Telegram Group & Telegram Channel
Forwarded from غزل صدر (غـــــزل)
پریروز از خواب پاشدم، گشتی زدم این‌سو و آن‌سو، دیدم همه عاشق شهرام شب‌پره‌اند. گفتم لابد فصلی مهم از تاریخ تطور اندیشه را از دست داده‌ام، نوروز البته وقتی سبزی‌پلو ماهی تدارک می‌دیدم، تلویزیون کوتاه‌زمانی روی بی‌بی‌سی بود، متوجه شده بودم که به شکلی غیرطبیعی، شهرام ش. محور ماجراست، گفته بودم شاید تجلیل از پیشکسوتانی، چیزی‌ست. از این‌ها که در تهران برگزار می‌کنند و آخرین بازمانده‌ی یک ژانر، خسته و بیمار و ازپاافتاده روی سن می‌آید و به جبران یک عمر دیده نشدن، طرد شدن، تنهایی، اجر ندیدن و بر صدر ننشستن، یک مدال بی‌فایده می‌گیرد و خودش هم یادش می‌رود روی سن بودنش، تایید دیده‌نشدنش است، چند جمله‌ای می‌گوید و در میان تشویق فزاینده‌ای حضار، می‌رود می‌نشیند و مجری تپق‌زنان، همچنان در باب لزوم اجرگزاردن به اهل قلم و هنر، مهمل می‌بافد. گفتم بی‌بی‌سی طبق معمول به رغم سکونت در لندن، سلیقه‌ای پسا-انقلاب-پنجاه‌وهفتی/دوم-خردادی دارد.
پریروز در مسیر کار گفتم یکی دو اثر ازش گوش کنم شاید تغییری رخ داده و ببینم نظرم پس از بیست سال چیست، نظرم همان بود.
سال‌ها پیش، مهمانی‌هایی راه می انداختیم و تیپ‌های منفور اجتماعی را پرفورمنس می‌کردیم و با شهرام شب‌پره می‌رقصیدیم. یکی روسری چرک سیاه سرش می‌کرد با چادر سیاه پاره‌ای که تهش به زمین می‌کشید، دور ابروهایش را سیاه می‌کرد و لب‌هایش را بی‌رنگ و دندان‌هایش را زرد، می‌شد مدیر مدرسه. یکی روسری گل‌گلی سر می‌کرد با چادر پنگوئنی و جوراب پاریزین و ابروی روشن، می‌شد معلم پرورشی. یکی پیرهن سفید چرک‌مرده‌ی یقه‌آخوندی با شلوار خاکستری که جیب‌های شل داشت، جای ریش و پشم مداد می‌کشید تا سیاه شود و دمپایی پلاستیکی پا می‌کرد، می‌شد معاون آموزش و پرورش منطقه‌ی سه.
شهرام ش. خوراک چنین پرفورمنسی بود. برای موقعیت‌های کمیک‌تراژیک خیلی به درد می‌خورد. بیش از این اما، ای قشنگ تر از پریا، تنها تو کوچه نریا، خیلی فرقی هم با ادبیات کتاب معارف سوم دبستان نداشت: بچه‌های محل دزدن، عشق منو می‌دزدن. ترانه‌هایش غیرقابل تحمل بودند، و یکی دو راند بیشتر نمی‌شد باهاش رقصید، حوصله‌ی آدم را سر می‌برد و باید می‌زدی روی مرتضا یا اندی تا رقص از تپش نیفتد.
در عالم شلوار و دامن و پیرهن هم البته ته داستان همین است: پیروان مد، از این‌که ورق گاهی برگردد و شلوار دم‌‌پا اجرِ ندیده را عطف به ما سبق کند، شادمان می‌شوند. انگار شلوار دم‌پا چیزی در خود داشته که در زمان مد شدنش چهل سال قبل، از قلم افتاده بوده، و حالا شاید بشود از نو کشفش کرد. برای بعضی، چیزی از نو قابل کشف شدن دارد شاید، و برای بعضی، همان است که بود. پیرهن کمرکرستی برای بعضی‌ها ست می‌شود هنوز، گیرم با نایکی، برای بعضی دیگر تهش همان است که بود: تنگ و آزارنده و مناسب برای صرفن موقعیت‌های خیلی نادر، مثل پرفورمنس گروهی تین‌ایجر آنارشیست به قصد مسخره‌ی مد رسمی و تنگ و بددوخت.
هنوز بعد از این‌همه سال، هیچ تلویزیون فارسی زبانی موفق نشده چارتا آدم خلاق جمع کند، و عرصه‌ی برنامه‌ی نوروز را به سطحی فراتر از رستوران‌های ایرانی فرنگ ببرد: دیوارها با موتیف هخامنشی تزیین شده، رومیزی‌های الیاف پلاستیکی با طرح ترمه، بشقاب‌های ارزان چینی، منوهای صدساله‌ی کاور شده در پلاستیک چرک‌مرده، گارسون‌های کراواتی که بوی پیازداغ می‌دهند، شوخی‌های بی‌جا و بی‌نمک، خلاصه بنجل و غیرحرفه‌ای و نچسب، طوری که تا یک روز بعد، بوی غذا تا بیخ گلویت می‌آید و برمی‌گردد. چه حیف، تمامی الفاظ جهان را داشتید و آن نگفتید که به کار آید.
👍17👎31



group-telegram.com/AlaviShahed/5219
Create:
Last Update:

پریروز از خواب پاشدم، گشتی زدم این‌سو و آن‌سو، دیدم همه عاشق شهرام شب‌پره‌اند. گفتم لابد فصلی مهم از تاریخ تطور اندیشه را از دست داده‌ام، نوروز البته وقتی سبزی‌پلو ماهی تدارک می‌دیدم، تلویزیون کوتاه‌زمانی روی بی‌بی‌سی بود، متوجه شده بودم که به شکلی غیرطبیعی، شهرام ش. محور ماجراست، گفته بودم شاید تجلیل از پیشکسوتانی، چیزی‌ست. از این‌ها که در تهران برگزار می‌کنند و آخرین بازمانده‌ی یک ژانر، خسته و بیمار و ازپاافتاده روی سن می‌آید و به جبران یک عمر دیده نشدن، طرد شدن، تنهایی، اجر ندیدن و بر صدر ننشستن، یک مدال بی‌فایده می‌گیرد و خودش هم یادش می‌رود روی سن بودنش، تایید دیده‌نشدنش است، چند جمله‌ای می‌گوید و در میان تشویق فزاینده‌ای حضار، می‌رود می‌نشیند و مجری تپق‌زنان، همچنان در باب لزوم اجرگزاردن به اهل قلم و هنر، مهمل می‌بافد. گفتم بی‌بی‌سی طبق معمول به رغم سکونت در لندن، سلیقه‌ای پسا-انقلاب-پنجاه‌وهفتی/دوم-خردادی دارد.
پریروز در مسیر کار گفتم یکی دو اثر ازش گوش کنم شاید تغییری رخ داده و ببینم نظرم پس از بیست سال چیست، نظرم همان بود.
سال‌ها پیش، مهمانی‌هایی راه می انداختیم و تیپ‌های منفور اجتماعی را پرفورمنس می‌کردیم و با شهرام شب‌پره می‌رقصیدیم. یکی روسری چرک سیاه سرش می‌کرد با چادر سیاه پاره‌ای که تهش به زمین می‌کشید، دور ابروهایش را سیاه می‌کرد و لب‌هایش را بی‌رنگ و دندان‌هایش را زرد، می‌شد مدیر مدرسه. یکی روسری گل‌گلی سر می‌کرد با چادر پنگوئنی و جوراب پاریزین و ابروی روشن، می‌شد معلم پرورشی. یکی پیرهن سفید چرک‌مرده‌ی یقه‌آخوندی با شلوار خاکستری که جیب‌های شل داشت، جای ریش و پشم مداد می‌کشید تا سیاه شود و دمپایی پلاستیکی پا می‌کرد، می‌شد معاون آموزش و پرورش منطقه‌ی سه.
شهرام ش. خوراک چنین پرفورمنسی بود. برای موقعیت‌های کمیک‌تراژیک خیلی به درد می‌خورد. بیش از این اما، ای قشنگ تر از پریا، تنها تو کوچه نریا، خیلی فرقی هم با ادبیات کتاب معارف سوم دبستان نداشت: بچه‌های محل دزدن، عشق منو می‌دزدن. ترانه‌هایش غیرقابل تحمل بودند، و یکی دو راند بیشتر نمی‌شد باهاش رقصید، حوصله‌ی آدم را سر می‌برد و باید می‌زدی روی مرتضا یا اندی تا رقص از تپش نیفتد.
در عالم شلوار و دامن و پیرهن هم البته ته داستان همین است: پیروان مد، از این‌که ورق گاهی برگردد و شلوار دم‌‌پا اجرِ ندیده را عطف به ما سبق کند، شادمان می‌شوند. انگار شلوار دم‌پا چیزی در خود داشته که در زمان مد شدنش چهل سال قبل، از قلم افتاده بوده، و حالا شاید بشود از نو کشفش کرد. برای بعضی، چیزی از نو قابل کشف شدن دارد شاید، و برای بعضی، همان است که بود. پیرهن کمرکرستی برای بعضی‌ها ست می‌شود هنوز، گیرم با نایکی، برای بعضی دیگر تهش همان است که بود: تنگ و آزارنده و مناسب برای صرفن موقعیت‌های خیلی نادر، مثل پرفورمنس گروهی تین‌ایجر آنارشیست به قصد مسخره‌ی مد رسمی و تنگ و بددوخت.
هنوز بعد از این‌همه سال، هیچ تلویزیون فارسی زبانی موفق نشده چارتا آدم خلاق جمع کند، و عرصه‌ی برنامه‌ی نوروز را به سطحی فراتر از رستوران‌های ایرانی فرنگ ببرد: دیوارها با موتیف هخامنشی تزیین شده، رومیزی‌های الیاف پلاستیکی با طرح ترمه، بشقاب‌های ارزان چینی، منوهای صدساله‌ی کاور شده در پلاستیک چرک‌مرده، گارسون‌های کراواتی که بوی پیازداغ می‌دهند، شوخی‌های بی‌جا و بی‌نمک، خلاصه بنجل و غیرحرفه‌ای و نچسب، طوری که تا یک روز بعد، بوی غذا تا بیخ گلویت می‌آید و برمی‌گردد. چه حیف، تمامی الفاظ جهان را داشتید و آن نگفتید که به کار آید.

BY شاهد علوی/ روزنامه‌نگار


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/AlaviShahed/5219

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

For tech stocks, “the main thing is yields,” Essaye said. There was another possible development: Reuters also reported that Ukraine said that Belarus could soon join the invasion of Ukraine. However, the AFP, citing a Pentagon official, said the U.S. hasn’t yet seen evidence that Belarusian troops are in Ukraine. In a statement, the regulator said the search and seizure operation was carried out against seven individuals and one corporate entity at multiple locations in Ahmedabad and Bhavnagar in Gujarat, Neemuch in Madhya Pradesh, Delhi, and Mumbai. "The result is on this photo: fiery 'greetings' to the invaders," the Security Service of Ukraine wrote alongside a photo showing several military vehicles among plumes of black smoke. Official government accounts have also spread fake fact checks. An official Twitter account for the Russia diplomatic mission in Geneva shared a fake debunking video claiming without evidence that "Western and Ukrainian media are creating thousands of fake news on Russia every day." The video, which has amassed almost 30,000 views, offered a "how-to" spot misinformation.
from ar


Telegram شاهد علوی/ روزنامه‌نگار
FROM American