Telegram Group & Telegram Channel
♦️ نرمالیزه کردن صلح در دنیای نرمالیزه شده با جنگ و خشونت

🖊️ سعید مدنی

مشکل امروز صلح‌طلبان و جنبش صلح، هنجاری و نرمالیزه‌شدنِ خشونت، جنگ و مرگ در بسیاری از مناطق دنیاست. در سرزمین من، ایران، سال‌هاست که تورم حدود چهل درصدی، امری عادی محسوب می‌شود.

برخی روشنفکران و اقتصاددانان ارگانیک هم، مقالاتی مبنی بر وجود تورم در همه‌ی دنیا، از جمله ایران، نوشته‌اند؛ گویی قرار گرفتن یک‌سوم جمعیت زیر خط فقر و یک‌سوم دیگر در حال ریزش به زیر خط فقر، در همه‌ی دنیا امری عادی و متعارف و این خشونتِ شرم‌آور، امری هنجار و حتی معمول است که احیاناً می‌توان برای آن راه‌حلی متعارف در درون ساختار سیاسی-اقتصادی کنونی یافت.
به همین ترتیب، هر روز اخباری درباره‌ی خشونت حاصل از بحران‌های کنونی ایران می‌بینیم و می‌شنویم، بدون آن‌که هیچ‌یک از آن‌ها امری غیرمعمول محسوب شود.

در کشور من، ایران، پانزده سال مجازات سخت برای دو مرد و یک زن، امری متعارف است. حضور برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل در زندان، امری عادی است. به زندان افتادنِ چندین‌ساله‌ی مردان و زنان، اعم از دانشجو، معلم، کارگر، نویسنده و مترجم، به جرم سخن‌گفتن و اعتراض به وضع موجود و خشونت حاکم بر زندگی روزمره، نه‌تنها استثنا نیست، بلکه بخشی از جریان عادی هر روز است. در این کشور، تشکیل 90 هزار پرونده‌ی قضایی برای دختران و پسران جوانی که معترض حجاب اجباری بودند و اعمال خشونت علیه آن‌ها، بدیهی، معمول و متعارف محسوب می‌شود؛ گویی چهره‌ای بی‌بدیل از وضعیتی کاملاً عادی است.

مسئله‌ی پیشِ‌ روی صلح‌طلبان و جنبش صلح‌طلبی در کشورهای دموکراتیک، تفاوت جدی با مسائل فعالان این جنبش در کشورهای اقتدارگرا دارد.

کار دشوار صلح‌طلبان در ایران و دیگر کشورهای بی‌بهره از حقوق بشر یا ناقض آن، مبارزه برای صلح در دنیایی است که جنگ و خشونت، نابرابری و تبعیض، امری متعارف و بخشی از زندگی روزمره است.

اگرچه هنوز هم دسته‌ای از صاحب‌نظران، ادعاهای اولویت اخلاقی خشونت‌پرهیزیِ صلح‌طلبان را به چالش کشیده و تأکید می‌کنند که خشونت می‌تواند عاملی مؤثر و حتی عادلانه برای نفی خشونت در نظام‌های اقتدارگرا باشد و از همین‌رو، صلح‌طلبی مطلق یا خشونت‌پرهیزی به‌مثابه یک استراتژی و اصل را مورد سؤال قرار می‌دهند (Howes, 2009) که البته عواقب میمونی برای جامعه‌ی ایران ندارد. مجموعه‌ی این تحولات معنوی و نظری درباره‌ی صلح و صلح‌طلبی، موجب شکل‌گیری مفاهیمی ابداعی مانند «امنیت انسانی»، «دفاع غیر تهاجمی» (non-offensive) و ارتقای اندیشه پیرامون «مقاومت مدنی» شده است.

فعالان صلح در گروهِ ضعیف‌تر ـ مانند اپوزیسیون تحت سرکوب ـ اغلب عدالت و برابری را پیش‌شرط هرگونه صلح می‌دانند و بر صلح سیاسی تأکید دارند؛ در حالی‌که فعالانِ گروه قوی‌تر ـ مانند احزاب حاکم یا بخش‌هایی از ساخت قدرت ـ بیشتر بر صلح‌سازی بین‌فردی یا میان جناح‌های درون قدرت تمرکز می‌کنند. برای مثال، ایده‌ی وفاق در دولت پزشکیان. این تفاوت‌ها در فرایند ادغام افقی حامیان متنوع صلح، بسیار چالش‌برانگیز بوده و مانع شکل‌گیری جنبش صلحی متحد و قوی می‌شود.

در جریان دورِ جدید مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و دولت ترامپ درباره‌ی پروژه‌ی اتمی ایران و تحریم‌ها، هم‌وطنان من به دو دسته‌ی حامی و مخالف مذاکرات تقسیم شدند: بخشی که عمدتاً اپوزیسیون خارج از کشور را در بر می‌گرفت، به‌شدت با این گفت‌وگوها مخالف بودند و آن را راهی برای نجاتِ جمهوری اسلامی از بحران‌های تو در تو و تداوم نظام اقتدارگرا می‌دانستند و در مقابل، بخشی دیگر از اپوزیسیون که بیشتر در داخل کشور قرار داشتند، فارغ از آثار و نتایج این گفت‌وگوها بر سرنوشت جمهوری اسلامی، صرف این‌که توافق احتمالی می‌تواند سایه‌ی جنگ را از آسمان ایران دور کند و اندکی گشایش در معیشتِ روزمره‌ی نزدیک به نیمی از جمعیت فقیر یا در معرض فقر ایجاد کند، آن را شایسته‌ی حمایت و تأیید می‌دانستند. تردیدی نیست که بخشی از این تفاوت دیدگاه‌ها تحت تأثیر باورها، استراتژی‌ها و تعلقات سیاسی است؛ اما در عین حال، بخش مهمی از آن نیز مربوط به حضور در فضاهای متفاوتی است که افراد و گروه‌ها در آن تنفس می‌کنند. این فضاهای متفاوت، منجر به اختلاف‌نظر در معنای صلح و خشونت نیز می‌شود.

این مطلب را دکتر سعید مدنی چند روز پیش از شروع جنگ ۱۲ روزه از زندان دماوند برای کنفرانس: «صلح، دموکراسی، و رسانه: بازاندیشی در نظم جهانیِ دستخوش تحول و پیامدهای آن» در لاهه هلند نوشته و آن‌را تقدیم کرده به دوست و هم‌بندی سابق خود؛ جعفر پناهی و فیلم «یک تصادف ساده» او که فیلمی در ستایش خشونت‌پرهیزی‌ است و فاتح نخل طلای کن.


٭زندان/تبعید دماوند

متن کامل


🆔@tahkimmelat
👍156🕊2💔1



group-telegram.com/tahkimmelat/40653
Create:
Last Update:

♦️ نرمالیزه کردن صلح در دنیای نرمالیزه شده با جنگ و خشونت

🖊️ سعید مدنی

مشکل امروز صلح‌طلبان و جنبش صلح، هنجاری و نرمالیزه‌شدنِ خشونت، جنگ و مرگ در بسیاری از مناطق دنیاست. در سرزمین من، ایران، سال‌هاست که تورم حدود چهل درصدی، امری عادی محسوب می‌شود.

برخی روشنفکران و اقتصاددانان ارگانیک هم، مقالاتی مبنی بر وجود تورم در همه‌ی دنیا، از جمله ایران، نوشته‌اند؛ گویی قرار گرفتن یک‌سوم جمعیت زیر خط فقر و یک‌سوم دیگر در حال ریزش به زیر خط فقر، در همه‌ی دنیا امری عادی و متعارف و این خشونتِ شرم‌آور، امری هنجار و حتی معمول است که احیاناً می‌توان برای آن راه‌حلی متعارف در درون ساختار سیاسی-اقتصادی کنونی یافت.
به همین ترتیب، هر روز اخباری درباره‌ی خشونت حاصل از بحران‌های کنونی ایران می‌بینیم و می‌شنویم، بدون آن‌که هیچ‌یک از آن‌ها امری غیرمعمول محسوب شود.

در کشور من، ایران، پانزده سال مجازات سخت برای دو مرد و یک زن، امری متعارف است. حضور برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل در زندان، امری عادی است. به زندان افتادنِ چندین‌ساله‌ی مردان و زنان، اعم از دانشجو، معلم، کارگر، نویسنده و مترجم، به جرم سخن‌گفتن و اعتراض به وضع موجود و خشونت حاکم بر زندگی روزمره، نه‌تنها استثنا نیست، بلکه بخشی از جریان عادی هر روز است. در این کشور، تشکیل 90 هزار پرونده‌ی قضایی برای دختران و پسران جوانی که معترض حجاب اجباری بودند و اعمال خشونت علیه آن‌ها، بدیهی، معمول و متعارف محسوب می‌شود؛ گویی چهره‌ای بی‌بدیل از وضعیتی کاملاً عادی است.

مسئله‌ی پیشِ‌ روی صلح‌طلبان و جنبش صلح‌طلبی در کشورهای دموکراتیک، تفاوت جدی با مسائل فعالان این جنبش در کشورهای اقتدارگرا دارد.

کار دشوار صلح‌طلبان در ایران و دیگر کشورهای بی‌بهره از حقوق بشر یا ناقض آن، مبارزه برای صلح در دنیایی است که جنگ و خشونت، نابرابری و تبعیض، امری متعارف و بخشی از زندگی روزمره است.

اگرچه هنوز هم دسته‌ای از صاحب‌نظران، ادعاهای اولویت اخلاقی خشونت‌پرهیزیِ صلح‌طلبان را به چالش کشیده و تأکید می‌کنند که خشونت می‌تواند عاملی مؤثر و حتی عادلانه برای نفی خشونت در نظام‌های اقتدارگرا باشد و از همین‌رو، صلح‌طلبی مطلق یا خشونت‌پرهیزی به‌مثابه یک استراتژی و اصل را مورد سؤال قرار می‌دهند (Howes, 2009) که البته عواقب میمونی برای جامعه‌ی ایران ندارد. مجموعه‌ی این تحولات معنوی و نظری درباره‌ی صلح و صلح‌طلبی، موجب شکل‌گیری مفاهیمی ابداعی مانند «امنیت انسانی»، «دفاع غیر تهاجمی» (non-offensive) و ارتقای اندیشه پیرامون «مقاومت مدنی» شده است.

فعالان صلح در گروهِ ضعیف‌تر ـ مانند اپوزیسیون تحت سرکوب ـ اغلب عدالت و برابری را پیش‌شرط هرگونه صلح می‌دانند و بر صلح سیاسی تأکید دارند؛ در حالی‌که فعالانِ گروه قوی‌تر ـ مانند احزاب حاکم یا بخش‌هایی از ساخت قدرت ـ بیشتر بر صلح‌سازی بین‌فردی یا میان جناح‌های درون قدرت تمرکز می‌کنند. برای مثال، ایده‌ی وفاق در دولت پزشکیان. این تفاوت‌ها در فرایند ادغام افقی حامیان متنوع صلح، بسیار چالش‌برانگیز بوده و مانع شکل‌گیری جنبش صلحی متحد و قوی می‌شود.

در جریان دورِ جدید مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و دولت ترامپ درباره‌ی پروژه‌ی اتمی ایران و تحریم‌ها، هم‌وطنان من به دو دسته‌ی حامی و مخالف مذاکرات تقسیم شدند: بخشی که عمدتاً اپوزیسیون خارج از کشور را در بر می‌گرفت، به‌شدت با این گفت‌وگوها مخالف بودند و آن را راهی برای نجاتِ جمهوری اسلامی از بحران‌های تو در تو و تداوم نظام اقتدارگرا می‌دانستند و در مقابل، بخشی دیگر از اپوزیسیون که بیشتر در داخل کشور قرار داشتند، فارغ از آثار و نتایج این گفت‌وگوها بر سرنوشت جمهوری اسلامی، صرف این‌که توافق احتمالی می‌تواند سایه‌ی جنگ را از آسمان ایران دور کند و اندکی گشایش در معیشتِ روزمره‌ی نزدیک به نیمی از جمعیت فقیر یا در معرض فقر ایجاد کند، آن را شایسته‌ی حمایت و تأیید می‌دانستند. تردیدی نیست که بخشی از این تفاوت دیدگاه‌ها تحت تأثیر باورها، استراتژی‌ها و تعلقات سیاسی است؛ اما در عین حال، بخش مهمی از آن نیز مربوط به حضور در فضاهای متفاوتی است که افراد و گروه‌ها در آن تنفس می‌کنند. این فضاهای متفاوت، منجر به اختلاف‌نظر در معنای صلح و خشونت نیز می‌شود.

این مطلب را دکتر سعید مدنی چند روز پیش از شروع جنگ ۱۲ روزه از زندان دماوند برای کنفرانس: «صلح، دموکراسی، و رسانه: بازاندیشی در نظم جهانیِ دستخوش تحول و پیامدهای آن» در لاهه هلند نوشته و آن‌را تقدیم کرده به دوست و هم‌بندی سابق خود؛ جعفر پناهی و فیلم «یک تصادف ساده» او که فیلمی در ستایش خشونت‌پرهیزی‌ است و فاتح نخل طلای کن.


٭زندان/تبعید دماوند

متن کامل


🆔@tahkimmelat

BY تحکیم ملت


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/tahkimmelat/40653

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Since its launch in 2013, Telegram has grown from a simple messaging app to a broadcast network. Its user base isn’t as vast as WhatsApp’s, and its broadcast platform is a fraction the size of Twitter, but it’s nonetheless showing its use. While Telegram has been embroiled in controversy for much of its life, it has become a vital source of communication during the invasion of Ukraine. But, if all of this is new to you, let us explain, dear friends, what on Earth a Telegram is meant to be, and why you should, or should not, need to care. Also in the latest update is the ability for users to create a unique @username from the Settings page, providing others with an easy way to contact them via Search or their t.me/username link without sharing their phone number. These administrators had built substantial positions in these scrips prior to the circulation of recommendations and offloaded their positions subsequent to rise in price of these scrips, making significant profits at the expense of unsuspecting investors, Sebi noted. The regulator said it has been undertaking several campaigns to educate the investors to be vigilant while taking investment decisions based on stock tips. These entities are reportedly operating nine Telegram channels with more than five million subscribers to whom they were making recommendations on selected listed scrips. Such recommendations induced the investors to deal in the said scrips, thereby creating artificial volume and price rise.
from in


Telegram تحکیم ملت
FROM American