group-telegram.com/bijanabdolkarimi/13296
Last Update:
فره ایرانی
دکتر برزویه نجی
در اساطیر ایرانی کمتر واژه ای است که به اندازه فره فراگیر باشد و مفهومی چنین پیچیده داشته باشد. فره به نوعی فیض یا حسن نظر ایزدی است که گاه از پادشاهی خیره سر چون جمشید می گریزد و گاه وقتی که بخت با کسی چون اردشیر بابکان یار باشد (که این بختیاری نه بر سبیل اتفاق بلکه به تبع کردار وی است)، شتابان خود را به وی می رساند.
اما در اساطیر ایران فره منحصر به شاهان نیست، هر فرد یا فضا یا مکانی فره ای دارد که حفظ آن ضامن بقای رونق آن است. شفابخشی دستان پزشک را فره اش پاس میدارد و آبادانی یک سرزمین را نیز فره آن. اما این فره خود موهبتی است که نیاز به پاسداشت دارد چنانکه جمشید با همه شکوهش با خیره سری و غرور فره ایزدی رو از خود تاراند.
شرح فره و نزول و سلبش در اساطیر ایرانی من را بی اختیار به یاد امروز کشورمان انداخت... پاسداشت فره یک سرزمین به همت شهروندان آن است که حفظ می شود. امروزی تر آن است که فره را به نوعی تبعات حسن سلوک و سلب آن را ماحصل خودخواهی و بی خردی بدانیم.
در همین روزگار معاصر کشور ما روزهایی به مراتب تیره تر از امروز را تجربه کرده است ولی با همدلی و یکپارچگی و ایمان به روح جمعی ایرانی آن را هرچند با سختی به سر آورده است.
اما آیا کلاف سردرگم امروزی ما از بحران سیاسی و اقتصادی و زیست محیطی حداقل تا قسمتی ناشی از روی گردانی خود ایرانیان از خویشکاری و وظایف خود نیست؟ وقتی مردمانی آب را به خاطر بهای نازل هدر می دهند، انرژی و سوخت را چندین برابر میانگین جهانی مصرف میکنند چون کم بهاست، ابایی از آلودن پیرامون خود به مواد غیر قابل بازیافت ندارند و فراتر از آن در میان خواص روشنفکرانی که قرار است اندیشه های نسل های پیش رو را پرورش دهند شهرت و همگامی با باد را بر واقعیات ترجیح میدهند ، هنرمندان به جای امید برای جلب توجه سیاهی می نمایانند و به آن می بالند، فعالان اجتماعی گردشگرانی که رونق اقتصاد و ایجاد شغل با خود می آورند را از سفر به سرزمین شان می هراسانند و آنها که فریاد وطن پرستی سر می دهند بیگانه را به حمله اقتصادی و نظامی به کشور و مردمش تشویق میکنند... چه تبعاتی در انتظار چنین سرزمینی خواهد بود؟ لحظه ای بیاندیشیم که به فرض بی کفایتی دستگاه های دولتی اگر ایرانی غمخوار ایران و ایرانی باشد تا چه مایه می توان این سختی ها را قابل تحمل کرد؟
نتیجه این حجم از بیگانگی و دشمنی با خویش قرار است چه باشد جز آنچه فردوسی توصیف میکند: شکست اندر آورد و برگشت کار...
ناگفته پیداست که تمامی مطالب اساطیری قابل همانند یابی امروزه نیست اما رفتن رونق از یک سرزمین یا فرد بر اساس عملکرد ناصواب آن را میتوان هم ارز گریختن فره از آن دانست. فره ای که عهد اخوت با کسی نبسته است که هرگز او را رها نکند و چون گیاهی است که هر چند تنومند نیاز به پایش دارد و امروز به جای مقصر دانستن حاکمیت و شرق و غرب گیتی چه برازنده تر آنکه در خود بنگریم که چگونه پاسبانانی برای فره سرزمینمان بوده ایم.
BY بیژن عبدالکریمی
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/bijanabdolkarimi/13296