعیض خاصی فعلا در استفاده از آنها به چشم نمیخورد. هدف واقعی استاد و دستیار آموزشی مهندسی کامپیوتر که سنجش مهارت کد نوشتن دانشجوها نیست، همانطور که استاد فیزیک نمیخواهد بفهمد کدام دانشجو یک محاسبه ده بیست صفحهای در نظریه میدانهای کوانتومی را سریعتر و دقیقتر از بقیه به ته میرساند، یا استاد مهندسی برایش خیلی مهم نیست که دانشجویش میتواند یک مسئله پرمحاسبه و چغر المان محدود یا یک معادله دیفرانسیل پارهای را بهطور کامل خودش روی کاغذ حل کند و به نتیجه دقیق نهایی برسد یا نه، آن هم وقتی کل ابزار و نرمافزار برای این کار توسعه داده شده است (اگر استاد یا دستیار آموزشیای، خواسته یا ناخواسته این هدف را پس ذهنش دارد هم که همچون احمد نجفی یک نیمهشبی بروید و گل بگیرید در آن کلاس و دانشکده را). هدف غایی کلاس و درس قرار بوده ارتقای فهم و درک دانشجوها از مسائل و مطالب باشد و ارزیابی هم ابزاری برای سنجش این درک و فهم.
🔹 اما از تقلب با کمک LLMها که بگذریم، سوال بزرگتر این است که اگر ماشین توانسته پرده را کنار بزند و مفهوم پشت مسئله را هم درک کند، چرا ما هم حتما باید بلد باشیم مستقل از ماشین سراغ مسئله برویم و از پسش برآییم؟ اینکه الآن خیلیهایمان بلد نیستم یا دقیقترش فراموش کردهایم چطور میشود جذر یک عدد سهرقمی را با دقت کافی محاسبه کرد، چیزی از ارزشهایمان کم میکند؟ یا این محاسبه آنقدر پیشپاافتاده هست که دامن دست و فکرمان را بهش آلوده نکنیم و بدهیم ماشینها برایمان بهتر و سریعتر و ارزانتر انجام دهند؟
🔹 شاید برخی بگویند به هر حال فهم ذات مسئله و آنچه پشت تایپ سریع LLMها میگذرد، مهم است و هرکس از آن سر در نیاورد، قافیه را باخته (همانطور که یک مهندس باید منطق و کارکرد پشت نرمافزارهای تحلیل مهندسی را خوب بفهمد تا آشغال تحویل نگیرد). در همین موضوع، اخیرا در یک وبلاگ رندوم پستی را دیدم که میگفت نسل جدید برنامهنویسها، یعنی همانها که برنامهنویسی را در عصر LLMها شروع کردهاند، بهخاطر دسترسی ۲۴/۷ به این ابزارهای هوش مصنوعی، کدها را سریعتر تحویل میدهند، اما فهمشان از مسئله ناقص است و استفادهشان از LLMها فراتر از یک دستیار همهفنحریف است. مشاهده من از برخی تمرینهایی که دانشجوها تحویل میدهند هم تقریبا همین را میگوید. همه دانشجوها در نهایت به پاسخ رسیدهاند و کدها همگی تمیز و بهینه و خواناست، اما تسلطی که سالهای قبل در فهم دانشجوها به چشم میخورد، تا حدی غایب است. گاهی حتی با راهحلهای غیرمنطقی به جواب میرسند و دقیق هم نمیدانند حکمت این راهحل چه بوده و از کجا سروکلهاش پیدا شده. با نسلی از برنامهنویسها مواجهایم که در عین سرعت بیشتر، دقیق نمیدانند چرا و چطور کدشان کار میکند، اما خوب کار میکند، و شاید تنها هدف همین است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegraph
ماشین حساب یا ماشین فهم؟
این یادداشت براساس تعدادی از پستهای کانال تلگرامی Out of Distribution نوشته شده؛ کانالی که مهدی سمیعی، دانشجوی دکترای دانشکده مهندسی کامپیوتر شریف آن را میگرداند. دو سال پیش که هوش مصنوعی درس میدادیم، خیلی راحت از روی کد دانشجوها میشد تشخیص داد کدام دانشجو…
👍35❤7🤔3👎2
«روسای تحمیلی»
#یادداشت
🔹 رئیس فعلی به بهانه بلاتکلیفی و خورشید دم بوم بودن، دستش به تغییر و تحولی نمیرود و ساختار مدیریتی دانشگاه هم، وقتی صندلی ریاست دانشگاه را لرزان میبیند، عملکردی در حد و اندازه شریف نشان نمیدهد. عجیبتر آن که مدتها پیش، قدمهای ابتدایی برای تغییر رئیس دانشگاه برداشته شده، در بازگشتی نیک به سنت قدیمی دانشگاه، کمیتهای برای انتخاب رئیس دانشگاه شکل گرفته تا براساس رأیگیری از بین اعضای هیئتعلمی، گزینههای منتخب برای ریاست دانشگاه را به شورای دانشگاه و از آنجا به وزارت علوم معرفی کند، و گزینههای نهایی هم مشخص شدهاند، اما استعلامها یا هرچه که هست، مانع شده که رئیس جدید شریف بالاخره به صورت رسمی اعلام شود. البته که نباید فراموش کرد در همین فرایند هم مدیریت دانشگاه با اعمال نفوذی عجیبوغریب، نام رئیس فعلی دانشگاه را بدون کسب رأی از اعضای هیئتعلمی در بین گزینههای نهایی قرار داده بود.
🔵 @SharifToday
#یادداشت
🔹 رئیس فعلی به بهانه بلاتکلیفی و خورشید دم بوم بودن، دستش به تغییر و تحولی نمیرود و ساختار مدیریتی دانشگاه هم، وقتی صندلی ریاست دانشگاه را لرزان میبیند، عملکردی در حد و اندازه شریف نشان نمیدهد. عجیبتر آن که مدتها پیش، قدمهای ابتدایی برای تغییر رئیس دانشگاه برداشته شده، در بازگشتی نیک به سنت قدیمی دانشگاه، کمیتهای برای انتخاب رئیس دانشگاه شکل گرفته تا براساس رأیگیری از بین اعضای هیئتعلمی، گزینههای منتخب برای ریاست دانشگاه را به شورای دانشگاه و از آنجا به وزارت علوم معرفی کند، و گزینههای نهایی هم مشخص شدهاند، اما استعلامها یا هرچه که هست، مانع شده که رئیس جدید شریف بالاخره به صورت رسمی اعلام شود. البته که نباید فراموش کرد در همین فرایند هم مدیریت دانشگاه با اعمال نفوذی عجیبوغریب، نام رئیس فعلی دانشگاه را بدون کسب رأی از اعضای هیئتعلمی در بین گزینههای نهایی قرار داده بود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍59👎21❤3😁1
«روسای تحمیلی»
#یادداشت
✴️ حدود ۹ ماهی از رأی اعتماد مجلس به کابینه دولت مسعود پزشکیان و آغاز به کار وزرا میگذرد. عملکرد سیاه و تلخ وزارت علوم در دولت قبل باعث شده بود جامعه دانشگاهی چشم امید داشته باشد به سیمایی صراف که به وضعیت دانشگاهها، بهویژه دانشگاههای بزرگ و مطرح کشور تکانی بدهد و از رخوت سهساله خارجشان کند. تغییرات مثبت شیوهنامه اجرایی آییننامه انضباطی دانشجویان، کاستن از سیطره نگاه امنیتی به فضای دانشگاه و تا حدودی کوتاه شدن دست حراست از دخالتهای نابهجا در امور روزمره دانشگاهها در همان ماههای ابتدایی حضور سیمایی صراف در وزارت علوم، در کنار موضعگیریها و صحبتهای او نشان میداد که واقعا کشتیبان را سیاستی دگر آمده و امیدهایی که به وزارت اون بستهاند، روی سراب بنا نشده است.
🔹 تغییر روسای دانشگاههای مطرح کشور که نه سابقه و اسم و رسمشان پیش از انتصاب در دولت سیزدهم، در حد و اندازه تکیه بر کرسی ریاست آن دانشگاهها بود، و نه عملکردشان در دوران ریاست، با استقبال جامعه دانشگاهی مواجه شده بود، از جمله انتظارات از وزیر جدید علوم به حساب میآمد. این انتظار که در برخی دانشگاههای بزرگ کشور در یک سال گذشته جامه عمل پوشید، در شریف هنوز در حد شایعه و گمانهزنی و تعویق و موکول شدن به هفته و ماه آینده باقی مانده است. شریف در دولت سیزدهم، دو بار دفتر ریاستش دست به دست شد، که هر دو تغییر، یک ویژگی مشترک داشتند؛ انتصابی بدون در نظر گرفتن نظرات و پیشنهادهای جامعه دانشگاهی شریف و کاملا از بیرون. نتیجه این انتصابهای تحمیلی از سوی وزارت علوم هم عدم همراهی بدنه دانشگاه با رئیس بوده، چرا که از نظر آنها رئیس منصوبشده اعتبار لازم برای حضور در دفتر ریاست را نداشته و صرفا مهرهای بوده که سیاستهای وزارت علوم را در دانشگاه پیش میبرده و شریف مسئله و اولویت اولش نبوده است.
🔹 رئیس نخست که از هر نظر در هماهنگی کامل با تباهی وزارت علوم دولت به سر میبرد، بعد از اعتراضات سال ۱۴۰۱، حمایت گروههای دانشجویی پرنفوذ نزدیک به دولت را از دست داد و به بهانه جشن فارغالتحصیلی پردیس کیش دانشگاه، ستاره بختش غروب کرد. آن هم در وضعیتی کمدی که خبر عزلش را قبل از خبرگزاریها و روابط عمومیهای رسمی مملکت، در پلتفرمی اعلام کردند که خودش از عاملان اصلی فیلتر آن بوده است. رئیس بعدی هم در شرایطی کلید در اتاق ریاست را چرخاند که کمتر کسی حاضر میشد میراثدار رئیس قبلی و برکناری تحقیرآمیزش باشد. اردیبهشت پارسال که به سر آمد و دولت سیزدهم یک سال قبل از پایان معهود، خانهنشین شد، کمتر کسی فکر میکرد رئیسی که خود دولت سیزدهم هم در قحطالرجالی مطلق منصوب کرده، در دولت چهاردهم بیش از چند ماه دوام بیاورد. اما یک سال از اردیبهشت قبلی گذشته و شریف همچنان در وضعیت بلاتکلیفی، بدون یک رئیس واقعی به سر میبرد.
🔹 رئیس فعلی به بهانه بلاتکلیفی و خورشید دم بوم بودن، دستش به تغییر و تحولی نمیرود و ساختار مدیریتی دانشگاه هم، وقتی صندلی ریاست دانشگاه را لرزان میبیند، عملکردی در حد و اندازه شریف نشان نمیدهد. عجیبتر آن که مدتها پیش، قدمهای ابتدایی برای تغییر رئیس دانشگاه برداشته شده، در بازگشتی نیک به سنت قدیمی دانشگاه، کمیتهای برای انتخاب رئیس دانشگاه شکل گرفته تا براساس رأیگیری از بین اعضای هیئتعلمی، گزینههای منتخب برای ریاست دانشگاه را به شورای دانشگاه و از آنجا به وزارت علوم معرفی کند، و گزینههای نهایی هم مشخص شدهاند، اما استعلامها یا هرچه که هست، مانع شده که رئیس جدید شریف بالاخره به صورت رسمی اعلام شود. البته که نباید فراموش کرد در همین فرایند هم مدیریت دانشگاه با اعمال نفوذی عجیبوغریب، نام رئیس فعلی دانشگاه را بدون کسب رأی از اعضای هیئتعلمی در بین گزینههای نهایی قرار داده بود.
🔹 نباید فراموش کرد که ریاست یک دانشگاه، آن هم دانشگاهی مثل شریف، بسیار فراتر از یک جایگاه علمی است. شریف ذینفعان زیادی در درون و بیرون خودش دارد و برقراری تعادلی بهینه بین آنها که در نهایت توسعه و بهبود وضعیت دانشگاه را در پی داشته باشد، امریست که صرف عضویت در هیئتعلمی یک دانشکده، نمیتواند صلاحیت لازم برای آن را کفایت کند. رئیس دانشگاه شریف قبل از هر چیز باید اعتبار و اصالتی در درون و بیرون دانشگاه برای خودش داشته باشد که هم درون دیوارهای دانشگاه و در ساختار مدیریتی آن برایش تره خرد کنند و هم در راهروهای ساختار بروکراسی دولت و حاکمیت. جلب همراهی و همدلی بدنه دانشگاه برای پیشبرد مطلوب و بهسامان امور دانشگاه، نیاز به چهرهای مقبول دارد و ایستادن در برابر فشارهای بیرونی و حفاظت از استقلال و منافع دانشگاه، نیاز به سمبه پرزور و سر سیاستدانی که اجازه ندهد به هر بهانهای و از هر ناکجاآبادی برای دانشگاه تصمیم بگیرند و فقط چشم بشنوند.
🔵 @SharifToday
#یادداشت
✴️ حدود ۹ ماهی از رأی اعتماد مجلس به کابینه دولت مسعود پزشکیان و آغاز به کار وزرا میگذرد. عملکرد سیاه و تلخ وزارت علوم در دولت قبل باعث شده بود جامعه دانشگاهی چشم امید داشته باشد به سیمایی صراف که به وضعیت دانشگاهها، بهویژه دانشگاههای بزرگ و مطرح کشور تکانی بدهد و از رخوت سهساله خارجشان کند. تغییرات مثبت شیوهنامه اجرایی آییننامه انضباطی دانشجویان، کاستن از سیطره نگاه امنیتی به فضای دانشگاه و تا حدودی کوتاه شدن دست حراست از دخالتهای نابهجا در امور روزمره دانشگاهها در همان ماههای ابتدایی حضور سیمایی صراف در وزارت علوم، در کنار موضعگیریها و صحبتهای او نشان میداد که واقعا کشتیبان را سیاستی دگر آمده و امیدهایی که به وزارت اون بستهاند، روی سراب بنا نشده است.
🔹 تغییر روسای دانشگاههای مطرح کشور که نه سابقه و اسم و رسمشان پیش از انتصاب در دولت سیزدهم، در حد و اندازه تکیه بر کرسی ریاست آن دانشگاهها بود، و نه عملکردشان در دوران ریاست، با استقبال جامعه دانشگاهی مواجه شده بود، از جمله انتظارات از وزیر جدید علوم به حساب میآمد. این انتظار که در برخی دانشگاههای بزرگ کشور در یک سال گذشته جامه عمل پوشید، در شریف هنوز در حد شایعه و گمانهزنی و تعویق و موکول شدن به هفته و ماه آینده باقی مانده است. شریف در دولت سیزدهم، دو بار دفتر ریاستش دست به دست شد، که هر دو تغییر، یک ویژگی مشترک داشتند؛ انتصابی بدون در نظر گرفتن نظرات و پیشنهادهای جامعه دانشگاهی شریف و کاملا از بیرون. نتیجه این انتصابهای تحمیلی از سوی وزارت علوم هم عدم همراهی بدنه دانشگاه با رئیس بوده، چرا که از نظر آنها رئیس منصوبشده اعتبار لازم برای حضور در دفتر ریاست را نداشته و صرفا مهرهای بوده که سیاستهای وزارت علوم را در دانشگاه پیش میبرده و شریف مسئله و اولویت اولش نبوده است.
🔹 رئیس نخست که از هر نظر در هماهنگی کامل با تباهی وزارت علوم دولت به سر میبرد، بعد از اعتراضات سال ۱۴۰۱، حمایت گروههای دانشجویی پرنفوذ نزدیک به دولت را از دست داد و به بهانه جشن فارغالتحصیلی پردیس کیش دانشگاه، ستاره بختش غروب کرد. آن هم در وضعیتی کمدی که خبر عزلش را قبل از خبرگزاریها و روابط عمومیهای رسمی مملکت، در پلتفرمی اعلام کردند که خودش از عاملان اصلی فیلتر آن بوده است. رئیس بعدی هم در شرایطی کلید در اتاق ریاست را چرخاند که کمتر کسی حاضر میشد میراثدار رئیس قبلی و برکناری تحقیرآمیزش باشد. اردیبهشت پارسال که به سر آمد و دولت سیزدهم یک سال قبل از پایان معهود، خانهنشین شد، کمتر کسی فکر میکرد رئیسی که خود دولت سیزدهم هم در قحطالرجالی مطلق منصوب کرده، در دولت چهاردهم بیش از چند ماه دوام بیاورد. اما یک سال از اردیبهشت قبلی گذشته و شریف همچنان در وضعیت بلاتکلیفی، بدون یک رئیس واقعی به سر میبرد.
🔹 رئیس فعلی به بهانه بلاتکلیفی و خورشید دم بوم بودن، دستش به تغییر و تحولی نمیرود و ساختار مدیریتی دانشگاه هم، وقتی صندلی ریاست دانشگاه را لرزان میبیند، عملکردی در حد و اندازه شریف نشان نمیدهد. عجیبتر آن که مدتها پیش، قدمهای ابتدایی برای تغییر رئیس دانشگاه برداشته شده، در بازگشتی نیک به سنت قدیمی دانشگاه، کمیتهای برای انتخاب رئیس دانشگاه شکل گرفته تا براساس رأیگیری از بین اعضای هیئتعلمی، گزینههای منتخب برای ریاست دانشگاه را به شورای دانشگاه و از آنجا به وزارت علوم معرفی کند، و گزینههای نهایی هم مشخص شدهاند، اما استعلامها یا هرچه که هست، مانع شده که رئیس جدید شریف بالاخره به صورت رسمی اعلام شود. البته که نباید فراموش کرد در همین فرایند هم مدیریت دانشگاه با اعمال نفوذی عجیبوغریب، نام رئیس فعلی دانشگاه را بدون کسب رأی از اعضای هیئتعلمی در بین گزینههای نهایی قرار داده بود.
🔹 نباید فراموش کرد که ریاست یک دانشگاه، آن هم دانشگاهی مثل شریف، بسیار فراتر از یک جایگاه علمی است. شریف ذینفعان زیادی در درون و بیرون خودش دارد و برقراری تعادلی بهینه بین آنها که در نهایت توسعه و بهبود وضعیت دانشگاه را در پی داشته باشد، امریست که صرف عضویت در هیئتعلمی یک دانشکده، نمیتواند صلاحیت لازم برای آن را کفایت کند. رئیس دانشگاه شریف قبل از هر چیز باید اعتبار و اصالتی در درون و بیرون دانشگاه برای خودش داشته باشد که هم درون دیوارهای دانشگاه و در ساختار مدیریتی آن برایش تره خرد کنند و هم در راهروهای ساختار بروکراسی دولت و حاکمیت. جلب همراهی و همدلی بدنه دانشگاه برای پیشبرد مطلوب و بهسامان امور دانشگاه، نیاز به چهرهای مقبول دارد و ایستادن در برابر فشارهای بیرونی و حفاظت از استقلال و منافع دانشگاه، نیاز به سمبه پرزور و سر سیاستدانی که اجازه ندهد به هر بهانهای و از هر ناکجاآبادی برای دانشگاه تصمیم بگیرند و فقط چشم بشنوند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
Sharif Today
«روسای تحمیلی»
#یادداشت
🔹 رئیس فعلی به بهانه بلاتکلیفی و خورشید دم بوم بودن، دستش به تغییر و تحولی نمیرود و ساختار مدیریتی دانشگاه هم، وقتی صندلی ریاست دانشگاه را لرزان میبیند، عملکردی در حد و اندازه شریف نشان نمیدهد. عجیبتر آن که مدتها پیش، قدمهای…
#یادداشت
🔹 رئیس فعلی به بهانه بلاتکلیفی و خورشید دم بوم بودن، دستش به تغییر و تحولی نمیرود و ساختار مدیریتی دانشگاه هم، وقتی صندلی ریاست دانشگاه را لرزان میبیند، عملکردی در حد و اندازه شریف نشان نمیدهد. عجیبتر آن که مدتها پیش، قدمهای…
👍82👎34❤4🤔4😁2
«بیانیه در جواب بیانیه»
✴️ دو هفته بعد از پایان جنگ ۱۲روزه ایران با اسرائیل و آمریکا، بیانیهای منتشر شد که نویسندگانش با عنوان «۱۸۰ اقتصاددان، استاد دانشگاه و صاحبنظر» معرفی شدند و شریفیها نقش پررنگی در میان امضاکنندگان داشتند؛ چنان که نام ۲۲ استاد از دانشکدههای مختلف شریف در میان امضاکنندگان دیده میشد. البته بیشترین سهم را اساتید دانشگاه علامه طباطبایی با ۳۶ نفر برده بودند، اما حضور اساتیدی از دانشگاههای سرتاسر کشور در میان امضاکنندگان جالب توجه بود. نام بسیاری از اساتید شناختهشده یا مقامات ارشد اقتصادی کشور در دهههای گذشته نیز در میان امضاکنندگان دیده میشد.
🔹 این بیانیه بازخوردهای گوناگونی در فضای داخل و خارج از کشور داشت. با گذشت بیش از دو هفته از انتشار این بیانیه، هنوز هم بازخوردها ادامه دارد و از جمله در سه روز گذشته، دو بیانیه با حضور قابل توجه فارغالتحصیلان شریف منتشر شده که عبارات تندوتیزی نسبت به بیانیه نخست به کار بردهاند. این گزارش به مرور سه بیانیهای میپردازد که شریفیها دستی در آنها داشتهاند.
🔵 @SharifToday
✴️ دو هفته بعد از پایان جنگ ۱۲روزه ایران با اسرائیل و آمریکا، بیانیهای منتشر شد که نویسندگانش با عنوان «۱۸۰ اقتصاددان، استاد دانشگاه و صاحبنظر» معرفی شدند و شریفیها نقش پررنگی در میان امضاکنندگان داشتند؛ چنان که نام ۲۲ استاد از دانشکدههای مختلف شریف در میان امضاکنندگان دیده میشد. البته بیشترین سهم را اساتید دانشگاه علامه طباطبایی با ۳۶ نفر برده بودند، اما حضور اساتیدی از دانشگاههای سرتاسر کشور در میان امضاکنندگان جالب توجه بود. نام بسیاری از اساتید شناختهشده یا مقامات ارشد اقتصادی کشور در دهههای گذشته نیز در میان امضاکنندگان دیده میشد.
🔹 این بیانیه بازخوردهای گوناگونی در فضای داخل و خارج از کشور داشت. با گذشت بیش از دو هفته از انتشار این بیانیه، هنوز هم بازخوردها ادامه دارد و از جمله در سه روز گذشته، دو بیانیه با حضور قابل توجه فارغالتحصیلان شریف منتشر شده که عبارات تندوتیزی نسبت به بیانیه نخست به کار بردهاند. این گزارش به مرور سه بیانیهای میپردازد که شریفیها دستی در آنها داشتهاند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤17👎9😁6👍4
Sharif Today
«بیانیه در جواب بیانیه» ✴️ دو هفته بعد از پایان جنگ ۱۲روزه ایران با اسرائیل و آمریکا، بیانیهای منتشر شد که نویسندگانش با عنوان «۱۸۰ اقتصاددان، استاد دانشگاه و صاحبنظر» معرفی شدند و شریفیها نقش پررنگی در میان امضاکنندگان داشتند؛ چنان که نام ۲۲ استاد از…
«بیانیه در جواب بیانیه»
✴️ یکی از نخستین واکنشهای جامعه دانشگاهی پس از آتشبس، بیانیهای بود که به امضای ۱۸۰ نفر از اقتصاددانان و اساتید دانشگاه رسید و با عنوان «وقت تغییر پارادایم» منتشر شد. در این بیانیه بر تعامل سازنده با جهان تأکید شده بود؛ امضاکنندگان از دولت خواسته بودند با در پیش گرفتن مسیر دیپلماسی و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا از ایران محافظت کند و مانع بروز جنگ مجدد شود. حفظ تمامیت ارضی ایران را خط قرمز نامیده و هشدار داده بودند رویکردهای افراطی و محرک دشمنی و درگیری، در شرایط کنونی خطرناک و فاجعهبار است. در عرصه داخلی نیز بر افزایش مشارکت ملموس جامعه و احیای سرمایه اجتماعی از طریق رفع فضای امنیتی تأکید کرده بودند. بیانیه خواستار تقویت آزادی بیان شده و میگفت برخلاف تصور برخی سیاستمداران، نظامهای سیاسی در فضای آزادی بیان، تثبیت و تقویت میشوند. همچنین امضاکنندگان خواستار پایان دخالت نیروهای نظامی در اقتصاد و تمرکز آنها بر وظایف دفاعی شده و توصیه به اصلاح سیاستهای اقتصادی با هدف رفع رانتجویی و فساد کرده بودند تا منابع عمومی بهطور شفاف و عادلانه تخصیص یابد.
🔹 این بیانیه بازتاب گستردهای در رسانهها داشت؛ از جمله انتقاد تند رسانههایی نظیر فارس و کیهان و تسنیم. اما مدتی طول کشید تا انتقاد از بیانیه نخست به متن سایر بیانیهها نیز راه پیدا کند.
🔹 جمعهشب بیانیه دیگری منتشر شد با عنوان: «روز ایستادن پای ایران است». در این بیانیه نیز اساتید و فارغالتحصیلان دانشگاه شریف در میان ۱۹۱ امضاکننده حضور پررنگی داشتند. در متن بیانیه آمده بود که در دوران جنگ ۱۲روزه، همبستگی خودجوش و بیسابقهای میان اقشار مختلف مردم ایران شکل گرفت که به یاری نیروهای دفاعی کشور آمد. بر این اساس، بایسته است که چتر همبستگی ملی در دفاع میهنی همچنان گسترده بماند و حتی فرماندهی واحد و مشترک پیدا کند. بیانیه هشدار داده بود که پس از آتشبس نباید دوباره فضای دوقطبی و تفرقه حاکم شود و «نباید این همبستگی به نفع گروهی خاص مصادره شود».
🔹 اما این بیانیه تعریض تندوتیزی به بیانیه نخست داشت و میگفت: «روایتهایی که [...] سیاستهای ایران را عامل جنگ میخواند و واقعیت تجاوزکاری دشمن را کمرنگ میکند و بعضا در بیانیههایی با نیت خیرخواهانه طرح شده است، مقدمه انشقاق و نزاع داخلی و کاهنده توان ایران در برابر ایرانستیزان است». برخلاف بیانیه نخست که بیشتر خطاب به سیاستمداران نوشته شده و نویسندگان ادعا کرده بودند که سعی در انعکاس نظرات مردم برای اصلاح سیاستها و تحکیم همبستگی اجتماعی دارند، بیانیه دوم خطاب به مردم بود و تلاش میکرد تصویری از وضع موجود ارائه دهد و همصنفیها را از برخی عبارات و توصیهها برحذر دارد. نویسندگان در جای دیگری از بیانیه میگفتند در شرایط فعلی باید از «مطالبه اصلاحات بزرگ، دفعی، کلی و نشدنی» پرهیز کرد.
🔹 سومین بیانیه نیز همین امروز منتشر شده و باز هم شریفیها حضور پررنگی در آن دارند. اساتید دانشگاه در بیانیه «ایران؛ علاج ایران» حضور چندانی ندارند، اما میتوان از دبیران ادوار انجمن اسلامی تا مسئولان بسیج دانشجویی را در فهرست امضاکنندگان سراغ گرفت. این بیانیه در همان بندهای ابتدایی اشاره بسیار تندی به بیانیه نخست دارد و بر جریانهای فکری سطحی میتازد که توسعه اقتصادی ایران را به گروگان گرفتهاند. از جمله با اشاره واضح به بیانیه نخست میگوید که «توصیه به تغییر پارادایم و مذاکرات جدیدی میکنند که هدف آن نه یک توافق منصفانه بلکه خلع سلاح ایران است». البته در ادامه حرفهای بیشتری از سیاستورزی در عرصه بینالمللی میزند و تأکیدهایی هم بر کنترل تنش با دشمنان دارد. در ادامه نیز نویسندگان بیانیه سوم بر توصیههای اقتصادیای متمرکز میشوند که معتقدند میتواند زیربنای ارتقای امنیت را در شرایط امروز کشور فراهم آورد؛ توصیههایی که قرابت زیادی با نگاه عموم اقتصاددانهای بیانیه اول دارد.
🔹 به نظر میرسد دانشگاهیان تلاش دارند در روزهای پس از جنگ، ورود مسئولانهای به فضای عمومی داشته و راهکارهایشان برای عبور از این شرایط را ارائه دهند. البته که انتظار دیگری هم از نهاد دانشگاه نمیرود. اما با وجود اشتراکهای زیاد این بیانیهها در محکومیت تجاوز دشمن و لزوم حفظ همبستگی اجتماعی، بازار اتهام و برچسب به دیگران هم انگار کماکان رونق دارد؛ بازاری که جنگ اخیر بستر خوبی هم برای آن پهن کرده و خریدارانش را پرشمارتر. هرچند بعید است دم زدن از حفظ همبستگی، با انتساب نقلونباتطور اتهامهایی مثل سطحی بودن و نزاعآفرینی به نگاههای مخالف قرابتی داشته باشد. نمیتوان از مصادره همبستگی اجتماعی به سود یک جریان خاص نگران بود و از دستگذاشتن بر اصلاح سیاستهای نادرستی که محصول همین گروههای سیاسی بوده ابا داشت.
🔵 @SharifToday
✴️ یکی از نخستین واکنشهای جامعه دانشگاهی پس از آتشبس، بیانیهای بود که به امضای ۱۸۰ نفر از اقتصاددانان و اساتید دانشگاه رسید و با عنوان «وقت تغییر پارادایم» منتشر شد. در این بیانیه بر تعامل سازنده با جهان تأکید شده بود؛ امضاکنندگان از دولت خواسته بودند با در پیش گرفتن مسیر دیپلماسی و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا از ایران محافظت کند و مانع بروز جنگ مجدد شود. حفظ تمامیت ارضی ایران را خط قرمز نامیده و هشدار داده بودند رویکردهای افراطی و محرک دشمنی و درگیری، در شرایط کنونی خطرناک و فاجعهبار است. در عرصه داخلی نیز بر افزایش مشارکت ملموس جامعه و احیای سرمایه اجتماعی از طریق رفع فضای امنیتی تأکید کرده بودند. بیانیه خواستار تقویت آزادی بیان شده و میگفت برخلاف تصور برخی سیاستمداران، نظامهای سیاسی در فضای آزادی بیان، تثبیت و تقویت میشوند. همچنین امضاکنندگان خواستار پایان دخالت نیروهای نظامی در اقتصاد و تمرکز آنها بر وظایف دفاعی شده و توصیه به اصلاح سیاستهای اقتصادی با هدف رفع رانتجویی و فساد کرده بودند تا منابع عمومی بهطور شفاف و عادلانه تخصیص یابد.
🔹 این بیانیه بازتاب گستردهای در رسانهها داشت؛ از جمله انتقاد تند رسانههایی نظیر فارس و کیهان و تسنیم. اما مدتی طول کشید تا انتقاد از بیانیه نخست به متن سایر بیانیهها نیز راه پیدا کند.
🔹 جمعهشب بیانیه دیگری منتشر شد با عنوان: «روز ایستادن پای ایران است». در این بیانیه نیز اساتید و فارغالتحصیلان دانشگاه شریف در میان ۱۹۱ امضاکننده حضور پررنگی داشتند. در متن بیانیه آمده بود که در دوران جنگ ۱۲روزه، همبستگی خودجوش و بیسابقهای میان اقشار مختلف مردم ایران شکل گرفت که به یاری نیروهای دفاعی کشور آمد. بر این اساس، بایسته است که چتر همبستگی ملی در دفاع میهنی همچنان گسترده بماند و حتی فرماندهی واحد و مشترک پیدا کند. بیانیه هشدار داده بود که پس از آتشبس نباید دوباره فضای دوقطبی و تفرقه حاکم شود و «نباید این همبستگی به نفع گروهی خاص مصادره شود».
🔹 اما این بیانیه تعریض تندوتیزی به بیانیه نخست داشت و میگفت: «روایتهایی که [...] سیاستهای ایران را عامل جنگ میخواند و واقعیت تجاوزکاری دشمن را کمرنگ میکند و بعضا در بیانیههایی با نیت خیرخواهانه طرح شده است، مقدمه انشقاق و نزاع داخلی و کاهنده توان ایران در برابر ایرانستیزان است». برخلاف بیانیه نخست که بیشتر خطاب به سیاستمداران نوشته شده و نویسندگان ادعا کرده بودند که سعی در انعکاس نظرات مردم برای اصلاح سیاستها و تحکیم همبستگی اجتماعی دارند، بیانیه دوم خطاب به مردم بود و تلاش میکرد تصویری از وضع موجود ارائه دهد و همصنفیها را از برخی عبارات و توصیهها برحذر دارد. نویسندگان در جای دیگری از بیانیه میگفتند در شرایط فعلی باید از «مطالبه اصلاحات بزرگ، دفعی، کلی و نشدنی» پرهیز کرد.
🔹 سومین بیانیه نیز همین امروز منتشر شده و باز هم شریفیها حضور پررنگی در آن دارند. اساتید دانشگاه در بیانیه «ایران؛ علاج ایران» حضور چندانی ندارند، اما میتوان از دبیران ادوار انجمن اسلامی تا مسئولان بسیج دانشجویی را در فهرست امضاکنندگان سراغ گرفت. این بیانیه در همان بندهای ابتدایی اشاره بسیار تندی به بیانیه نخست دارد و بر جریانهای فکری سطحی میتازد که توسعه اقتصادی ایران را به گروگان گرفتهاند. از جمله با اشاره واضح به بیانیه نخست میگوید که «توصیه به تغییر پارادایم و مذاکرات جدیدی میکنند که هدف آن نه یک توافق منصفانه بلکه خلع سلاح ایران است». البته در ادامه حرفهای بیشتری از سیاستورزی در عرصه بینالمللی میزند و تأکیدهایی هم بر کنترل تنش با دشمنان دارد. در ادامه نیز نویسندگان بیانیه سوم بر توصیههای اقتصادیای متمرکز میشوند که معتقدند میتواند زیربنای ارتقای امنیت را در شرایط امروز کشور فراهم آورد؛ توصیههایی که قرابت زیادی با نگاه عموم اقتصاددانهای بیانیه اول دارد.
🔹 به نظر میرسد دانشگاهیان تلاش دارند در روزهای پس از جنگ، ورود مسئولانهای به فضای عمومی داشته و راهکارهایشان برای عبور از این شرایط را ارائه دهند. البته که انتظار دیگری هم از نهاد دانشگاه نمیرود. اما با وجود اشتراکهای زیاد این بیانیهها در محکومیت تجاوز دشمن و لزوم حفظ همبستگی اجتماعی، بازار اتهام و برچسب به دیگران هم انگار کماکان رونق دارد؛ بازاری که جنگ اخیر بستر خوبی هم برای آن پهن کرده و خریدارانش را پرشمارتر. هرچند بعید است دم زدن از حفظ همبستگی، با انتساب نقلونباتطور اتهامهایی مثل سطحی بودن و نزاعآفرینی به نگاههای مخالف قرابتی داشته باشد. نمیتوان از مصادره همبستگی اجتماعی به سود یک جریان خاص نگران بود و از دستگذاشتن بر اصلاح سیاستهای نادرستی که محصول همین گروههای سیاسی بوده ابا داشت.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
Sharif Today
«بیانیه در جواب بیانیه»
✴️ دو هفته بعد از پایان جنگ ۱۲روزه ایران با اسرائیل و آمریکا، بیانیهای منتشر شد که نویسندگانش با عنوان «۱۸۰ اقتصاددان، استاد دانشگاه و صاحبنظر» معرفی شدند و شریفیها نقش پررنگی در میان امضاکنندگان داشتند؛ چنان که نام ۲۲ استاد از…
✴️ دو هفته بعد از پایان جنگ ۱۲روزه ایران با اسرائیل و آمریکا، بیانیهای منتشر شد که نویسندگانش با عنوان «۱۸۰ اقتصاددان، استاد دانشگاه و صاحبنظر» معرفی شدند و شریفیها نقش پررنگی در میان امضاکنندگان داشتند؛ چنان که نام ۲۲ استاد از…
👍37👎23❤22😁6🤬2🔥1😡1