Telegram Group & Telegram Channel
🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸



♦️[درد دل هم‌وطن ترک‌مان را بشنویم]
ص۱

فرهاد شهبازی

۷ فروردین ۱۴۰۴

من گنگ خواب دیده و خلقی تمام کر
من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش

حدود ۴۵ سال پیش پا به کلاس اول ابتدایی گذاشتم و آموزش و آشنایی ام با زبان فارسی آغاز گشت، یادگیری طوطی وار و با کمترین فهم و درک درهم ریخته ای از زبان دیگر در این سن، آنهم با گستردگی و تکرارشوندگی دوره های تحصیلی اگرچه برای یک کودک غیرفارس خیلی خیلی سخت بود اما طبیعتاً ناممکن نبود، کودک فارس زبان وقتی جمله ی «بابا نان داد» « بابا آب داد» سارا در باران آمد را می شنید با یکایک کلمات آشنایی قبلی داشت فقط اندک تفاوتی در لحن و چیدمان کلمات فی مابین جمله ی « بابا نون داد»,« سارا تو بارون اومد» را که در خانه و شهر و روستای خود از اطرافیانش شنیده بود،می دید و در آنی(ثانیه ای) آنرا فرا می گرفت و بسرعت در مسیر آموزش گامهای بعدی را برمیداشت و پیش می‌رفت و لقب باهوش و با استعداد و زرنگ را دریافت می کرد، اما کودک ترک وقتی تفاوت کاملی را بین این جملات و « آتا سو وئردی» «آتا چؤرک وئردی»,« سارا یاغیشدا گلدی» می دید ساعتها و روزها را برای فهم کلمات و چیدمان آنها در جملات و ... صرف می کرد و روزها تامل برای یک درس می کرد تا اندک پیشرفتی داشته باشد، هنوز در درس اول سردرگم و گرفتار بود که درسهای بعدی در روزهای بعدی توسط معلم به اصطلاح مهربان فارسی گوی تدریس می شد، کودک فارس همپا با معلم پیش می رفت اما کودک ترک هنوز استرس و اضطراب درس قبلی را داشت که دو درس هم به آن اضافه می شد، و حکایت ادامه پیدا می کرد و اینگونه کودک ترک رفته رفته عقب افتاده و پایش بیشتر و بیشتر در گل آموزش فرو می رفت. 

کلاس اول به اتمام رسیده، کودک فارس براحتی و همپای کتاب درسی و معلم فارسی گویش درسهایش را با شادی و شعف و موفقیت به اتمام رسانده، اما کودک ترک سردرگم و درگیر بین مفاهیم، فونتیک، ترکیب، جمله بندی، اعداد و ... زبان تازه آموخته و زبان مادری خود در خوشبینانه ترین حالت، با موفقیت ۵۰ درصدی آنهم با ملاحظات و تشویق‌های فرمایشی و تصنعی نظام محترم آموزش و پرورش پشت سر می‌گذارد و این حکایت هر سال تکرار می شود ولی با دامنه ی سختی و عقب افتادگی و در گل فرورفتگی گسترده تر و گسترده تر، دامنه ای دردآلودی چنان گسترده که یک ترک همچون یک لال بی سر و زبان از گفتن آن و از شرح و بسط آن در طول عمر خود عاجز و درمانده است و یک فارس از شنیدن و درک و فهم آن. در اوایل حکایت، کودک فارس همکلاسش، متعجب و حیران است که ترک همکلاسیش چرا در یادگیری درسها و مفاهیم و مضامین کند است، اما در ادامه وقتی نوجوان و جوانتر می شود تفسیرش را تحت تاثیر آموزه های درسی، خانوادگی، حافظه های منفی نژادی، صدا و سیما، مطبوعات، شعر و فیلم و ... از کندی به نفهمی، نادانی، سادگی، کودنی و ... تغییر می دهد، وقتی همکلاسی ترکش زبان به اصطلاح شیرین فارسی را نمی تواند درست و همچون او ادا و تلفظ کند نتیجه میگیرد که او از همکلاسی اش برتر و فراتر است، باهوشتر و فهیم تر است، داناتر و آگاهتر است، زرنگتر است، با کلاس تر و خوش سر و زبانتر است، و اینگونه پا به سن مثلاً بلوغ می گذارد، تفاوت‌ها را بیشتر و بیشتر هم در می یابد، می بیند پدر و مادرش و اطرافیانش تنها نه بلکه از استاد دانشگاه گرفته تا مدیر و معلم و دکتر و مغازه دار و رادیو و تلویزیون تا کتابهای درسی و عمومی و نمایندگان مجلس و رییس جمهور به اصطلاح محبوب و اصلاح طلب تا راننده و همه و همه فارسی صحبت کردن ترک ها را مسخره می کنند ، ترکها را در خوشبینانه ترین حالت و در لایه های آشکار آدمهای ساده و کم فهم مناسبی برای جک ساختن و خندیدن تلقی می کنند و در لایه های پنهان آنها را ناآگاه و نادان، زبان نفهم و کم ادراک می دانند و در لایه های هدف دار و برنامه ریزی شده نویسندگان به اصطلاح روشنفکری ، فیلم نامه نویسان و به اصطلاح هنرمندانش، حاکمانش، بر افتاده ی به اصطلاح شهروند ترکش می تازد، آنگاه با عزمی راسخ به هموطنان فارس اش می پیوندد و اینگونه فرهنگ ترک ستیزی با عزم و اقتدار بیش از پیش بازتولید می شود.

و اینگونه می شود که وقتی یک ترک می بیند کتابهای درسی، ترکان را غلام و برده می نامد، غارتگر و چپاولگرش می خواند، بی بهره از هوش و دانایی می خواند، شاعران و نویسندگان به اصطلاح مشهور و روشنفکر فارس، ترکان را نژادی زبون و پست، زبانش را برای از قفا کشیدن و محو کردن می خواند، مطبوعات کثیرالانتشارش ترک را سوسک می نامد،  تلویزیون به اصطلاح ملی اش می گوید ترک فرق بین فرچه توالت را با مسواک نمی داند، شاهان پهلوی اش کتابهای ترکی را می سوزاند و اسامی ترکی شهر و روستاهایشان را به فارسی برمی گرداند و معلم‌هایش را تبعید می کند و آنها را با معلم‌های فارس زبان جایگزین می کند و با کوچاندن اقوام فارس زبان و کردزبان و ...

ادامه👇👇👇

@NewHasanMohaddesi
👏25👎10👍4



group-telegram.com/NewHasanMohaddesi/12348
Create:
Last Update:

🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸



♦️[درد دل هم‌وطن ترک‌مان را بشنویم]
ص۱

فرهاد شهبازی

۷ فروردین ۱۴۰۴

من گنگ خواب دیده و خلقی تمام کر
من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش

حدود ۴۵ سال پیش پا به کلاس اول ابتدایی گذاشتم و آموزش و آشنایی ام با زبان فارسی آغاز گشت، یادگیری طوطی وار و با کمترین فهم و درک درهم ریخته ای از زبان دیگر در این سن، آنهم با گستردگی و تکرارشوندگی دوره های تحصیلی اگرچه برای یک کودک غیرفارس خیلی خیلی سخت بود اما طبیعتاً ناممکن نبود، کودک فارس زبان وقتی جمله ی «بابا نان داد» « بابا آب داد» سارا در باران آمد را می شنید با یکایک کلمات آشنایی قبلی داشت فقط اندک تفاوتی در لحن و چیدمان کلمات فی مابین جمله ی « بابا نون داد»,« سارا تو بارون اومد» را که در خانه و شهر و روستای خود از اطرافیانش شنیده بود،می دید و در آنی(ثانیه ای) آنرا فرا می گرفت و بسرعت در مسیر آموزش گامهای بعدی را برمیداشت و پیش می‌رفت و لقب باهوش و با استعداد و زرنگ را دریافت می کرد، اما کودک ترک وقتی تفاوت کاملی را بین این جملات و « آتا سو وئردی» «آتا چؤرک وئردی»,« سارا یاغیشدا گلدی» می دید ساعتها و روزها را برای فهم کلمات و چیدمان آنها در جملات و ... صرف می کرد و روزها تامل برای یک درس می کرد تا اندک پیشرفتی داشته باشد، هنوز در درس اول سردرگم و گرفتار بود که درسهای بعدی در روزهای بعدی توسط معلم به اصطلاح مهربان فارسی گوی تدریس می شد، کودک فارس همپا با معلم پیش می رفت اما کودک ترک هنوز استرس و اضطراب درس قبلی را داشت که دو درس هم به آن اضافه می شد، و حکایت ادامه پیدا می کرد و اینگونه کودک ترک رفته رفته عقب افتاده و پایش بیشتر و بیشتر در گل آموزش فرو می رفت. 

کلاس اول به اتمام رسیده، کودک فارس براحتی و همپای کتاب درسی و معلم فارسی گویش درسهایش را با شادی و شعف و موفقیت به اتمام رسانده، اما کودک ترک سردرگم و درگیر بین مفاهیم، فونتیک، ترکیب، جمله بندی، اعداد و ... زبان تازه آموخته و زبان مادری خود در خوشبینانه ترین حالت، با موفقیت ۵۰ درصدی آنهم با ملاحظات و تشویق‌های فرمایشی و تصنعی نظام محترم آموزش و پرورش پشت سر می‌گذارد و این حکایت هر سال تکرار می شود ولی با دامنه ی سختی و عقب افتادگی و در گل فرورفتگی گسترده تر و گسترده تر، دامنه ای دردآلودی چنان گسترده که یک ترک همچون یک لال بی سر و زبان از گفتن آن و از شرح و بسط آن در طول عمر خود عاجز و درمانده است و یک فارس از شنیدن و درک و فهم آن. در اوایل حکایت، کودک فارس همکلاسش، متعجب و حیران است که ترک همکلاسیش چرا در یادگیری درسها و مفاهیم و مضامین کند است، اما در ادامه وقتی نوجوان و جوانتر می شود تفسیرش را تحت تاثیر آموزه های درسی، خانوادگی، حافظه های منفی نژادی، صدا و سیما، مطبوعات، شعر و فیلم و ... از کندی به نفهمی، نادانی، سادگی، کودنی و ... تغییر می دهد، وقتی همکلاسی ترکش زبان به اصطلاح شیرین فارسی را نمی تواند درست و همچون او ادا و تلفظ کند نتیجه میگیرد که او از همکلاسی اش برتر و فراتر است، باهوشتر و فهیم تر است، داناتر و آگاهتر است، زرنگتر است، با کلاس تر و خوش سر و زبانتر است، و اینگونه پا به سن مثلاً بلوغ می گذارد، تفاوت‌ها را بیشتر و بیشتر هم در می یابد، می بیند پدر و مادرش و اطرافیانش تنها نه بلکه از استاد دانشگاه گرفته تا مدیر و معلم و دکتر و مغازه دار و رادیو و تلویزیون تا کتابهای درسی و عمومی و نمایندگان مجلس و رییس جمهور به اصطلاح محبوب و اصلاح طلب تا راننده و همه و همه فارسی صحبت کردن ترک ها را مسخره می کنند ، ترکها را در خوشبینانه ترین حالت و در لایه های آشکار آدمهای ساده و کم فهم مناسبی برای جک ساختن و خندیدن تلقی می کنند و در لایه های پنهان آنها را ناآگاه و نادان، زبان نفهم و کم ادراک می دانند و در لایه های هدف دار و برنامه ریزی شده نویسندگان به اصطلاح روشنفکری ، فیلم نامه نویسان و به اصطلاح هنرمندانش، حاکمانش، بر افتاده ی به اصطلاح شهروند ترکش می تازد، آنگاه با عزمی راسخ به هموطنان فارس اش می پیوندد و اینگونه فرهنگ ترک ستیزی با عزم و اقتدار بیش از پیش بازتولید می شود.

و اینگونه می شود که وقتی یک ترک می بیند کتابهای درسی، ترکان را غلام و برده می نامد، غارتگر و چپاولگرش می خواند، بی بهره از هوش و دانایی می خواند، شاعران و نویسندگان به اصطلاح مشهور و روشنفکر فارس، ترکان را نژادی زبون و پست، زبانش را برای از قفا کشیدن و محو کردن می خواند، مطبوعات کثیرالانتشارش ترک را سوسک می نامد،  تلویزیون به اصطلاح ملی اش می گوید ترک فرق بین فرچه توالت را با مسواک نمی داند، شاهان پهلوی اش کتابهای ترکی را می سوزاند و اسامی ترکی شهر و روستاهایشان را به فارسی برمی گرداند و معلم‌هایش را تبعید می کند و آنها را با معلم‌های فارس زبان جایگزین می کند و با کوچاندن اقوام فارس زبان و کردزبان و ...

ادامه👇👇👇

@NewHasanMohaddesi

BY زیر سقف آسمان


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/NewHasanMohaddesi/12348

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

One thing that Telegram now offers to all users is the ability to “disappear” messages or set remote deletion deadlines. That enables users to have much more control over how long people can access what you’re sending them. Given that Russian law enforcement officials are reportedly (via Insider) stopping people in the street and demanding to read their text messages, this could be vital to protect individuals from reprisals. Perpetrators of these scams will create a public group on Telegram to promote these investment packages that are usually accompanied by fake testimonies and sometimes advertised as being Shariah-compliant. Interested investors will be asked to directly message the representatives to begin investing in the various investment packages offered. The regulator said it has been undertaking several campaigns to educate the investors to be vigilant while taking investment decisions based on stock tips. Asked about its stance on disinformation, Telegram spokesperson Remi Vaughn told AFP: "As noted by our CEO, the sheer volume of information being shared on channels makes it extremely difficult to verify, so it's important that users double-check what they read."
from br


Telegram زیر سقف آسمان
FROM American