Telegram Group & Telegram Channel
روی دست هایش، لکه های سفید رنگی است. گوشه لبان و چشمانش اندکی جمع شده است. دقت که کنی از همان لکه های سفید روی صورتش هم هست.

انتحاری وقتی اتفاق افتاد که فرشته تازه پشت میکروفن جای گرفته بود. فرشته را و خیلی افراد دیگر را خودش به مراسم دعوت کرده بود. مدت ها بود که با آن ها کار کرده بود، از زمانی که دختری هجده ساله بود و تک و تنها از ایران آمده بود افغانستان. همراه دوستانش تمام کابل را که آن زمان شبیه برهوت بی بار و بری بود زیرپا گذاشته بود تا بلکه بتواند این زمین مرده را احیا کند‌.

سال ها گذشته بود و حالا هر کدام برای خودشان مدیران موفق و مدبری بودند و در سراسر افغانستان پراکنده شده بودند. این همایش می توانست فرصت خوبی برای دیدار مجدد یاران قدیمی باشد، زنانی که از اولین های افغانستان بودند.

بعضی ها امکان آمدن نداشتند اما اصرار که کرده بود، از سر رفاقت در ردیف های اول در اطرافش جایگیر شده بودند. مراسم داشت خوب پیش می رفت. با تلاوت قرآن شروع شده بود، دستاوردهای چندساله به حضار ارائه شده بود و اهداف و چشم اندازها ترسیم شده بود و آدمهای سرشناسی هم که دعوت شده بودند، سخنرانی شان را کرده بودند یا آماده می شدند برای سخنرانی. جمعیت زیادی در سالن همایش جمع شده بود.

فرشته که رفت پشت میکروفن یک دفعه همه چیز سیاه شد. صدایی مهیب تمام گوش ها را کر کرد و بعد انگار جهان به پایان رسید.

چشم که باز کرد اطرافش پر از تکه های گوشت و استخوان بود؛ سیاه مثل زغال با رگه هایی سرخ.
سروصدا و همهمه و ناله و فریاد در فضا موج می زد. انگار جهان دیگری بود. تمام وجودش می سوخت و نمی توانست تکان بخورد.

در شفاخانه که دوباره به هوش آمد فهمید تمام دوستانش شهید شده اند. جز تکه هایی از لباس های فرشته و قطعاتی از استخوان هایش هیچ نشان دیگری از او نتوانسته بودند پیدا کنند. آخر همان ها را داخل قبر گذاشتند.

سوزش و درد سوختگی ها کم کم فروکش کرد، جای زخم ها کم کم ترمیم شد اما آن انفجار هیچ وقت از او جدا نشد. سوالاتی که داخل سرش فریاد می زد هیچ وقت جوابی پیدا نکرد؛ چرا از بین آن همه آدمهای خیلی بهتر از خودش او باید زنده می ماند؟ چرا دوستانش را به آن مراسم دعوت کرده بود؟ چرا به آن ها اصرار کرده بود؟

خسته بود. بیست سال رنج افغانستان را به جان خریده بود و حالا در ایران بود و داشت برای منی که داشتم به دست هایش نگاه می کردم قصه می کرد. تو گویی که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده باشد، تو گویی که همه چیز همچنان است که بود جز این سوالات بی پاسخ که:

چرا ما زنده مانده بودیم؟ چرا آن ها رفته بودند؟
💔163👎1🔥1



group-telegram.com/masumerezvani/509
Create:
Last Update:

روی دست هایش، لکه های سفید رنگی است. گوشه لبان و چشمانش اندکی جمع شده است. دقت که کنی از همان لکه های سفید روی صورتش هم هست.

انتحاری وقتی اتفاق افتاد که فرشته تازه پشت میکروفن جای گرفته بود. فرشته را و خیلی افراد دیگر را خودش به مراسم دعوت کرده بود. مدت ها بود که با آن ها کار کرده بود، از زمانی که دختری هجده ساله بود و تک و تنها از ایران آمده بود افغانستان. همراه دوستانش تمام کابل را که آن زمان شبیه برهوت بی بار و بری بود زیرپا گذاشته بود تا بلکه بتواند این زمین مرده را احیا کند‌.

سال ها گذشته بود و حالا هر کدام برای خودشان مدیران موفق و مدبری بودند و در سراسر افغانستان پراکنده شده بودند. این همایش می توانست فرصت خوبی برای دیدار مجدد یاران قدیمی باشد، زنانی که از اولین های افغانستان بودند.

بعضی ها امکان آمدن نداشتند اما اصرار که کرده بود، از سر رفاقت در ردیف های اول در اطرافش جایگیر شده بودند. مراسم داشت خوب پیش می رفت. با تلاوت قرآن شروع شده بود، دستاوردهای چندساله به حضار ارائه شده بود و اهداف و چشم اندازها ترسیم شده بود و آدمهای سرشناسی هم که دعوت شده بودند، سخنرانی شان را کرده بودند یا آماده می شدند برای سخنرانی. جمعیت زیادی در سالن همایش جمع شده بود.

فرشته که رفت پشت میکروفن یک دفعه همه چیز سیاه شد. صدایی مهیب تمام گوش ها را کر کرد و بعد انگار جهان به پایان رسید.

چشم که باز کرد اطرافش پر از تکه های گوشت و استخوان بود؛ سیاه مثل زغال با رگه هایی سرخ.
سروصدا و همهمه و ناله و فریاد در فضا موج می زد. انگار جهان دیگری بود. تمام وجودش می سوخت و نمی توانست تکان بخورد.

در شفاخانه که دوباره به هوش آمد فهمید تمام دوستانش شهید شده اند. جز تکه هایی از لباس های فرشته و قطعاتی از استخوان هایش هیچ نشان دیگری از او نتوانسته بودند پیدا کنند. آخر همان ها را داخل قبر گذاشتند.

سوزش و درد سوختگی ها کم کم فروکش کرد، جای زخم ها کم کم ترمیم شد اما آن انفجار هیچ وقت از او جدا نشد. سوالاتی که داخل سرش فریاد می زد هیچ وقت جوابی پیدا نکرد؛ چرا از بین آن همه آدمهای خیلی بهتر از خودش او باید زنده می ماند؟ چرا دوستانش را به آن مراسم دعوت کرده بود؟ چرا به آن ها اصرار کرده بود؟

خسته بود. بیست سال رنج افغانستان را به جان خریده بود و حالا در ایران بود و داشت برای منی که داشتم به دست هایش نگاه می کردم قصه می کرد. تو گویی که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده باشد، تو گویی که همه چیز همچنان است که بود جز این سوالات بی پاسخ که:

چرا ما زنده مانده بودیم؟ چرا آن ها رفته بودند؟

BY نوشته‌های معصومه رضوانی


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/masumerezvani/509

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Following this, Sebi, in an order passed in January 2022, established that the administrators of a Telegram channel having a large subscriber base enticed the subscribers to act upon recommendations that were circulated by those administrators on the channel, leading to significant price and volume impact in various scrips. Since January 2022, the SC has received a total of 47 complaints and enquiries on illegal investment schemes promoted through Telegram. These fraudulent schemes offer non-existent investment opportunities, promising very attractive and risk-free returns within a short span of time. They commonly offer unrealistic returns of as high as 1,000% within 24 hours or even within a few hours. On Telegram’s website, it says that Pavel Durov “supports Telegram financially and ideologically while Nikolai (Duvov)’s input is technological.” Currently, the Telegram team is based in Dubai, having moved around from Berlin, London and Singapore after departing Russia. Meanwhile, the company which owns Telegram is registered in the British Virgin Islands. Right now the digital security needs of Russians and Ukrainians are very different, and they lead to very different caveats about how to mitigate the risks associated with using Telegram. For Ukrainians in Ukraine, whose physical safety is at risk because they are in a war zone, digital security is probably not their highest priority. They may value access to news and communication with their loved ones over making sure that all of their communications are encrypted in such a manner that they are indecipherable to Telegram, its employees, or governments with court orders. "The result is on this photo: fiery 'greetings' to the invaders," the Security Service of Ukraine wrote alongside a photo showing several military vehicles among plumes of black smoke.
from fr


Telegram نوشته‌های معصومه رضوانی
FROM American