group-telegram.com/NewHasanMohaddesi/11638
Last Update:
♦️توضيحات تکمیلی در بارهی شریعتیست و شریعتیسم: پاسخ به پرسشهای آقای نماینده
✍حسن محدثیی گیلوایی
۹ آذر ۱۴۰۳
سلام و سپاس از شما! در مقام پاسخ عرض میکنم که:
الف) در تعریف مفهوم شریعتیست نوشتم که "شریعتیست یعنی کسی که تعلق زیادی به افکار علیی شریعتی دارد و به هر نحو میخواهد از افکار او و آنچه او کرده است، دفاع کند. اشکال شریعتیست بودن در چیست؟ اشکال اش این است که شریعتی نیز مثل همهی ما آدم است و برخی از کارها و افکار او میتواند اشتباه باشد. شریعتیست نمیتواند نقدهایی که خطاهای او را برملا میسازد، تحمل کند."
در بارهی نشانههای یک شریعتیست هم موارد زیر نوشته ام:
"راهبردهای آنان در برابر نقدها و منتقدان به چند مورد ساده خلاصه میشود:
۱. حمله به ناقد و شخصیت او،
۲. متهم کردن ناقدان به بیسوادی یا نخواندن آثار شریعتی یا نفهمیدن آثار شریعتی (یعنی اینکه حقیقت نزد ما است و عرضهی ارتدوکسیی شریعتیستی)،
۳. توسل به اینکه سخنان شریعتی زمینهمند است پس او را اول تبرئه کنید و بعد در بارهی او سخن بگویید و اندیشههای او را بهمنزلهی اندیشه نقد نکنید (میل به فراتر از نقد قرار دادن شریعتی)،
۴. تکرار و تکرار و تکرار سخنان شریعتی،
۵. تنبلیی فکری و ناتوانی در ساختن یک سنت نظری از آرای شریعتی."
و اضافه میکنم:
۶. تأویل سخنان شریعتی برای توجیه و مشروع جلوه دادن آنها بدون اعتنا به قواعد روشیی معتبر،
۷. بتسازی از او.
ب) شریعتیست نمیتواند از تعلق خاطر خود به شریعتی و افکار اش فاصله بگیرد. در نتیجه، تلاش او در پژوهش راجع به شریعتی نمیتواند از تایید و تمجید او فراتر برود و عمدتا به تکرار و تایید آرای او منجر خواهد شد. او نمیتواند مهمترین لوازم دانشپژوهی را که انتقادیاندیشی و داوریی بدون سوگیری هستند، اقامه کند. ما بهطور طبیعی در بررسیی آرای هر متفکر، بخشی از آرای او را درست مییابیم و بخشی را نادرست. اما کسی که از متفکر مراد و بت میسازد، از چنین مواجههی انتقادی عاجز است و میکوشد همه یا بخش اعظم آرای او را موجه و مطلوب جلوه دهد.
ج) تعلق به یک ایدهئولوژی یا مکتب امری طیفی است و شدت و ضعف دارد و در مورد همهی افراد یکسان نیست. از این رو، میبایست مجموع مواجهات و آرا و آثار افراد را لحاظ کرد. بنابراین، شریعتیستها از نظر شدت تعلق به مرادشان وضع یکسانی ندارند.
د) نظر افراد در بارهی خودشان، معیار نهایی برای داوری در بارهی آنان نیست و برای داوری پیش از هر چیزی میبایست به آثار و افعالشان نگریست.
ه) روش مطلوب در مواجهه با آرا و آثار دانشمندان و صاحبنظران، رعایت معیارهای دقیق دانشپژوهی و قواعد روشی با کمترین حد سوگیری و جانبداری و سنجش دقیق و روشمند آنها است.
و) تحول در اندیشه در حیات فکریی یک متفکر امری عادی است و البته علل و عوامل مختلفی سبب تحول فکری میشوند. مهم این است که دلایل متفکر در توضیح تحول فکری اش از نظر حجتآوری قابل دفاع باشند.
ز) از نظر من امهات دیدگاه دکتر سروش در بارهی اینکه دکتر شریعتی دین را ایدهئولوژیک ساخته و از اسلام، اسلامگرایی ساخته (ایدهیولوژیای ساخته برای سامان دادن دنیویی جهان اجتماعی، در حالی که اسلام چنین ظرفیتی نداشته است)، درست بوده است. خطای من و بسیاری دیگر در آن زمان این بود که عملکرد و نتایج اندیشهی شریعتی را لحاظ نمیکردیم و توجه نمیکردیم که نقد دکتر سروش متوجه نتایج و آثار کار دکتر شریعتی بوده است و تنها به متون او ارجاع میدادیم و علاوه بر آن، تمایز اسلام و اسلامیسم را درنمییافتیم. ادیان حد اکثر میتوانند شیوهای از زندهگی برای دینداران ارائه کنند که البته در هر مورد لازم است مطلوب یا نامطلوب بودن آنها بررسی شود. اما ادیان دانش مدیریت جامعه را، ان هم برای جامعهی مدرن، عرضه نمیکنند.
ح) جستوجوگر حقیقت نمیتواند زیر هیچ سقفی متوقف شود و انتظار وفاداریی فکری از محقق و جستوجوگر حقیقت، انتظار بیجا و باطلی است.
#نماینده
#علی_شریعتی
#شریعتیست_بههنگام
#شریعتیست_با_تاخیر
@NewHasanMohaddesi
BY زیر سقف آسمان
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/NewHasanMohaddesi/11638