Telegram Group Search
نوازندگی در دوران باستان مخصوص کاهنان بود
کاهنان هم به درمان هم به تدهین و هم به امورات دینی می پرداختند
آنها اجازه داشتند در عید نوروز برصورت پادشاه سیلی بزنند تا پادشاه متواضع بار بیاید و از همه مهم تر ارزشهای اخلاقی یک جامعه را مراقبت می کردند.
داستانهای ده ده قورقود نمونه ای از توجه به این خصایل اخلاقی است که باید بسیار به روایت آن و مسائل ریز مستتر در میان قصه هایش توجه کنیم.
تورکان سومری به این گروه " آزو "

𒀀 𒍪
و تورکان قدیم به این گروه " اوزان " می گفتند.
تفاوت ظاهری اوزانها یا همان عاشیق های امروزی با دیگر نوازندگان در این است که اینها کاسه ساز را بر سینه فشرده و ایستاده مینوازند.
در بین پروتورکان منطقه از سومریان تا حاتای ها و ایلامیان و مانناها چنین تصاویری را انتخاب کردم
ورق بزنید
تا نشان دهم این فرهنگ یک فرهنگ قابل ملاحظه و عمیق است.
در سالهای اخیر عاشیق ها یا همان اوزانهای باستان در میان جوانان و روشنفکران مورد توجه و علاقه شدید واقع شده اند و این امید بخش است.
اسن قالین
رحیم آغ بایراق

@tarixbil
👍41289👏17💯10😁3🔥21
این عکس را در موزه اورمیه گرفته ام. کتیبه اورارتویی "محمودآباد"آذربایجان غربی است.
در سطر دوم یک لغت مشترک سومری- اورارتویی را می بینید که داخل دایره انداختم.
این لغت به معنی" مسافرت" است.
اما چه ربطی به زبان امروزی ترکی دارد؟
لغت مرکب است از دو عنصر

Geş
+
Kal
یعنی اگر به درس قبلی مراجعه کنید، این عنصر که برای درخت هم استفاده می شد اینجا به معنی عبور است.
لازم است بدانید سومریان به رفتن
Geş/Gen
به پا
Geş.du
به دویدن
Kaş
می گفتند که هر دو فعل و اسم( پا= gış) را عینا در زبان ترکی امروز هم استفاده می کنیم.
اما در درسهای قبل گفتیم که gal
به معنی بزرگ و ریشه کلمات قالا، قالین،و...در ترکی است.
پس عبور یا "رفتن زیاد" را
Kaş+kal/ kas+kal
به معنی مسافرت می گفتند.
کوچ köş
هم از این ریشه است.
( قبلا گفتیم در زبان سومری حرف چ را ش تفسیر کرده اند)
امیدوارم این توضیح مختصر را دوباره بخوانید تا با ریشه دقیق این کلمه سومری- اورارتویی- ترکی آشنا شوید..
@tarixbil
444👍68👏16🙏73👻3👎2
درسهای بیشتر در مورد لغات مشترک تورکی سومری- اورارتویی و مقایسه تطبیقی آن با تورکی امروز در پیج زیر
Dan.ulduzlar
👍32366👏11🔥6🙏2👻2
حالا باید به ریشه های کلمات دقیق تر شویم.
این‌پرنده را با پاهای ضخیمش
قاشقالداق می گویند.
قاش( قئش= پا در تورکی ، قئش دو= پا در زبان سومری/ کاش، قاش= دویدن سومری و تورکی) قال( قالین= ضخیم) داق( پسوند وسیله )
همان‌ کاسکال / کاشقال اورارتویی و سومری است با توضیحی که در بالا دادم.
@tarixbil
528🙏37👍31👏25🔥9💯7🤯4👎2
Forwarded from Historyreal.iran
390👍22😁5👏1
Forwarded from Historyreal.iran
🌸🌸🍃🍃
🌸🌺
🌸
🍃

اگر تصویر مربوط به «بیلگه‌میش» بر روی جام حسنلو را با دقت بررسی کنیم، خواهیم دید که پادشاه، سربندی مارمانند بر سر دارد. در این نوشتار، به بررسی معنای این نماد می‌پردازیم.

📸 Nader Zeinali 𒀭
@historyreal.iran 👈
@muse.tales.history 👈
==================

دکتر رحیم آک بایراک، مورخ و سومرولوگ ایرانی، بر این باور است که:

نام شخصیت اصلی «حماسه جاودانگی» ـ مشهور به حماسه بیلگه‌میش ـ تنها در ساختار و آوانویسی ترکی معنا و مفهومی هماهنگ با نقش او در داستان می‌یابد.

در زبان ترکی، واژه‌ی بیلگه به معنای «دانش و خرد» است، و میش، پسوندی توصیفی برگرفته از نام گیاه بلندی است که در کنار رودخانه‌ها و مرداب‌ها می‌روید (گمیش).
ترکیب این دو واژه،

> بیلگه + میش = فردی خردمند و حکیم، دارای دانشی فراتر از دیگران.

در کهن‌ترین نقشه‌های بابل نیز، نام شهر با ساختاری مشابه و ترکیبی از واژه‌های ترکی و سامی آمده است:
> باب بیلیم = دروازه‌ی دانش
(باب = دروازه / بیلیم = علم، دانش)

نمونه‌هایی از واژه‌های مشابه در ترکی مدرن:
قریمیش = زن سالخورده
قوجالمیش = مرد سالخورده
اپریمیش = فرسوده شده
جامیش = گاو یا بوفالو سنگین‌وزن

مفهوم مار در اندیشه‌ی باستان:
از دوران پیشاتاریخ، تصویر مار بر صخره‌ها به دلیل ویژگی طبیعی او ـ یعنی «پوست‌اندازی» ـ نمادی از خرد، دگرگونی، گذر و جریان میان دو جهان (مادی و معنوی) بوده است.
تقریباً تمامی فرهنگ‌های متأخر این مفهوم را در هنر خود، در کنار شخصیت‌های دانا و خردمند، به‌کار برده‌اند.

برخی واژه‌های برگرفته از این مفهوم در زبان ترکی:
ایل = سال (نشانه‌ی تغییر)
یئل = باد (نشانه‌ی گذر)
لو = بینش (نشانه‌ی خرد)

از این رو، سربند مارمانند بیلگه‌میش در هنر حسنلو، بازتاب تصویری همان معنای «مرد حکیم» است که در نام ترکی او نهفته است.

حال از دوستان علاقه‌مند به تاریخ دعوت می‌کنم شخصیت دیگر این حماسه، یعنی «اوت‌نا‌پیشدیم» (همسان با حضرت نوح در متون مقدس) را در بخش نظرات تحلیل کنند.

#italy #torkiye #Greece #Azerbaycan #europe #archaeology #ancientart #sumer #art #history #culture #humanclay #bilgemish #hasanlu #ancientiran #explore #heritage #تاریخ #هنر #فرهنگ #اکسپلور

nader_zeinali...✍️
480👏45👍33💯9👎8🤔4
۹۰ تیمی منه تراکتور تیمی تک سئومه لی دیر.💛
1.13K👍87💯30🔥18🤝9🤩8👎6🤮5👏4🤗1
ویدئویی بسیار کوتاه با یادداشت مختصر
در اینستاگرام
Rahim.akbayrak
295👏14🤮5🤔3👍2
پسوند مالکیت si در زبانهای سومری و اورارتویی و تورکی مشترک است.
در سطر پنجم کتیبه اورارتویی قلاتگاه جنوب اورمیه - که در عکس نشان دادم-چنین آمده است:
دینگیر/ حال/ دی/ ائ/ ای/ ایر/ دو / سی
یعنی:( پادگان خدایگان خالدی)
و این متن را اگر به تورکی امروز برگردانیم چنین می شود:
تینگیر/ قال/ دی/ ائو/ ای/ اور/ دو/ سی
و به متن سلیس :
قالدی( قالیجی) تانگرینین ائوی اوردوسی
البته در زبانهای باستانی رسم بود که معرفه خدایگان را قبل از نامش می نوشتند و برای همین در اول آمده بود.
این‌پسوند را به همین شکل در تورکی امروز استفاده می کنیم.
باور کردنی نیست یک متن با چنین گرامر مستحکم بعد سه هزار سال تداوم داشته باشد و این خاصیت زبانهای اگلوتینیتیو است.
@tarixbil
496👍52👏26😁7💯5🤡1🥴1
تصویر بالایی:
اسکاراب (Scarab) نوعی سوسک سرگین‌غلتان است که مصریان باستان آن را نماد تولد دوباره، تحول، و محافظت الهی می‌دانستند. او در آسمان خورشید را می غلطاند و بعنوان آویز در مقابر مصری بارها و بارها کشف شده است.
تصویر پائینی:
حوروس در مصر باستان نماد آسمان، سلطنت و پیروزی بر شر بود. او اغلب به شکل شاهین یا انسانی با سر شاهین تصویر می‌شد و فرعون‌ها خود را تجسم زمینی او می‌دانستند. چشم حوروس نماد محافظت، سلامت و قدرت بود و در طلسم‌ها کاربرد داشت.

حالا برخی از هموطنان با یک کاشی دو سانتی متری مصری و یا آویزی لیدیایی خرقه پاره نکنند و این‌ طلسم و نماد مصریان را بر گردنشان نیاویزند.

@tarixbil
370👏64👍43😁9👎5💯2
اینها مشتی از هزاران نماد و رب النوع و آویزه های مصری با همین بالها
@tarixbil
👍430👏3530👎5😁2💯1
و اینها هم نمونه هایی از اوتو سومری/ شاماش آشوریان ( رب النوع خورشید) پنج تا چهار هزار سال قبل در تمدن بین النهرین.
قبلا نمونه های تمدن سه هزار ساله ماننایی آذربایجان را هم از این رب النوع نشان داده ام.
@tarixbil
👍427👏4326🔥4😁3💯3👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سو آیدین لیق دیر
سودان گئچیتمه
سوق آند
الی سولی
سو چرشنبه سی
قوربانلیقا سو ایچیتمه
بایرام سفره سینده سو قویماق
سودان اوشاق ایستمک
سویا عریضه سالماق
یوخودا سو گورمک
قبر اوسته سو آخیتماق
مسافر دالیجا سو آخیتماق
سودان سوروشماق
و...
همه اینها نشانه های به جا مانده از اعتقاد آذربایجانیهای باستان به الهه آب است که در پادکست شماره ۴۷ صحبت کردم و با منابع در کانالهای تلگرامی زیر موجود است:
@Tarixbil
@Bilgamish_podcast
@Tarixbil1
391👏37👍14🙏12🤮4👎2
Rahim.akbayrak pinned an audio file
الان دیگر دوره هوش مصنوعی است. با یک گوگل ساده
Sun god assyrian
هم هر بچه ای می تواند، بخش تصاویر را انتخاب کند و تحقیق کند، چه کسی مثل شیطان جعل می کند.
The winged sun god of the Egyptian
جستجوی رب النوع خورشید بالدار مصریان هم کارساز است.
دیگر گذشت آن زمانی که تک‌صدایی وجود داشت و جوان نا آگاه ما مجبور بود هر خزعبلاتی را بپذیرد و متوجه نباشد چه کسی راست می گوید و چه کسی دروغ شاخدار...
👍42538👏34👎6🤔3😁2
دیروز متوجه شدم کتاب تازه آقای علیون از چاپ خارج شده است و امروز برای خرید کتاب این مترجم پرکار از "گرانت فریم" به دفترش رفتم. دو کتاب جدید دیگر هم چاپ کرده بودند آنها را هم مفید تشخیص داده و خریدم.
همراهی کردند به همسایه پرتلاششان انتشارات نباتی سر زدم تا اگر کتاب جدیدی از چاپ خارج شده باشد بخرم.
در بین کتب جدید کتاب" برگهایی از تاریخ آذربایجان" را دیدم و کنجکاو شدم نویسندگان کتاب چه کسانی هستند. با دیدن اسم خودم و مطلب شصت صفحه ای " سولدوز، گذرگاه ساکنین آذربایجان به سومر" تبسمی زده و کتاب را خریدم.
گفتم‌:
می بینید ما تورکهای آذربایجان در شرایطی هستیم که برای خرید کتاب خودمان هم باید پول بدهیم.
452👍59👏20💔12💯5🤮4👎3🤝1
بیشترین اطلاعاتی که در مورد آذربایجان در دوره ۲۷۵۰ سال قبل داریم مربوط به این لوح از کتیبه سارگن پادشاه آشوریان است که شرح لشگر کشی خود به آذربایجان را نوشته است. این لوح در موزه لوور نگهداری می شود. از هفته بعد در پیج
Dan.ulduzlar
این لوح را مورد موشکافی دقیق قرار خواهم داد.
471👍73👏23🙏14🤩9🔥7💯5🤮4👎2
طبق معرفی دایره المعارف اسلامی به نقل از مرحوم بهزادی، مردم محلی این کوه را " ساو اند" می گویند.
"ساو" در زبان تورکی به معنی وحی است و" اَن" ریشه فرود آمدن است.
مانند ماری+ اَند= مرند
( مکان استقرار و فرود آمدن قوم ماری از سومر)
و یا مثلا:
ساو+ آلان= ساوالان یعنی محل دریافت وحی که به اشتباه سبلان نامیده اند.
کوهها در میان تورکان محل عبادت و وحی و اوزانها بودند که در این رابطه بیشتر خواهم نوشت.

پی نوشت: من متوجه نمی شوم‌، چرا زبان خود مردم ما را ول کرده اند و برایش ریشه سانسکریت هندی می تراشند.‌
مگر ما برای بمبئی و گجرات ریشه تورکی تراشیدیم؟
@tarixbil
422👍73👏20🙏10🤮4👎3🤩1🤡1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بر روی جامی از ماننا های آذربایجان تا سومر و ایلام و تمدنهای التصاقی زبان منطقه ما، تار و ساز آذربایجانی بر سینه اوزانها نقش بسته است.
این نوا عموما توسط کاهنان آنیمیزم که شامان و قام نامیده می شدند برای ارتباط با روح طبیعت و جهان نواخته می شد و عملی دینی محسوب می شد.
آنها بر بالای کوهها تلاش برای اتصال به مبدا جهان و آفریننده هستی و روح طبیعت می کوشیدند و بنابراین روح ساز و تار آذربایجانی یک روح ریشه دار معنوی است که زخم هجر و ناله دور افتادگی و گم گشتی بشر از بهشت و معبودش را حکایت می کند.
تار آذربایجانی در یونسکو ثبت شده و یکی از وارثان این نوای آسمانی رامیز قلی اوف بود که به جهان ابدی کوچید.
روح این اسطوره بی بدیل آذربایجان شاد باد...
@tarixbil
445💔54👏16🕊14🤮4👎3👍2😢1
2025/10/17 00:39:08
Back to Top
HTML Embed Code: