من هستم

اگر بخواهم ریشه تمام واکنشها رو بگم همه از سوءتفاهم اصیل دانستن دنیای مرئی و شرطی شدگی و پیوستگی احساسی با آنچه که دیده و شنیده و درک می‌شود هست
دانستن به تنهایی کافی نیست
دانستن مقدمه ایست که اگر بلافاصله ترک نشود تبدیل به یک زندان ابدی می‌شود
من میدانم دنیا وهم است اما اگر احساسم همچنان با آنچه دیده شنیده و فهمیده میشود گره خورده باشد همین دانستگی وهم بودن دنیا،من را اسیر دنیای بازی با کلمات و عقاید می‌کند .
احساسات باید از این تصاویر تفکیک شوند اگر احساسات را نتیجه وقایع بدانی تا ابد در این چرخه غلط سوءتفاهم گرفتار خواهی شد ..تا ابد دنبال اصلاح چیزهایی خواهی بود که اصالت ندارند و وجود حقیقی ندارند تا ابد دنبال متهم کردن این و آن و مقصر دانستن آدمها و شرایط خواهی بود.
بیداری با یک تلنگر شروع میشود
یک جرقه اما نباید شروع به تحلیل جرقه و تلنگر کنی و الا همینجا مقیم میشوی
یک ماشین یک روبات وقتی که با یک جرقه و تلنگر فهمید که آزاد نیست دیگر روبات نیست ...برای شروع همین کافیست
سپس باید متوجه باشی که این عالم اینه ایست که تو را نشان میدهد برای تو ...نه برای دیگری
دانستگی برای شروع خوب است اما همین که شروع کردی به توجه بیش از حد به آن وارد زندانی میشوی که خروج از آن بسیار سخت است چون خالی شدن از دانستگی به این سادگی نیست ...کسی می‌خواهد که آنها را برایت بی اعتبار کند نه با بحث و جدلی طاقت فرسا با رندی و هشیاری ...
خیلی از چیزهایی که ما در حوزه مفاهیم راجع به آن صحبت میکنیم در واقع وجود ندارند چون مدام راجع به آن صحبت میشود وهم وجود میگیرد
نباید توجه من در نگاه به آنچه که دیده و شنیده و در نهایت فهمیده میشود اسیر شود ...شما به اینه نگاه می‌کنید اگر چیزی غیر معمول تشخیص دادید اینه را رها میکنید و برای اصلاح توجه به سمت خودتان می آید دیگر سعی در اصلاح تصویر نخواهید داشت...
در مقابل امور جاری و زندگی هم باید اینگونه بود باید در مشکلات و مصائب بلافاصله توجه رو از تحلیل تصویر رها کرد و متوجه خویش بود ...هیچ چیز را بعنوان منشاء قبول نکنید و آن را بی اعتبار کنید و به پشت آن بروید تا آنجا که دیگر چیزی نماند که بی اعتبار کنید
آنجا سرزمین حضور است...
آنجا شما هستید در خلوت خودتان بدون هیچ تعریف و توصیفی القایی که در گوش شما از لحظه تولد و به بلندای تمام تاریخ و سنتها و عقاید خوانده اند ...
آنجا خبری از ترازوهای رنگارنگ معنوی و ارزش گذاری ها و نقص ها و کمال ها نیست ....آنجا تایید ها و تکذیب ها جایی ندارند ....

❤71❤‍🔥8🔥8🙏6👏4😢3🥰1👌1

www.group-telegram.com/ar/archieve_channel_ahastagi_sokot.com/1375

3.61K viewsSep 6 at 07:26

اگر بخواهم ریشه تمام واکنشها رو بگم همه از سوءتفاهم اصیل دانستن دنیای مرئی و شرطی شدگی و پیوستگی احساسی با آنچه که دیده و شنیده و درک می‌شود هست
دانستن به تنهایی کافی نیست
دانستن مقدمه ایست که اگر بلافاصله ترک نشود تبدیل به یک زندان ابدی می‌شود
من میدانم دنیا وهم است اما اگر احساسم همچنان با آنچه دیده شنیده و فهمیده میشود گره خورده باشد همین دانستگی وهم بودن دنیا،من را اسیر دنیای بازی با کلمات و عقاید می‌کند .
احساسات باید از این تصاویر تفکیک شوند اگر احساسات را نتیجه وقایع بدانی تا ابد در این چرخه غلط سوءتفاهم گرفتار خواهی شد ..تا ابد دنبال اصلاح چیزهایی خواهی بود که اصالت ندارند و وجود حقیقی ندارند تا ابد دنبال متهم کردن این و آن و مقصر دانستن آدمها و شرایط خواهی بود.
بیداری با یک تلنگر شروع میشود
یک جرقه اما نباید شروع به تحلیل جرقه و تلنگر کنی و الا همینجا مقیم میشوی
یک ماشین یک روبات وقتی که با یک جرقه و تلنگر فهمید که آزاد نیست دیگر روبات نیست ...برای شروع همین کافیست
سپس باید متوجه باشی که این عالم اینه ایست که تو را نشان میدهد برای تو ...نه برای دیگری
دانستگی برای شروع خوب است اما همین که شروع کردی به توجه بیش از حد به آن وارد زندانی میشوی که خروج از آن بسیار سخت است چون خالی شدن از دانستگی به این سادگی نیست ...کسی می‌خواهد که آنها را برایت بی اعتبار کند نه با بحث و جدلی طاقت فرسا با رندی و هشیاری ...
خیلی از چیزهایی که ما در حوزه مفاهیم راجع به آن صحبت میکنیم در واقع وجود ندارند چون مدام راجع به آن صحبت میشود وهم وجود میگیرد
نباید توجه من در نگاه به آنچه که دیده و شنیده و در نهایت فهمیده میشود اسیر شود ...شما به اینه نگاه می‌کنید اگر چیزی غیر معمول تشخیص دادید اینه را رها میکنید و برای اصلاح توجه به سمت خودتان می آید دیگر سعی در اصلاح تصویر نخواهید داشت...
در مقابل امور جاری و زندگی هم باید اینگونه بود باید در مشکلات و مصائب بلافاصله توجه رو از تحلیل تصویر رها کرد و متوجه خویش بود ...هیچ چیز را بعنوان منشاء قبول نکنید و آن را بی اعتبار کنید و به پشت آن بروید تا آنجا که دیگر چیزی نماند که بی اعتبار کنید
آنجا سرزمین حضور است...
آنجا شما هستید در خلوت خودتان بدون هیچ تعریف و توصیفی القایی که در گوش شما از لحظه تولد و به بلندای تمام تاریخ و سنتها و عقاید خوانده اند ...
آنجا خبری از ترازوهای رنگارنگ معنوی و ارزش گذاری ها و نقص ها و کمال ها نیست ....آنجا تایید ها و تکذیب ها جایی ندارند ....

BY من هستم