group-telegram.com/foalborz/69357
Last Update:
🗒 برگی از تاریخ / ۴۱
🔺به بهانه ۲۸ مرداد ، سالروز کودتا ۱۳۳۲
✍ دکتر محمد مصدق
🔰 وقتی کودتای ۱۲۹۹ شد، من تلگراف سید ضیا را منتشر نکردم. به مرحوم احمدشاه نوشتم که انتشار تلگراف صلاح نیست. احمدشاه تقریباً یک ماه گذشت و به من جواب نداد تا عید رسید. چند نفر از اشخاص سرشناس (مخصوصاً آقای محلاتی که از علمای آنجاست) به من گفتند: «با این وضع دولت و استعفای شما که جوابش نیامده و مخالف بودن انگلیسها با شما و بودن پلیس جنوب، بهتر است که پلیس جنوب به سلام عید بیاید تا اتفاقی پیش نیاید.» فقط یک بار در تمام دورۀ اقامتم در شیراز، همان روز عید ۱۳۰۰، آنها آمدند. بعد هم من به طهران حرکت کردم. پرسیدم: «چرا دیر جواب از طهران آمد؟». گفتند: «بله، چون قوامالملک در شیراز نبود.» او زمستانها به طرف لار و گرمسیر میرفت. منتظر شدند تا او آمد. بعد جواب استعفای مرا دادند.قوامالملک آمد پیش من و گفت: «شما واقعاً در این مدت در شیراز خیلی زحمت کشیدید. میدیدیم که از خودتان هم خرج میکنید. نباید که خودتان متضرر بشوید». ده هزار تومان چک به من میخواست بدهد. گفت: «قابلی ندارد، برای جبران ضرر است». گفتم: «بفرمایید. بفرمایید. چک را داشته باشید. من برای مملکتم خدمت کردهام. محتاج هم نیستم. در طهران سر و زندگی دارم. اگر ضرری هم کشیدهام مربوط به کسی نیست. خیر، بفرمایید. شما زحمت نکشید.» به جان شما اگر آن دههزار تومان را گرفته بودم فوراً در شیراز دستگیرم میکردند. اینها برگه میخواستند که مستمسک دستشان باشد. به قول مرحوم صمصامالسلطنه «دُستَمسِک». به کسانی اعتماد میکنند که از آنها پروندهای داشته باشند تا به محض لگداندازی پروندهاش را بیرون بکشند. از همۀ اینهایی که سر کار میآورند، پروندههای مسلّمی از ناپاکی دارند. آقا خدا میداند پاک ماندن خیلی مشکل است. لازمهاش این است که شخص خیلی محرومیتها را قبول کند و خیلی با احتیاط و جمع و جور زندگی کند.
🌀 منبع : تقریرات مصدّق در زندان دربارۀ حوادث زندگی خویش، یادداشتشده به اهتمام جلیل بزرگمهر ، ص ۱۹۶
┏━━🌝━━┓
⠀ @foalborz
┗━━🌝━━┛
BY انجمن تاریخ و میراث ایرانیان
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/foalborz/69357