فروغ در زمان

‍ اسامه

نام  دیگر هستی های غیر ملکوتی ام
پوست لیمویی ست که  تا قطره ی آخر آن را مکیده ام و 
قطره قطره  قطره ی  آن را...
-----
وقت هایم به جمع کردن قطعاتی از بدنم صرف می شود
چند پیچ و مهره بر کف دستم گذاشت  و...
نفس کهنه را تازه کردم و
هفتاد سال به احتضارگذشت
اسامه بن لادن برادرکوچک شوهرمن بود!
جهان و شما به دلهره های خاص خودتان گرفتار می شوید
ابن عربی تعریف های باچون و چراهایی دارد ازعشق
بااعضای فلزی ام مرگ را تجربه کردم به عمیقا!
برای مردن اماده شده بودم که جت ها
خانه های بی پدر و مادری هامان را...
بازبان نیمه بریده  نمی توان...ادامه نداد
نوشت:
کشمکش اضداد
ادم ها را می پراکند از زیر دوش
واز زیر دوش می پراکند ادم هارا
فیلسوف می شدند تعدادی
ودر انتظار استخوان های جنگی شان می مانند عده ای
کیسه های پرازاجساد را می انداختند بیرون
ازپنجره بیرون می انداخت /می انداختند بیرون
تغییر دکور خانه فکربکری بود!
فربه و خندان بودند برخی از شاعران
برخی دیگرصورت های سوخته شان گل انداخته بود
من
یاغی و نافرمان بودم من !
در گپ و گفت فقط بودم من !
و فقط درگپ و گفت !
گودو هم می اید!
چه بیاید
چه؟

علی-باباچاهی


#معرفی_شاعران‌معاصر
#شعر#ادبیات#شاعران‌معاصر#کلاسیک#نیمایی#سپید#شعرحجم#پست‌مدرن#فروغ#نیما#شاملو#سهراب_سپهری#براهنی

https://www.group-telegram.com/cn/forough_dar_zaman.com

Telegram

فروغ در زمان

اگر به خانه من آمدی برای من
ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم...

فروغ فرخزاد

@forough_dar_zaman

ارتباط با ادمین ها👇👇👇

@yashardovlat

@somaye_jalalii

www.group-telegram.com/cn/forough_dar_zaman.com/5330

204 viewsSomaye jalali, edited  Apr 13 at 09:01

‍ اسامه

نام  دیگر هستی های غیر ملکوتی ام
پوست لیمویی ست که  تا قطره ی آخر آن را مکیده ام و 
قطره قطره  قطره ی  آن را...
-----
وقت هایم به جمع کردن قطعاتی از بدنم صرف می شود
چند پیچ و مهره بر کف دستم گذاشت  و...
نفس کهنه را تازه کردم و
هفتاد سال به احتضارگذشت
اسامه بن لادن برادرکوچک شوهرمن بود!
جهان و شما به دلهره های خاص خودتان گرفتار می شوید
ابن عربی تعریف های باچون و چراهایی دارد ازعشق
بااعضای فلزی ام مرگ را تجربه کردم به عمیقا!
برای مردن اماده شده بودم که جت ها
خانه های بی پدر و مادری هامان را...
بازبان نیمه بریده  نمی توان...ادامه نداد
نوشت:
کشمکش اضداد
ادم ها را می پراکند از زیر دوش
واز زیر دوش می پراکند ادم هارا
فیلسوف می شدند تعدادی
ودر انتظار استخوان های جنگی شان می مانند عده ای
کیسه های پرازاجساد را می انداختند بیرون
ازپنجره بیرون می انداخت /می انداختند بیرون
تغییر دکور خانه فکربکری بود!
فربه و خندان بودند برخی از شاعران
برخی دیگرصورت های سوخته شان گل انداخته بود
من
یاغی و نافرمان بودم من !
در گپ و گفت فقط بودم من !
و فقط درگپ و گفت !
گودو هم می اید!
چه بیاید
چه؟

علی-باباچاهی


#معرفی_شاعران‌معاصر
#شعر#ادبیات#شاعران‌معاصر#کلاسیک#نیمایی#سپید#شعرحجم#پست‌مدرن#فروغ#نیما#شاملو#سهراب_سپهری#براهنی

https://www.group-telegram.com/cn/forough_dar_zaman.com

BY فروغ در زمان