🎤صداپیشگان🎼

‍ ‍ عشق بگسست چنان سلسله تدبیرم؛
که سر زلفِ زره‌ساز تو شد زنجیرم

خنده زد لعل تو بر گریه‌ی شورانگیزم
طعنه زد جَزْع تو بر ناله‌ی بی‌تاثیرم

عشق برخاست که من آتش عالم‌سوزم
حسن بنشست که من فتنه‌ی عالم‌گیرم

یک سر موی من از دوست نبینی خالی؛
هر کجا خامه‌ی نقاش کشد تصویرم

دست در دامن ساقی زدم از بخت جوان؛
تا نگویند که در باده‌کشی بی‌پیرم

خم زُنار من آن زلف چلیپا نشود ؛
تا که هفتاد و دو ملت نکند تکفیرم

آه اگر خواجه‌ی من بنده‌نوازی نکند؛
که ز سر تا به قدم صاحب صد تقصیرم

گر فروغی ز دهان قند ببارم نه عجب؛
که به یاد شکرش طوطی خوش تقریرم

#فروغی_بسطامی
غزل ۳۴۶

آوا: #محسنی

🆔 @seda_pishegan🎙

Telegram

attach 📎

www.group-telegram.com/in/seda_pishegan.com/20837

40 viewsMay 16 at 17:21

‍ ‍ عشق بگسست چنان سلسله تدبیرم؛
که سر زلفِ زره‌ساز تو شد زنجیرم

خنده زد لعل تو بر گریه‌ی شورانگیزم
طعنه زد جَزْع تو بر ناله‌ی بی‌تاثیرم

عشق برخاست که من آتش عالم‌سوزم
حسن بنشست که من فتنه‌ی عالم‌گیرم

یک سر موی من از دوست نبینی خالی؛
هر کجا خامه‌ی نقاش کشد تصویرم

دست در دامن ساقی زدم از بخت جوان؛
تا نگویند که در باده‌کشی بی‌پیرم

خم زُنار من آن زلف چلیپا نشود ؛
تا که هفتاد و دو ملت نکند تکفیرم

آه اگر خواجه‌ی من بنده‌نوازی نکند؛
که ز سر تا به قدم صاحب صد تقصیرم

گر فروغی ز دهان قند ببارم نه عجب؛
که به یاد شکرش طوطی خوش تقریرم

#فروغی_بسطامی
غزل ۳۴۶

آوا: #محسنی

🆔 @seda_pishegan🎙

BY 🎤صداپیشگان🎼