group-telegram.com/KHAURSSA/172
Last Update:
تحلیل امکانپذیری بازدارندگی هستهای ایران در برابر ایالات متحده
معصومه احمدی_ دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی
با تشدید تنشها میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا و آغاز دور جدیدی از مذاکرات، که بخش عمدهای از آن حول محور غنیسازی اورانیوم توسط ایران متمرکز شده است، در محافل دانشگاهی و رسمی، نظریه بازدارندگی هستهای از طریق دستیابی به سلاح اتمی مطرح شده است. این نوشتار تلاش دارد بررسی کند که بازدارندگی هستهای برای ایران تا چه اندازه امکانپذیر است و چه ابعاد عملی، راهبردی و اقتصادی دارد.
بازدارندگی در ادبیات روابط بینالملل، وضعیتی است که در آن، کشور یا بازیگر مقابل تحت تأثیر منابع قدرت مادی و معنوی طرف دیگر، امکان حمله یا اقدام تهاجمی را غیرممکن یا بسیار پرهزینه تلقی میکند. این وضعیت معمولاً با توازن قوا در سطوح مختلف معنا مییابد. حامیان ایده بازدارندگی هستهای ایران در برابر ایالات متحده، عمدتاً تحت تأثیر نظریات واقعگرایانه، بهویژه آموزههای هانس مورگنتا در کتاب سیاست میان ملتها هستند. با این حال، این تفسیر از واقعگرایی کلاسیک، سادهانگارانه و فاقد درک تاریخی دقیق است. چرا که نظریات مورگنتا در بستری کاملاً متفاوت، یعنی ساختار نظام بینالمللی دوقطبی جنگ سرد و در چارچوب رقابت دو ابرقدرت نظامی-هستهای شکل گرفته است.
در دوران جنگ سرد، بازدارندگی مؤثر بر پایه توانایی ضربه دوم (Second Strike Capability) تعریف میشد؛ تواناییای که به بازیگر اجازه میدهد در صورت هدف قرار گرفتن، پاسخی قاطع و نابودکننده ارائه دهد. این توان توسط ابزارهایی نظیر زیردریاییهای هستهای، موشکهای قارهپیما (ICBM)، بمبافکنهای استراتژیک و سامانههای هشدار زودهنگام تضمین میشد. در شرایط کنونی، ایران فاقد این زیرساختهاست. بنابراین حتی اگر فرض شود ایران به سلاح هستهای دست یابد، عدم دسترسی به مؤلفههای پاسخ دوم، بازدارندگی را از معنا تهی میکند.
از سوی دیگر، حتی در صورت فرض کاربرد این سلاح علیه اسرائیل، متحد اصلی آمریکا در منطقه، استفاده از آن از لحاظ فنی و انسانی غیرعملی خواهد بود. زیرا شعاع تخریب چنین سلاحی، مناطق فلسطینی، بخشهایی از اردن، لبنان، سوریه و مصر را نیز در بر میگیرد و پیامدهای زیستمحیطی و انسانی آن برای ایران نیز مخرب خواهد بود. علاوه بر این، اسرائیل خود دارای توانمندیهای پاسخ دوم، بهویژه از طریق زیردریاییهای حامل موشک هستهای است که میتواند ضربهای جبرانناپذیر وارد کند.
از زاویهای دیگر، اگر طرف مقابل ضربه اول را وارد کند، نبود سامانههای پاسخدهی پیشرفته، ایران را از ارائه پاسخ قاطع و بازدارنده محروم خواهد کرد. بنابراین، ایران عملاً در معادله بازدارندگی کلاسیک، جایگاهی قابل اتکا نخواهد داشت.
بُعد اقتصادی بازدارندگی؛ شکاف در منابع و ظرفیتها
گذشته از الزامات راهبردی و نظامی بازدارندگی، باید به عوامل اقتصادی آن نیز توجه داشت. توان بازدارندگی، نهتنها به ابزارهای نظامی، بلکه به پشتوانه اقتصادی، زیرساختهای پایدار و قدرت تأمین مالی بلندمدت وابسته است. در این زمینه، فاصله ایران و ایالات متحده آمریکا بسیار چشمگیر است.
ایالات متحده همچنان قدرت اول اقتصادی جهان است و بنا بر آمارها، حدود ۲۸ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را در اختیار دارد. بازار سرمایه این کشور به تنهایی ارزشی چندین تریلیون دلاری دارد. در مقابل، سهم ایران از تولید ناخالص جهانی تنها حدود ۰/۵ درصد است؛ به این معنا که اقتصاد آمریکا حدود ۷۵ برابر بزرگتر از اقتصاد ایران است. این تفاوت فاحش تنها در اعداد باقی نمیماند؛ بلکه مستقیماً بر توانمندی تجهیز، نگهداری و بهروزرسانی سیستمهای بازدارنده تأثیر میگذارد.
در بُعد نظامی نیز، اختلاف آشکاری دیده میشود. بودجه نظامی سالانه آمریکا بالغ بر ۸۹۰ میلیارد دلار برآورد شده است، در حالی که بودجه نظامی ایران حدود ۱۰/۳ میلیارد دلار است. این شکاف بودجهای نزدیک به ۹۰ برابر، به معنای تفاوت در سطح فناوری، آموزش، شبکه لجستیک و دسترسی به تسلیحات پیشرفته است.
از همین رو، تمرکز بر پروژههایی مانند ساخت سلاح هستهای، نهتنها از لحاظ اقتصادی توجیهپذیر نیست، بلکه در نهایت به کاهش منابع تخصیصیافته به توسعه پایدار، زیرساختهای اقتصادی، آموزش و بهداشت نیز منجر میشود. افزون بر آن، تحریمهای ناشی از برنامه هستهای فشار مضاعفی بر توان اقتصادی کشور وارد کرده و سرمایهگذاری خارجی را به شدت محدود ساخته است.
BY انجمن علمی مطالعات منطقهای دانشگاه خوارزمی
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/KHAURSSA/172