🍉😍یلدا همان لبخندِ توست
🍉😍که با هدیه دادنش به من
🍉😍«سال ها» عمرِ مرا طولانی تر میکنی،
🍉🥰«یک دقیقه» که جای خود دارد!
#زهرا_اسلامی❣
🍉😍که با هدیه دادنش به من
🍉😍«سال ها» عمرِ مرا طولانی تر میکنی،
🍉🥰«یک دقیقه» که جای خود دارد!
#زهرا_اسلامی❣
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سلمان_ساوجی
شب یلداست هر تاری ز مویت ،
وین عجب کاری
که من روزی نمی بینم ،
خود این شب های یلدا را . . .
"گروه هنری مهر بانو بند و سحر طاهری "
🍉 #شب_یلدا_بر_شما_مبارک_باد 🍉
شب یلداست هر تاری ز مویت ،
وین عجب کاری
که من روزی نمی بینم ،
خود این شب های یلدا را . . .
"گروه هنری مهر بانو بند و سحر طاهری "
🍉 #شب_یلدا_بر_شما_مبارک_باد 🍉
🥰1
🌹
میدانی فلسفهی سفرهی یلدا چیست؟ یعنی زمستان سخت است، سرد است، طولانیست، ولی ما از پسش بر خواهیمآمد. یعنی در همین شرایط سخت هم دلگرمی و امیدی برای عبور هست.
بهترینِ داشتههامان را، هرچند کم، روی میز میچینیم، برای آبادی و شادیِ بیشتر.
و کنار هم مینشینیم، که یعنی هوای هم را داریم و مراقب همیم، شرایط، هر گونه که میخواهد باشد، ما در هر شرایطی دلایلی برای مهربانی و لبخند پیدا میکنیم.
گاهی باید مانند شبهای یلدا، تمام پستوی خانه را گشت، یک پیاله دلخوشی معمولی پیدا کرد، روی میز گذاشت، یک شمع افروخت و با آرامش نشست و امیدوار بود به بازگشت روزهای خوبتر و عبور از فصلهای طاقتسوز تر.
که روزگار هرچقدر هم سخت، هرچقدر هم تلخ و هرچقدر هم دشوار، خواهد گذشت و کبوترها، دهکدههای سبزتری پیدا خواهند کرد. جایی که انارها سرخترند و شیرینترند و آبدارتر، و پریهای دریاچههای خیال، آرزوی آدمها را برآورده میکنند و خورشیدها زودتر طلوع میکنند و درختها زودتر شکوفه میدهند و انگورها زودتر میرسند.
خواهد گذشت عزیز من. امشب هم به امید رسیدن روزهای خوب، لبخند بزن. بهخاطر من، بهخاطر پیرمردها، پیرزنها، بچهها، بهخاطر یاکریمها، بهخاطر خودت. و بهخاطر همهمان که جسورانه و آبرومندانه در بوران سهمگین روزگار، ایستادهایم هنوز.
#نرگس_صرافیان_طوفان
- یلدا مبارک 🍉
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
🌈🌈🌈👆
میدانی فلسفهی سفرهی یلدا چیست؟ یعنی زمستان سخت است، سرد است، طولانیست، ولی ما از پسش بر خواهیمآمد. یعنی در همین شرایط سخت هم دلگرمی و امیدی برای عبور هست.
بهترینِ داشتههامان را، هرچند کم، روی میز میچینیم، برای آبادی و شادیِ بیشتر.
و کنار هم مینشینیم، که یعنی هوای هم را داریم و مراقب همیم، شرایط، هر گونه که میخواهد باشد، ما در هر شرایطی دلایلی برای مهربانی و لبخند پیدا میکنیم.
گاهی باید مانند شبهای یلدا، تمام پستوی خانه را گشت، یک پیاله دلخوشی معمولی پیدا کرد، روی میز گذاشت، یک شمع افروخت و با آرامش نشست و امیدوار بود به بازگشت روزهای خوبتر و عبور از فصلهای طاقتسوز تر.
که روزگار هرچقدر هم سخت، هرچقدر هم تلخ و هرچقدر هم دشوار، خواهد گذشت و کبوترها، دهکدههای سبزتری پیدا خواهند کرد. جایی که انارها سرخترند و شیرینترند و آبدارتر، و پریهای دریاچههای خیال، آرزوی آدمها را برآورده میکنند و خورشیدها زودتر طلوع میکنند و درختها زودتر شکوفه میدهند و انگورها زودتر میرسند.
خواهد گذشت عزیز من. امشب هم به امید رسیدن روزهای خوب، لبخند بزن. بهخاطر من، بهخاطر پیرمردها، پیرزنها، بچهها، بهخاطر یاکریمها، بهخاطر خودت. و بهخاطر همهمان که جسورانه و آبرومندانه در بوران سهمگین روزگار، ایستادهایم هنوز.
#نرگس_صرافیان_طوفان
- یلدا مبارک 🍉
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
🌈🌈🌈👆
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پروین_اعتصامی
ای دل عبث مخور غم دنیا را
فکرت مکن نیامده فردا را
کُنج قفس چو نیک بیندیشی
چون گلشن است مرغ شکیبا را
بشکاف خاک را و ببین آنگه
بی مهری زمانهی رسوا را
این دشت، خوابگاه شهیدانست
فرصت شمار وقت تماشا را
از عُمر رفته نیز شماری کن
مشمار جُدی و عقرب و جوزا را
دور است کاروان سحر زینجا
شمعی بباید این شب یلدا را . . .
" یلدا مبارک "
#شبتون_بزیبایی_دونه_انار🌹
ای دل عبث مخور غم دنیا را
فکرت مکن نیامده فردا را
کُنج قفس چو نیک بیندیشی
چون گلشن است مرغ شکیبا را
بشکاف خاک را و ببین آنگه
بی مهری زمانهی رسوا را
این دشت، خوابگاه شهیدانست
فرصت شمار وقت تماشا را
از عُمر رفته نیز شماری کن
مشمار جُدی و عقرب و جوزا را
دور است کاروان سحر زینجا
شمعی بباید این شب یلدا را . . .
" یلدا مبارک "
#شبتون_بزیبایی_دونه_انار🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❄️ امروز می نشینم
☃دانه های دی ماه رامیبافم
❄️سی دانه
☃یک عشق از زیر
❄️یک خوشی از رو
☃تاگره بخورنـد
❄️درهم شالی شود بر
☃روی دوشتان تا از سردی
❄️روزگار نرنجید
☃دانه های دی ماه رامیبافم
❄️سی دانه
☃یک عشق از زیر
❄️یک خوشی از رو
☃تاگره بخورنـد
❄️درهم شالی شود بر
☃روی دوشتان تا از سردی
❄️روزگار نرنجید
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بیتو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی
دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
شهاب زودگذر لحظههای بوالهوسی است
ستارهای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون مناند
چه باک زان همه دشمن چو دوستدار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندی است
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
#سیمین_بهبهانی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بیتو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی
دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
شهاب زودگذر لحظههای بوالهوسی است
ستارهای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون مناند
چه باک زان همه دشمن چو دوستدار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندی است
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
#سیمین_بهبهانی
✾ٖٖٖٖٓुؔ💜💐✾ٖٖ
جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن
آنک آموخت مرا همچو شرر خندیدن
گر چه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم
عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن
بی جگر داد مرا شه دل چون خورشیدی
تا نمایم همه را بیز جگر خندیدن
به صدف مانم خندم چو مرا درشکنند
کار خامان بود از فتح و ظفر خندیدن
یک شب آمد به وثاق من و آموخت مرا
جان هر صبح و سحر همچو سحر خندیدن
گر ترش روی چو ابرم ز درون خندانم
عادت برق بود وقت مطر خندیدن
چون به کوره گذری خوش به زر سرخ نگر
تا در آتش تو ببینی ز حجر خندیدن
زر در آتش چو بخندید تو را می گوید
گر نه قلبی بنما وقت ضرر خندیدن
گر تو میر اجلی از اجل آموز کنون
بر شه عاریت و تاج و کمر خندیدن
ور تو عیسی صفتی خواجه درآموز از او
بر غم شهوت و بر ماده و نر خندیدن
ور دمی مدرسهِ احمد امی دیدی
رو حلالستت ، بر فضل و هنر خندیدن
ای منجم اگرت شق قمر باور شد
بایدت بر خود و بر شمس و قمر خندیدن
همچو غنچه تو نهان خند و مکن همچو نبات
وقت اشکوفه به بالای شجر خندیدن
#حضرت_عشق_مولانا
╭ 💜 🍃╯
💐╯\💐🍃
جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن
آنک آموخت مرا همچو شرر خندیدن
گر چه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم
عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن
بی جگر داد مرا شه دل چون خورشیدی
تا نمایم همه را بیز جگر خندیدن
به صدف مانم خندم چو مرا درشکنند
کار خامان بود از فتح و ظفر خندیدن
یک شب آمد به وثاق من و آموخت مرا
جان هر صبح و سحر همچو سحر خندیدن
گر ترش روی چو ابرم ز درون خندانم
عادت برق بود وقت مطر خندیدن
چون به کوره گذری خوش به زر سرخ نگر
تا در آتش تو ببینی ز حجر خندیدن
زر در آتش چو بخندید تو را می گوید
گر نه قلبی بنما وقت ضرر خندیدن
گر تو میر اجلی از اجل آموز کنون
بر شه عاریت و تاج و کمر خندیدن
ور تو عیسی صفتی خواجه درآموز از او
بر غم شهوت و بر ماده و نر خندیدن
ور دمی مدرسهِ احمد امی دیدی
رو حلالستت ، بر فضل و هنر خندیدن
ای منجم اگرت شق قمر باور شد
بایدت بر خود و بر شمس و قمر خندیدن
همچو غنچه تو نهان خند و مکن همچو نبات
وقت اشکوفه به بالای شجر خندیدن
#حضرت_عشق_مولانا
╭ 💜 🍃╯
💐╯\💐🍃
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ•💛ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ
مفروش دلی را، چو خریدی، به دو عالم
کاین نیست متاعی که به بازار فروشند...
#صائب_تبریزی
࿐ྀུ༅࿇༅჻ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ•💛ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ
مفروش دلی را، چو خریدی، به دو عالم
کاین نیست متاعی که به بازار فروشند...
#صائب_تبریزی
࿐ྀུ༅࿇༅჻ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ•💛ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ
نـــوش جـــانت شعــرهایم، تحفـــهای نـاقـــابل است
خط به خط، دفتر به دفتر،شرح حال این دل است
با تمــام عشـــق و احســاسم سـرودم بهر تو
سینهام آتش نگیرد از فراقت، مشکل است
جویبــار شعــر من سرچشمهاش چشمان توست
جوشش شعر از نگاهت، شمع بزم محفل است
باغ لبهـــایت رسیـــده میـوههای نوبرش
لب گزیدنهای تو، تاراج دل را عامل است
جعد گیسوهای تو چون موج دریا پُرخروش
آرزویم دیــدن این مــوج اندر ســاحــل است
هر نفس با یاد تو شــوری به جـانم میرسد
نوش جانت، شعرهایم تحفهای ناقابل است
خط به خط، دفتر به دفتر،شرح حال این دل است
با تمــام عشـــق و احســاسم سـرودم بهر تو
سینهام آتش نگیرد از فراقت، مشکل است
جویبــار شعــر من سرچشمهاش چشمان توست
جوشش شعر از نگاهت، شمع بزم محفل است
باغ لبهـــایت رسیـــده میـوههای نوبرش
لب گزیدنهای تو، تاراج دل را عامل است
جعد گیسوهای تو چون موج دریا پُرخروش
آرزویم دیــدن این مــوج اندر ســاحــل است
هر نفس با یاد تو شــوری به جـانم میرسد
نوش جانت، شعرهایم تحفهای ناقابل است
دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
عاشق نشدى، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
کو قطرهی اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى؟
بى اسلحه در جنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو آن بت مغرور پیمبر شکنى، داغ ندیدى
دل بسته به یک سنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدایى
نقّاشى بىرنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
گشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو امّا
فرسنگ به فرسنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
#سید_تقی_سیدی
دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
عاشق نشدى، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
کو قطرهی اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى؟
بى اسلحه در جنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو آن بت مغرور پیمبر شکنى، داغ ندیدى
دل بسته به یک سنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدایى
نقّاشى بىرنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
گشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو امّا
فرسنگ به فرسنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
#سید_تقی_سیدی
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمههایت
به قصّهی تو هم امشب درون بستر سینه
هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت
تهیست دستم اگرنه برای هدیه به عشقت
چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت
چگونه میطلبی هوشیاری از من سرمست
که رفتهایم ز خود پیش چشم هوش ربایت
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فسونی نمیکنند رهایت
دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست
اگر هر آینه، غیر از تویی نشست به جایت
هنوز دوست نمیدارمت مگر به تمامی؟
که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایت
در آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی
نهم جبینِ وداع و سرِ سلام به پایت
#حسین_منزوی
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمههایت
به قصّهی تو هم امشب درون بستر سینه
هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت
تهیست دستم اگرنه برای هدیه به عشقت
چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت
چگونه میطلبی هوشیاری از من سرمست
که رفتهایم ز خود پیش چشم هوش ربایت
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فسونی نمیکنند رهایت
دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست
اگر هر آینه، غیر از تویی نشست به جایت
هنوز دوست نمیدارمت مگر به تمامی؟
که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایت
در آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی
نهم جبینِ وداع و سرِ سلام به پایت
#حسین_منزوی
بهار با تو بودنها چه شد؟ پاییز دلتنگی است
کجایی صبح من؟ شام ملال انگیز دلتنگی است
کجایی ماهی آرام در آغوش اقیانوس؟
به من برگرد! این دریای غم لبریز دلتنگی است
اگر چیزی به دست آوردهام از عشق، میبخشم
غزلهایی که خود سرمایهی ناچیز دلتنگی است
در آن دنیا برای دیدنت شاید مجالی شد
همانا مرگ، پایان سرورآمیز دلتنگی است
نسیمی شاخههایم را شکست و با خودم خواندم:
بهار با تو بودنها چه شد؟ پاییز دلتنگی است
#سجاد_سامانی
بهار با تو بودنها چه شد؟ پاییز دلتنگی است
کجایی صبح من؟ شام ملال انگیز دلتنگی است
کجایی ماهی آرام در آغوش اقیانوس؟
به من برگرد! این دریای غم لبریز دلتنگی است
اگر چیزی به دست آوردهام از عشق، میبخشم
غزلهایی که خود سرمایهی ناچیز دلتنگی است
در آن دنیا برای دیدنت شاید مجالی شد
همانا مرگ، پایان سرورآمیز دلتنگی است
نسیمی شاخههایم را شکست و با خودم خواندم:
بهار با تو بودنها چه شد؟ پاییز دلتنگی است
#سجاد_سامانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❄️طلـوع روشـنِ راهــت همایون
🌸رسید اسب زمستان یالش از برف
❄️نخستین روز دی مـاهــت همایون
ســ🥰✋ــلام
🌸صبح دومین روز زمستونیتون بخیر
❄️ هفته تون شـاد و پـر امـید
.
🌸رسید اسب زمستان یالش از برف
❄️نخستین روز دی مـاهــت همایون
ســ🥰✋ــلام
🌸صبح دومین روز زمستونیتون بخیر
❄️ هفته تون شـاد و پـر امـید
.
👍1
در گلستان میگذشتم صبحدم
بوے یارم در مشام افتاد باز
در سر سوداے زلفش شد دلم
مرغ صحرایے بہ دام افتاد باز
صبح را بخوانیم
بر باور طلوع مهربانیها
و نفس بڪشیم
طراوت عاشقانهے دل را
بر هواے بیهواے دوست داشتن
بوے یارم در مشام افتاد باز
در سر سوداے زلفش شد دلم
مرغ صحرایے بہ دام افتاد باز
صبح را بخوانیم
بر باور طلوع مهربانیها
و نفس بڪشیم
طراوت عاشقانهے دل را
بر هواے بیهواے دوست داشتن
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
آخرالامر گلِ کوزهگران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است
عیش با آدمییی چند پریزاده کنی
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
اجرها باشدت ای خسرو شیریندهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دلافتاده کنی
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات
مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
#حافظ
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
آخرالامر گلِ کوزهگران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است
عیش با آدمییی چند پریزاده کنی
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
اجرها باشدت ای خسرو شیریندهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دلافتاده کنی
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات
مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
#حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر , زیباترین کلمه دنیا ❤️
روز مادر مبارک ...
بفرست واسه مادرت 🙏🏻🌱 ...
روز مادر مبارک ...
بفرست واسه مادرت 🙏🏻🌱 ...
🥰1😁1
در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبت
آمدی کآتش در این عالم زنی
وانَگَشتی تا نکردی عاقبت
ای ز عشقت عالمی ویران شده
قصد این ویرانه کردی عاقبت
من تو را مشغول میکردم دلا
یاد آن افسانه کردی عاقبت
عشق را بیخویش بردی در حرم
عقل را بیگانه کردی عاقبت...
#مولانا
در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبت
آمدی کآتش در این عالم زنی
وانَگَشتی تا نکردی عاقبت
ای ز عشقت عالمی ویران شده
قصد این ویرانه کردی عاقبت
من تو را مشغول میکردم دلا
یاد آن افسانه کردی عاقبت
عشق را بیخویش بردی در حرم
عقل را بیگانه کردی عاقبت...
#مولانا
👍1
در دو چشم من نشین ای آن که از من منتری
تا قمر را وانمایم کز قمر روشنتری
اندرآ در باغ تا ناموس گلشن بشکند
ز آنک از صد باغ و گلشن خوشتر و گلشنتری
تا که سرو از شرم قدت قد خود پنهان کند
تا زبان اندر کِشد سوسن که تو سوسنتری
وقت ِ لطف ای شمع جان مانند مومی نرم و رام
وقت ِ ناز از آهن پولاد تو آهنتری
چون فلک سرکش مباش ای نازنین کز ناز او
نرم گردی چون زمین گر از فلک توسنتری
زآن برون انداخت جوشن حمزه وقت کارزار
کز هزاران حصن و جوشن روح را جوشنتری
زآن سبب هر خلوتی سوراخ روزن را ببست
کز برای روشنی تو خانه را روشنتری
#مولانا
در دو چشم من نشین ای آن که از من منتری
تا قمر را وانمایم کز قمر روشنتری
اندرآ در باغ تا ناموس گلشن بشکند
ز آنک از صد باغ و گلشن خوشتر و گلشنتری
تا که سرو از شرم قدت قد خود پنهان کند
تا زبان اندر کِشد سوسن که تو سوسنتری
وقت ِ لطف ای شمع جان مانند مومی نرم و رام
وقت ِ ناز از آهن پولاد تو آهنتری
چون فلک سرکش مباش ای نازنین کز ناز او
نرم گردی چون زمین گر از فلک توسنتری
زآن برون انداخت جوشن حمزه وقت کارزار
کز هزاران حصن و جوشن روح را جوشنتری
زآن سبب هر خلوتی سوراخ روزن را ببست
کز برای روشنی تو خانه را روشنتری
#مولانا
👍2
منم و زمزمهٔ عشقی و فکر غزلی
عیشم این است که یارب مَرِسادش خللی
دم صبحی، رخ دشت و بر رویی، لب جام
زود دریاب که این عیش ندارد بدلی
فیض صحبت ز گلی گیر در این باغ که نیست
سیر گلزار جهان را بهجزاین ماحصلی
بیهراسم ز اجل زآنکه گمانم نبوَد
که گلوگیرتر از هجر تو باشد اجلی
منم اینک به جنون، ثانیِ مجنون، آری
خویش را ساخته در عشق تو ضربالمثلی
هر دو عالم نکند جای در آغوشم، تنگ
گر به اندازهٔ شوق تو گشایم بغلی
تازهگفتارم و خوشطرز چو بلبل، طالب
نه چو طوطی که گشایم سخن مبتذلی
#طالب_آملی
عیشم این است که یارب مَرِسادش خللی
دم صبحی، رخ دشت و بر رویی، لب جام
زود دریاب که این عیش ندارد بدلی
فیض صحبت ز گلی گیر در این باغ که نیست
سیر گلزار جهان را بهجزاین ماحصلی
بیهراسم ز اجل زآنکه گمانم نبوَد
که گلوگیرتر از هجر تو باشد اجلی
منم اینک به جنون، ثانیِ مجنون، آری
خویش را ساخته در عشق تو ضربالمثلی
هر دو عالم نکند جای در آغوشم، تنگ
گر به اندازهٔ شوق تو گشایم بغلی
تازهگفتارم و خوشطرز چو بلبل، طالب
نه چو طوطی که گشایم سخن مبتذلی
#طالب_آملی