group-telegram.com/afghanistanis/3175
Last Update:
🍁 خدمت در سایه، اتهام جلوی دوربین
▪️مهاجران افغانستانی میان امنیت و سوءظن
✍🏻 حمید انوری:
در حالیکه رسانههای رسمی مهاجران افغانستانی را اغلب بهعنوان تهدید امنیتی معرفی میکنند، یک مقام قضایی اخیراً از نقش کلیدیِ برخی از آنان در خنثیسازی شبکههای جاسوسی پرده برداشته است. این دوگانگی تنها یک تضاد روایی نیست، بلکه نشان از سیاستی دارد که مهاجر را همزمان منبع، مظنون و بیصدا نگه میدارد.
چرخش غیرمنتظره در روایت امنیتی
در نشست دو روز گذشته مسئولان قضایی استان یزد، رئیس کل دادگستری این استان، حجتالاسلام طهماسبی، از همکاری اتباع افغانستانی در کشف و انهدام شبکههای جاسوسی مرتبط با رژیم صهیونیستی خبر داد. او گفت: اتباع افغانستانی همکاریهای خوبی در کشف شبکههای جاسوسی داشتند و ضربههای مؤثری به شبکه نفوذ وارد کردند.
این اظهارات، گرچه در چارچوب یک جلسه اداری بیان شد، اما اهمیت آن از یک خبر معمولی فراتر است. برای نخستینبار، یکی از مقامات ارشد دستگاه قضا، آشکارا به مشارکت مهاجران افغانستانی در سازوکارهای امنیتیِ کشور اشاره کرده است. این چرخش ناگهانی در روایت رسمی، پرسشهایی اساسی دربارهٔ ماهیت رابطهٔ امنیتیِ ایران با جامعهٔ مهاجر افغانستانی ایجاد میکند.
نیروهایی در سایه، بینام و بیحمایت
گزارشهای غیررسمی و منابع میدانی حاکی از آن است که در برخی نهادهای نظارتی، از مهاجران افغانستانی بهعنوان منابع غیررسمی استفاده میشود. این افراد در ازای وعدههایی همچون کاهش فشار قانونی، دریافت برخی امتیازات و مجوزها یا انگیزههای ایدئولوژیک، به شناسایی افراد مشکوک یا نفوذ در جامعهٔ مهاجران تشویق میشوند. با این حال، آنها نه کارمند رسمیاند، نه آموزش امنیتی دیدهاند و نه از هیچگونه پشتیبانیِ حقوقی برخوردارند. در عمل، این افراد در خط مقدمِ یک سازوکار نظارتی فعالیت میکنند که در روایت رسمی، وجود خارجی ندارند.
روایت رسمی و مهندسیِ چهرهٔ مهاجر
در سالهای اخیر، رسانههای رسمی تصویری تکرارشونده و محدود از مهاجران افغانستانی ترسیم کردهاند، چهرههایی که اغلب با عناوینی چون جاسوس، مجرم یا تهدید امنیتی معرفی میشوند. در گزارشهای تلویزیونی، مهاجران با چهرههای تار و صدای دستکاریشده، در قابهای اعتراف اجباری ظاهر میشوند، تصاویری که بهمرور در ذهن جامعه شکل میگیرند و به تصویری قالبی و همگانی تبدیل میشوند.
این در حالی است که در پشت صحنه، برخی از همین افراد در همکاری با نهادهای نظارتی نقش ایفا میکنند. اما تضاد میان نقش واقعی و تصویر رسانهای آنها، نه از سر بیدقتی، بلکه بخشی از روندی هدفمند به نظر میرسد، روندی برای مدیریت افکار عمومی، مهار جایگاه اجتماعیِ مهاجر، و جلوگیری از شکلگیری صدای مستقل در درون این جامعه.
ابزار یا شریک؟ سیاستی دوگانه
یکی از نقدهای اساسیِ تحلیلگران مسائل مهاجرت به نحوهٔ مواجهه در ایران با مهاجران افغانستانی، دوگانگی شدید در سیاستگذاری و تصویرسازی است. از یک سو، بخشهایی از حاکمیت از مهاجران بهعنوان منابع اطلاعاتی یا حتی نیروهای عملیاتی در زمینههای حساس استفاده میکنند. این بهرهبرداری ممکن است در قالب همکاری برای شناسایی شبکههای جاسوسی یا حضور در میدانها صورت بگیرد. اما از سوی دیگر، همین مهاجران در فضای عمومی، رسانهها و حتی نهادهای رسمی، بهعنوان «تهدید امنیتی» معرفی میشوند. این دوگانگی فقط یک تناقض زبانی یا روایتی نیست، بلکه حامل پیامی بسیار عمیقتر است.
در واقع، وقتی یک گروه اجتماعی همزمان نقش «ابزار امنیتی» و «سوژه تخریب رسانهای» را دارد، به شکلی سیستماتیک از داشتن حق، صدا و هویت مستقل محروم میشود. چنین مهاجری هیچگاه نمیتواند از خود دفاع کند یا مطالبهگر باشد. او در یک «وضعیت تعلیق» قرار دارد: معلوم نیست شریک است یا مجرم، همکار است یا متهم. یک روز ممکن است با نهادهای نظارتی همکاری کند، اما روز دیگر بهخاطر ملیتش، ظاهرش یا محل سکونتش بازداشت یا اخراج شود. این بلاتکلیفیِ ساختاری باعث میشود مهاجران همیشه در حالت ترس، احتیاط و انفعال زندگی کنند.
در ادبیات سیاستگذاری، به این وضعیت گاهی «کنترل از طریق بیثباتی» گفته میشود. یعنی جایگاه اجتماعی و حقوقی مهاجران آنقدر ناپایدار و مبهم نگه داشته میشود که آنها نتوانند مطالبهگر شوند یا حتی تصور کنند که حقی دارند. مهاجر افغانستانی، در این چارچوب، نه شهروند است، نه مهمان، نه دشمن، نه دوست. فقط ابزاری است که هر وقت لازم شد از او استفاده میشود و بعد به حاشیه رانده میشود.
🔗 متن کامل را در اینجا بخوانید.
©️از: انصافنیوز (۱۴۰۴/۴/۹)
BY افغانستانیها

Share with your friend now:
group-telegram.com/afghanistanis/3175