group-telegram.com/zan_j/44935
Last Update:
درد و رنج کارگران زن افغان در ایران
...سرمایه داران دولتی و خصوصی هستند که از وجود میلیونها کارگر و زحمتکش افغانستانی سودهای کلان به جیب میزنند و هم زمان به اشاعه تفکرات نژاد پرستانه و فاشیستی میپردازند. سرمایه داران با استفاده از نیروی کار کارگران و زحمتکشان افغانستانی در کورههای آجرپزی، مرغ داری، قالی بافی که زنان و کودکان دختر افغانستانی نیروی اصلی آن هستند، کارگاههای خیاطی و بسته بندی، فروشندگی، جمع آوری پلاستیک و ضایعات از سطلهای آشغال توسط کودکان کار افغانستانی حتی زیر سن ده سال، ساختمان سازی، کارهای مربوط به کشاورزی، چوپانی، پوست شویی و چرمسازی، سنگ بُری، چاه کنی، تخلیه و نظافت فاضلاب و… کارهای سخت و مشقت بار با دستمزد بسیار ناچیز و در بسیاری مواقع عدم پرداخت مزد، میلیاردها تومان به جیب میزنند. در عین حال هم زمان و آگاهانه علیه مهاجرین افغانستانی تحت عنوان این که «اینان فرصتهای شغلی را اشغال کرده اند»، «از مصرف کنندگان امکانات «رفاهی» کشور هستند»، «بسیاری از جنایات را مرتکب» میشوند و…؛ کلیه بحرانهای اقتصادی و اجتماعی را به گردن چند میلیون افغانستانی میاندازند و به تفرقهافکنی در بین مردم بویژه کارگران و زحمتکشان دامن میزنند.
بهار، یکی از زنان کارگر افغانستانی است. زنی دردمند همراه همسر و سه فرزندش در سن ۳۱سالگی مجبور به فرار و پناه بردن به ایران شد. زنی که در نگاه مردم مزاحم و اخلاگر به حساب میآید. زنی که درد حقارت، محرومیت، فقر و فشار زندگی را با پوست و گوشت خود لمس میکند. درد او درد همه زنان و مردان کارگر مهاجر افغانستانی در ایران است. درد و رنجی مضاعف. این زنان، زنانی هستند که در افغانستان از کار منع شدند و در ایران به جرم مهاجر بودن و افغان بودن از کار، تحصیل و زندگی منع هستند. در محیط کار با کمترین مزد و ساعات زیاد کار با تبعیض و تحقیر و توهین مواجه هستند.
بهارمی گوید «با هزار بدبختی توانستم کاری را در یک کارگاه بستهبندی پیدا کنم. هر روز از صبح تا شام بدون وقفه سر پا کار میکردم. روزهای اول کمرم بشدت درد میگرفت و در ساعات آخر روز دیگر توان ایستاد شدن را نداشتم. یکی دو باری که برای رفع خستگی نشستم با واکنش تند و تحقیرآمیز سرپرست کارگاه مواجه شدم. نمیفهیدم به چه جرمی باید این چنین مورد تحقیر و توهین واقع شوم. هر روز تصمیم میگرفتم کارم را ترک کنم، اما زمانی که به خانه میرسیدم و وضعیت خانه و فقری که بر آن مستولی بود را میدیدم، تمام درد و رنج و فشار کاری را فراموش میکردم و باز فردا به همان محیط غیر قابل تحمل محیط کاری بر میگشتم...
🖍گیتی یکتا
https://tinyurl.com/2dnkpjnh
@zan_j
#رهایی_زن_رهایی_جامعه
#فقر_زنان
#استثمار
#تبعیض
BY زن و جامعه (زن کارگر)
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/zan_j/44935