Telegram Group & Telegram Channel
آگاهی فروتن می‌شود

نادر شهریوری (صدقی)

درباره «بارتلبی محرر» اثر هرمان ملویل
🖌️داستایفسکی برای شناساندن خویش هرگز به خود زحمت نداد، هرگز خودش را جز به‌ وسیله قهرمانان داستان‌هایش فاش نکرد، در تمام طول زندگی‌اش ساکت و گوشه‌گیر و بدون دوست بود، شاید فقط در جوانی دوستانی داشت که گویا مایه بدبختی‌اش شده بودند. دلوز درباره قهرمانان داستایفسکی از وجود مشکلی اساسی میان‌شان می‌گوید و این همان چیزی است که آنها را منزوی و متوقف کرده است. دلوز می‌گوید همه‌ چیز مثل این است که یک آتش‌سوزی اتفاق افتاده و همه‌ چیز در حال سوختن و نابودی است؛ اما من -قهرمانان داستایفسکی- به‌جای فرار از مهلکه به خودم و اطرافیانم می‌گویم فعلا صبر کنید، جایی نروید تا اوضاع را تحلیل کنیم؛ چون چیزی مهم‌تر و عمیق‌تر وجود دارد که منجر به آگاهی بیشتر من می‌شود و تا مادامی که به آن فکر نکرده و متوجهش نشوم، از جای خود تکان نمی‌خورم. مقصود از آگاهی، گذشته از تعریف‌های رایج قلمرو است که «من» متأثر از جهان بیرونی می‌شود و آن‌گاه تأثیرات بیرونی را به سطح آگاهی و گاه به صورتی عمیق‌تر به ایده بدل کند. این در حالی است که ذهن نمی‌تواند نسبتی درست با امر واقعی پیدا کند؛ بنابراین کمتر می‌تواند در ارتباط با امر واقعی تعریف شود؛ اما ذهن در همه حال کار خودش را انجام می‌دهد. خصیصه مهم بسیاری از 🖌️شخصیت‌های داستایفسکی، کار ذهنی و اصرار بر آگاهی و تأثیرپذیری از وقایع و اتفاقات بیرونی و تعیین آن با خود، دیگران و جهان پیرامون است. این آگاهی به‌تدریج آنان را مانند خود داستایفسکی گوشه‌گیر و تفسیرگر بار می‌آورد، تا به آن اندازه که بعضی از آنان برای خود وجودی تام قائل می‌شوند. شاید به‌همین‌دلیل آدم‌های داستانی‌اش نه بیانگر تیپ اجتماعی بلکه بیشتر در قالب شخصیت ظاهر می‌شوند؛ شخصی که از دیگر اشخاص جدا می‌شود؛ هرچند با آنها پیوند و یگانگی دارد که حد و حدود آن تعریف‌ناپذیر و اسرارآمیز است.
🖌️آگاهی دیگر، آگاهی هملتی است. این آگاهی اگرچه به شکل دیگر است؛ اما از همان مناسبات آگاهی با تأثرات بیرونی پیروی می‌کند. در هملت، ما با شخصیتی در خود فرورفته، منزوی و حساس به وقایع بیرونی روبه‌رو می‌شویم که دائما وقایع بیرونی را تحلیل و تفسیر می‌کند؛ اما از طرف دیگر با انباشت آگاهی روبه‌رو می‌شویم. هملت می‌داند یا در حقیقت آگاه است که عمویش قاتل پدر و همسر مادرش است؛ اما در کنش خویش تعلل می‌کند و هر بار آن را به دلایلی به تعویق می‌اندازد. ایده هملت بر این باور استوار است که کشتن عموی قاتل و غاصب فرومایه تاج و تخت که دیگران و خودش آن را اقدامی بجا و لازم می‌دانند، تغییری در ماهیت امور پیش نمی‌آورد و مناسبات قدرت در دربار دانمارک به روال گذشته ادامه می‌یابد؛ از‌این‌رو سرنوشت او را بابت کنشی که باید بکند؛ اما نمی‌خواهد یا نمی‌تواند، معذب و مغموم نگه می‌دارد تا کار او را مانند همه تراژدی‌ها یکسره کند. بیماری هملت که بسیاری آن را جنون او می‌دانند، در اصل حساسیت او و دریافت تأثیرات بیرونی است که انسجام او را به‌مثابه «من» یا «سوژه‌ای» که باید کاری کند؛ اما نمی‌کند، دچار ازهم‌گسیختگی می‌کند. این گسیختگی روحی را در حساس‌ترین مناسبات عاطفی هملت با مادرش و نامزدش اوفلیا مشاهده می‌کنیم. در نهایت هملت نامراد و ناکام از جهانی که آن را جهان فرومایگان می‌داند، می‌رود.
🖌️در میان آدم‌های داستانی شخصیتی غریب به نام «بارتلبی محرر» وجود دارد که از دایره آگاهی یا همان تأثرات صرف بیرونی خارج است. این مسئله به او شخصیتی مستقل و قائم به خود داده است.
#بارتلبی_محرر
#نادر_شهریوری
@sanapourhossein

https://telegra.ph/%D8%A2%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%AA%D9%86-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF-05-01



group-telegram.com/sanapourhossein/128
Create:
Last Update:

آگاهی فروتن می‌شود

نادر شهریوری (صدقی)

درباره «بارتلبی محرر» اثر هرمان ملویل
🖌️داستایفسکی برای شناساندن خویش هرگز به خود زحمت نداد، هرگز خودش را جز به‌ وسیله قهرمانان داستان‌هایش فاش نکرد، در تمام طول زندگی‌اش ساکت و گوشه‌گیر و بدون دوست بود، شاید فقط در جوانی دوستانی داشت که گویا مایه بدبختی‌اش شده بودند. دلوز درباره قهرمانان داستایفسکی از وجود مشکلی اساسی میان‌شان می‌گوید و این همان چیزی است که آنها را منزوی و متوقف کرده است. دلوز می‌گوید همه‌ چیز مثل این است که یک آتش‌سوزی اتفاق افتاده و همه‌ چیز در حال سوختن و نابودی است؛ اما من -قهرمانان داستایفسکی- به‌جای فرار از مهلکه به خودم و اطرافیانم می‌گویم فعلا صبر کنید، جایی نروید تا اوضاع را تحلیل کنیم؛ چون چیزی مهم‌تر و عمیق‌تر وجود دارد که منجر به آگاهی بیشتر من می‌شود و تا مادامی که به آن فکر نکرده و متوجهش نشوم، از جای خود تکان نمی‌خورم. مقصود از آگاهی، گذشته از تعریف‌های رایج قلمرو است که «من» متأثر از جهان بیرونی می‌شود و آن‌گاه تأثیرات بیرونی را به سطح آگاهی و گاه به صورتی عمیق‌تر به ایده بدل کند. این در حالی است که ذهن نمی‌تواند نسبتی درست با امر واقعی پیدا کند؛ بنابراین کمتر می‌تواند در ارتباط با امر واقعی تعریف شود؛ اما ذهن در همه حال کار خودش را انجام می‌دهد. خصیصه مهم بسیاری از 🖌️شخصیت‌های داستایفسکی، کار ذهنی و اصرار بر آگاهی و تأثیرپذیری از وقایع و اتفاقات بیرونی و تعیین آن با خود، دیگران و جهان پیرامون است. این آگاهی به‌تدریج آنان را مانند خود داستایفسکی گوشه‌گیر و تفسیرگر بار می‌آورد، تا به آن اندازه که بعضی از آنان برای خود وجودی تام قائل می‌شوند. شاید به‌همین‌دلیل آدم‌های داستانی‌اش نه بیانگر تیپ اجتماعی بلکه بیشتر در قالب شخصیت ظاهر می‌شوند؛ شخصی که از دیگر اشخاص جدا می‌شود؛ هرچند با آنها پیوند و یگانگی دارد که حد و حدود آن تعریف‌ناپذیر و اسرارآمیز است.
🖌️آگاهی دیگر، آگاهی هملتی است. این آگاهی اگرچه به شکل دیگر است؛ اما از همان مناسبات آگاهی با تأثرات بیرونی پیروی می‌کند. در هملت، ما با شخصیتی در خود فرورفته، منزوی و حساس به وقایع بیرونی روبه‌رو می‌شویم که دائما وقایع بیرونی را تحلیل و تفسیر می‌کند؛ اما از طرف دیگر با انباشت آگاهی روبه‌رو می‌شویم. هملت می‌داند یا در حقیقت آگاه است که عمویش قاتل پدر و همسر مادرش است؛ اما در کنش خویش تعلل می‌کند و هر بار آن را به دلایلی به تعویق می‌اندازد. ایده هملت بر این باور استوار است که کشتن عموی قاتل و غاصب فرومایه تاج و تخت که دیگران و خودش آن را اقدامی بجا و لازم می‌دانند، تغییری در ماهیت امور پیش نمی‌آورد و مناسبات قدرت در دربار دانمارک به روال گذشته ادامه می‌یابد؛ از‌این‌رو سرنوشت او را بابت کنشی که باید بکند؛ اما نمی‌خواهد یا نمی‌تواند، معذب و مغموم نگه می‌دارد تا کار او را مانند همه تراژدی‌ها یکسره کند. بیماری هملت که بسیاری آن را جنون او می‌دانند، در اصل حساسیت او و دریافت تأثیرات بیرونی است که انسجام او را به‌مثابه «من» یا «سوژه‌ای» که باید کاری کند؛ اما نمی‌کند، دچار ازهم‌گسیختگی می‌کند. این گسیختگی روحی را در حساس‌ترین مناسبات عاطفی هملت با مادرش و نامزدش اوفلیا مشاهده می‌کنیم. در نهایت هملت نامراد و ناکام از جهانی که آن را جهان فرومایگان می‌داند، می‌رود.
🖌️در میان آدم‌های داستانی شخصیتی غریب به نام «بارتلبی محرر» وجود دارد که از دایره آگاهی یا همان تأثرات صرف بیرونی خارج است. این مسئله به او شخصیتی مستقل و قائم به خود داده است.
#بارتلبی_محرر
#نادر_شهریوری
@sanapourhossein

https://telegra.ph/%D8%A2%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%AA%D9%86-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF-05-01

BY حسین سناپور


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/sanapourhossein/128

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

He floated the idea of restricting the use of Telegram in Ukraine and Russia, a suggestion that was met with fierce opposition from users. Shortly after, Durov backed off the idea. "The argument from Telegram is, 'You should trust us because we tell you that we're trustworthy,'" Maréchal said. "It's really in the eye of the beholder whether that's something you want to buy into." The channel appears to be part of the broader information war that has developed following Russia's invasion of Ukraine. The Kremlin has paid Russian TikTok influencers to push propaganda, according to a Vice News investigation, while ProPublica found that fake Russian fact check videos had been viewed over a million times on Telegram. "Russians are really disconnected from the reality of what happening to their country," Andrey said. "So Telegram has become essential for understanding what's going on to the Russian-speaking world." The account, "War on Fakes," was created on February 24, the same day Russian President Vladimir Putin announced a "special military operation" and troops began invading Ukraine. The page is rife with disinformation, according to The Atlantic Council's Digital Forensic Research Lab, which studies digital extremism and published a report examining the channel.
from jp


Telegram حسین سناپور
FROM American