Telegram Group & Telegram Channel
به بهانه آتش‌گرفتن کمپ ترک اعتیاد در لنگرود و مرگ بیش از سی نفر

این رشته‌توییت را میثم سفرچی، جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی، سه سال پیش نوشته، چند ماه پیش از آن‌که در اثر بیماری از دنیا برود.

میثم سفرچی:
«از ماده اول نخستین قانون مبارزه با اعتیاد در ایرانِ بعد از انقلاب که به معتادها تنها ۶ ماه، فرصت می‌داد تا ترک کنند تا مواد ۱۵-۱۶ آخرین قانون که اعتیاد را جرم تعریف می‌کند مگر اینکه معتاد در فرایند ترک (کمپ، زندان و امثالهم) باشد تقریباً چیزی تغییر نکرده است
علی‌رغم اینکه همه ما با قربانی همدلی داریم و فکر می‌کنیم ظلم مشابهی در حق همه ما اتفاق افتاده، می‌افتد یا خواهد افتاد، باید یادآوری کرد اساساً شدت طرد، نوع سرکوب و مجازاتی که به بی‌خانمان‌های معتاد اعمال می‌شود بالاترین حد خشونتی است که یک انسان می‌تواند آن را تحمل کند.
مصاحبه‌ با بی‌خانمان‌های معتادی که تجربه زندگی در کمپ، زندان فشافویه و مراکز مختلف نگهداری را داشته‌اند نشان می‌دهد که از لحظه دستگیری تا بعد از آزادی، با معتاد بی‌خانمان مثل اسیر جنگی رفتار می‌شود. از تجاوز در خودروی حمل معتادین زن به مراکز تا سبوعانه‌ترین شکنجه‌ها که در مواردی مثل کمپ شفق تنها بخش بسیار کوچکی از آن از پرده برون افتاد و آب هم از آب تکان نخورد. هنوز وحشت و لرزش صدای بی‌خانمان‌هایی که در مورد تجربه کمپ صحبت می‌کردند در گوشم زنگ می‌زند. قتل دولتی امروز صدای همان دهل «تجاهری» است که در متن قانون، جلسه‌های دولتی طرح‌های انضباطی و برنامه‌های «سامان‌دهی» گوش فلک را کر کرده است. آنچه امروز اتفاق افتاده، بخشی از زندگی روزمره هزاران بی‌خانمان معتادی است که بین کمپ‌ها، مراکز نگهداری و خیابان سرگردان‌اند. نه جامعه آن‌ها را می‌خواهد و نه دولت/حکومت و هر دو ترجیح می‌دهند بی‌سر و صدا از شرشان خلاص شوند. نتایج نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از مردم نمی‌خواهند آن‌ها را ببینند، بسیاری با جمع‌آوری و مجازت‌شان موافق‌اند و البته مرگ آن‌ها به اندازه مرگ یک پشه هم اهمیتی ندارد. همین حالا هم نیروی انتظامی و قوه‌قضاییه به تاسی از طرح‌های بی‌نتیجه و ناکارآمد در چین در پی آن‌اند که قانونی را در مجلس تصویب کنند که زمان اقامت اجباری در کمپ‌ها را از حداکثر ۶ ماه به ۲-۵ سال برساند. بله «زیبایی چهره شهر»، «برند شهر»، «چهره معنوی ام‌القرا» و بسیار مفاهیم ایدئولوژیک دیگری که شب و روز برمبنای آن دسته‌دسته شهروندان همین کشور را راهی کمپ و زندان جهنم‌های روی زمین می‌کنند با مرگ «متجاهرینی» حاصل شده که برمبنای قانون، به شکل رسمی و علنی و بدون ذره‌ای شرم و نگرانی، از حقوق ابتدایی شهروندی مثل حق تعیین محل سکونت و حق سرپناه محروم‌اند. نزاع خانوادگی برای پلیس ایران اصلا به عنوان مسئله فاقد موضوعیت است و در حالت معمول پلیس تمایلی به مداخله در این نوع نزاع‌ها ندارد. چطور می‌شود که به ناگهان پلیسی که چیزی به نام خشونت خانگی در اولویت‌های فوری‌اش تعریف نشده این چنین به جان متهم نزاع خانوادگی -ترکیبی ساختگی و البته اساساً بی‌معنا- می‌افتد. اگر قربانی معتاد نبود حتی به عنوان متهم به کلانتری برده نمی‌شد چه برسد که با شکنجه در ملا عام به قتل برسد. لایه‌های تودرتوی طرد اگرچه امروز گلوی تک‌تک ما را فشار می‌دهد با این حال فراموش نکنیم که قتل یک شهروند عادی توسط پلیس در ملاعام چیزی فراتر از سبوعیت دستگاه انتظامی یا مامور پلیس را بازنمایی می‌کند
بالاترین سطح انکار، به رسمیت نشناختن و سرکوب و خشونت نظام‌مند نسبت به افراد و گروه‌هایی اعمال می‌شود که دولت از بی‌تفاوتی جامعه نسبت به آن‌ها یا همراهی جامعه با سرکوب آن‌ها اطمینان دارد. آنچه در مشهد اتفاق افتاده است نشان می‌دهد مامور پلیس -اگر فردا به عنوان فردی دچار اختلال معرفی نشود- هیج هراسی از برخورد‌های آتی با خودش ندارد. مقاومتی از طرف مردم نسبت به این وضعیت در محل اتفاق نمی‌افتد و ما با یک روز عادی در ماموریت‌های پلیس در ایران مواجهیم.»
.



group-telegram.com/bahmanshafa/23980
Create:
Last Update:

به بهانه آتش‌گرفتن کمپ ترک اعتیاد در لنگرود و مرگ بیش از سی نفر

این رشته‌توییت را میثم سفرچی، جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی، سه سال پیش نوشته، چند ماه پیش از آن‌که در اثر بیماری از دنیا برود.

میثم سفرچی:
«از ماده اول نخستین قانون مبارزه با اعتیاد در ایرانِ بعد از انقلاب که به معتادها تنها ۶ ماه، فرصت می‌داد تا ترک کنند تا مواد ۱۵-۱۶ آخرین قانون که اعتیاد را جرم تعریف می‌کند مگر اینکه معتاد در فرایند ترک (کمپ، زندان و امثالهم) باشد تقریباً چیزی تغییر نکرده است
علی‌رغم اینکه همه ما با قربانی همدلی داریم و فکر می‌کنیم ظلم مشابهی در حق همه ما اتفاق افتاده، می‌افتد یا خواهد افتاد، باید یادآوری کرد اساساً شدت طرد، نوع سرکوب و مجازاتی که به بی‌خانمان‌های معتاد اعمال می‌شود بالاترین حد خشونتی است که یک انسان می‌تواند آن را تحمل کند.
مصاحبه‌ با بی‌خانمان‌های معتادی که تجربه زندگی در کمپ، زندان فشافویه و مراکز مختلف نگهداری را داشته‌اند نشان می‌دهد که از لحظه دستگیری تا بعد از آزادی، با معتاد بی‌خانمان مثل اسیر جنگی رفتار می‌شود. از تجاوز در خودروی حمل معتادین زن به مراکز تا سبوعانه‌ترین شکنجه‌ها که در مواردی مثل کمپ شفق تنها بخش بسیار کوچکی از آن از پرده برون افتاد و آب هم از آب تکان نخورد. هنوز وحشت و لرزش صدای بی‌خانمان‌هایی که در مورد تجربه کمپ صحبت می‌کردند در گوشم زنگ می‌زند. قتل دولتی امروز صدای همان دهل «تجاهری» است که در متن قانون، جلسه‌های دولتی طرح‌های انضباطی و برنامه‌های «سامان‌دهی» گوش فلک را کر کرده است. آنچه امروز اتفاق افتاده، بخشی از زندگی روزمره هزاران بی‌خانمان معتادی است که بین کمپ‌ها، مراکز نگهداری و خیابان سرگردان‌اند. نه جامعه آن‌ها را می‌خواهد و نه دولت/حکومت و هر دو ترجیح می‌دهند بی‌سر و صدا از شرشان خلاص شوند. نتایج نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از مردم نمی‌خواهند آن‌ها را ببینند، بسیاری با جمع‌آوری و مجازت‌شان موافق‌اند و البته مرگ آن‌ها به اندازه مرگ یک پشه هم اهمیتی ندارد. همین حالا هم نیروی انتظامی و قوه‌قضاییه به تاسی از طرح‌های بی‌نتیجه و ناکارآمد در چین در پی آن‌اند که قانونی را در مجلس تصویب کنند که زمان اقامت اجباری در کمپ‌ها را از حداکثر ۶ ماه به ۲-۵ سال برساند. بله «زیبایی چهره شهر»، «برند شهر»، «چهره معنوی ام‌القرا» و بسیار مفاهیم ایدئولوژیک دیگری که شب و روز برمبنای آن دسته‌دسته شهروندان همین کشور را راهی کمپ و زندان جهنم‌های روی زمین می‌کنند با مرگ «متجاهرینی» حاصل شده که برمبنای قانون، به شکل رسمی و علنی و بدون ذره‌ای شرم و نگرانی، از حقوق ابتدایی شهروندی مثل حق تعیین محل سکونت و حق سرپناه محروم‌اند. نزاع خانوادگی برای پلیس ایران اصلا به عنوان مسئله فاقد موضوعیت است و در حالت معمول پلیس تمایلی به مداخله در این نوع نزاع‌ها ندارد. چطور می‌شود که به ناگهان پلیسی که چیزی به نام خشونت خانگی در اولویت‌های فوری‌اش تعریف نشده این چنین به جان متهم نزاع خانوادگی -ترکیبی ساختگی و البته اساساً بی‌معنا- می‌افتد. اگر قربانی معتاد نبود حتی به عنوان متهم به کلانتری برده نمی‌شد چه برسد که با شکنجه در ملا عام به قتل برسد. لایه‌های تودرتوی طرد اگرچه امروز گلوی تک‌تک ما را فشار می‌دهد با این حال فراموش نکنیم که قتل یک شهروند عادی توسط پلیس در ملاعام چیزی فراتر از سبوعیت دستگاه انتظامی یا مامور پلیس را بازنمایی می‌کند
بالاترین سطح انکار، به رسمیت نشناختن و سرکوب و خشونت نظام‌مند نسبت به افراد و گروه‌هایی اعمال می‌شود که دولت از بی‌تفاوتی جامعه نسبت به آن‌ها یا همراهی جامعه با سرکوب آن‌ها اطمینان دارد. آنچه در مشهد اتفاق افتاده است نشان می‌دهد مامور پلیس -اگر فردا به عنوان فردی دچار اختلال معرفی نشود- هیج هراسی از برخورد‌های آتی با خودش ندارد. مقاومتی از طرف مردم نسبت به این وضعیت در محل اتفاق نمی‌افتد و ما با یک روز عادی در ماموریت‌های پلیس در ایران مواجهیم.»
.

BY بهمن دارالشفایی


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/bahmanshafa/23980

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

He floated the idea of restricting the use of Telegram in Ukraine and Russia, a suggestion that was met with fierce opposition from users. Shortly after, Durov backed off the idea. Meanwhile, a completely redesigned attachment menu appears when sending multiple photos or vides. Users can tap "X selected" (X being the number of items) at the top of the panel to preview how the album will look in the chat when it's sent, as well as rearrange or remove selected media. Just days after Russia invaded Ukraine, Durov wrote that Telegram was "increasingly becoming a source of unverified information," and he worried about the app being used to "incite ethnic hatred." WhatsApp, a rival messaging platform, introduced some measures to counter disinformation when Covid-19 was first sweeping the world. On Feb. 27, however, he admitted from his Russian-language account that "Telegram channels are increasingly becoming a source of unverified information related to Ukrainian events."
from ca


Telegram بهمن دارالشفایی
FROM American