«ابتدایی را دریابید که دانشگاه دیر است.»
چرا فرقهها روی کودکان تمرکز دارند؟
«ابتدایی را دریابید که دانشگاه دیر است.» این جمله از خمینی، بنیانگذار ایدئولوژی ولایت مطلقه فقیه است. نظام فکری و ارزشی که او رهبری میکرد نه فقط بر نوجوانان و جوانان، بلکه حتی بر کودکان خردسال تمرکز ویژه داشت. برنامهای که البته همواره برای عموم مردم مبهم و آشفته باقی گذاشته شد، تا در هر لحظه بتوان آن را به نفع نظام از نو «تفسیر» کرد.
چرا فرقهها روی کودکان تمرکز دارند؟
یک. کودکان در برابر ایدهها مقاومتی ندارند. هرچه معلم یا والدین بگویند، برایشان حکم واقعیت مطلق دارد. نتیجه، ایمان زودرس و متعصبانهای است که فرقهها بهدنبالش هستند. سالها طول میکشد تا یک کودک بفهمد آنچه به او القا شده، تنها روایت ممکن از جهان نیست.
دو. وقتی ایمان یکجانبه از کودکی در روان فرد بنشیند، تبدیل به بخشی از شخصیت او میشود. در این حالت، مواجهه با روایت متفاوت، دیگر صرفاً روبهرو شدن با یک ایده تازه نیست؛ حملهای به خود فرد تلقی میشود. این روند آستانه تحمل و دیگرپذیری را پایین میآورد و راه را برای استبداد و تمامیتخواهی فرهنگی و سیاسی هموار میسازد.
سه. عقیدهای که در کودکی کاشته شود، به احساسات گره میخورد و پیوند آن با استدلال کمرنگ میشود. این درهمتنیدگی با عاطفه، وفاداری شدیدی میآفریند؛ درست همان چیزی که ایدئولوژیها میخواهند.
برای همین است که نظامهای فرقهای همه ابزارها را برای کنترل نسلهای جدید بهکار میگیرند: از کتابهای درسی و مراسم صبحگاهی گرفته تا سرودها، بازیها و حتی کارتونها. نگرانی اصلی آنان این است که کنترل ذهن و احساس کودکان از دستشان خارج شود.
اینجاست که نقش پدر و مادر تعیینکننده میشود: یا فرزندانی تربیت میکنند که آزادانه بیندیشند و با دیگران همزیستی کنند، یا آنان را به دست ماشین ایدئولوژی میسپارند تا ذهن و روانشان را به اسارت بگیرد.
#حکومت_ایدئولوژیک #فرقه_گری #آموزش_مذهبی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
«ابتدایی را دریابید که دانشگاه دیر است.»
چرا فرقهها روی کودکان تمرکز دارند؟
«ابتدایی را دریابید که دانشگاه دیر است.» این جمله از خمینی، بنیانگذار ایدئولوژی ولایت مطلقه فقیه است. نظام فکری و ارزشی که او رهبری میکرد نه فقط بر نوجوانان و جوانان، بلکه حتی بر کودکان خردسال تمرکز ویژه داشت. برنامهای که البته همواره برای عموم مردم مبهم و آشفته باقی گذاشته شد، تا در هر لحظه بتوان آن را به نفع نظام از نو «تفسیر» کرد.
چرا فرقهها روی کودکان تمرکز دارند؟
یک. کودکان در برابر ایدهها مقاومتی ندارند. هرچه معلم یا والدین بگویند، برایشان حکم واقعیت مطلق دارد. نتیجه، ایمان زودرس و متعصبانهای است که فرقهها بهدنبالش هستند. سالها طول میکشد تا یک کودک بفهمد آنچه به او القا شده، تنها روایت ممکن از جهان نیست.
دو. وقتی ایمان یکجانبه از کودکی در روان فرد بنشیند، تبدیل به بخشی از شخصیت او میشود. در این حالت، مواجهه با روایت متفاوت، دیگر صرفاً روبهرو شدن با یک ایده تازه نیست؛ حملهای به خود فرد تلقی میشود. این روند آستانه تحمل و دیگرپذیری را پایین میآورد و راه را برای استبداد و تمامیتخواهی فرهنگی و سیاسی هموار میسازد.
سه. عقیدهای که در کودکی کاشته شود، به احساسات گره میخورد و پیوند آن با استدلال کمرنگ میشود. این درهمتنیدگی با عاطفه، وفاداری شدیدی میآفریند؛ درست همان چیزی که ایدئولوژیها میخواهند.
برای همین است که نظامهای فرقهای همه ابزارها را برای کنترل نسلهای جدید بهکار میگیرند: از کتابهای درسی و مراسم صبحگاهی گرفته تا سرودها، بازیها و حتی کارتونها. نگرانی اصلی آنان این است که کنترل ذهن و احساس کودکان از دستشان خارج شود.
اینجاست که نقش پدر و مادر تعیینکننده میشود: یا فرزندانی تربیت میکنند که آزادانه بیندیشند و با دیگران همزیستی کنند، یا آنان را به دست ماشین ایدئولوژی میسپارند تا ذهن و روانشان را به اسارت بگیرد.
#حکومت_ایدئولوژیک #فرقه_گری #آموزش_مذهبی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍13❤3😭1
group-telegram.com/Dialogue1402/7237
Create:
Last Update:
Last Update:
«ابتدایی را دریابید که دانشگاه دیر است.»
چرا فرقهها روی کودکان تمرکز دارند؟
«ابتدایی را دریابید که دانشگاه دیر است.» این جمله از خمینی، بنیانگذار ایدئولوژی ولایت مطلقه فقیه است. نظام فکری و ارزشی که او رهبری میکرد نه فقط بر نوجوانان و جوانان، بلکه حتی بر کودکان خردسال تمرکز ویژه داشت. برنامهای که البته همواره برای عموم مردم مبهم و آشفته باقی گذاشته شد، تا در هر لحظه بتوان آن را به نفع نظام از نو «تفسیر» کرد.
چرا فرقهها روی کودکان تمرکز دارند؟
یک. کودکان در برابر ایدهها مقاومتی ندارند. هرچه معلم یا والدین بگویند، برایشان حکم واقعیت مطلق دارد. نتیجه، ایمان زودرس و متعصبانهای است که فرقهها بهدنبالش هستند. سالها طول میکشد تا یک کودک بفهمد آنچه به او القا شده، تنها روایت ممکن از جهان نیست.
دو. وقتی ایمان یکجانبه از کودکی در روان فرد بنشیند، تبدیل به بخشی از شخصیت او میشود. در این حالت، مواجهه با روایت متفاوت، دیگر صرفاً روبهرو شدن با یک ایده تازه نیست؛ حملهای به خود فرد تلقی میشود. این روند آستانه تحمل و دیگرپذیری را پایین میآورد و راه را برای استبداد و تمامیتخواهی فرهنگی و سیاسی هموار میسازد.
سه. عقیدهای که در کودکی کاشته شود، به احساسات گره میخورد و پیوند آن با استدلال کمرنگ میشود. این درهمتنیدگی با عاطفه، وفاداری شدیدی میآفریند؛ درست همان چیزی که ایدئولوژیها میخواهند.
برای همین است که نظامهای فرقهای همه ابزارها را برای کنترل نسلهای جدید بهکار میگیرند: از کتابهای درسی و مراسم صبحگاهی گرفته تا سرودها، بازیها و حتی کارتونها. نگرانی اصلی آنان این است که کنترل ذهن و احساس کودکان از دستشان خارج شود.
اینجاست که نقش پدر و مادر تعیینکننده میشود: یا فرزندانی تربیت میکنند که آزادانه بیندیشند و با دیگران همزیستی کنند، یا آنان را به دست ماشین ایدئولوژی میسپارند تا ذهن و روانشان را به اسارت بگیرد.
#حکومت_ایدئولوژیک #فرقه_گری #آموزش_مذهبی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
«ابتدایی را دریابید که دانشگاه دیر است.»
چرا فرقهها روی کودکان تمرکز دارند؟
«ابتدایی را دریابید که دانشگاه دیر است.» این جمله از خمینی، بنیانگذار ایدئولوژی ولایت مطلقه فقیه است. نظام فکری و ارزشی که او رهبری میکرد نه فقط بر نوجوانان و جوانان، بلکه حتی بر کودکان خردسال تمرکز ویژه داشت. برنامهای که البته همواره برای عموم مردم مبهم و آشفته باقی گذاشته شد، تا در هر لحظه بتوان آن را به نفع نظام از نو «تفسیر» کرد.
چرا فرقهها روی کودکان تمرکز دارند؟
یک. کودکان در برابر ایدهها مقاومتی ندارند. هرچه معلم یا والدین بگویند، برایشان حکم واقعیت مطلق دارد. نتیجه، ایمان زودرس و متعصبانهای است که فرقهها بهدنبالش هستند. سالها طول میکشد تا یک کودک بفهمد آنچه به او القا شده، تنها روایت ممکن از جهان نیست.
دو. وقتی ایمان یکجانبه از کودکی در روان فرد بنشیند، تبدیل به بخشی از شخصیت او میشود. در این حالت، مواجهه با روایت متفاوت، دیگر صرفاً روبهرو شدن با یک ایده تازه نیست؛ حملهای به خود فرد تلقی میشود. این روند آستانه تحمل و دیگرپذیری را پایین میآورد و راه را برای استبداد و تمامیتخواهی فرهنگی و سیاسی هموار میسازد.
سه. عقیدهای که در کودکی کاشته شود، به احساسات گره میخورد و پیوند آن با استدلال کمرنگ میشود. این درهمتنیدگی با عاطفه، وفاداری شدیدی میآفریند؛ درست همان چیزی که ایدئولوژیها میخواهند.
برای همین است که نظامهای فرقهای همه ابزارها را برای کنترل نسلهای جدید بهکار میگیرند: از کتابهای درسی و مراسم صبحگاهی گرفته تا سرودها، بازیها و حتی کارتونها. نگرانی اصلی آنان این است که کنترل ذهن و احساس کودکان از دستشان خارج شود.
اینجاست که نقش پدر و مادر تعیینکننده میشود: یا فرزندانی تربیت میکنند که آزادانه بیندیشند و با دیگران همزیستی کنند، یا آنان را به دست ماشین ایدئولوژی میسپارند تا ذهن و روانشان را به اسارت بگیرد.
#حکومت_ایدئولوژیک #فرقه_گری #آموزش_مذهبی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
BY گفتوشنود



Share with your friend now:
group-telegram.com/Dialogue1402/7237