#گزارش_تصویری | یادواره‌ی شهدای گمنام 🌹
دهمین یادواره شهدای گمنام دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، شبی بود پر از نور، اشک و شوق پرواز...🕊️
🎙️با پرده‌خوانی جان‌سوز محمد اسماعیلی که دل از سینه می‌برد وقتی از "مادر" گفت؛
از دلی که داغ دیده، ولی هنوز محکم‌تر از کوه ایستاده...
✨روایتی شنیدیم از سردار اهوازیان که مثل همیشه، کلماتش بوی غیرت می‌داد؛
از زنان و دختران این خاک گفت؛
از افتخار بودن در مسیر ایمان، حیا، غیرت...
از زن‌هایی که سنگر عفت را حفظ کردند، بی‌ادعا و استوار...
💫 و اوج آن شب... مادری که در میان جمع ایستاد؛
مادر شهید دانیال رضا‌زاده...
نه شکسته، نه غم‌زده، بلکه سرافراز و مؤمن...
از پسرش گذشته بود و شکر می‌کرد که خدا امانت‌ش را در بهترین راه گرفت...
🕯️ آن شب فقط یک یادواره نبود، یک تجدید عهد بود، یک نذر اشک، یک سلام به مزار بی‌نشان...
دل‌هامان همان شب، کنار مزار بی‌نشان شهدا جا ماند...❤️🩹
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
🇮🇷 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
『@bzaumschannel | zil.ink/bzaums 』
دهمین یادواره شهدای گمنام دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، شبی بود پر از نور، اشک و شوق پرواز...🕊️
🎙️با پرده‌خوانی جان‌سوز محمد اسماعیلی که دل از سینه می‌برد وقتی از "مادر" گفت؛
از دلی که داغ دیده، ولی هنوز محکم‌تر از کوه ایستاده...
✨روایتی شنیدیم از سردار اهوازیان که مثل همیشه، کلماتش بوی غیرت می‌داد؛
از زنان و دختران این خاک گفت؛
از افتخار بودن در مسیر ایمان، حیا، غیرت...
از زن‌هایی که سنگر عفت را حفظ کردند، بی‌ادعا و استوار...
💫 و اوج آن شب... مادری که در میان جمع ایستاد؛
مادر شهید دانیال رضا‌زاده...
نه شکسته، نه غم‌زده، بلکه سرافراز و مؤمن...
از پسرش گذشته بود و شکر می‌کرد که خدا امانت‌ش را در بهترین راه گرفت...
🕯️ آن شب فقط یک یادواره نبود، یک تجدید عهد بود، یک نذر اشک، یک سلام به مزار بی‌نشان...
دل‌هامان همان شب، کنار مزار بی‌نشان شهدا جا ماند...❤️🩹
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
🇮🇷 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
『@bzaumschannel | zil.ink/bzaums 』
❤32
group-telegram.com/bzaumschannel/11825
Create:
Last Update:
Last Update:
#گزارش_تصویری | یادواره‌ی شهدای گمنام 🌹
دهمین یادواره شهدای گمنام دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، شبی بود پر از نور، اشک و شوق پرواز...🕊️
🎙️با پرده‌خوانی جان‌سوز محمد اسماعیلی که دل از سینه می‌برد وقتی از "مادر" گفت؛
از دلی که داغ دیده، ولی هنوز محکم‌تر از کوه ایستاده...
✨روایتی شنیدیم از سردار اهوازیان که مثل همیشه، کلماتش بوی غیرت می‌داد؛
از زنان و دختران این خاک گفت؛
از افتخار بودن در مسیر ایمان، حیا، غیرت...
از زن‌هایی که سنگر عفت را حفظ کردند، بی‌ادعا و استوار...
💫 و اوج آن شب... مادری که در میان جمع ایستاد؛
مادر شهید دانیال رضا‌زاده...
نه شکسته، نه غم‌زده، بلکه سرافراز و مؤمن...
از پسرش گذشته بود و شکر می‌کرد که خدا امانت‌ش را در بهترین راه گرفت...
🕯️ آن شب فقط یک یادواره نبود، یک تجدید عهد بود، یک نذر اشک، یک سلام به مزار بی‌نشان...
دل‌هامان همان شب، کنار مزار بی‌نشان شهدا جا ماند...❤️🩹
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
🇮🇷 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
『@bzaumschannel | zil.ink/bzaums 』
دهمین یادواره شهدای گمنام دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، شبی بود پر از نور، اشک و شوق پرواز...🕊️
🎙️با پرده‌خوانی جان‌سوز محمد اسماعیلی که دل از سینه می‌برد وقتی از "مادر" گفت؛
از دلی که داغ دیده، ولی هنوز محکم‌تر از کوه ایستاده...
✨روایتی شنیدیم از سردار اهوازیان که مثل همیشه، کلماتش بوی غیرت می‌داد؛
از زنان و دختران این خاک گفت؛
از افتخار بودن در مسیر ایمان، حیا، غیرت...
از زن‌هایی که سنگر عفت را حفظ کردند، بی‌ادعا و استوار...
💫 و اوج آن شب... مادری که در میان جمع ایستاد؛
مادر شهید دانیال رضا‌زاده...
نه شکسته، نه غم‌زده، بلکه سرافراز و مؤمن...
از پسرش گذشته بود و شکر می‌کرد که خدا امانت‌ش را در بهترین راه گرفت...
🕯️ آن شب فقط یک یادواره نبود، یک تجدید عهد بود، یک نذر اشک، یک سلام به مزار بی‌نشان...
دل‌هامان همان شب، کنار مزار بی‌نشان شهدا جا ماند...❤️🩹
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
🇮🇷 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
『@bzaumschannel | zil.ink/bzaums 』
BY بسیج دانشجویی علوم پزشکی زاهدان
Share with your friend now:
group-telegram.com/bzaumschannel/11825