group-telegram.com/You_Selection/2494
Last Update:
.
گیلکم، اما ریشهام را زدم
با داس تیز برنجهای نرسیده را درو کردم
بجای آنکه علفهای هرز را هرس کنم
به بچههایم فارسی یاد دادم
زمینم را به بیگانه مُفت و ارزان فروختم
انگار میخواهم کوچ کنم
و از این وطن خُرم بروم
دادم به غریبه جا و مکانم را
به بچههایم فارسی یاد دادم
ندارم تربچه و سیر و شاهی که بفروشم در بازار هفتگی
دیگر کاسبی و بازراگردی برایم نمیصرفد
هایپرها بازارام را کساد کردهاند
به بچههایم فارسی یاد دادم
قبلا در هر خانه هفت، هشت، نهتا بچه بود
زن خانه همچون صاحب کاروانسرا کار میکرد
مرد خانه اهل خستگی نبود
الان اما مردها بداقبال شدهاند
به بچههایم فارسی یاد دادم
برای خانهام اگر مهمان میآمد
دریا سفرهام بود و شالیزار برکت آن
اما همیشه بخاطر زبانم شرمنده بودم
چرا باید لهجه داشته باشد زنم
و حسرت لهجهی زنان مهمان را بکشد
به بچههایم فارسی یاد دادم
زن و بچهام دیگر قناعت نمیکنند
من حتی از آنها بدترم
داخل طشت لباسهایم را نمیشورند
اسپیلیت، الایدی و یخچال دو در
فروشنده قسطی برگشت زده چکهایم را
به بچههایم فارسی یاد دادم
از چیدن دستههای برنج خوشم نمیآمد
و نه از جمع کردن برنج در شالیزار
باید گاوم را بفروشم و پرایدی از روغن حلبی بخرم
به بچههایم فارسی یاد دادم
در خانه دیگر مرغ کاکُلی ندارم
و در باغچهام پروانه نمیپَرد
مرغ و اُردکهایم را فروختم
به بچههایم فارسی یاد دادم
این چه قانونی است که صنعت نداریم
دهماه میخوریم، اما فقط دو ماه کشاورزی میکنیم
زنگ تفریح یک مملکتیم
وقتی که اینطوری به شمال نگاه میکنید
عینکهای بیصاحبتان را بردارید
به بچههایم فارسی یاد دادم
چرا غریبه باید ویلا بسازد، طوریکه من نتوانم گاورداری کنم
چطور هرجای ساحل ویلا میسازد، پس سهم من از آب کجاست؟
کسی که برای غیرت من جوک میساخت
همان شلوارک پوش تو سری خورده
که مسخره میکند ماهی خوردنم را
به این آدم گدا گشنه چه بگویم
که میخواهد کلک رشتی را به خودم بزند
به بچههایم فارسی یاد دادم
زمینم را به بیگانه مُفت و ارزان فروختم
انگار میخواهم کوچ کنم
و از وطن خُرم بروم
دادم به غریبه جا و مکانم را
به بچههایم فارسی یاد دادم
تمام این سالها از خودم گریختم
رگ و ریشهام را فراموش کردم
ریشه خاکم بود و رودخانه رگ هایم
چه دادم و چه بدست آوردم
چطور باید پاک کنم این لکهها را
به بچههایم فارسی یاد دادم
قبلا این همه کوچه و خیابان نبود
گیلانی در خانه خودش مثل مهمان نبود
میان جنگل زبالههای سراوان نبود
مثل آن بلیط فروش انزلیچی، بگوییم بیخیال همه چیز
اوضاع کشور هرکه به هرکیه، ماهم بیخیال سر کنیم
به بچههایم فارسی یاد دادم
دیگر آب رودخانه ماهی کولی نمیآورد
شهرنشین شدم ناگهان
نه باغی دارم، نه گردو، نه ازگیل، نه آلوچه
با گلوی خشک سیگار میکشم
الان از زور بیپولی در شهر
کنار دکه گاز فندک پرُ میکنم
به بچههایم فارسی یاد دادم
من که بیوطن نبودم غمگین باشم
نه کسی بودم که رفیق کم داشته باشم
غیر از این سلام علیک و کاسبی باید کنار هم محلی خودم بمانم
میخواهم دوباره ریشه بکنم
با تیشه به جان این کوه سوخته بیافتم
من باید زنده کنم ریشههایم را
گیلکی یاد بدهم به فرزندانم
گیلکی یاد بدهم به فرزندانم
بوگورؤختم جی خودم ئه سالانه
شعر و اجرا: علی جمالیمسعود
🎈 روز زبان مادری
گرامی باد
@You_Selection
group 👇
@CollectiveStreetDances
🎈 گروه👇
@ballon_rouge
🎈 اتحاد
🎈 اعتصاب
🎈 قیام
🎈 انقلاب
🎈 آزادی
🎈 زندگی
🎈 نان
🎈 مسکن
🎈 کار
.
BY آغاز دوباره رقص با موزیکهای خاص
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/You_Selection/2494