group-telegram.com/yeharfehesaab/249
Last Update:
#حرف_حساب_بخونید
☑️ مدت مطالعه ۳ دقیقه:
برگردیم به فصلِ پیش و خصوصیاتِ مدیر سهلتی. مدیر سهلتی نیز اتفاقا به خوبی میداند که توسعهی طولی در ایران آخر و عاقبت ندارد. میداند که اگر یک اداره را بیش از حد بزرگ کند و از یک شیر نفتی بیش از اندازه نفت بمکد؛ زود گرفتار خواهد شد و همه را به دشمنانِ خود تبدیل خواهد کرد. پس چه میکند؟ هرگز به دنبالِ استفادهی حداکثری از شیر نفت خود را مفتضح نمیکند. برعکس میرود به سراغ شیر نفتهای متعدد و متکثر!
یعنی یکجا میشود مدیر سهلتی، جای دیگر میشود مشاورِ سهلتی، جای بعدی هفتهای یکبار میرود به عنوانِ عضو هیأتِ مدیرهی سهلتی, سالی یک بار میرود به عنوانِ هیأتِ امنای سهلتی و... مدیر سهلتی به نیکی میداند که توسعهی عرضی یعنی چه... توسعهی طولی یعنی اينکه از یک شیر نفت بیشترو بیشتر نفت بمکد که این به راحتی قابل اندازهگیری است اما توسعهی عرضی یعنی اينکه تعداد شیرهای نفت را اضافه کند و به کم از هرکدام قانع باشد..
دیدید که ذهنِ هوشمندٍ ایرانی به خلافیِ اعتقادِ ده سالِ پیش من این نکته را به خوبی متوجه شده بود. تفاوت, فقط در دو مدلِ اقتصادی بود. در مدلِ اقتصادِ خصوصی این توسعهی عرضی به نفع کل اقتصادِ کشور بود؛ اما در مدلِ دولتی و در حقیقت سهلتی این توسعهی عرضی فقط به نفع اقتصاد شخص بود! همین میشود که در دههی سوم انقلاب بیشترین تعارض دولت با نهادهای نظارتیش بر سر بحران چندشغلهها به وجود میآید... که البته این ربطی به شیر نفت ندارد و برمیگردد فقط به انگیزهی خدمت!
حالا میفهمم که شبکهی بقالي دونبش درياني آذری تبدیل میشود به هملهجه بودنِ کارمندانِ یک معاونت دریک اداره که مثلاً همه اینبار - مثلِ دریانیها - از روستایی در مازندران به کارگرفته شده بودند...
درمدلِ اقتصادِ خصوصی توسعهی عرضی وجود دارد در مدلِ اقتصاد دولتی هم. در مدلِ اقتصاد خصوصی؛ رقابت وجود دارد در بین مدیرانِ سهلتی نیز؛ اما این رقابت باز هم درجهتِ نفع فردی است نه نفع عمومی. رقابت یعنی پیدا کردنِ موقعیتِ شغلي سرآمدی و سرمدی... مدیر اقتصادِ خصوصی برای حذفِ رقیب به هر عملی دست میزند تا جایی که سود شخصیش تهدید شود و سود شخصی خود تابعی است ازکارکرد.
مدیر اقتصاد سهلتی نیز برای حذفی رقیب دست به هرکاری میزند اما هیچوقت سود شخصیش تهدید نمیشود؛ چرا که سود شخصي او به شیر نفت وابسته است نه به کارکرد. ساز و کار اول قطعا شرایط و مرزهایی برای رقابت به وجود میآورد که درعمل فضایی عادلانهتر میسازد اما ساز و کار دوم برای این رقابتِ مهلک هیچ حد یقفی طراحی نکرده است.
مبادا کسی گمان کند که داعیهی این بند مقایسهی فوایدِ اقتصادِ خصوصی با مضراتِ اقتصادِ دولتی است. واقعیت این است که رفتار اشخاص سرآَمد دو نظام اقتصادی را با یکدیگر تطبیق میدهیم که حسب اتفاق بسیارشبیه به هم عمل میکنند. این وسط فقط میماند پروپاگاندای تاريخي چپ, ضد اقتصاد آزاد.
تمام اجزای مدلِ اقتصادِ خصوصی علیه ما علیه در مورد نفع فردی در اقتصادِ دولتی هم قابلِ مطابقت است... فقط با این تفاوت که در مورد دوم و در قسمتِ سهلتیش نفع فردی به ضرر نفع جمعی کار میکند... همهی اقتصادِ خصوصی را ما به علت محوریت نفع فردی نقد میکنيم و نمیفهمیم که همین مدل در اقتصادِ بزرگِ دولتی بسیار مخربترکار میکند.
***
خانوادهای هست مفلوک. کار پدر بدانجا کشیده است که مجبور است طلای مادر بفروشد تا نان سفرهی فرزندان فراهم آورد و البته بیش از آن را نیز خرج خود کند... به پدر چه خواهید گفت؟ بیکاره؟ مفلس؟ معتاد؟ هرچه خواستید بگویید اما بدانید که از چنین مردی بایستی ناامید بود. اگرکسی به فکر نجاتِ چنین خانوادهای باشد تنها به فرزندان جوان امید خواهد بست...
مادر یعنی وطن. طلا یعنی نفت. پدر یعنی دولت... اين ملک پدرانی داشته است که برای حکومت نه طلای مادر که خودِ مادر را نیز فروختهاند! در چنین خانوادهای تنها مایهی نجات همتِ فرزندان است... از پدر کاری برنمیآید...
📌کتاب "نفحات نفت"
➕نویسنده: رضا امیرخانی| ۲۲۹ صفحه
🔖 لینک خرید از فیدیبو
👁🗨اگه شما هم حرف حسابی خوندید از لینک ناشناس بفرستید که تو کانال قرار بدیم.
✔️ اینستا کانون | 🔖 عضویت خبرنامه
🔘 @yeharfehesaab
BY حرف حساب | دانشگاه شریف
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/yeharfehesaab/249