group-telegram.com/abaebad/2846
Last Update:
داستان اول :
قبل از دورهای که ما در آن زندگی میکنیم، چهار خورشید ایجاد و نابود شده بودند. پس از نابودی خورشید چهارم، دنیای جدیدی خلق شد، اما خدایان تنها صداهایی در تاریکی بیوقفه بودند که خورشید یا ماهی نداشتند. پس از ۲۶ سال زندگی در تاریکی، پس از یک شب مصرف مسکال، خدایان تصمیم گرفتند که بهترین راه این است که یکی از آنها به درون تودهای از آتش بپرد. اما دو خدا برای این کار داوطلب شدند: تکوسیزتکاتل و ناناهواتزین. اکنون تکوسیزتکاتل مردی خوشقیافه بود. از سوی دیگر، ناناهواتسین خدایی آبله رو بود. وقتی لحظهی قربانی فرا رسید، تکوسیزتکاتل ابتدا برای انداختن خود به درون آتش هجوم برد، اما وقتی گرمای کامل شعلهها را احساس کرد، از وحشت تلوتلو خورد. سپس ناناهواتزین قدم به جلو گذاشت و بدون لحظهای تردید، مستقیماً به درون شعلهها رفت. تکوسیزتکاتل از بابت ترسش شرمنده شد و تصمیم گرفت خود را به درون شعلهها بیندازد. با قربانی شدن دو خدا، خورشید و ماه ایجاد شدند.
داستان دوم :
تودهای از غبار در گوشهای از کیهان در اثر نیروی گرانش جمع شده بود. در اثر این نیروی گرانش به سمت مرکز، کم کم غبار بیشتری در مرکز جمع شد و همچنان در اثر این نیرو به دور یک نقطهی مرکزی میچرخیدند. رفته رفته یک کرهی عظیم تشکیل شد. آنوقت از بابت جرم بالای آن، یک نیروی گرانش عظیم به وجود آمد و این کره در اثر این گرانش جمعتر و جمعتر شد. برای غلبه به این گرانش عظیم، واکنشهای هستهای در این جرم آغاز شد، چون کره دیگر نمیتوانست از این کوچکتر شود. این واکنشهای هستهای باعث میشد که این کره گرم شود و انبساط حاصل از این گرما، بر گرانش عظیم این جسم غلبه میکرد. این جرم عظیم خورشید است. اما در اطراف این جرم هنوز مقادیری غبار وجود داشت. این غبار نیز گرد هم جمع شدند و در جای جای این منظومه، سیارات را تشکیل دادند. گرانش به آنها نیز شکل کروی داد. اما چون گرانش خیلی عظیم نبود، واکنشهای هستهای در این سیارات آغاز نشد و آنها ستاره نشدند. یک وقتی هم یک جرم بزرگ با زمین برخورد کرد و مقدار زیادی از جرم زمین از آن جدا شد. باز بر اثر گرانش، این جرم کرهای را تشکیل داد که این کره همان ماه است.
مقایسه:
داستان اول، افسانهی آفرینش خورشید و ماه است که در بین آزتکها یا همان سرخپوستان مکزیک کنونی رایج است. داستان دوم اما داستانیست که علم از پیدایش خورشید و ماه به ما میگوید. داستان دوم از قوانین ثابتی پیروی میکند و منطقی پشت آن است. داستان اول کاملا تخیلیست و منطقی ندارد. مثلا اگر آن خدا شجاعت این را داشت که به درون آتش بپرد، ما الان ماه نداشتیم. اگر داستان اول را به عنوان روایت درست بپذیریم، بایستی برای هر ستارهی دیگری، روایت دیگری نیز خلق کنیم. مثلا ستارگان دیگر همه حاصل پریدن خدایان دیگر به درون آتشهای دیگر بوده اند. اما اگر داستان دوم را ببینیم، یک قانون کلی به ما میدهد که با آن میتوانیم راجع به هر ستاره و سیارهی دیگری سخن بگوییم، حتی آنهایی که ندیده ایم. داستان دوم به ما از قوانینی میگوید که بر تمام جهان حاکم است. اگر موبایل خودتان را رها کنید، موبایل شما طبق همان قانون گرانشی به زمین میافتد که خورشید طبق آن ایجاد شده است. داستان دوم برخلاف داستان اول میتواند آینده را دقیقا پیشبینی کند. داستان دوم واقعیت جهان هستی و داستان اول تخیل انسان است. واقعیت جهان هستی خود زیبا و جذاب است و برای این جذابیت نیازی به خیالپردازی و افسانه بافی ندارد.
- ابا اباد
@AbaEbad
BY Aba Ebad | اَبا اِباد
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/abaebad/2846