شکست مدعی یمانی

⋆⋆⋆✶⸼⊑رُماטּ‌‌یُمـטּ‌یَمـטּ‌⊒⸼✶⋆⋆⋆

✦بر اساســــ‌داستانۍواقعۍاز بانویۍ فریبـــــ‌خوردھ‌

✦نقدجریـاטּاحمدالحسنــــــــــ(۸)

🔴✦قسمت(۴)

𖤐▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾𖤐

روز اول آشنایی:

روزی در يکي از مجالس روضه ی مادر شوهرم با سمیه خانم آشنا شدم. او در آن مجلس سخنراني کرد و حرفهاي احساسي خيلي جالبي از امام زمان علیه السلام و مظلوميت ايشان و علائم ظهور و نويد ظهور گفت:

ای مردم! هیچ می دانید که ما در عصر ظهور هستیم و کمترین فاصله تا آمدن منجی عالم بشریت را داریم؟!
آنچه که هزاران سال مستضعفان عالم در انتظارش بودند در حال تحقق پیدا کردن است. طبق روایات فراوان، ما در دوره آخر الزمان قرار داریم!
اما آیا تا به حال به این فکر کرده اید که اگر امام زمان بیاید او را یاری می کنید یا نه؟!
حتماً با خود می گویید: این چه سوالی است؟ معلوم است که یاریش می کنیم. اما من می گویم: مگر در زمان امام حسین علیه السلام، شیعیان، امام زمان خود را که سالها ظاهر و حاضر بود تنها نگذاشتند؟!
پس خیلی هم از خود مطمئن نباشید که امام تان را یاری خواهید کرد. یاری کردن امام بسته به این است که از خود بگذرید.
از خود گذشتن هم به این نیست که از جان و مال تان مایه بگذارید بلکه به اینست که از تکیه بر عقل و فهم خود و سخن این و آن دست بردارید و فقط مطیع ثقلین (قرآن و سنّت) باشید. کسی که تابع ثقلین نباشد یقیناً به هنگام ظهور امام زمان ایشان را یاری نخواهد کرد حتی اگر تمام عمر هر جمعه ندبه خوانده و برای پایان یافتن غیبت آن امام اشک ریخته باشد.

از حرف هایش بسیار خوشم آمد، همه اش اميد مي داد که موقع ظهور رسيده و خوشحال باشيد و از اين حرفها!
بعد از روضه رفتم جلو و از حرفهایش تشکر کردم.
خيلي با من گرم برخورد کرد و طی چند دقيقه صحبت، شماره من را گرفت و گفت:
ما با هم خواهر هستيم و از اين به بعد بيشتر با هم آشنا مي شويم!

و اولين برخورد ما تبديل شد به تماس هاي روزانه از طرف او، و در هر تماس و پيامش دم از ظهور امام زمان علیه السلام مي زد و کم کم سوالاتی از من می پرسید که ابهاماتی را برایم ایجاد می کرد یا شبهاتی را مطرح می نمود که من از جوابش ناتوان بودم.

✎سیّـدمھ‌دۍمجتھ‌دسیستانے

🔴✦ادامه‌داستان‌فردا •••
#رمان
⋆⋆✶•༻⃘⃕𑁍🍂●•⊹┅┄⋆⋆

www.group-telegram.com/jp/sistanymogtahed.com/10657

1.26K viewsedited  Nov 26, 2021 at 13:20

⋆⋆⋆✶⸼⊑رُماטּ‌‌یُمـטּ‌یَمـטּ‌⊒⸼✶⋆⋆⋆

✦بر اساســــ‌داستانۍواقعۍاز بانویۍ فریبـــــ‌خوردھ‌

✦نقدجریـاטּاحمدالحسنــــــــــ(۸)

🔴✦قسمت(۴)

𖤐▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾▾𖤐

روز اول آشنایی:

روزی در يکي از مجالس روضه ی مادر شوهرم با سمیه خانم آشنا شدم. او در آن مجلس سخنراني کرد و حرفهاي احساسي خيلي جالبي از امام زمان علیه السلام و مظلوميت ايشان و علائم ظهور و نويد ظهور گفت:

ای مردم! هیچ می دانید که ما در عصر ظهور هستیم و کمترین فاصله تا آمدن منجی عالم بشریت را داریم؟!
آنچه که هزاران سال مستضعفان عالم در انتظارش بودند در حال تحقق پیدا کردن است. طبق روایات فراوان، ما در دوره آخر الزمان قرار داریم!
اما آیا تا به حال به این فکر کرده اید که اگر امام زمان بیاید او را یاری می کنید یا نه؟!
حتماً با خود می گویید: این چه سوالی است؟ معلوم است که یاریش می کنیم. اما من می گویم: مگر در زمان امام حسین علیه السلام، شیعیان، امام زمان خود را که سالها ظاهر و حاضر بود تنها نگذاشتند؟!
پس خیلی هم از خود مطمئن نباشید که امام تان را یاری خواهید کرد. یاری کردن امام بسته به این است که از خود بگذرید.
از خود گذشتن هم به این نیست که از جان و مال تان مایه بگذارید بلکه به اینست که از تکیه بر عقل و فهم خود و سخن این و آن دست بردارید و فقط مطیع ثقلین (قرآن و سنّت) باشید. کسی که تابع ثقلین نباشد یقیناً به هنگام ظهور امام زمان ایشان را یاری نخواهد کرد حتی اگر تمام عمر هر جمعه ندبه خوانده و برای پایان یافتن غیبت آن امام اشک ریخته باشد.

از حرف هایش بسیار خوشم آمد، همه اش اميد مي داد که موقع ظهور رسيده و خوشحال باشيد و از اين حرفها!
بعد از روضه رفتم جلو و از حرفهایش تشکر کردم.
خيلي با من گرم برخورد کرد و طی چند دقيقه صحبت، شماره من را گرفت و گفت:
ما با هم خواهر هستيم و از اين به بعد بيشتر با هم آشنا مي شويم!

و اولين برخورد ما تبديل شد به تماس هاي روزانه از طرف او، و در هر تماس و پيامش دم از ظهور امام زمان علیه السلام مي زد و کم کم سوالاتی از من می پرسید که ابهاماتی را برایم ایجاد می کرد یا شبهاتی را مطرح می نمود که من از جوابش ناتوان بودم.

✎سیّـدمھ‌دۍمجتھ‌دسیستانے

🔴✦ادامه‌داستان‌فردا •••
#رمان
⋆⋆✶•༻⃘⃕𑁍🍂●•⊹┅┄⋆⋆

BY شکست مدعی یمانی