group-telegram.com/davat1394/18074
Last Update:
بقیه از پست بالا👆
 بیهقی قدرت را نه میستاید و نه محکوم میکند؛ بلکه آن را میکاود، از درون تجزیه میکند، و در نهایت، آن را در برابر عقل و اخلاق میسنجد. 
تاریخ برای او عرصهی حقیقت است، نه ابزار توجیه.
نمونهی درخشان این نگاه را میتوان در داستان حسنک وزیر دید؛ روایتی که در عین تاریخی بودن، به اوج تراژدی انسانی در ادبیات فارسی بدل میشود. بیهقی در این داستان، مرگ حسنک را نه صرفاً بهعنوان مجازات سیاسی، بلکه بهمثابه نماد قربانی شدن عقل و پاکی در برابر قدرت کور نشان میدهد. او در روایت اعدام حسنک، زبانی دارد که همدرد است، اما نه احساسی؛ انتقادی است، اما نه شعاری. حسنک، نه تنها یک فرد تاریخی، بلکه آینهای است که در آن چهرهی بیرحم سیاست و بیثباتی قدرت عیان میشود. این بخش از تاریخ بیهقی، سندی است بر اینکه تاریخ، بیش از هرچیز، علمِ مرگ قدرت است.
از جنبهی ادبی، نثر بیهقی آغاز شکلگیری زبانی است که عقل و عاطفه را در هم میتند. او به جای نثر دیوانی، زبانی زنده، دقیق و پرنوسان میسازد؛ زبانی که در خود اندیشه دارد. در سطرهای او، واژهها چون موجوداتی آگاه عمل میکنند: توصیفها نه زینتاند و نه حشو، بلکه ابزار تحلیلاند. او با واژهها فکر میکند، نه فقط روایت. این ویژگی بیهقی را از هر مورخ و منشی دیگری در ادبیات کلاسیک ایران متمایز میسازد؛ چراکه در تاریخ او، زبان، حامل اندیشهی انتقادی است.
اما ارزش فلسفی تاریخ بیهقی در چیزی فراتر از زبان یا روایت نهفته است: در مفهوم «حقیقت تاریخی» بهمثابه امری انسانی. برای او، تاریخ مجموعهای از وقایع نیست، بلکه میدان کشمکش میان آگاهی و قدرت است. او میفهمد که قدرت همواره در پی بازنویسی گذشته است، تا مشروعیت خود را بسازد. از همینرو، قلم او به حافظهای انتقادی بدل میشود که در برابر این بازنویسی مقاومت میکند. بیهقی نمیخواهد قدرت را جاودان کند، بلکه میکوشد انسان را از نابودی دروغ و فراموشی نجات دهد.
تاریخ بیهقی، در عمق خود، یادآور این حقیقت است که هیچ قدرتی پایدار نیست و هیچ حقیقتی را نمیتوان با شمشیر خاموش کرد. در جهانی که قلم در خدمت تاج بود، او تاریخ را به ابزاری برای سنجش اخلاقی قدرت بدل کرد. بیهقی نه تنها مورخ یک دوران، بلکه اندیشمندِ وجدان تاریخی ایران است. او نشان داد که میتوان در دل استبداد نوشت، بیآنکه تسلیم آن شد. و همین نوشتن، خود کنشی است در برابر سلطه: نوشتن بهمثابه مقاومت.
اگر خواسته باشیم جایگاه او را در سنت اندیشه ایرانی تعریف کنیم، باید گفت بیهقی نخستین کسی است که تاریخ را از سطح روایت سلطنتی به سطح تفکر رساند. او تاریخ را به آینهای بدل کرد که در آن، جامعه میتواند چهرهی خویش را ببیند: ناپایداری قدرت، فساد ساختاری، و تناقض میان عقل و فرمان. در این معنا، «تاریخ بیهقی» نه فقط یک کتاب، که یک موضع است — موضع قلم در برابر قدرت، و آگاهی در برابر فراموشی.
https://www.group-telegram.com/us/davat1394.com/18073
https://www.group-telegram.com/us/davat1394.com/18074
BY دوات پایگاه خبری_تحلیلی فرهنگی،هنری و ادبی Davat News-Analytical Base Cultural, Artistic, and Literary
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/davat1394/18074
