group-telegram.com/Baghekhabushan/8482
Last Update:
.
در اشتاد یشت که نامبُردار به ایزد اشتاد(ایزدِ راستی و درستی، فزایش بخش گیتی و سود رسانندهی جهان) است، و بهنام فرهی ایرانی شهره است، چندین ویژگی و خویشکاریِ گران فرهی ایرانی(فرهی مردم) را برمیشمارد: فر ایرانی به رمه و ستوران ، فراوانی میبخشد. شوندِ فراوانی دارایی(پُر ثروتی) میشود. بخشندهی خرد و دانشِ شناخت است. بخشندهی خواسته و داراییِ خوب فراهم شدهاست. درهم شکنندهی دیو آز است. درهم شکنندهی دشمن است. شکست دهندهی دیو سنگین و تنبلی(بوشاسب) است. شکست دهندهی دیو سهمگین اپوش(خشکی) است. و سرانجام متجاوزان به ایران را شکست میدهد. این تابلوی رنگارنگ از خویشکاریهای فره ایرانی، نشانگر پیوند تنگ و ناگسستنی خداوند و فره و باشندهی خویشکار ایرانی است. گرانترین خویشکاری باشندهی فرهمند، ستیز با بیداد و ناراستی و یارانِ دُژخوی هریمن است، تا خداوند را دراین پیکار ازلی- ابدی یاوری راستین و همپشت باشد. این آرمان و خویشکاری مردم ایران در استورههای آریایی در پیکار نمادین فره با سترگترین نماد اهریمن (ضحاک) نموده شده است. یعنی این توان و نیروی ایزدی مردم (فره ایرانی) است که به شهریارِ نیک داده میشود، تا با یاری یلانِ آریایی از این مرزو بوم اهورایی نگاهبانی نماید. شگفتا که این فره از آن مهر (خورشید) است، و هنگامی که از شهریار ناخویشکار روی بر میتابد، دوباره به خورشید میپیوندد. خورشید درفرهنگ رمزآگین ایرانی، نشانِ توانایی است. در خورشید یشت، خورشید بخشندهی زندگی نیک و زیبا و برازنده است. خورشید هرچند " در باور بسیاری از ملتها اگر خدا نیست، مظهر الوهیت(الوهیت خدای اورمزدی) است." بهاین شونداست که ایرانی در آغاز نوروز باروی کردن به خورشید که نماد نور و روشنیِ بهاری ودر حال نبرد با تاریکی و پلیدی است، او را گرامی میدارد.
در اندیشههای ایرانی، نوروز جشنِ آفرینش هفتم (آتش) است، که در همهی آفرینشها روان است. چراکه نوروز به ایزد «رپیتون» تنایش گرما و سرورِ آتش و یار و یاور «اَشه» وابستگی دارد. نوروز برپایهی آسایِ اَشه، رساترین هنر اهورایی است. نمایشگاهی دلانگیز و شادیافزا از پیدایی و بودگی خداوند را در دیدهی بینا هویدا میسازد، چراکه خرمی جهان از خرمی اوست. دراین باورِ دیرینهسال با آغاز پرتوافشانی خورشید است که هستی گیتیانه تجدید زندگی میکند و زیباییهای خداوندی (اَشه) نمایان میگردند. نوروز در این نگاهِ آیینی یادآورِ دمیدن سپیدهدم و بامدادِ روزگار نیکبختی و جاودانگی (روز رستاخیز) است. شاید به این شوند است که آن را «روز نوین» و نوروز نامیدهاند. روزی سپند که «جشن پایان و آغازِ سالِ آیینی است، و عباداتِ سالانه به انجام میرسید.» براین بنیادهای آیینی است که باشندهی ایرانی پس به انجام رسانیدن بایستههای ایزدی، روی به شادی و شادمانی و شادخواری میآورد. چراکه سرشت نوروز و «تمام جشنهای ایرانی همراه با ضیافت و سرود و آواز و پایکوبی و بسیاری از آداب و رسوم لطیف و ظریف است.» به گمانی راستین اهورای همهآگاه راز و نیروی شگفتِ «اَرته» را در پیکر نوروز به نمایش گذاشت، و آراستگی و سامانی را که هماره خواست و آهنگ اهورایی بود، در ماندگاری نوروز هویدا ساخت. در بازگفتهای کهن ایرانی آمده است که مزدای بزرگ پس از آن رویداد ویرانی و نابودی جهان در اندیشه شد، و سپنتَ مینیو (بُنِ هستی، قطب عالم) را با همکاری آسمانیان به چارهجویی واداشت، و سپنتَ مینیو در رستاخیزی دیگر جهان را فرشکردی نو و تازه بخشید: «در میان چارهجوییهای بسیار خردمندانه و از پیش تعیین شدهی روح نیکوکار (سپنتَ مینیو) یک چارهجویی این بود، که سرزمینی هست بهنام «ور» ساختهی جم که به وسیلهی آن به دستور جمشید دارندهی رمهی خوب، پسرِ ویونگهان از نو با مردمانی از بهترین نژادها، چارپایان نیکنژاد، بلندترین درختان و خوش مزهترین خوراکیها پُر شود. همهی اینها به همین گونهی معجزهآمیز برای برپایی مجدد جهان رخ میدهد، و این مردمان جدید جایگزین موجوداتی که پیش از این آفریده شدهاند، میگردند، و این نوعی رستاخیز است.»
۴ از ۸
BY کانال رسمی هزار باده فرهنگ

Share with your friend now:
group-telegram.com/Baghekhabushan/8482