group-telegram.com/notesofvahidehsani/743
Last Update:
⁉️مدیرِ «شهروند»؛ مدیرِ «مافیا»!
✅ (راهکارهای رفع اتّهام مافیایی برای مدیران)
📰 عصر ایران (15 اسفند 1403)
یکی از دغدغهها و چالشهای اصلی بسیاری از مسئولان و مدیران اثبات «شهروند» [۱] بودنشان است، یعنی جلب اعتماد و رضایت کارکنان و مخاطبان مجموعۀ تحت مدیریتشان.
اکنون که ماهعسل کوتاه دولت چهاردهم سپری شده است و طبق روال عادی برنامه، نوک پیکان گلایهها و اعتراضها به سمت مسئولان همین دولت چرخش میکند، برای مدیران نسبتاً جدید جلب اعتماد ذینفعان موضوعیت بیشتری پیدا کرده است.
رئیس و مدیری که از روی خیرخواهی، برای بهبود علمکرد سازمان و با هدف خدمترسانیِ بهتر به مردم (ذینفعان و مخاطبان سازمان) مسئولیت پذیرفته است، خیلی دوست دارد به کارکنان و اربابرجوعان سازمانش ثابت کند که «مافیا» نیست.
مدیر میداند تا وقتی ذینفعان مدیریتش (کارکنان و مخاطبان سازمان) او را «مافیا» بدانند، چشمشان فقط به نواقص و اشتباهاتی خواهد بود که بخشی از آنها ناشی از موانع و محدودیتهای بیرونی و بخش دیگر نیز جزئی جداییناپذیر از هر مجموعۀ انسانی است.
بیاعتمادی و نارضایتی حاصل از چنین ذهنیّت اشتباهی، همچنین به اصلیترین مانع در برابر اجرای مطلوب برنامههای سازمان تبدیل میشود؛ پیشرفت برنامههای سازمان نیازمند اعتماد، همدلی و همراهیِ صبورانۀ مخاطبان و بهویژه کارکنان است.
مدیر مایل است ذینفعان نسبت به او و عملکردش همان نگاهی را داشته باشند که خودش دارد؛ خود مدیر خیلی بهتر از سایرین نواقص و ناکارآمدیها را میداند امّا مهم این است که در نگاه او، وجود این موارد نامطلوب «مافیا» بودنش را نتیجه نمیدهد و باعث نمیشود از تلاش امیدوارانه و صبورانه برای پیشبرد برنامههای سازمان دست بردارد.
او با زبان بیزبانی میگوید «من که کارت خودم را دیدهام و از نیّت خیر خودم خبر دارم؛ میدانم بهدنبال خیرجمعی هستم و نه منافع شخصی و در این راستا تمام توان و تلاشم را نیز به کار میگیرم، چگونه این مهم را به سایرین ثابت کنم؟! من اعتماد شما را صرفاً برای این نمیخواهم که از انتقاد و سیاهنمایی دست بردارید و به تعریف و تمجیدم بپردازید، بلکه برای این که با برنامههای سازمان همراهی همدلانه و صبورانه داشته باشید تا نهایتاً با همکاری یکدیگر بتوانیم در راستای خیرجمعی گامهای محسوسی برداریم و بهبودهایی حاصل کنیم».
راههای رفع اتّهام «مافیایی»
از مدیران و مسئولانی که توصیف بالا در مورد آنها صدق میکند تعجّب میکنم زیرا به نظرم، راههای جلب اعتماد کارکنان و اربابرجوعان بسیار واضح و حتّی میشود گفت بدیهی هستند!
روشها و اقداماتی که اتّفاقاً شرع (سیرۀ اولیای دین)، علم و منطق روی آنها اتّفاق نظر دارند.
محور و ریشۀ شکلگیری ذهنیّت «مافیا» نسبت به مدیران و مسئولان تنها ناشی از یک چیز است: «احتمال سوءاستفاده از قدرت و اختیارات در جهت منافع شخصی».
بنابراین، کافیست مدیر با انجام کارهای سادۀ زیر (ولو طی برنامهای چند ساله و بهصورت گامبهگام) از بروز چنین ذهنیّتی جلوگیری کند:
[در متن کامل یادداشت، هریک از موارد زیر حاوی توضیحاتی هستند]
1. شفافیت
2. حذف رانت و رفع تبعیض
3. سازوکار کارآمد طرح و پیگیری مطالبات جمعی
4. تصمیمسازی مشارکتی
5. سازوکار نقدشنوی و پاسخگویی
6. کنارهگیری داوطلبانه در صورت تمایل «شهروندان»
داروی تلخ!
مدیر «شهروند»ی که به دنبال راهکار و نسخۀ رفع اتّهام «مافیا»یی هستی! ممکن است پیشنهادهای بالا به مذاقت خوش نیاید، امّا لااقل تا جایی که من میفهمم، چارۀ دیگری نیست؛ «شفا بایدت، داروی تلخ نوش»!
به نظرم، بهویژه در جامعۀ کنونی ما که اعتماد و سرمایۀ اجتماعی بسیار ضعیف و سوءظن و بدگمانی بسیار شدید است، اگر برای موارد بالا برنامۀ قابل قبولی که سازمان را گامبهگام به این اهداف نزدیک کند ندارید و اعلام نکردهاید، نباید انتظار داشته باشید «شهروند» به نظر بیایید!
اگر نسبت به موارد ششگانه بالا دید مثبتی ندارید یا بهجای حرکت واقعی بهسمت آنها بهدنبال اقدامات نمایشی و تصنّعی در این باره هستید، پیشنهاد میکنم در خلوت تأمّل کنید؛ شاید «مافیا»ی بسیار ماهری باشید که حتّی خودتان را هم گول زدهاید! «مافیا»یی که موفق شده خود را حتّی به خودش نیز «شهروند» جا بزند! «مافیا»یی که چنان در نقش «شهروند»ی فرو رفته که دچار این چالش و پرسش شده است که: «چگونه به شهروندان بقبولانم شهروندی خیرخواه و مفید هستم تا بتوانم به پیروزی شهر کمک کنم؟»!
شاید قبل از پذیرش مسئولیت واقعاً یک «شهروند» خیرخواه «شهر» بودهاید، امّا با مدیرشدن در جامعهای که در آن مسیرهای رشد شخصی و اجتماعی زاویۀ زیادی دارند، «مافیای مذاکرهکننده» شما را به عضوی از تیم «مافیا» تبدیل کرده باشد!
👈 متن کامل یادداشت
کانال وحید احسانی
https://www.group-telegram.com/hk/notesofvahidehsani.com
BY کانال وحید احسانی

Share with your friend now:
group-telegram.com/notesofvahidehsani/743