جنبش آزادیخواهی ایران، چه بخواهیم چه نخواهیم، دوست داشته باشیم یا نه، یک بال راست دارد یک بال چپ. آنچه میگویم درسی از علم سیاست است: اصولاً هر چقدر جامعه مدرنتر میشود و دینامیسم سیاسی مدرن در آن فعال میشود شکاف کلی «راست» و «چپ» در آن به گونهای اجتنابناپذیر به وجود میآید. گروهی به سنت، به ریشههای تاریخی و ملی به «گذشته» توجه میکنند و میخواهند حال نسبتی با گذشته برقرار کند، گروهی میخواهند بگسلند و پیش بروند و برابری بیشتر طلب میکنند. دو حساسیت سیاسی متفاوت در برابر هم قرار میگیرند. من با اینکه به بال راست گرایش دارم اما میدانم هیچکدام از این دو بال انحصار حقیقت را در اختیار ندارند. شاید وظیفه من به عنوان دانشجوی علم سیاست توضیح منطق این شکاف است. شکافی که بر آن نمیتوان یک بار برای همیشه غلبه کرد. اما وظیفه سیاستمداران این است که زمینه مصالحهای نسبی را میان این دو بال فراهم کنند. میانهروهای دو طرف شاید بتوانند در برخی امور توافق کنند. اولین گام بازشناسی دو طرفه است. بازشناسی به معنای از بین رفتن تضاد نیست، به معنای به رسمیت شناختن تضاد و نهادینه کردن آن است. تضادی که چهارچوبی نهادی برای ظهور نداشته باشد، آسیبزا و مخرب میشود.
جنبش آزادیخواهی ایران، چه بخواهیم چه نخواهیم، دوست داشته باشیم یا نه، یک بال راست دارد یک بال چپ. آنچه میگویم درسی از علم سیاست است: اصولاً هر چقدر جامعه مدرنتر میشود و دینامیسم سیاسی مدرن در آن فعال میشود شکاف کلی «راست» و «چپ» در آن به گونهای اجتنابناپذیر به وجود میآید. گروهی به سنت، به ریشههای تاریخی و ملی به «گذشته» توجه میکنند و میخواهند حال نسبتی با گذشته برقرار کند، گروهی میخواهند بگسلند و پیش بروند و برابری بیشتر طلب میکنند. دو حساسیت سیاسی متفاوت در برابر هم قرار میگیرند. من با اینکه به بال راست گرایش دارم اما میدانم هیچکدام از این دو بال انحصار حقیقت را در اختیار ندارند. شاید وظیفه من به عنوان دانشجوی علم سیاست توضیح منطق این شکاف است. شکافی که بر آن نمیتوان یک بار برای همیشه غلبه کرد. اما وظیفه سیاستمداران این است که زمینه مصالحهای نسبی را میان این دو بال فراهم کنند. میانهروهای دو طرف شاید بتوانند در برخی امور توافق کنند. اولین گام بازشناسی دو طرفه است. بازشناسی به معنای از بین رفتن تضاد نیست، به معنای به رسمیت شناختن تضاد و نهادینه کردن آن است. تضادی که چهارچوبی نهادی برای ظهور نداشته باشد، آسیبزا و مخرب میشود.
BY یادداشتهای دفتر سیاه
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Telegram has become more interventionist over time, and has steadily increased its efforts to shut down these accounts. But this has also meant that the company has also engaged with lawmakers more generally, although it maintains that it doesn’t do so willingly. For instance, in September 2021, Telegram reportedly blocked a chat bot in support of (Putin critic) Alexei Navalny during Russia’s most recent parliamentary elections. Pavel Durov was quoted at the time saying that the company was obliged to follow a “legitimate” law of the land. He added that as Apple and Google both follow the law, to violate it would give both platforms a reason to boot the messenger from its stores. The original Telegram channel has expanded into a web of accounts for different locations, including specific pages made for individual Russian cities. There's also an English-language website, which states it is owned by the people who run the Telegram channels. The Securities and Exchange Board of India (Sebi) had carried out a similar exercise in 2017 in a matter related to circulation of messages through WhatsApp. In addition, Telegram's architecture limits the ability to slow the spread of false information: the lack of a central public feed, and the fact that comments are easily disabled in channels, reduce the space for public pushback. Either way, Durov says that he withdrew his resignation but that he was ousted from his company anyway. Subsequently, control of the company was reportedly handed to oligarchs Alisher Usmanov and Igor Sechin, both allegedly close associates of Russian leader Vladimir Putin.
from ar