🖊 اهمیت درفش کاویانی برای ایرانیان
✍️ دکتر جلال خالقی مطلق
@sokhanranihaa
▪️ در یکی از متنهای پهلوی به نام یادگار زریران از درفش کاویانی با صفت پیروز نام رفته است که نشان فال نیک زدن برای پیروزی در جنگهاست.
در شاهنامه برای درفش کاویانی دو نوع صفت یاد شده است.
یکی صفات تابان، درفشان، فروزان، فروزنده و دلانگیز که اشاره به درخشندگی و زیبایی درفش کاویانی دارند، چه از جهت ریشههای رنگارنگ درفش (سرخ و زرد و بنفش) و چه به خاطر گوهرهای گوناگونی که بدان
آویخته یا دوخته بودند «و درفش کاویانی چنان میدرخشید که اندر شب تیره چون شید بود.»
و دیگر صفات همایون و خجسته که نشان تقدیس درفش کاویانی در میان ایرانیان است.
از این رو پیش از حرکت سپاه، پنج موبد درفش کاویان را بر میافراختند.
در هنگام نبرد، ایرانیان، چشمی به درفش کاویانی داشتند و اگر آن را در جای خود نمیدیدند و یا درفش به دست دشمن میافتاد روحیهٔ خود را میباختند.
برای مثال در جنگ پَشن وقتی فریبرز فرماندهٔ سپاه ایران با درفش کاویانی از جنگ میگریزد، بسیاری از پهلوانان، میدان نبرد را ترک میکنند و حتی گودرز نیز آهنگ گریز میکند.
در این هنگام گیو، پسر خود بیژن را به نزد فریبرز میفرستد که یا بازگردد و یا درفش را به بیژن دهد.
ولی فریبرز نه خود باز میگردد و نه درفش را به بیژن میدهد، بدین بهانه که درفش باید همیشه با سپهسالار باشد و پهلوانان دیگر شایستگی حمل درفش کاویان را ندارند.
بیژن که وضعیت سپاه ایران را در خطر میبیند شمشیر کشیده، درفش را به دو نیمه میکند و با نیمهای که به چنگ میآورد به سوی سپاه باز میگردد. در این هنگام ترکان که او را با درفش میبینند برای گرفتن درفش کاویان بدو حمله میکنند و از آن سو ایرانیان نیز به کمک بیژن میشتابند و در این نبرد بسیاری از پهلوانان ایران در راه دفاع از درفش کاویان جان میسپارند و از آن میان ریو نیز پسر کیکاوس.
در شاهنامه صحنۀ دیگری نیز هست که اهمیت درفش کاویان را نمایش میدهد.
در داستان جنگ گشتاسپ با ارجاسب ـ و همچنین در صورت پهلوی آن یادگار زریران - وقتی در گیراگیر نبرد، درفش کاویان بر زمین میافتد، یکی از پهلوانان ایران به نام «گرامی» از اسب پیاده شده، درفش را بر میگیرد و پس از زدودن آن از خاک دوباره بر اسب مینشیند، ولی در این هنگام ترکان او را دیده و محاصرهاش میکنند و یک دست او را میاندازند. گرامی، درفش را به دندان میگیرد و با یک دست میجنگد تا کشته میشود.
دکتر جلال خالقی مطلق
شاهنامهشناس و مصحّح شاهنامه
سخنهای دیرینه به کوشش علی دهباشی
صص ۲۰۵- ۲۰۲
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @shafiei_kadkani
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
✍️ دکتر جلال خالقی مطلق
@sokhanranihaa
▪️ در یکی از متنهای پهلوی به نام یادگار زریران از درفش کاویانی با صفت پیروز نام رفته است که نشان فال نیک زدن برای پیروزی در جنگهاست.
در شاهنامه برای درفش کاویانی دو نوع صفت یاد شده است.
یکی صفات تابان، درفشان، فروزان، فروزنده و دلانگیز که اشاره به درخشندگی و زیبایی درفش کاویانی دارند، چه از جهت ریشههای رنگارنگ درفش (سرخ و زرد و بنفش) و چه به خاطر گوهرهای گوناگونی که بدان
آویخته یا دوخته بودند «و درفش کاویانی چنان میدرخشید که اندر شب تیره چون شید بود.»
و دیگر صفات همایون و خجسته که نشان تقدیس درفش کاویانی در میان ایرانیان است.
از این رو پیش از حرکت سپاه، پنج موبد درفش کاویان را بر میافراختند.
در هنگام نبرد، ایرانیان، چشمی به درفش کاویانی داشتند و اگر آن را در جای خود نمیدیدند و یا درفش به دست دشمن میافتاد روحیهٔ خود را میباختند.
برای مثال در جنگ پَشن وقتی فریبرز فرماندهٔ سپاه ایران با درفش کاویانی از جنگ میگریزد، بسیاری از پهلوانان، میدان نبرد را ترک میکنند و حتی گودرز نیز آهنگ گریز میکند.
در این هنگام گیو، پسر خود بیژن را به نزد فریبرز میفرستد که یا بازگردد و یا درفش را به بیژن دهد.
ولی فریبرز نه خود باز میگردد و نه درفش را به بیژن میدهد، بدین بهانه که درفش باید همیشه با سپهسالار باشد و پهلوانان دیگر شایستگی حمل درفش کاویان را ندارند.
بیژن که وضعیت سپاه ایران را در خطر میبیند شمشیر کشیده، درفش را به دو نیمه میکند و با نیمهای که به چنگ میآورد به سوی سپاه باز میگردد. در این هنگام ترکان که او را با درفش میبینند برای گرفتن درفش کاویان بدو حمله میکنند و از آن سو ایرانیان نیز به کمک بیژن میشتابند و در این نبرد بسیاری از پهلوانان ایران در راه دفاع از درفش کاویان جان میسپارند و از آن میان ریو نیز پسر کیکاوس.
در شاهنامه صحنۀ دیگری نیز هست که اهمیت درفش کاویان را نمایش میدهد.
در داستان جنگ گشتاسپ با ارجاسب ـ و همچنین در صورت پهلوی آن یادگار زریران - وقتی در گیراگیر نبرد، درفش کاویان بر زمین میافتد، یکی از پهلوانان ایران به نام «گرامی» از اسب پیاده شده، درفش را بر میگیرد و پس از زدودن آن از خاک دوباره بر اسب مینشیند، ولی در این هنگام ترکان او را دیده و محاصرهاش میکنند و یک دست او را میاندازند. گرامی، درفش را به دندان میگیرد و با یک دست میجنگد تا کشته میشود.
دکتر جلال خالقی مطلق
شاهنامهشناس و مصحّح شاهنامه
سخنهای دیرینه به کوشش علی دهباشی
صص ۲۰۵- ۲۰۲
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @shafiei_kadkani
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
👏3🔥1
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👨🦳گفتار اندر سخن پرسیدن موبدان از زال
گزارش #سیروس_حامی
نشست هفتگی انجمن شاهنامه فردوسی یزد و خردسرای فردوسی یزد
هنگام : شنبـه - هشتم آذر ۱۴۰۴
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🆔 @shahname_yazd
گزارش #سیروس_حامی
نشست هفتگی انجمن شاهنامه فردوسی یزد و خردسرای فردوسی یزد
هنگام : شنبـه - هشتم آذر ۱۴۰۴
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🆔 @shahname_yazd
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نوای_ماندگار🎼
🕊پاییز
زندهیاد #شاهرخ_شاهید
به بهانه دومین سالگرد درگذشت شاهرخ (۱۲ آذر ۱۴۰۲ -امریکا)
آهنگ : #منوچهر_طاهرزاده
تـرانه : #محمدرضا_فتاحی
بیا در سوک دلگیر گل صبح
بخونیم شعری از دیوان گریه!
من و تو زاده ی فصل خزانیم
دو تن پرورده ی دامان گریه...
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🕊پاییز
زندهیاد #شاهرخ_شاهید
به بهانه دومین سالگرد درگذشت شاهرخ (۱۲ آذر ۱۴۰۲ -امریکا)
آهنگ : #منوچهر_طاهرزاده
تـرانه : #محمدرضا_فتاحی
بیا در سوک دلگیر گل صبح
بخونیم شعری از دیوان گریه!
من و تو زاده ی فصل خزانیم
دو تن پرورده ی دامان گریه...
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🎬سکانسی تاملبرانگیز و تماشایی از فیلم «روشناییهای شهر» اثر سینماگر نابغه «چارلی چاپلین»
مقامات و مسئولینی که مدعی ریشهکنی فقر، تنگدستی و بیعدالتی در شهر خود هستند، میخواهند بههمین مناسبت مجسمهای با عنوان «صلح و عدالت» که سمبل قدرتشان باشد را پردهبرداری کنند.
هنگام رونمایی از مجسمه، پس از برداشتن چادر، همه میبینند که فرد بیخانمانی (چارلی چاپلین) از سرمای شب زیر چادر خوابیده است!
به بیان دیگر، زمامدارانی که در مقام حرف؛ لاف از عدالت میزنند اما در عمل اجازه نظارت و اعتراض را از مردم میستانند؛ بزرگترین عامل فساد و بیعدالتی میشوند./ تحلیل و رصد
@tahlilvarasad
🎬سکانسی تاملبرانگیز و تماشایی از فیلم «روشناییهای شهر» اثر سینماگر نابغه «چارلی چاپلین»
مقامات و مسئولینی که مدعی ریشهکنی فقر، تنگدستی و بیعدالتی در شهر خود هستند، میخواهند بههمین مناسبت مجسمهای با عنوان «صلح و عدالت» که سمبل قدرتشان باشد را پردهبرداری کنند.
هنگام رونمایی از مجسمه، پس از برداشتن چادر، همه میبینند که فرد بیخانمانی (چارلی چاپلین) از سرمای شب زیر چادر خوابیده است!
به بیان دیگر، زمامدارانی که در مقام حرف؛ لاف از عدالت میزنند اما در عمل اجازه نظارت و اعتراض را از مردم میستانند؛ بزرگترین عامل فساد و بیعدالتی میشوند./ تحلیل و رصد
@tahlilvarasad
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (س. حامی)
بیست وپنجمین همنشینی با شاهنامه
خرد سرای فردوسی تفت
۱۲ آذرماه_خانه فرهنگ شهید فرزاد
با یاری یزدان بیست و پنجمین همنشینی با شاهنامه ،در خردسرای فردوسی(خانه فرهنگ شهید فرزاد)برگزار شد.
ابتدا پس از خوش آمد گویی، خانم دهقانی سروده خود را در باره معلولان، نیک آیین آرمون شعری از فردوسی و جناب رفیع زاده سرودهای در ارتباط با شادی و نشاط را برای حاضران خواندند.
آن گاه جناب استاد حامی در باره فریدون و سرنوشت سه فرزندش با استناد به شاهنامه سخن گفتند .
جناب مهندس آرمون بخشی از نمایشنامه آرش ،اثر استاد بیضایی را به زیبایی خواندند.
در ادامه مهمان ویژه امشب جناب استاد وزیری پیرامون چگونگی شکل گیری و سرودن شاهنامه و ویژگیهای آن دوران، سخنانی ایراد و بیتهایی از نامه رستم فرخزاد را خوانده، تحلیل و تفسیر کردند.
برای استادان بزرگوار آقایان مدرسی و محمودی که به دلیل کسالت و بیماری موفق به حضور در همنشینی نشدند، آرزوی بهبودی و سلامتی داریم.
از آقای مهندس هادی فرزاد که در دوهفته اخیر در امر آماده سازی ساختمان خردسرا برای برگزاری برنامه، تلاش و همتی والا داشته و خواهند داشت سپاسگزاری می نماییم.
گروه صبای تفت
خرد سرای فردوسی تفت
۱۲ آذرماه_خانه فرهنگ شهید فرزاد
با یاری یزدان بیست و پنجمین همنشینی با شاهنامه ،در خردسرای فردوسی(خانه فرهنگ شهید فرزاد)برگزار شد.
ابتدا پس از خوش آمد گویی، خانم دهقانی سروده خود را در باره معلولان، نیک آیین آرمون شعری از فردوسی و جناب رفیع زاده سرودهای در ارتباط با شادی و نشاط را برای حاضران خواندند.
آن گاه جناب استاد حامی در باره فریدون و سرنوشت سه فرزندش با استناد به شاهنامه سخن گفتند .
جناب مهندس آرمون بخشی از نمایشنامه آرش ،اثر استاد بیضایی را به زیبایی خواندند.
در ادامه مهمان ویژه امشب جناب استاد وزیری پیرامون چگونگی شکل گیری و سرودن شاهنامه و ویژگیهای آن دوران، سخنانی ایراد و بیتهایی از نامه رستم فرخزاد را خوانده، تحلیل و تفسیر کردند.
برای استادان بزرگوار آقایان مدرسی و محمودی که به دلیل کسالت و بیماری موفق به حضور در همنشینی نشدند، آرزوی بهبودی و سلامتی داریم.
از آقای مهندس هادی فرزاد که در دوهفته اخیر در امر آماده سازی ساختمان خردسرا برای برگزاری برنامه، تلاش و همتی والا داشته و خواهند داشت سپاسگزاری می نماییم.
گروه صبای تفت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی همه گوشها بسته و دروازه ها باز است یعنی حاکمیت اراده فرمانروایی اش را از دست داده و از. مسند قدرت خارج شده است .
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بَسوته جِنِگل (جنگل سوخته)
آواز: بانو #فاطمه_مهلبان
شعر: داوود کیاقاسمی
تنظیم: بنیامین عمران
نوازنده سازهای بادی: یاسر گرجی
تشهایته جِنگِل و اوجا بسوته
(آتش گرفت جنگل و درخت نارون سوخت)
بلندِ ممرز و افرا بسوته
(کهن درختانِ ممرِز و افرا نیز سوختند)
هوای سر، سیو تیکا بسوته
(در آسمان، توکای سیاهپر سوخت)
بِنه، پلنگِ هسّکا بسوته
(و در زمین، تا مغز استخوان پلنگ سوخت)
کجه بورم سر هادم شه صدا ره؟
(به کجا روم صدا سر دهم؟)
دس به دامِن بَیرم کدیم خِدا ره؟
(دست به دامان کدامین خدای شوم؟)
آواز: بانو #فاطمه_مهلبان
شعر: داوود کیاقاسمی
تنظیم: بنیامین عمران
نوازنده سازهای بادی: یاسر گرجی
تشهایته جِنگِل و اوجا بسوته
(آتش گرفت جنگل و درخت نارون سوخت)
بلندِ ممرز و افرا بسوته
(کهن درختانِ ممرِز و افرا نیز سوختند)
هوای سر، سیو تیکا بسوته
(در آسمان، توکای سیاهپر سوخت)
بِنه، پلنگِ هسّکا بسوته
(و در زمین، تا مغز استخوان پلنگ سوخت)
کجه بورم سر هادم شه صدا ره؟
(به کجا روم صدا سر دهم؟)
دس به دامِن بَیرم کدیم خِدا ره؟
(دست به دامان کدامین خدای شوم؟)
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#نوای_ماندگار🎼
🎶 به اصفهان رو
(آواز اصفهان)
زنده یاد استاد #جلال_تاج_اصفهانی
به بهانه ۱۳ آذر -سالروز درگذشت تاج اصفهانی
(زاده ۱۲۸۲ -- درگذشته ۱۳۶۰ اصفهان)
آهنگ : زندهیاد #علیاکبر_شهنازی
ترانهسرا : زندهیاد #ملکالشعرا_بهار
نی: زندهیاد #حسن_کسایی
تار: زندهیاد #جلیل_شهناز
ویولن: #جهانبخش_پازوکی
تنبک: #جهانگیر_بهشتی
ای بت اصفهان زان شراب جلفا ساغری در ده ما را
ما غریبیم ای مه بر غریبان رحمی کن خدا را
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🎶 به اصفهان رو
(آواز اصفهان)
زنده یاد استاد #جلال_تاج_اصفهانی
به بهانه ۱۳ آذر -سالروز درگذشت تاج اصفهانی
(زاده ۱۲۸۲ -- درگذشته ۱۳۶۰ اصفهان)
آهنگ : زندهیاد #علیاکبر_شهنازی
ترانهسرا : زندهیاد #ملکالشعرا_بهار
نی: زندهیاد #حسن_کسایی
تار: زندهیاد #جلیل_شهناز
ویولن: #جهانبخش_پازوکی
تنبک: #جهانگیر_بهشتی
ای بت اصفهان زان شراب جلفا ساغری در ده ما را
ما غریبیم ای مه بر غریبان رحمی کن خدا را
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علت بروز انقلاب در ایران از دید #علینقی_عالیخانی ، معمار توسعه اقتصادی ایران در دهه طلایی ۱۳۴۰
🆔 @shahname_yazd
🆔 @shahname_yazd
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
66913830401.pdf
859.5 KB
تاثیر عوامل زمینشناسی در تغییر مسیر رودخانه هیرمند و نقش تاریخی آن در جابجایی سکونتگاهها در سیستان
پژوهشی بسیار مهم و ارزنده از هیئت علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان
مستند انگاره ریشه تاریخی داستان زال و رودابه.
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
پژوهشی بسیار مهم و ارزنده از هیئت علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان
مستند انگاره ریشه تاریخی داستان زال و رودابه.
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Forwarded from رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه (سیروس حامی)
راز #سیمرغ_و_زال
س- انگارهای از ریشه تاریخی زال و رودابه
نخست – انگارههای زمینه
در جستارهای این درگاه دیدیم:
١. بخش آغازین شاهنامه همچون سرتاسر این خردنامه، بازگوکننده سرگذشت راستین نیاکان است. ژرفای هرچه بیشتر تاریخ، همراه است با دگرگونی و پیچیده شدن سرگذشت راستین در پیرایه های بیشتر!
٢. رویدادها و پدیدههای راستین در فرایند خودبهخودی در ناخودآگاه نیاکان «جاندار انگاری» شده و با پیرایههای یادشده درمیآمیزند و به پیکر «استوره» یابهتر بگوییم، «تاریخ استورهای» در میآیند!
٣. در زبانهای آریایی، زمین و هرچه در دل آن است نام «مادینه» و دستهها و تیرهها و گروههای مردم -افزون بر «روزگار/دوران تاریخی»- نام «نرینه» میگیرند!
۴. خاندان نریمان/نیرم در شاهنامه نماد زادمانهایی از سکایان است که در هزارههای پنجم و چهارم پ.ز در کرانههای پاییندست هیرمند/هلمند یکجانشینی گزیدند! اینان مردمان تنومند و ستبری بودند که در جنگاوری همتا نداشتند! (اینجا را ببینید)
دانایی و فن و بویژه دانش پزشکی در میان این دسته از ایرانیان پیشرفتهای شگرف و شایانی داشت که یافتههای شهر سوخته گواهند! (اینجا را ببینید)
۵. ناهنجاری ژنتیکی آلبینیسم یا زالی در میان این تیرههای سکایی گسترده بود! «زال» نمادی است از این دسته از باشندگان سیستان آن روزگار! (اینجا را ببینید)
دودیگر: یافتههای دانش امروز:
۶. گذرراه(مسیر) رود هیرمند(دریایهلمند) در گذر روزگاران چندبار دگرگون شده. برای این دگرگونی دستکم چهار گام شناسایی شده است. در هریک از این گامها، هیرمند گذرراه خود را به سوی شمال گردانده تا ریزشگاه آن گام به گام از «گود زره» (در مرز افغانستان و پاکستان امروز) به سوی هامون کنونی چرخیده است و همچنان هم آبراه «شیله» از جنوب هامون، سرریزهای این دریاچه را به «گود زره» رهنمون میشود! (نک. نگاره پیوست)
٧. بررسیهای زمینشناسان گویای آن است که در یکی از دیرینترین چرخشها، گذرراه هیرمند از گودزره به گذرراه رامرود درمیغلتد و در کنار این گذرراه تازه، شهرها و روستاهایی ساخته میشود که بزرگترین آنها امروزه «شهرسوخته» نامیده شده است!(اینجا را ببینید)
٨. در چرخش سپسین به سوی شمال، در پایان هزاره دویُم پ.ز (سههزار تا سه هزار و پانسدسال پیش!) هیرمند به گذرراه «سنارود» میغلتد و گذرراه پیشین(رامرود-شهرسوخته) خشک میشود و باشندگان آبادیهای پیرامونی نیز ناگزیر جابجا میشوند!
برآیند و انگاره پیشنهادی:
٩. سرچشمه گرفتن رودهای بزرگی چون «سِند» و «هیرمند» از نزدیکی کابل -در پیوند با اندیشه های مهری- مایه انگارش روانسازی آب به فرمان ایزدبانوی آبها (اردویسور آناهیتا) شده است و مردم آن دیار پادشاه آبها انگاشته شده و نام «مهراب»(میراب) برایشان انگاشته شد! «رود سند» به آبهای آزاد (فراخکرت) و هیرمند به گودزره (در بندهش«کیانسه»-بهار74) ریختند!
١٠. نام «رودابه» (رود+آب+ه)، دختر «مهراب=میراب» نماد رودی شد که از کابل سرچشمه گرفته و به گودزره(کیانسه) میریخت!
١١. آمیزش «زال» نماد خرد و دلاوری سکایان سیستان با «روداوه» (نماد آبی که این مردم را سیراب و بهره ور می سازد) مایه به دنیا آمدن زادمانی تواناتر (رستم) و بیهمتا میشود!
١٢. «پیوند زال و روداوه» و «بردن روداوه» به «زابل»، گویای چرخش تاریخی گذرراه هیرمند از گودزره(کیانسه) به سوی زابل (شهرسوخته) و روان شدن آن در گذرراه رامرود است! داستان شاهنامه این پیام را نیز در بر دارد که این چرخش، میتواند برنامهریزی شده و به رای و به دست مردم زابل بوده باشد که با روشهای گوناگون آبخیزداری آب را به دشت زابل آن روزگار(شهرسوخته) رسانده و ازآنجا باز در گذر راه «شیله» به سوی «گودزره» روان ساختهاند! این کار از دانش مردم شهرسوخته دور نبوده است!
١٣. ناهمداستانی منوچهر و سام را نگارنده به دگرگونی ناخواسته زیستبوم و جابجاییهایِ ناگزیر و از دست رفتنِ بخشی از داشتهها و نیز افتادن خیزابها در کشتزارها پیوند میدهد! نه آنگونه که افزایندگان به شاهنامه این رویداد شگرف را به «بتپرستی» و «ضحاکتباری» مهراب پیوند داده اند!
این انگاره برآیند بررسیهای آغازین نگارنده است و تنها به امید پژوهشهای بیشتر دانشپژوهان تا رسیدن به یک نگره استوار در این زمین پیشکش میشود!
پارهای یارینامهها:
١- تاثیر عوامل زمین شناسی در تغییر مسیر رودخانه هیرمند و نقش تاریخی آن در تغییر سکونتگاهها در سیستان (اینجا)
٢- دریاچهٔ هامون در روایات ملی ایران و جایگاه آن در آخرالزمانی زردشتی (اینجا)
٣- بندهش - مهرداد بهار
@ShahnamehToosi
س- انگارهای از ریشه تاریخی زال و رودابه
نخست – انگارههای زمینه
در جستارهای این درگاه دیدیم:
١. بخش آغازین شاهنامه همچون سرتاسر این خردنامه، بازگوکننده سرگذشت راستین نیاکان است. ژرفای هرچه بیشتر تاریخ، همراه است با دگرگونی و پیچیده شدن سرگذشت راستین در پیرایه های بیشتر!
٢. رویدادها و پدیدههای راستین در فرایند خودبهخودی در ناخودآگاه نیاکان «جاندار انگاری» شده و با پیرایههای یادشده درمیآمیزند و به پیکر «استوره» یابهتر بگوییم، «تاریخ استورهای» در میآیند!
٣. در زبانهای آریایی، زمین و هرچه در دل آن است نام «مادینه» و دستهها و تیرهها و گروههای مردم -افزون بر «روزگار/دوران تاریخی»- نام «نرینه» میگیرند!
۴. خاندان نریمان/نیرم در شاهنامه نماد زادمانهایی از سکایان است که در هزارههای پنجم و چهارم پ.ز در کرانههای پاییندست هیرمند/هلمند یکجانشینی گزیدند! اینان مردمان تنومند و ستبری بودند که در جنگاوری همتا نداشتند! (اینجا را ببینید)
دانایی و فن و بویژه دانش پزشکی در میان این دسته از ایرانیان پیشرفتهای شگرف و شایانی داشت که یافتههای شهر سوخته گواهند! (اینجا را ببینید)
۵. ناهنجاری ژنتیکی آلبینیسم یا زالی در میان این تیرههای سکایی گسترده بود! «زال» نمادی است از این دسته از باشندگان سیستان آن روزگار! (اینجا را ببینید)
دودیگر: یافتههای دانش امروز:
۶. گذرراه(مسیر) رود هیرمند(دریایهلمند) در گذر روزگاران چندبار دگرگون شده. برای این دگرگونی دستکم چهار گام شناسایی شده است. در هریک از این گامها، هیرمند گذرراه خود را به سوی شمال گردانده تا ریزشگاه آن گام به گام از «گود زره» (در مرز افغانستان و پاکستان امروز) به سوی هامون کنونی چرخیده است و همچنان هم آبراه «شیله» از جنوب هامون، سرریزهای این دریاچه را به «گود زره» رهنمون میشود! (نک. نگاره پیوست)
٧. بررسیهای زمینشناسان گویای آن است که در یکی از دیرینترین چرخشها، گذرراه هیرمند از گودزره به گذرراه رامرود درمیغلتد و در کنار این گذرراه تازه، شهرها و روستاهایی ساخته میشود که بزرگترین آنها امروزه «شهرسوخته» نامیده شده است!(اینجا را ببینید)
٨. در چرخش سپسین به سوی شمال، در پایان هزاره دویُم پ.ز (سههزار تا سه هزار و پانسدسال پیش!) هیرمند به گذرراه «سنارود» میغلتد و گذرراه پیشین(رامرود-شهرسوخته) خشک میشود و باشندگان آبادیهای پیرامونی نیز ناگزیر جابجا میشوند!
برآیند و انگاره پیشنهادی:
٩. سرچشمه گرفتن رودهای بزرگی چون «سِند» و «هیرمند» از نزدیکی کابل -در پیوند با اندیشه های مهری- مایه انگارش روانسازی آب به فرمان ایزدبانوی آبها (اردویسور آناهیتا) شده است و مردم آن دیار پادشاه آبها انگاشته شده و نام «مهراب»(میراب) برایشان انگاشته شد! «رود سند» به آبهای آزاد (فراخکرت) و هیرمند به گودزره (در بندهش«کیانسه»-بهار74) ریختند!
١٠. نام «رودابه» (رود+آب+ه)، دختر «مهراب=میراب» نماد رودی شد که از کابل سرچشمه گرفته و به گودزره(کیانسه) میریخت!
١١. آمیزش «زال» نماد خرد و دلاوری سکایان سیستان با «روداوه» (نماد آبی که این مردم را سیراب و بهره ور می سازد) مایه به دنیا آمدن زادمانی تواناتر (رستم) و بیهمتا میشود!
١٢. «پیوند زال و روداوه» و «بردن روداوه» به «زابل»، گویای چرخش تاریخی گذرراه هیرمند از گودزره(کیانسه) به سوی زابل (شهرسوخته) و روان شدن آن در گذرراه رامرود است! داستان شاهنامه این پیام را نیز در بر دارد که این چرخش، میتواند برنامهریزی شده و به رای و به دست مردم زابل بوده باشد که با روشهای گوناگون آبخیزداری آب را به دشت زابل آن روزگار(شهرسوخته) رسانده و ازآنجا باز در گذر راه «شیله» به سوی «گودزره» روان ساختهاند! این کار از دانش مردم شهرسوخته دور نبوده است!
١٣. ناهمداستانی منوچهر و سام را نگارنده به دگرگونی ناخواسته زیستبوم و جابجاییهایِ ناگزیر و از دست رفتنِ بخشی از داشتهها و نیز افتادن خیزابها در کشتزارها پیوند میدهد! نه آنگونه که افزایندگان به شاهنامه این رویداد شگرف را به «بتپرستی» و «ضحاکتباری» مهراب پیوند داده اند!
این انگاره برآیند بررسیهای آغازین نگارنده است و تنها به امید پژوهشهای بیشتر دانشپژوهان تا رسیدن به یک نگره استوار در این زمین پیشکش میشود!
پارهای یارینامهها:
١- تاثیر عوامل زمین شناسی در تغییر مسیر رودخانه هیرمند و نقش تاریخی آن در تغییر سکونتگاهها در سیستان (اینجا)
٢- دریاچهٔ هامون در روایات ملی ایران و جایگاه آن در آخرالزمانی زردشتی (اینجا)
٣- بندهش - مهرداد بهار
@ShahnamehToosi
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پلنگ ایرانی (نام علمی: Panthera pardus saxicolor) یکی از زیرگونههای بزرگ و در معرض خطر انقراض پلنگ است که در خاورمیانه و به ویژه در ایران یافت میشود . این گربهسان بزرگ، نماد حیات وحش ایران بوده و به دلیل زیبایی، ابهت و قدرت منحصر به فردش شناخته میشود.
کوهستانها عرصه اصلی حضور پلنگ ایرانی هستند و این گونه در مناطق مختلفی از جمله جنگلی، بیابانی و کوهستانی پراکنده است. در ایران تقریباً در تمام استانها (به جز برخی مناطق مانند همدان) پراکندگی دارد. برخی از مهمترین زیستگاههای آن عبارتند از:
پارک ملی گلستان
منطقه حفاظت شده کوه بافق یزد
مناطق شمالی و شمال شرقی مانند آذربایجان شرقی (منطقه کیامکی)
که یکسر بتازید و جنگ آورید
همه راه و رسم پلنگ آورید!
🆔 @shahname_yazd
کوهستانها عرصه اصلی حضور پلنگ ایرانی هستند و این گونه در مناطق مختلفی از جمله جنگلی، بیابانی و کوهستانی پراکنده است. در ایران تقریباً در تمام استانها (به جز برخی مناطق مانند همدان) پراکندگی دارد. برخی از مهمترین زیستگاههای آن عبارتند از:
پارک ملی گلستان
منطقه حفاظت شده کوه بافق یزد
مناطق شمالی و شمال شرقی مانند آذربایجان شرقی (منطقه کیامکی)
که یکسر بتازید و جنگ آورید
همه راه و رسم پلنگ آورید!
🆔 @shahname_yazd
پشه با شبزندهداری خون مردم میخورد
زینهار، از زاهدِ شبزندهدار اندیشـه کن!
#صائب_تبریزی
🆔 @shahname_yazd
زینهار، از زاهدِ شبزندهدار اندیشـه کن!
#صائب_تبریزی
🆔 @shahname_yazd
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#نوای_ماندگار🎼
🎶 تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم
بانو #مهدیه_محمدخانی
به بهانه زادروز هنرمند (۱۴ آذر ۱۳۶۵ تهران)
آهنگ : #بهزاد_عبدی
شعـر : زندهیاد #مهدی_اخوان_ثالث
ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم
تو را ای كهن بوم و بر دوست دارم
تو را ای كهن پير جاويد برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم
تو را ای گرانمايه، ديرينه ايران
تو را ای گرامي گهر دوست دارم
تو را ای كهن زاد بوم بزرگان
بزرگ آفرين نامور دوست دارم
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🎶 تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم
بانو #مهدیه_محمدخانی
به بهانه زادروز هنرمند (۱۴ آذر ۱۳۶۵ تهران)
آهنگ : #بهزاد_عبدی
شعـر : زندهیاد #مهدی_اخوان_ثالث
ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم
تو را ای كهن بوم و بر دوست دارم
تو را ای كهن پير جاويد برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم
تو را ای گرانمايه، ديرينه ايران
تو را ای گرامي گهر دوست دارم
تو را ای كهن زاد بوم بزرگان
بزرگ آفرين نامور دوست دارم
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
هر آن جا که روشن بود راستی،
فــروغ دروغ آورد کاستی!!
#فردوسی
به یاری یزدان،
نشست فرهنگی این هفته
انجمن شاهنامه فردوسی یزد
با همکاری
انجمن شاهنامه چکامه مهر
و خردسـرای فردوسی یزد
سر ساعت ۱۸:۰۰ شنبه ۱۵ آذر
جایگاه : دانشگاه امامجواد(ع) یزد
میدان اطلسی؛ بلوار شهیدان اشرف، بلوارجوادالائمه
زندهیاد استاد #احسان_یارشاطر:
وطن من زبان فارسیست.
باهم به #ایران میاندیشیم و فرهنگ میگستریم.
🆔 @shahname_yazd
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
