ཧᜰ꙰ꦿ➢پروکسی νρn"

ཧᜰ꙰ꦿ➢پروکسی νρn"

💌ادامـه سـیرت پـیـامـبـر ﷺ↓ {315} سه روز قبل از وفات پیامبر ﷺＣ᭄ جابر رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُ گوید: شنیدم پیامبر ﷺ سه روز قبل از وفات می‌فرمودند: «آگاه باشید! کسی از شما نمیرد مگر آن که به خداوند حسن ظن داشته باشد» • یک یا دو روز قبل از وفات روز شنبه یا…

💌ادامـه سـیرت پـیـامـبـر ﷺ↓
{316}

آخرین روز زندگی پیامبر ﷺ Ｃ᭄

انس بن مالک روایت می‌کند: مسلمانان روز دوشنبه در مسجد، نماز صبح را به امامت ابوبکر رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُ می‌خواندند که ناگهان رسول خدا ﷺ پرده خانه عایشه را کنار زد و از داخل خانه در حالی که مردم با صف‌هایی فشرده نماز می‌گزاردند، به آن‌ها نگاهی کرد و تبسم فرمود. ابوبکر خواست عقب برود و در صف نماز قرار بگیرد؛ زیرا گمان کرده بود که رسول خدا ﷺ می‌خواهد برای نماز بیرون بیاید.
انس گوید: مردم از فرط شادی خواستند نمازشان را قطع کنند! اما رسول خدا ﷺ با دست مبارک اشاره نمود که نمازتان را تمام کنید و پرده را انداخت و داخل خانه رفت.
پس از این دیگر وقت نمازی نیامد که رسول خدا ﷺ زنده باشد و چون چاشت شد، پیامبر ﷺ فاطمه را به حضور خواستندو به وی در گوشی چیزی گفتند که گریست و باز دوباره چیزی گفتند که خندید.
عایشه می‌گوید: بعدها علت خنده و گریه‌اش را پرسیدم؛ فاطمه گفت: رسول خدا اول به من گفت که از این بیماری بهبود نمی‌یابم و از دنیا می‌روم. لذا من گریستم و باز دوباره گفتند: تو اولین فرد از اهل بیتم هستی که به من می‌پیوندی؛ از این رو خندیدم!
همچنین رسول خدا ﷺ به فاطمه مژده داد که وی، سرور زنان جهان است؛ طبق برخی از روایات این سخن و مژده رسول خدا ﷺ در آخرین روز زندگیشان نبود، بلکه در آخرین هفته بوده است. -وقتی فاطمه سختی و درد رسول خدا ﷺ را که باعث بیهوشی ایشان می‌شد، مشاهده کرد، گفت: ای وای از درد و رنجی که پدرم را آزار می‌دهد!
پیامبر ﷺ فرمود: پس از امروز، دیگر بر پدرت سختی نخواهد بود.
در همین روز بود که حسن و حسین را صدا زد و آن‌ها را بوسید و در مورد آن‌ها سفارش به خیر ونیکی کرد و نیز همسرانش را خواست و آن‌ها را پند و اندرز داد.
درد، همچنان شدید و شدیدتر شد و اثر گوشت زهرآلودی که ایشان در خیبر خورده بود، آشکار گشت ورسول خدا ﷺ فرمود: ای عایشه! همواره درد ناشی از آن غذایی را که در خیبر خورده بودم، مرا آزار می‌دهد و اکنون احساس می‌کنم که نخاع من بر اثر زهر آن قطع می‌شود! پیامبر ﷺ رو اندازی را که بر صورتش انداخته بودند، هرگاه، خُلقشان تنگ می‌شد، آن را از صورت بر می‌داشت.یک مرتبه در همین حال آخرین سخنانش را خطاب به مردم گفت و فرمود: «لعنت خدا بر یهود و نصارا که قبور پیامبرانشان را مسجد قرار دادند، هرگز نباید دو دین در سرزمین عرب باقی بماند»
و در این سفارش خود به مردم فرمود: نماز را، نماز را پاس دارید و با غلامان و کنیزانتان به خوبی رفتار کنید!

📪ادامه دارد..ان شاءالله🗞️
💞┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈💞

حتما تو کانال جوین شین تا پروکسی های جدید رو دریافت کنین ✅✅✅

🔥@proxynab11☜
🔥@proxynab11☜

❤3👍1👏1😭1

www.group-telegram.com/id/proxynab11.com/29909

299 viewsOct 10 at 17:31

💌ادامـه سـیرت پـیـامـبـر ﷺ↓
{316}

آخرین روز زندگی پیامبر ﷺ Ｃ᭄

انس بن مالک روایت می‌کند: مسلمانان روز دوشنبه در مسجد، نماز صبح را به امامت ابوبکر رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُ می‌خواندند که ناگهان رسول خدا ﷺ پرده خانه عایشه را کنار زد و از داخل خانه در حالی که مردم با صف‌هایی فشرده نماز می‌گزاردند، به آن‌ها نگاهی کرد و تبسم فرمود. ابوبکر خواست عقب برود و در صف نماز قرار بگیرد؛ زیرا گمان کرده بود که رسول خدا ﷺ می‌خواهد برای نماز بیرون بیاید.
انس گوید: مردم از فرط شادی خواستند نمازشان را قطع کنند! اما رسول خدا ﷺ با دست مبارک اشاره نمود که نمازتان را تمام کنید و پرده را انداخت و داخل خانه رفت.
پس از این دیگر وقت نمازی نیامد که رسول خدا ﷺ زنده باشد و چون چاشت شد، پیامبر ﷺ فاطمه را به حضور خواستندو به وی در گوشی چیزی گفتند که گریست و باز دوباره چیزی گفتند که خندید.
عایشه می‌گوید: بعدها علت خنده و گریه‌اش را پرسیدم؛ فاطمه گفت: رسول خدا اول به من گفت که از این بیماری بهبود نمی‌یابم و از دنیا می‌روم. لذا من گریستم و باز دوباره گفتند: تو اولین فرد از اهل بیتم هستی که به من می‌پیوندی؛ از این رو خندیدم!
همچنین رسول خدا ﷺ به فاطمه مژده داد که وی، سرور زنان جهان است؛ طبق برخی از روایات این سخن و مژده رسول خدا ﷺ در آخرین روز زندگیشان نبود، بلکه در آخرین هفته بوده است. -وقتی فاطمه سختی و درد رسول خدا ﷺ را که باعث بیهوشی ایشان می‌شد، مشاهده کرد، گفت: ای وای از درد و رنجی که پدرم را آزار می‌دهد!
پیامبر ﷺ فرمود: پس از امروز، دیگر بر پدرت سختی نخواهد بود.
در همین روز بود که حسن و حسین را صدا زد و آن‌ها را بوسید و در مورد آن‌ها سفارش به خیر ونیکی کرد و نیز همسرانش را خواست و آن‌ها را پند و اندرز داد.
درد، همچنان شدید و شدیدتر شد و اثر گوشت زهرآلودی که ایشان در خیبر خورده بود، آشکار گشت ورسول خدا ﷺ فرمود: ای عایشه! همواره درد ناشی از آن غذایی را که در خیبر خورده بودم، مرا آزار می‌دهد و اکنون احساس می‌کنم که نخاع من بر اثر زهر آن قطع می‌شود! پیامبر ﷺ رو اندازی را که بر صورتش انداخته بودند، هرگاه، خُلقشان تنگ می‌شد، آن را از صورت بر می‌داشت.یک مرتبه در همین حال آخرین سخنانش را خطاب به مردم گفت و فرمود: «لعنت خدا بر یهود و نصارا که قبور پیامبرانشان را مسجد قرار دادند، هرگز نباید دو دین در سرزمین عرب باقی بماند»
و در این سفارش خود به مردم فرمود: نماز را، نماز را پاس دارید و با غلامان و کنیزانتان به خوبی رفتار کنید!

📪ادامه دارد..ان شاءالله🗞️
💞┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈💞

حتما تو کانال جوین شین تا پروکسی های جدید رو دریافت کنین ✅✅✅

🔥@proxynab11☜
🔥@proxynab11☜

BY ཧᜰ꙰ꦿ➢پروکسی νρn"