پند تاریخ (یوسفی اشکوری)

سفر به سان دیاگو و سیاتل

3
عصر روز سه شنبه 6 بهمن طبق قرار قبلی برای انجام سخنرانی به سان دیاگو رفتیم. از قبل آقای ارسلان دادخواه از سوی انجمن متخصصین ایران از من دعوت کرده بود در انجمن شان سخنرانی کنم. شب را مهمان ایشان بودیم.
صبح همراه همسر ایشان خانم شعله برای گردش بیرون رفتیم و به ساحل دریا سری زدیم و از یک پارک جنگلی زیبا دیدن کردیم و یک راهپیمایی مفصل انجام دادیم که خیلی خوب و مفید بود.
عصر به محل سخنرانی رفتیم که سالن شهرداری بود. بیش از دو ساعتی سخنرانی و گفتگو صورت گرفت و در ایجا نیز موضوع سخنرانی به انتخاب خودشان جنبش سبز و نقش روحانیت بود. جمعیت خوبی آمده بود. میزبانان از استقبال مردم و نیز سخنرانی راضی بودند. به هرحال برنامه خوب و گرمی بود.
شام در منزل آقای حمید انتظام صرف شد و تا پاسی از شب گفتگو کردیم. ایشان از معدود آدمهایی اند که در اینجا در جریان نواندیشی اسلامی قرار دارند و با مسائل فکری جدید و جهان اسلام و ایران آشنا هستند. ایشان و آقای بازرگان برنامه تلوزیونی «پرتو نور» را تدارک دیده اند که خیلی خوب است و نقش مفیدی ایفا می کند. با ایشان صحبت شد که این برنامه را بیشتر اختصاص دهند به نواندیشان جهان اسلام و قرار شد که از نظر کمی و کیفی در این جهت بیشتر تلاش شود. من مدتهاست که در فکر راه اندازی یک برنامه تلویزیونی اختصاصی نواندیشان جهان اسلام به زبانهای زنده و کارآمد در جهان اسلام مانند انگلیسی و عربی و فارسی هستم اما تاکنون موفق نشده ام کاری بکنم. تا کنون با برخی از افراد در این باره صحبت کرده ام و باید منتظر ماند تا زمینه های اجرای این ایده فراهم شود. با توجه به این سابقه و علاقه بود که با انتظام توافق کردیم فعلا از همین امکان واقعا موجود به نحو بهتری استفاده شود و من هم قول دادم همکاری بیشتری داشته باشم.
رور بعد به منزل آقای مسچی رفتیم. ناهار را با ایشان و چند دوست دیگر صرف کردیم و عصر به ارواین بازگشتیم و کلاس تاریخ را برگزار کردیم.
4
روز جمعه 6 بهمن به سیاتل رفتیم. همراه بازرگان و همسرشان. با هواپیما رفتیم. دو ساعتی راه بود. سیاتل در ایالت واشنگتن قرار دارد و این غیر از واشنگتن دی سی است که پایتخت آمریکاست. در فرودگاه جوانی چهل ساله به نام یوسف نمین به استقبال آمده بود. به منزل ایشان رفتیم. پس از کمی استراحت به محل سخنرانی رسیدیم که ساختمان کوچکی به نام مسجد بود. حدود پنجاه نفری آمده بودند. فضا کاملا مسجد سنتی ایرانی و آن هم با حال و هوای ده بود. چند صندلی بود اما زمین فرش بود و افراد غالبا روی زمین نشسته بودند. در ناف آمریکا چنین حال و هوایی واقعا دیدنی بود. در این برنامه آقای بازرگان صحبت کردند و موضوع بحث ایشان واژه شناسی قرآن بود. ایشان هر ماه و گاه بیشتر به این شهر می آیند و در این مکان صحبت می کنند. از آنجا که افراد این جمع غالبا سنتی اند و نیز مرکب است از دو گروه متمایلان به حکومت و فکر راست گرایانه و گروه منتقدان با تمایل نوگرایانه، قرار این شده است که مباحث سیاسی در این محفل مطرح نشود. صبح روز بعد در یک سالنی در کتابخانه برنامه بزرگداشت بازرگان و منتظری برگزار شد که در آنجا من و بازرگان صحبت کردیم. حدود سی نفری آمده بودند. در اینجا ایرانی چندان زیاد نیست. شام را مهمان خانواده ای بودیم. پس از آن به مسجد رفتیم و من دربارة مفهوم اصلاح طلبی در قیام عاشورا صحبت کردم. دلیل انتخاب این موضوع مقارنت ایام با اربعین بود.
به هرحال این سفر هم سفر خوبی بود. با افراد تازه ای آشنا شدیم. فرصت نشد که از شهر گستردة سیاتل دیدن کنیم. شهر کاملا متفاوتی است و شکل و جغرافیای فرهنگی و معماری و نیز وضعیت اقلیمی آن متمایز است. این ایالت محل اسکان سرخ پوستان قدیمی است و هنوز هم بسیاری از نمادها و اسامی سرخ پوستی است و غالبا باران است. این ایالت در شمال غربی و در مرز کانادا قرار دارد. دریاچه و آب و جزیره بسیار است.
روز یک شنبه به ارواین بازگشتیم.
یادداشت های روزانه – ادامه قسمت یکصدو نودو هشتم
شنبه 24 مرداد 1404 #یوسفی_اشکوری #سیاسی_تاریخی

www.group-telegram.com/us/YousefiEshkewari.com/2794

697 viewsAug 15 at 22:14

سفر به سان دیاگو و سیاتل

3
عصر روز سه شنبه 6 بهمن طبق قرار قبلی برای انجام سخنرانی به سان دیاگو رفتیم. از قبل آقای ارسلان دادخواه از سوی انجمن متخصصین ایران از من دعوت کرده بود در انجمن شان سخنرانی کنم. شب را مهمان ایشان بودیم.
صبح همراه همسر ایشان خانم شعله برای گردش بیرون رفتیم و به ساحل دریا سری زدیم و از یک پارک جنگلی زیبا دیدن کردیم و یک راهپیمایی مفصل انجام دادیم که خیلی خوب و مفید بود.
عصر به محل سخنرانی رفتیم که سالن شهرداری بود. بیش از دو ساعتی سخنرانی و گفتگو صورت گرفت و در ایجا نیز موضوع سخنرانی به انتخاب خودشان جنبش سبز و نقش روحانیت بود. جمعیت خوبی آمده بود. میزبانان از استقبال مردم و نیز سخنرانی راضی بودند. به هرحال برنامه خوب و گرمی بود.
شام در منزل آقای حمید انتظام صرف شد و تا پاسی از شب گفتگو کردیم. ایشان از معدود آدمهایی اند که در اینجا در جریان نواندیشی اسلامی قرار دارند و با مسائل فکری جدید و جهان اسلام و ایران آشنا هستند. ایشان و آقای بازرگان برنامه تلوزیونی «پرتو نور» را تدارک دیده اند که خیلی خوب است و نقش مفیدی ایفا می کند. با ایشان صحبت شد که این برنامه را بیشتر اختصاص دهند به نواندیشان جهان اسلام و قرار شد که از نظر کمی و کیفی در این جهت بیشتر تلاش شود. من مدتهاست که در فکر راه اندازی یک برنامه تلویزیونی اختصاصی نواندیشان جهان اسلام به زبانهای زنده و کارآمد در جهان اسلام مانند انگلیسی و عربی و فارسی هستم اما تاکنون موفق نشده ام کاری بکنم. تا کنون با برخی از افراد در این باره صحبت کرده ام و باید منتظر ماند تا زمینه های اجرای این ایده فراهم شود. با توجه به این سابقه و علاقه بود که با انتظام توافق کردیم فعلا از همین امکان واقعا موجود به نحو بهتری استفاده شود و من هم قول دادم همکاری بیشتری داشته باشم.
رور بعد به منزل آقای مسچی رفتیم. ناهار را با ایشان و چند دوست دیگر صرف کردیم و عصر به ارواین بازگشتیم و کلاس تاریخ را برگزار کردیم.
4
روز جمعه 6 بهمن به سیاتل رفتیم. همراه بازرگان و همسرشان. با هواپیما رفتیم. دو ساعتی راه بود. سیاتل در ایالت واشنگتن قرار دارد و این غیر از واشنگتن دی سی است که پایتخت آمریکاست. در فرودگاه جوانی چهل ساله به نام یوسف نمین به استقبال آمده بود. به منزل ایشان رفتیم. پس از کمی استراحت به محل سخنرانی رسیدیم که ساختمان کوچکی به نام مسجد بود. حدود پنجاه نفری آمده بودند. فضا کاملا مسجد سنتی ایرانی و آن هم با حال و هوای ده بود. چند صندلی بود اما زمین فرش بود و افراد غالبا روی زمین نشسته بودند. در ناف آمریکا چنین حال و هوایی واقعا دیدنی بود. در این برنامه آقای بازرگان صحبت کردند و موضوع بحث ایشان واژه شناسی قرآن بود. ایشان هر ماه و گاه بیشتر به این شهر می آیند و در این مکان صحبت می کنند. از آنجا که افراد این جمع غالبا سنتی اند و نیز مرکب است از دو گروه متمایلان به حکومت و فکر راست گرایانه و گروه منتقدان با تمایل نوگرایانه، قرار این شده است که مباحث سیاسی در این محفل مطرح نشود. صبح روز بعد در یک سالنی در کتابخانه برنامه بزرگداشت بازرگان و منتظری برگزار شد که در آنجا من و بازرگان صحبت کردیم. حدود سی نفری آمده بودند. در اینجا ایرانی چندان زیاد نیست. شام را مهمان خانواده ای بودیم. پس از آن به مسجد رفتیم و من دربارة مفهوم اصلاح طلبی در قیام عاشورا صحبت کردم. دلیل انتخاب این موضوع مقارنت ایام با اربعین بود.
به هرحال این سفر هم سفر خوبی بود. با افراد تازه ای آشنا شدیم. فرصت نشد که از شهر گستردة سیاتل دیدن کنیم. شهر کاملا متفاوتی است و شکل و جغرافیای فرهنگی و معماری و نیز وضعیت اقلیمی آن متمایز است. این ایالت محل اسکان سرخ پوستان قدیمی است و هنوز هم بسیاری از نمادها و اسامی سرخ پوستی است و غالبا باران است. این ایالت در شمال غربی و در مرز کانادا قرار دارد. دریاچه و آب و جزیره بسیار است.
روز یک شنبه به ارواین بازگشتیم.
یادداشت های روزانه – ادامه قسمت یکصدو نودو هشتم
شنبه 24 مرداد 1404 #یوسفی_اشکوری #سیاسی_تاریخی

BY پند تاریخ (یوسفی اشکوری)